یاس حسینم گر چه ویرانه.mp3
1.68M
#زبانحال_حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یاس حسینم گرچه ویرانه ست جایم
از هجر بابا و عمویم در نوایم
در نیمه های شب در این کنج خرابه
محزون و گریان از فراق لاله هایم
بابای خوبم در سفر رفته که از مهر
خلخال و هم گوشواره آرَد از برایم
▪️یا رقیه
شرمنده ام از عمه ی مظلومه ام که
بس تازیانه خورده است هردم بجایم
یارب گناهم چیست که در خردسالی
درد و فراق و کوه غمها شد سزایم
هم روسری و چادرم آتش گرفته
هم سوختند هرجا لعینان، خیمه هایم
بس پابرهنه من دویدم در بیابان
لبریز خار و آبله شد هردو پایم
طفلان شامی گه زنندم طعنه و یا
در کنج ویرانه بگویند ناسزیم
یکشب در آغوش پدر، حالا به صحرا
این چرخ بازیگر ببین کشانده تا کجایم
گر که سفر رفته کنون باب نکویم
از چه ز نی آید صدایی آشنایم
این صوت قرآنی که می آید ز نیزه
گوید رسد امشب کنارم همنوایم
پس آب و جارو میکنم ویرانسرا را
شاید پدر آید از او دیدن نمایم
▪️یا رقیه
ای وای من !! عمه سر خونین، چه باشد
حاشا که باشد باب زار و دلربایم
از چه ترک خورده لبش، دندان شکسته؟!
بابای من بس خونِ دل آورد برایم
یارب نبیند روی نیلی، قامت خم
دیگر نگویم که اسیر اشقیایم
عمه کجاست آن پیکر بابای من پس؟؟!
گفتا به خوابم که ضبیحا بالقفایم
یکدم نگویی که چها دیدم به کوفه
گرچه بدید از نیزه ها حال و هوایم
من هم چنان بابای خوبم وقت تدفین
جای کفن راضی به قطعه بوریایم
شاید ببخشم زجر و کلِ شامیان را
اما نبخشم آنکه کشت بابم بجایم
رگهای گردن را مگر با چه بریدند؟؟!
که پاره پاره گشته و غم مبتلایم
▪️یا رقیه
شاعر:مهدی فراهانی
@navaye_asheghaan
.
#زمینه_حضرت_رقیه(س)
*بند اول: #زبانحال_حضرت_زینب(س)
*بند دوم: #زبانحال_حضرت_رقیه(س)
*بند سوم: #زبانحال_امام_حسین(ع)
*بند اول*
دخترت تب داره/این روزا بیماره/زیر پاهاش خاره/داداش...
صورتش شد نیلی/بس که خورده سیلی/ارثیه فامیلی/داداش...
تا میگفت بابامو میخوام ؛ میزدن بی هوا...
مسخره میکردن اونو ؛ تموم بچه ها...
گریه کردم وقتی که...
پرسید از من یه چیزی...
خارجی میگن به ما...
چیه عمه کنیزی...
///من الذی ایتمنی...///
*بند دوم*
مضطر و آشفتم/راه میرم می افتم/شب با گریه خفتم/بابا...
تا صدات میزنم/میزنه دهنم/خونیه بدنم/بابا...
حوصلم سر رفته بابا ؛ منو هم میبری...
نون خشکاشونو میریخت ؛ جلو من دختری...
میبینی سرو روومو...
ریخته بابایی موهام...
شدم مثل مادرت...
شکسته استخوونام...
///من الذی ایتمنی...///
*بند سوم*
من فدای زخمات/خونیه گونه هات/ریخته انگار موهات/گلم...
دختره بابایی/تو مث زهرایی/موجی از دردایی/گلم...
خیلی لاغر شدی گلم ؛ دختره بابایی...
جون بابا فدای تو ؛ چرا روو خاکایی...
از روو نی میدیدمت...
وقتی زد تووی سرت...
وقتی موهاتو کشید...
زد لگد توو کمرت...
///من الذی ایتمنی...///
#مهدی_ندرخانی -کرج*
👇
@navaye_asheghaan