eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 623K
زنی میان کاروانی خسته نشسته است اگرچه در هجوم غم شکسته، ایستاده است به "ما رایت" او قسم که چشم های خویش را به روی هرچه غیر عشق بسته، ایستاده است اسیر اوست سلسله، و دید چشم قافله که بند بند ظلم را گسسته، ایستاده است ببین غم ستبر را ببین غروب صبر را به پیشگاه او چه سرشکسته ایستاده است اگر درست بنگری؛ به این شعور میرسی که او در آن نماز که نشسته، ایستاده است چراغ تکیه روشن است به احترام این زن است هنوز اگر علم میان دسته ایستاده است ✍ . @navaye_asheghaan
شعرخوانی سیدعلی نقیب.mp3
زمان: حجم: 1.04M
آه، کوفه چقدر تاریک است ماه دیگر کنار چاه نرفت خاک از تشنگی لبش خشکید چشمه در بینِ کوچه راه نرفت دستِ طفل یتیم نان نرسید جرعه‌ای طعم آسمان نرسید دیگر امشب صدای نالۀ مرد تا حوالی بی‌کران نرسید نخل‌ها بی‌قرار و منتظرند طعم خرمای بی علی تلخ است روز خوش بی تو نیست در عالم طعم دنیای بی علی تلخ است این ابوجهل‌ها نفهمیدند که تو با خود عدالت آوردی شهر از کوره‌راه پر شده بود که تو راه سعادت آوردی رفتنت هم حکایتی دارد روی محراب، رد خون مانده پس از آن روز جاهلان گفتند مگر او هم نماز می‌خوانده؟! خار در چشم خویش داری، مَرد! استخوان در گلوی تو مانده درد تنهایی تو را حس کرد هر که نهج البلاغه را خوانده @navaye_asheghaan
شعرخوانی علی فردوسی.mp3
زمان: حجم: 960.8K
یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و به او افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد: تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد! ✍ . @navaye_asheghaan
. شما سنگرشکن دارید، ماخیبرشکن داریم نماز جمعه 13 مهرماه توسط ایشان شد: خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم چه کرد این داغ که این گریه‌ها خامم نخواهد کرد که موج اشک هم یک لحظه آرامم نخواهد کرد غروب جمعه را تا صبح، ذکر آه می‌گفتیم میان آن خبرها جاءَ نصرالله می‌گفتیم به روی سینۀ ما نقشی از اندوه را کندند به صدها بمب در یک روز، از جا کوه را کندند.. کسی را داده‌ایم از دست که شیرین‌تر از جان بود عبایی داشت بر دوشش که الیافش ز طوفان بود کسی که آفتاب از سایهٔ او بی‌خبر بوده‌ست چهل سال است هر روزش مهیای سفر بوده‌ست کسی که از همان اول چنین بوده‌ست اقبالش که مرگ از دست او عاصی، شهادت بود دنبالش چنان داغیم که انگار او هر روز با ما بود قسم بر قدس که چشمان او طوفان‌الاقصی بود رفیق حاج قاسم بود و دل‌ها در غمش خون شد رفیق حاج قاسم بود، خار چشم صهیون شد شبیه حاج قاسم داغ او تا انتقامش هست شبیه حاج قاسم بیشتر از قبل، نامش هست دگر در روزگار ما نمی‌آید همانندش چگونه باورم باشد که رفت از دست لبخندش.. به فقدانش ز جان ما هوای زیستن رفته‌ست نباشد باورم از بین ما سیدحسن رفته‌ست ز دست ما در این مدت، چه جان‌های نفیسی رفت همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت ببین یک‌رنگی ما را که با آن یار لبنانی گذشت از جان خود در ضاحیه، سردار ایرانی اگرچه رهروان رفتند، اما راه می‌ماند قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله می‌ماند شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم مگر آن دشت‌های غرق لاله یادمان رفته مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشم‌ها خیس است بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید خود سیدحسن گفته‌ست با سیدعلی باشید خدایا از سر اخلاص می‌گویم، تویی شاهد بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد شما فرموده‌ای که این جهاد امروز بی‌مرز است دفاع از جان و مال مسلمین بر مسلمین فرض است اگر غزه، اگر صنعا، اگر بغداد و تهرانیم همه یک پیکر واحد، همه امروز لبنانیم خدایا شاهدی، این روزها بی‌تاب و دلتنگیم پی صلحیم، در راهش ولی ناچار از جنگیم هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش اگر او می‌کند آغاز، دست ماست پایانش که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم.. به اذن‌الله شد دیباچۀ نظم جدید آن شب صدای ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ می‌رسید آن شب ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است از این پس یک هدف داریم و آن قلب تل‌آویو است کجایید آی بزدل‌ها، دلیر معرکه ماییم که ما مثل شما مخفی نمی‌گردیم، اینجاییم.. اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را بگو فرعون را، نعشش به روی نیل می‌ماند نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل می‌ماند فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست به سوی مسجدالاقصی از اینجا راه می‌خواهیم خدایا ما جهاد فی سبیل‌الله می‌خواهیم خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را نمی‌دانم چگونه یافتند آخر تن او را ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم چگونه از غم پیراهن او دست بردارم... ✍ مراسم یادبود مصلی . @navaye_asheghaan
حاج مهدی سلحشورDeklame_1403-07-11 [mahdisalahshour_ir]_1.mp3
زمان: حجم: 1.93M
📝 | شب حمله چقدر شیرین بود 🎙 حاج مهدی سلحشور 📆 چهارشنبه ۱۱ مهرماه ۱۴۰۳ شب حمله چقدر شیرین بود گنبد آهنینتان این بود؟ تازه آن گنبدی که پشت سرش انگلیس و پاریس و برلین بود پس چه شد وعده‌های کاخ سفید قول امنیتی که تضمین بود آنچه که خورده‌اید یک سیلی است گرچه که سهمگین و سنگین بود ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز هرچه که دیده‌اید تمرین بود @navaye_asheghaan
دلم که برایت تنگ می شود ... می گیرد ... فریاد می کشد ... می تپد ... و باز تنگ می شود ... دلم که تنگ می شود دوست، دارم ... یک دل سیر نگاهت کنم ... یک بغض سنگین گریه کنم ... یک چشم پر اشک بریزم ... دلم که تنگ می شود چاره اش فقط تویی... و تو که نیستی ... دلم ... می بارد ... می سوزد ... می سازد ... می میرد
1_1432741268.mp3
زمان: حجم: 6.1M
🥀 با برای مداحان بسیار کاربرد دارد صدیقی🎙 ‍ آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو... تو کجایی پدرم...؟! آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو... بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا... آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو... جانِ من حرف بزن! امر بفرما پدرم. آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو... کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست  آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو... پدر ای یاد تو آرامش من...! امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟! جانِ من زود بیا بغلم کن پدرم...! آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو... به خدا دلتنگم! رو به رویم بِنِشینی کافیست همه دنیا به کنار... گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. 🌴🌴🌴🌴 @navaye_asheghaan
4_5765096522240756977.ogg
زمان: حجم: 4.02M
‍ ‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌ 𖣐᭄␥꯭💔✿❰ 𖣐᭄␥꯭🖤✿❰‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌ 𖣐᭄␥꯭🖤✿❰ ﷽ «ع» خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ‌های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد 😭😭 فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله‌های "حواست به معجرت باشد" خیال کن حرمت بی‌پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد 😭😭 کنار عمه‌ی سادات، یک‌طرف شمر و سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد 😭😭 خیال کن همه‌اینها که گفته‌ام هستند علاوه بر همه توهین به مادرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد 😭😭 و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی‌سال تمام آن جلوی دیده‌ی ترت باشد 😭😭 به اشک حضرت سجاد می‌خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد 🖌🎤 🎧🖌 👌 @navaye_asheghaan
. سلام_الله_علیها یه دخترم ، دخترا بابایی ان بسته به جون توئه بابا، جونم یه مدته حس میکنم تا میخوام بگم بابایی میگیره زبونم تو اومدی گوشه ی این خرابه جون خودت خیلی نفس گرفتم اینقده گریه کردم و دویدم تا آخرش سرت رو پس گرفتم قبول داری با این کبودیا هم چه دختر قشنگ و نازی میشم خیلی دلم تنگه برا صدا تو یه بار بگو رقیه راضی میشم تو بهتر از هر کی خبر داری که تو ازدحام چی به سرم میومد حالا نبین سوخته موهام، همینا یه روز تا روی کمرم میومد گل سر و عروسکامو بردن غمام یکی دوتا که نیست زیادن دخترکای شامی خیلی بدن تو بازیاشون منو راه ندادن وقتی عموم نباشه بایدم که پیراهنای کهنه رو بپوشم گوشواره ی منو به زور کشیدن از پا درم آورده زخم گوشم من تو بازار یه حرفایی شنیدم الان بگم توهم بهم میریزی رسم کجای عالمه بابایی؟ شاهزاده ها رو ببرن کنیزی ✍ .👇 @navaye_asheghaan
. سلام_الله_علیها یه دخترم ، دخترا بابایی ان بسته به جون توئه بابا، جونم یه مدته حس میکنم تا میخوام بگم بابایی میگیره زبونم تو اومدی گوشه ی این خرابه جون خودت خیلی نفس گرفتم اینقده گریه کردم و دویدم تا آخرش سرت رو پس گرفتم قبول داری با این کبودیا هم چه دختر قشنگ و نازی میشم خیلی دلم تنگه برا صدا تو یه بار بگو رقیه راضی میشم تو بهتر از هر کی خبر داری که تو ازدحام چی به سرم میومد حالا نبین سوخته موهام، همینا یه روز تا روی کمرم میومد گل سر و عروسکامو بردن غمام یکی دوتا که نیست زیادن دخترکای شامی خیلی بدن تو بازیاشون منو راه ندادن وقتی عموم نباشه بایدم که پیراهنای کهنه رو بپوشم گوشواره ی منو به زور کشیدن از پا درم آورده زخم گوشم من تو بازار یه حرفایی شنیدم الان بگم توهم بهم میریزی رسم کجای عالمه بابایی؟ شاهزاده ها رو ببرن کنیزی ✍ .👇