#امام_زمان #مجری #مدیحه_سرا #مجلس_ختم_مادر #ترحیم_خوانی زمزمه فراق امام زمان ارواحنافداه شاخه گل صحرايي من شور من و شيدائي من اي گل نرگس تو کجايي تو کجايي اي که به تو دلبسته منم بر ره تو بنشسته منم تاکه بيايي که بيايي که بيايي من ديده به راهم-در ناله و آهم من بجز از تو بخدا از تو نخواهم مي شود آيا بنوازي به نگاهم يا اباصالح اي که توان و تاب مني در شب غم مهتاب من بر دل ظلمت زده ام کن تو نگاهي گر زتو دارم فاصله ها داري اگر از من گله ها من به تو نازم چه بخواهي چه نخواهي ای دلبر و یارم-من بي کس و کارم جاي دگر جز در فيض تو ندارم مرحمتي کن که گره خورده به کارم يا اباصالح می روم از هجر تو زدست شيشه عمرم بي تو شکست يک نظر اما رخ ماه تو نديدم بي کس و تنهايم به خدا خسته زغمهايم به خدا عاقبت از بار فراق تو خميدم اي لاله صحرا-اي یوسف زهرا آرزوي ديدن تو مانده به سينه منتظرت ديده بانوي مدينه يا اباصالح @navaye_asheghaan

#مجری #متن_مجری #مجلس_ختم_مادر #ختم_مادر #دکلمه #ترحیم #ترحیم_خوانی دلم که برایت تنگ می شود ... می گیرد ... فریاد می کشد ... می تپد ... و باز تنگ می شود ... دلم که تنگ می شود دوست، دارم ... یک دل سیر نگاهت کنم ... یک بغض سنگین گریه کنم ... یک چشم پر اشک بریزم ... دلم که تنگ می شود چاره اش فقط تویی... و تو که نیستی ... دلم ... می بارد ... می سوزد ... می سازد ... می میرد

#روضه_ختم_مادر #هفتم #چهلم _کاربرد_ایام_فاطمیه مناجات امام زمان (عج) #روضه فاطمه زهرا (س)بعد شهادت بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم.. یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸«یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری 🔸آه، آقای غریبم به دلت غم داری» 🔸دردِ بی مادری ای کاش دوایی می داشت 🔸فاطمیّه شده و اشک دمادم داری 🔸صاحبِ مجلس روضه، غم مادر دیدی 🔸بر درِ خانه ی خود، بیرق ماتم داری 🔸دردِ دل کن که نگویند غریبی آقا 🔸 بین این سینه زنان، مونس و مَحرَم داری 🔸 دلِ یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است 🔸یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری ؟ 🔸دل ، حسینیّه ی چشمان تو شد مولا جان 🔸 باز هم وقت عزا، یاد مُحرّم داری 🔸 گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی 🔸داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری ⬅️مجلس امروز با مناسبت هفتمین روز درگذشت مادری مهربان خواهری غم خوار برگزار گردیده‌است خانواده داغ دیده شما هفت روزه جای خالی مادر رو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رو برای شما نمی گیرد ،امازبانحال شما رو بگم ♦️مادر جاان،یاد ان شبها که ما را شمع جان بودی۲ ♦️میان ناامیدی ها، چراغ جاودان بودی ♦️برایت زندگانی گرچه یک سربند و سختی بود ♦️بنازم همتت مادر که تا بودی صبور و مهربان بودی۲ اما دخترای مرحومه کجای مجلس نشسته اید، نمی دونم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید خداصبرتان بده داغ مادرخیلی سخته اما خواهرا مجلس موقعی که این مادر خانواده از دنیا رفت همه اومدین زیر بغلای دختراشو گرفتین ،عرض تسلیت گفتین همدردی کردین .. اما دلا بسوزه برا اون مادری که حتی به بچه های قد و نیم‌قد سه چهار ساله وصیت کرد بلند بلند گریه نکنید. سخته برا بچه های قد و نیم قد برا عزای مادر گریه نکنن ایام فاطمیه است روضه فاطمه زهرا (س) بخونم روح این مادر فیض ببرد اما دلها بسوز بربچه های فاطمه زهرا که بعد شهادت بی بی ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردند اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها است راز دل را به مادر میگه انشاالله هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادور نمازه که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه، آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه 🔸فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر 🔸تا من به جای خالی مادر نظر کنم 🔸هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب 🔸وقت نماز چادر او را به سر کنم 🔸ماه غریب شهر مدینه بیا بگو 🔸بی تو چگونه من شب خود را سحر کنم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون #التماس_دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #ختم_مادر #مجلس_ختم_مادر تو را حس می‌کنم در خود همیشه هرکجا مادر گمانم نسبتی نزدیک داری با خدا مادر هم از ابرو گره وا می‌کنی هم زخم می‌بندی لبانت مرهم و دستان تو مشکل‌گشا، مادر شکستی در خودت آرام، بغض بی‌صدا! هر شب و با دست دعا از نو بنا کردی مرا مادر همیشه تو به من نه، من به تو وابستگی دارم عصایت می‌شوم روزی منِ بی‌دست‌وپا مادر؟ میان روضه نوشاندی به من از شیره‌ی جانت تو با ارباب کردی کودکت را آشنا، مادر ترک‌های کف پای تو را هربار بوسیدم بهشتم را زیارت کردم از پایینِ پا، مادر تلاطم، موج، طوفان، کودکی تنها و سرگردان سلامت، ساحل آرام، مقصد، ناخدا، مادر