4_5874986009287987090.mp3
زمان:
حجم:
1.76M
#حضرت_رقیه_واحد
لاله ی خشک لبت پژمرده است
نیزه از رگهای تو خون خورده است
سنگ جای سجده ات را برده است
این برای من همان اوج غم است
گیسویت خاکستریّ و در هم است
شانه ای در دست لرزانم کم است
ماهم که رویت کامل گرفته است
در بین دستانم سرت منزل گرفته است
حالا که تنهاییم و هق هق میکنم
حرفی بزن چیزی بگو دق میکنم
چیزی بگو دق میکنم ۲
غریب مادر حسین مظلوم
پا به پا و سر به سر با نیزه ها
در کنارت آمدم شام بلا
صبح محشر کن شب وصل مرا
روزگار از کینه تابم داده است
بر مغیلان جای خوابم داده است
بین نامحرم عذابم داده است
درمان دردم درمان نداری
باید بمیرم ای پدر که جان نداری
گرچه بدم می آید از بوی شراب
تو اطهری بر پای من راحت بخواب
میبینمت همچون سراب ۲
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی
#شب_عاشورا_زمزمه
#شب_عاشورا_واحد
#عاشورا
سید و سالار من روحی فداک
جان من با جسم تو شد چاک چاک
میدود خون گلویت روی خاک
دست لشگر میرسد حالا به تو
کی رسد دستم شه والا به تو ؟؟؟
نیزه را زد ناکس از بالا به تو
دشمن صبور است فرصت زیاد است
گیسوی مشکین تو در دستان باد است
مانا بماند گیسویت در دست باد
نه بین طشت خانه ابن زیاد
نه دست شمر نامراد
غریب مادر حسین مظلوم
ای سر افتاده از بالای نی
ای تن پنهان در دریای نی
زینبت افتاده شد در پای نی
خون گرفت از حنجرت گیسوی نی
مادرت نوحه کنان پهلوی نی
حال ما را کن نظر از روی نی
بهر تن تو مرهم ندارم
برخیز و از گودی ببین محرم ندارم
میسازم و میسوزم از عمق جگر
زینب بدون تو مگر رفته سفر
همراهی ام کن سر به سر
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
زمان:
حجم:
518.9K
#شب_دوم_محرم
#زمینه #ورودیه
#محرم_۱۴۰۴
زمین کربلا رسیده پادشاه
سلام کن سلام
به سوز و اشک و آه به احترام شاه
قیام کن قیام
با نفسای شاه شهید
طالع کرببلا دمید
منادی داره ندا میده
خامس آل عبا رسید
غوغای قیامت روز دهم اینجاست
آقای غریبان تشنه تک و تنهاست
چشم نگرانش به خیمه زنهاست
صحرای بلا پر از ناله ی زهراست
حلق علی اصغر در حسرت دریاست
جسم علی اکبر هر گوشه ی صحراست
مظلوم ابی عبدالله ۴
رسید و خود به خود دل عقیله شد
اسیر اضطراب
چی میشه آخرش میرسه معبرش
به مجلس شراب
دختر صوم و صلات اومد
روح و روان سادات اومد
کاشکی بمونه همینجوری
با سلام و صلوات اومد
ای کاش دم رفتن باشه علی اکبر
دستاشو بگیره تا که نشه مضطر
تا باشه رکابِ این معصومه خواهر
زانوی اباالفضل سردار دلاور
ای کاش نره زینب با راس برادر
تا کوفه و تا شام با غصه معجر
مظلوم ابی عبدالله ۴
#محمد_علی_بقایی✍
#مقطعات
.
@navaye_asheghaan
زمان:
حجم:
677.3K
#محرم_۱۴۴۷
#زمینه_حماسی
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
من زینبم سرم بالاست
یک قطره صبر من دریاست
من محکمم شکستم نیست
الگوی رزم من زهراست
شاه حیدر نسبی
سلطان منتجبی
آوردم محضر تو
تیغ تیز عربی
زینب زینب یا زینب ۴
تسبیح و ذکر و تکبیرن
دنبال حسن تقدیرن
تلفیق نیزه و تیغن
ادغام شیر و شمشیرن
سربازای ولی ان
شمشیر صیقلی ان
این دو تا دو لبه ی
تیغ تیز علی ان ۲
زینب زینب یا زینب ۴
از هر چی غیر تو سیرن
آخر برا تو میمیرن
خاک غم و غریبی رو
از چهره ی تو میگیرن
از سرحد شرفن
آماده جان به کفن
از پشت جعفرن و
نسل شاه نجفن
زینب زینب یا زینب ۴
#محمد_علی_بقایی
#مقطعات
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مصائب_کوفه
#ماه_محرم
تو رفتی و من ماندم و این بی قراری
با یاد تو در زیر باران بهاری
تو رفتی و یک کاروان مجروح و بیمار
همراه من ماندند در ناقه سواری
یک کاروان از بانوان و دخترانی
که بی صدا بودند گرم آه و زاری
هر چند با زنجیر ما را بسته اما
در ما عدو هرگز نخواهد دید خواری
هر روز من بگذشت در حفظ نوامیس
شبهای من بگذشت در بیمار داری
بعد از هزار و نهصد و پنجاه زخمت
من ماندم و یک کاروان پُر زخم کاری
گاه از دو چشمم اشک میغلتد به سختی
گاه از کنار معجرم خون است جاری
شش تا برادر داشتم حالا ندارم
دارایی ام تبدیل گشته به نداری
گویا قرار است از ته نیزه بگیرم
در این چهل منزل فراوان یادگاری
روی سرم همراه نیزه سایه ات هست
خیر فراوانی است در این همجواری
وقتی که آهنگ خروج از دشت کردیم
همراه با آن لشکر از مهر عاری.....
....تنها تمام دختران و بانوان را
بگذاشتم بر اشتران بی عِماری....
....من ماندم و دشمن نمیدانم چه میشد
فضه اگر آنجا نمیآمد به یاری
ای آیه تطهیر هر شب قوم ناپاک
دور سرت هستند مست می گساری
هر کس بپرسد از شکستم بشنود خیر
اما تو میپرسی اگر میگویم آری
✍️#محمد_علی_بقایی
@navaye_asheghaan
.
#قصیده
#امام_حسین
#قصیده_سر_مبارک
ای سر ، سر جدا شده بر نیزه ها سوار
خورشید گونه برده سران را به یک مدار
از خون تو به سر زده تا عرش هر چه هست
حتی خدا به داغ تو گردیده سوگوار
قاسم نیابتی است حسن را به روی نی
با این حساب عرش گرفته دو گوشوار
جای خلیل در دل آتش تو سوختی
رفتی به جای عیسی مریم به روی دار
داوود نوحه ای است پر از شور ماتمت
بر مجمر عزای تو یحیی سپند وار
حزقیل و نوح و آدم و ادریس در غمت
زنجیر از یمین زده و لطمه از یسار
گاهی کشیده در دل گودال و گه به نی
یک لحظه کم نمیشود از هیئتت وقار
بالا تر از سپاه عدو میروی که باز
عزم ظفر نموده رکاب تو ای سوار
ای سر که فائق آمده بر مجلس شراب
ای نفس مطمئنه ی پیروز بر قمار
ای سر تویی حقیقت دریا و گشته اند
سر های قدسیان همه دورت حباب وار
ای لب ، لب تکیده ی در عین حال تر
دریا اسیر حسرتت ای لعل آبدار
قد میکشند و باز به اوجت نمیرسند
آخر توجهی به تموج در این بحار
بشکسته از ترک ترکت پهنه ی کویر
هفت آسمان به پای تو افتاده شرمسار
رنگی نداشته است برایت حنای دهر
رویش سفید میشود از سرخی ات انار
سنگ است و بوسه گاه نبی وای با چه دل؟؟؟
پیچیده دور لاله ات ای لب چگونه خار؟؟؟
ای زلف ، زلف خاکی آشفته از هجوم
روشن ترین سیاهی افتاده در غبار
قابل نبوده دست خبیثش ولی ز تو
در چنگ شمر رفته به غارت یکی دو تار
دشمن تلاش کرده بیفتد علم ولی
این زلف بی قرار مگر میشود مهار؟؟؟
سر میبرند از بدن کفر و ظلم و شرک
در وحدتند پیچ تو با تیغ ذوالفقار
با اینکه نازل است چنان برگ در خزان
صاعد شد از شکوفه ی سرخ تو صد بهار
گفتم به رنگ سرخ و سیاه و سپید تو
سبحانه کما خلق اللیل و النهار
با اینکه کم شده است به گودال قتلگاه
اما سپاه مقتدرت هست بی شمار
ای چشم ، چشم خون شده از گریه های داغ
خون گریه میکنم به نگاه تو زار زار
ای چشم ، چشم ما همه جا رفته است باز
هرگز ندیده است چنان نقش تو نگار
ما را نگاه کن ز بلندای نیزه ات
ما را به جز نگاه تو با دیگران چه کار؟؟؟
عمری گذشته بر من و یک عمر بوده ام
بی تاب روی ماه تو هر سال آزگار
مژگان تو کشیده به ما تیر بی درنگ
از ابروی کمان زده بیرون پی شکار
قابل بدان و صید کن از دشت مرحمت
سودی اگرچه نیست در این وحشی نزار
آیات کهف خواندن تو بی دلیل نیست
القصه من سگم بده جایم همین کنار
آرام میشود دل ما بعد دفن نیز
با یک نگاه منت تو بر سر مزار
یک شب بیا به دیدن ما ، در عزای تو
شبهای بی قراری ما بوده بر قرار
ما را چه طاقتی است که دنبال نظره ایم
خورشید در مقابل تو میشود بخار
عزت ببین که بی خبرند از هم آن دو چشم
در صورت تو گر چه که هستند همجوار
با اینکه بین ارض و سما دود دیده ای
از دودمان ظلم درآورده ای دمار
عالم سیاه باد که از شدت عطش
دیده است دشت ماریه را مردم تو تار
وقتی نداشت ساغری از آب در کفش
ابر است در تمامی عمر از غمت خمار
اشک کسی به اشک تو هرگز نمیرسد
ای چشم خون گرفته به داغ خودت ببار
پیشانی شکسته ات از سنگهای سخت
آیینه ای است آینه ی ذات کردگار
بختت بلند بود و حسودان بد نظر
همراه سنگ چشم زدندت به کارزار
تعداد زخم های تو از دست رفته است
خون گریه میکنند به داغ تو هر هزار
ای سر سر بریده کجا مانده پیکرت
افتاده در میانه ی گودال آشکار
گل بود حنجر تو گلابش گرفته شد
از ضربه های خنجر و از آفتاب حار
در کربلا گرفته تن تو هزار زخم
ای کاش در غم تو بمیرم هزار بار
گودال قتلگاه تو از جبر سر برید
بی چاره در مقابل خون تو اختیار
مشمول رحمت است به بزم عزای تو
وقتی به آب میزند این چشم بی گدار
اجداد ما همیشه به دنبال ماتمت
بودند و بوده ایم از اول از این تبار
امروز کوچه های عزای تو میشویم
فردا ترحمی به رفیقان هم قطار
در روز حشر اگر کرم تو اجازه داد
بگذار تا مرا بکشندم به سوی نار
دستی بزن به شانه ما روز واپسین
زیرا کشیده زیر علم بار افتخار
گردن به تیغه ی علم تو نهاده ایم
جانم فدای این علم و اینچنین شعار
جایی نبوده بهتر از آن گوشه ی شریف
تا چشم تو ز دست همه میکنم فرار
احوالی از گدای سر کوچه هم بپرس
هر شب که آمدی به تفقد در این دیار
بگذار چشمم از قدمت محترم شود
این فخر را به من بده بر خود بگیر عار
پرسند اگر زمن که چه داری در عالمین
سر تا قدم دهن شده گویم که یار یار
خونی است در جگر همه دارایی ام حسین
نا قابل است و پای تواش میکنم نثار
بگذار بی قرار تو باشم الی الابد
بگذار تا بمانمت ای مهربان دچار
جان را بگیر و روی مگردان ز ما حسین
در حق عاشقان خود این را روا مدار
از روزگار سفله نداریم حسرتی
هر کس رسیده کرببلا هست کامکار
پرچم که نیست خون تو بالای گنبد است
بی طاقت است راه کسی را به انتظار ...
#محمد_علی_بقایی ✍
#مقطعات
.
@navaye_asheghaan
.
#مناجات_با_امام_حسین سلام_الله_علیه
( برانی ام گر از این در درآیم از در دیگر )
طلب کن آنچه که خواهی بگو بیاورمت سر
در آستان تو افتاده ام به خاک نظر کن
قدم صنوبر زخمی رخم به لاله ی پر پر
اگر به عالم زر گفته ام بلی به بلایت
کشیدم از دو جهان آستین به دولت دلبر
چه خوش نشسته به روی زبان حسین حسینم
نداشت بهتر از این روزگار قندمکرر
به هر حسین که گفتم چنان رها شدم از خود
که گویی از سر خم خورده ام شراب مطهر
عبور کرده ام از آسمان به اوج رسیدم
شکسته بال اگر میزنم به خاک تو پرپر
تو سیدالشهدا هستی و تمام شهیدان
به سرسرای تو در خون نشسته اند سراسر
تو تشنه نیستی ای تشنه چشم دشمن کور
از آن جهت که تویی جانشین ساقی کوثر
به نیزه کهف بخوان نیست جای هیچ تعجب
که قبل وحی علی خوانده مومنون به پیمبر...
به دوش نیزه اگر کرده ای رها خم گیسو
به قتل من شده عازم سیاه جامه دولشگر
به راس نیزه نشینت سماء گشته مرصع
به خون اطهر تو خاک دشت گشته معطر
تو جان سپرده ای ای شاه قبل گودی مقتل
به داغ حضرت عباس وقاسم وعلی اکبر
درست پشت همین خیمه هاست روح تو در خاک
کنار پیکر بی جان حضرت علی اصغر
نبی به بوسه ستوده است سینه و لب لعلت...
نه نیست سینه ی تو جای پای شمر ستمگر
چگونه پیر شد از یک زیارت تو به مقتل
چه کرده اند مگر با تو در مقابل خواهر
نرفته از گلویم آب خوش چگونه بگویم
چه کرده با گلویت ضربه های کاری خنجر
#امام_حسین
#محمد_علی_بقایی ✍
#مقطعات
مصرع اول در مطلع،متعلق به شاعر دیگری است.
.
@navaye_asheghaan
#محرم_۱۴۴۷
#اسارت_فتح
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محرم_۱۴۰۴
پره ماتمت جگرم شده
خم داغ تو کمرم شده
ز وفای راس تو شاکرم
که به نیزه همسفرم شده
به فدای چشم سیاه تو
که در این سفر سپرم شده
نظری کن از سر نی ببین
که شکسته بال و پرم شده
پی تو کبود و سیاه و زرد
ز طناب برگ و برم شده
لب خشک و زخمی تو به نی
سبب دو چشم ترم شده
سر نیزه سهم سرت شده
ته نیزه سهم سرم شده
عباس بر سر نی چقدر
متاثر از اثرم شده
که در آسمان غریبی ام
سر زخمی اش قمرم شده
نه فقط که سایه ی بر سرم
سپر تمام حرم شده
سر اکبر و سر اصغرت
دو ستاره ی سحرم شده
#محمد_علی_بقایی
#مقطعات
.
@navaye_asheghaan
.
#مناجات_با_امام_حسین سلام_الله_علیه
دلم به یاد تو در ماتم است ای مظلوم
که نام دیگر نامت غم است ای مظلوم
کتیبه های غمت ابرهای بارانی است
حسینیه همه ی عالم است ای مظلوم
هزار سال دگر هم اگر که گریه کنیم
کم است این همه گریه کم است ای مظلوم
کدام غصه ی عالم به داغ تو برسد
فقط مصیبت تو اعظم است ای مظلوم
حسین گفتن زهرا شهیدمان کرده است
که حزن مرثیه از این دم است ای مظلوم
نشان ز قامت زهرا بُود اگر که چنین
عَلم ز ثقل غم تو خم است ای مظلوم
تمام عمر به یاد توایم یاد تنت
اگر که حالت ما درهم است ای مظلوم
برای آن بدن ذره ذره در گودال
نزول اشک همه نم نم است ای مظلوم
بگو که کار سنان بود؟ شمر؟یا چه کسی؟
هنوز مقتل تو مبهم است ای مظلوم
#امام_حسین
#محمد_علی_بقایی ✍
#مقطعات
.
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_علیه_السلام
دلم به یاد تو در ماتم است ای مظلوم
که نام دیگر نامت غم است ای مظلوم
کتیبه های غمت ابرهای بارانی است
حسینیه همه ی عالم است ای مظلوم
هزار سال دگر هم اگر که گریه کنیم
کم است این همه گریه کم است ای مظلوم
کدام غصه ی عالم به داغ تو برسد
فقط مصیبت تو اعظم است ای مظلوم
حسین گفتن زهرا شهیدمان کرده است
که حزن مرثیه از این دم است ای مظلوم
نشان ز قامت زهرا بُود اگر که چنین
عَلم ز ثقل غم تو خم است ای مظلوم
تمام عمر به یاد توایم یاد تنت
اگر که حالت ما درهم است ای مظلوم
برای آن بدن ذره ذره در گودال
نزول اشک همه نم نم است ای مظلوم
بگو که کار سنان بود؟ شمر؟یا چه کسی؟
هنوز مقتل تو مبهم است ای مظلوم
✍️#محمد_علی_بقایی
@navaye_asheghaan
#مصائب_شام
#ماه_صفر
سفر رسید به ماه صفر به شام خراب
به روز اول ماه صفر بدون نقاب
سه روز پشت در شهر منتظر ماندند
که شهر را برسانند تا کمال عذاب
به چهره های عطش بارشان ، شلوغی شام
به غیر شبنم شرم و حیا نمیزند آب
به سنگ بسته بود بخت شام تا محشر
چرا که ناله یشان را به سنگ داده جواب
شمار زخم زبان ها و زخم سنگ از بام
روی دل و سرشان میزند برون ز حساب
مرارتی که به ایشان رسیده از امت
نشان نداده به اولاد مرسل اهل کتاب
بساط عیش مهیا مغنیان سرگرم
اسیر آمده در شهر اف بر این آداب
بدا که قوم چُنان کشتن حسین شهید
کشیده اند عیالش به بند بهر ثواب
به یک طناب تمام قبیله بسته شده است
قرار عرش خدا میرود از این اطناب
به دور گردن زین العباد و پرده گیان
به دور بازوی زینب دخیل بسته طناب
ابوتراب کجایی ابوتراب بیا
که دختران تو را شام میکشد به تراب
چه دختران...؟که سه لاپرده داشت محملشان
رسیده اند به انظار دون بدون حجاب
سزاست پرده بیفتد ز روی بیت الله
که غیر نور ندارند روی چهره نقاب
به روزگار خرابی رسیده اند به شام
که هست بر سر هر کوچه ای دکان شراب
عفیفه های نجیبی که بر سر بازار
ربوده از دلشان های و هوی هلهله تاب
چقدر رو زده زینب...که یا ابوالغیره
ز روی نیزه نوامیس خویش را در یاب
محله های یهودی که میرود زینب
نظاره میشود از روی کینه باب به باب
دوباره کم شده از کاروان یکی... زینب
به دست بسته چگونه کند حضور و غیاب
بس است روضه در این حد که زینب کبری
در آمده است به بزمی که میخورند شراب
از این ستم که به زینب روا نبود و رَوَد
بنای خانه هستی خراب باد خراب
ز آه غیرت شیر خدا ز ماتم شام
میان سینه نمانده است هیچ غیر کباب
همین که چشم بدوزد به نیزه حق دارد
اگر که جان بسپارد در این میانه رباب
نهیب میرسد از هر طرف تشر پیداست
مگر چه دل دارد دختری برای عتاب...؟
بنات شاه شهیدان به وصل او نرسند
مگر به نیزه ی روز و شباشب اندر خواب
اگر چه سنگ خورند و اگرچه مشت اما
به غیر دیدن بابا نمیشوند مجاب
سری به دست سه ساله است ، مرحبا تصویر
دودست زخمی و کوچک خوشاخوشا این قاب
رسیده دخترکی به پدر و یا بر عکس
رسیده اند ز ویرانه ها به حُسنُ مآب
✍️#محمد_علی_بقایی
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ماه_صفر
ای الهی من فدای کرمت
اسم حقی با وضو میبرمت
من که تشنه اومدم ولی آقا
روم نشد آب بخورم تو حرمت
تشنه تابی واسه بردن نداره
حتی جونی واسه مردن نداره
بابا ما به کی بگیم دردمون و
لب تشنه نیزه خوردن نداره
از روزی که غم به کربلا زده
دنیا پشت پا به بخت ما زده
هر جوری که میتونی لطمه بزن
شمر چکمه به لب آقا زده
وسط ظلمت کوفه نور گذاشت
آخ چه داغی به دل صبور گذاشت
لب تشنه ی سر بریده رو
خولی برد و وسط تنور گذاشت
بعضی حرفا بغض توی گلومه
کاش دروغ باشه..... منم آرزومه
این کبودیا که روی لبشه....
کوفتگی سنگ رو پشت بومه
این لب ترک ترک خوب نمیشه
هیچ جوری دوباره مرطوب نمیشه
لبی که چوب شده از داغ عطش
مرهمش ضربه های چوب نمیشه
وقتی که سرش به ویرونه اومد
از لبش چی مونده بود غیر یه رد؟؟؟
یه سوالی دارم از گریه کنا
دخترش چطور لباشو بوسه زد؟؟؟
✍️#محمد_علی_بقایی
@navaye_asheghaan