4_5874986009287987090.mp3
1.76M
#حضرت_رقیه_واحد
لاله ی خشک لبت پژمرده است
نیزه از رگهای تو خون خورده است
سنگ جای سجده ات را برده است
این برای من همان اوج غم است
گیسویت خاکستریّ و در هم است
شانه ای در دست لرزانم کم است
ماهم که رویت کامل گرفته است
در بین دستانم سرت منزل گرفته است
حالا که تنهاییم و هق هق میکنم
حرفی بزن چیزی بگو دق میکنم
چیزی بگو دق میکنم ۲
غریب مادر حسین مظلوم
پا به پا و سر به سر با نیزه ها
در کنارت آمدم شام بلا
صبح محشر کن شب وصل مرا
روزگار از کینه تابم داده است
بر مغیلان جای خوابم داده است
بین نامحرم عذابم داده است
درمان دردم درمان نداری
باید بمیرم ای پدر که جان نداری
گرچه بدم می آید از بوی شراب
تو اطهری بر پای من راحت بخواب
میبینمت همچون سراب ۲
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی
4_5873025382487167185.mp3
1.56M
#حضرت_رقیه_واحد
تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتن و اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم
ابالمظلوم ابالمظلوم
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم
ابالمظلوم ابالمظلوم
#بهمن_عظیمی