📋 #میبینیکهحالمچهبدحالیه
#سبک_زمزمه / #سبک_روضه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
@emame3vom
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میبینی که حالم، چه بد حالیه
سر به زیر اومدم، دست من خالیه
شده گردنم کج، که راهم بدی
بیپناه اومدم، تا پناهم بدی
ازم رو نگیر، شرمسارم
کنارم بمون، کم نیارم
تو داری مثل من، ولی من
به جز تو کسی رو، ندارم
درسته خرابم، عذابم نکن
پیش خوبای عالم، خرابم نکن
نبر آبروم و، پناهم بده
سر به راهم کن و، سوز و آهم بده
نمیخوام که از تو، جداشم
میخوام توی راهت، فداشم
اگه آخر عمرمه، کاش
عاشورا فقط، زنده باشم
باباش اومده، با قد خم شده
سایهی یک علی، از حرم کَم شده
نخندید بهش، که عزاداره این
خنده مرحم واسه اون، که جا خورده نیست
حسین و صدا زد، علی حیف
صداش تو شلوغیها، گم بود
میگن که غریبونه، جون داد
خداحافظیش، زیر ثُم بود
جوونا بیاید که، حسین ماتشه
تیکه تیکه شده، وقت خیراتشه
بیاید که داره، فاطمه میرسه
اونقده پخشه که، به همه میرسه
کنار تنت، پاره پاره
شکسته شده، داغ داره
زیر بازوهاش و، بگیرید
حسین نایِ رفتن، نداره
*شاعر: #ناصر_دودانگه
#شب_هشتم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@emame3vom
.
📋#کیستجزفاطمهنوریهیشبهایعلی
#مدح_حضرت_زهرا (س)
*بخش اول صوت* #فاطمیه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنکه تابید رخش در شب یلدای علی
کیست جز فاطمه، نوریهی شبهای علی
فاطمه کیست همان است که در این نه سال
جانمازش شده بود عرش معلای علی
همه بر پاش میفتند پیامبرها هم
ولی افتاد خود فاطمه بر پای علی
بارها گفت پیمبر که علی جان من است
و شده فاطمه هم جان گوارای علی
زن نبینش به خدا ظرفیتش را دارد
که به میدان بزند جنگ کند جای علی
هر چه گفته است علی بود و علی بود و علی
نیست بر لوح دلش غیر تولای علی
ما گدایان علی ریزهخور فاطمهایم
جان فدای کرمت، حضرت زهرای علی
حکم "لَولاکِ" خدا بود که فهماند به ما
اوست تنها سبب خلقت دنیای علی
این دو سه ماه چه آمد به سر بانو که
بسته شد بر رخ او، راه تماشای علی
یک در سوخته و یک زن سیلی خورده
ما بمیریم برای غم عظمای علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#زهرانفسنفسزدنتمیکشدمرا
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سید رضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زهرا نفس نفس زدنت میکشد مرا
این رازداری حسنت میکشد مرا
زهرا خودت بگو چه کنم با نبود تو
حیدر فدای چهرهی زرد و کبود تو
چشم و چراغ خانهی کم سوی من! مرو
از من گذشته؛ محض رضای حسن مرو
جای غلاف مانده سر بازویت ولی
فریاد میزدی که فدای سر علی
ای کشتی نجات علی، رو گرفتهای؟
من مردهام مگر، که تو پهلو گرفتهای؟
ای سربلندها، همه پیش تو سر به زیر
پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر
مویت در این سه ماه حسابی سپید شد
محسن میان شعلهی آتش شهید شد
بعد از تو روزگار حسن تیره میشود
وقتی به خاکِ چادر تو خیره میشود
باور نمی کنم که نهانی و بیصدا
با دستهای خویش کفن میکنم تو را
شاعر: #احسان_نرگسی_رضاپور
@emame3vom
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
#فاطمیه
📋شب آخر، دست دختر، کفنا رو میده مادر
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب آخر، دست دختر
کفنا رو میده مادر
می خونه ذکر مصیبت
برای حسین بی سر
تشنه قاری، نی سوای
مگه تو مادر نداری
راس تو می رود، بالای نیزه ها
من زار می زنم، در پای نیزه ها
آه ای ستاره ی، دنباله دار من
زخمی ترین سر، نیزه سوار من
ای حسینم، ای حسینم
ای ضیاء هر دو عینم، ای حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 آه از آن روز که دنیای من از پا افتاد
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از آن روز که دنیای من از پا افتاد
رد پا روی پر حضرت حورا افتاد
نفس حادثه ها را به شمارش انداخت
اتفاقی که برای من و زهرا افتاد
اتفاقی نبود خونه سوخت
اتفاقی نبود در شکست
اتفاقی نبود فاطمه رو زمین نشست
اتفاقا دیدنش مثل گل پشت در کوبیدنش
اتفاقا کشتنش چهل نفر رد شدن از رو تنش
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
📋 عبد گنهکارت دلش بی قراره
✔️ #سبک_روضه | حاج محمود کریمی
✔️ #شب_نهم_رمضان_۱۳۹۷
✔️ #حرم_امام_رضا | #سبک_دامن_کشان_رفتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبد گنهکارت، دلش بی قراره
بندت به غیر از تو، کسی رو نداره
خدایا از بس که مهربونی تو
دلیل این اشکام و میدونی تو
میدونی تو می دونی تو
عمر داره میشه تباه، خدایا ببخش
خستم از بار گناه، خدایا ببخش
هر بار صدات کردم، به دادم رسیدی
حاجت روام کردی، بدیم و ندیدی
به این عبد بی مقدار و ناقابل
نظر کن جان آقام ابوفاضل
ابوفاضل ابوفاضل
از همه تشنه ترم، خدایا ببخش
جان سقای حرم، خدایا ببخش
دامن کشان رفتی، دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با، حرم روبرو شد، دلم زیر رو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
ای علمدارم ای علمدارم
آب به خیمه نرسید، فدای سرت
حسین قامتش خمید، فدای سرت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇
📋 #روضهنمیخواهدتنیکهسرندارد
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسهی مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بُوَد اینگونه شکل گفتگویش
گوید بُنَیَّ، یا بُنَیَّ، یا بُنَیَّ
برخیز آمد مادرت زهرا، بُنَیَّ
دیدم خودم در عصر عاشورا، بُنَیَّ
افتاده بودی زیر دست و پا، بُنَیَّ
من بیوضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
*شاعر : #قاسم_نعمتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
#شب_جمعه
📋 گرفته خون چشِ برادر حسین
✔️ #سبک_روضه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_دهم_محرم_۱۳۹۴
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرفته خون چشِ برادر حسین
بال و پر حسین دلاور حسین
غریبی حسینُ امشب ببین
امون میدن به شیر امالبنین
دلش گرفته که بهش امون میدن
فرشتهها دارن تو خیمه جون میدن
میگن دیگه نباش کنار حسین
برو کنار تموم شه کار حسین
میگن تو اون طرف همیشه سربهزیر
تو این همه سپاه بیا بشو امیر
تو خیمه شما که قحط آبه
ولی ماها اسبامونم سیرابه
غضب تو چشمایِ برادر حسین
میگه که زندگیم فدا سر حسین
من اومدم براش بمیرم فردا
دامن زهرا رُ بگیرم فردا
قیامتی شده کنار علقمه
فاطمه اومده برید کنار همه
الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلو هات نگیره مادر
شرمندم و از شرم خونی شده اشکم
مادر حلالم کن که پاره شد مشکم
کشته من و خجالت از شیر خواره
فکر طناب و خواهر اواره
حالا که اومدی مادر قد کمون
حسین داره میاد یه کم دیگه بمون
باید ببینه من سرم رو پاته
بازم یکی از پسرات همراته
یه جمله روضه شد روضه مو به مو
دست رو شونم بذار یه یا علی بگو
رو گونه جای دست اون بی دین بود
بشکنه دستش چقدر سنگین بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
.
#پنجم_صفر
📋 عمه شب محبوبه امشب
✔️ #سبک_روضه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_محرم
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمه شب محبوبه امشب
معلوم حالم خوبه امشب
میکوبه قلبم مثل گنجیشک
عمه دلم اشوبه امشب
عمه ببین که جای اون دست
سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش
ای بچه ها کی شونه داره
تاریکه اما خیلی خوبه
مهتاب امشب نیست عمه
بابام من و اینجور ندیده
موهام مرتب نیست عمه
عمه از درد لبهام زیر دندون
زخم توی لبهام میسوزه
شبا چقدر سرده خرابه
عمه کف پاهام میسوزه
کاشکی مدینه بودیم عمه
ای کاش نا محرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش میشد
معجر رو زخمامون میذاشتیم
عمه بابام بیاد خرابه
منم باهاش میرم ایشاالله
بابام بیاد میگم بهش که
عمه یه پا مَرده ما شاالله
میگم بهش وقتی که رفتی
عمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه اونشب
با مشت دندونام ترک خورد
افتادم و از حال رفتم
من خواب بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم که چی شد
بابا خلاصه خیلی بد زد
خیلی دیگه بی حوصلم من
بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا
موهاش به نیزه گیر کرده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
madaram halesh kharabe.mp3
3.01M
🎙 کربلایی سید رضا نریمانی
◾️#استودیویی
📹 حال مادرم خرابه
◽️ #فاطمیه
📋 حال مادرم خرابه / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی / ویژه #ایام_فاطمیه
حال مادرم خرابه
دیدن مریض ثوابه
زخم بازوش منو کشته
درد پهلوش منو کشته
بشکنه دست مغیره
کبوده روش منو کشته
ای هلال قد کمونی
چی میشه پیشم بمونی
از خدا نخوای بمیری
تو هنوز خیلی جوونی
علی رو حلال کن ، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن ، واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن ، واسه دست بستهش
نتونست که برداره اون در رو از روت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 آه از دوری
#زمزمه / #مناجات
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از دوری، آه از دوری
یابن الزهرا
غم دوری روی تو نوکرت و جون بر لب کرده، دل پر درده
هرشب آقا
به دلم میگم این و که غم نخور آقات، فردا دیگه، برمیگرده
تا کِی باید
آبروم جلو دل بره و تو نیایی، آقا برگرد
هرجارفتم
سراغت رو گرفتم آخه تو کجایی، آقا برگرد
آقاجونم
بیا دستِ دلم رو بگیر که گناه من رو گیر انداخت
من می میرم
می بینم که گناهای من توو ظهورت تاخیر انداخت
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
یابن الزهرا، یابن الزهرا
توو این شبها
یه سری به دل ما بزن برا مادر روضه داریم، خون میباریم
چی میشه که
یه نگاه به دلای عزادار ماهم بندازی باز، بیقراریم
چشما گریون
شده توو غم دوری روی شما و سینه سوخته
قلب ماهم
مثِ چادر مادرت از آتیش اون کینه سوخته
برگرد آقا
بگیر انتقام دل سوختهی زهرا و حیدر رو
ای منتقم
بگیر انتقام خون سردار و اشکای رهبر رو
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
دل میسوزه، دل میسوزه
اون در میسوخت
پسِ در بیخبر یه پسر توو آغوش مادر میسوخت، حیدر میسوخت
قلبش میسوخت
حیدری که توو آتیش خشم نگاهش سر تا پایِ، لشکر میسوخت
حیدر میمرد
وقتی دستش و بستن و پیش نگاهش زهراش میسوخت
زهرا میمرد
که میدید تووی آتیش فتنهها قلب مولاش میسوخت
زهرا مونده
علی رو میکِشن میبرن دل زهرا پیش مولاست
حیدر میره
ولی چشمای خیس و دل زار مولا پیش زهراست
"آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام"
آه از آتیش، آه از دیوار
حمله کردن
با لگد درِ سوخته شکست و مادر پشت در افتاد، مادر افتاد
مادر ایستاد
پای حق علی با یه لشکر بیغیرت در افتاد، آخر افتاد
غوغایی شد
در خونهی وحی و سوزوندن و میخ در خونی شد
لشکر رد شد
نمیگم چی شد اما میگم چادر مادر خونی شد
محسن رو کشت
لگدی که با بغض علی در اون خونه رو وا کرد
حیدر رو کشت
لگدی که توو کوچهها مادر و از حیدر جدا کرد
"مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر"
*شاعر : #داوود_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
📋 مینویسم برای آن بانو / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراه زینب بود
شاهد اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دختر فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرت کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفت و
قاضریه به نینوا رفت و
شد علمدار خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپای زینب بود
گریههایش برای زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده
بدن پارهپارهای را دید
روی نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتن برادر بود
شاهد نالههای خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجای همه
ضربه هی خورده او بهجای همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روز دهم اسارت رفت
زیو آلات او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بین اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
*شاعر : #ابراهیم_لآلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_رضا (ع)
ویژه #شهادت_امام_رضا (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آهسته میآمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچهی تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجر کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
*شاعر : #موسی_علیمرادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 مینویسم برای آن بانو / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراه زینب بود
شاهد اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دختر فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرت کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفت و
قاضریه به نینوا رفت و
شد علمدار خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپای زینب بود
گریههایش برای زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده
بدن پارهپارهای را دید
روی نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتن برادر بود
شاهد نالههای خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجای همه
ضربه هی خورده او بهجای همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روز دهم اسارت رفت
زیو آلات او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بین اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
*شاعر : #ابراهیم_لآلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
📋 مانند ابری که نمِ باران ندارد
#سبک_مناجات
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مانند ابری که نمِ باران ندارد
مَن؛ خشکسالیِ دلم پایان ندارد
دیروز خیلی گریهکردن را بلد بود
چشمم توانِ قبل را الآن ندارد
من با فراقَت دائماً سرگرم هستم
این بینوا کاری به این و آن ندارد
دست از سر من برنمیدارد غمِ تو
داغت رهایَم میکند؟!..، امکان ندارد!
بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است
دردی که هرگز نسخهی درمان ندارد
عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد
عاشق شدن جز باختن تاوان ندارد
راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً
این مقصد اصلاً جادهای آسان ندارد
من مطمئن هستم که نان شُبهه خورده
هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد
هر بار بد کردیم..، تو گردن گرفتی
اما به لطف تو کسی اذعان ندارد
باید برای این همه اندوهِ تو مُرد
باید برایت مُرد..، دور از جان ندارد!
دارد اَجَل سر میرسد..، پس کِی میایی!
چشم انتظارت فرصتی چندان ندارد
محتاج آغوش توأم..، من را بغل کن
فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد
جانِ همان پهلوشکسته..، زود برگرد
جانِ گلی که روح در گلدان ندارد
طوری لگد زد..، میخ در پهلو فرو رفت...
نامردِ بیغیرت مگر وجدان ندارد!
در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد
مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد
*شاعر: #بردیا_محمدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_روضه
🎤مداح :کربلایی میثم مطیعی
سال ۱۴۰۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"السلام علیکِ یا زوجهَ مرتَضی.السلام علیکِ یا امَّ الحسن وَ الحسین.السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی،یا فاطمه الزهراء،لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلامالله علیها"
*خوبا بهت سلام میدن.ما کی باشیم؟
ولی جواب سلام ما رو هم میدی...شنا فقط مادر خوبا نیستین مادر بچه بد رو هم تحمل می کنه...مادر از بچه بدش رو برنمیگردونه....خسته آمدم...گرفتار آمدم...امیدم به فاطمیه بوده...امید من رو ناامید نکن...به حق اون لحظه ای که هر چی پسرات صدات زدند،جواب ندادی،ناامید شدند،من رو ناامید برنگردون...به حق اون لحظه ای که علی خودش رو رسوند بالای پیکر بی جونت،هرچی صدات کرد،جواب ندادی...ما روضه حضرت زهرا زیاد خوندیم...روضه در و دیوار خوندیم...روضه کوچه خوندیم...به من بگن: جانسوزترین بخش روضه کجاست؟ برای من اینه:اون موقعی که بی بی رو دفن کرد...عزیزش رو به خاک سپرد..."فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی امیرالمومنین این دست ها رو به هم زد..."هاجَ به الحُزن..." غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..."و اَرسَلُ دُموعُه علی خَدَّیه..." گریه مرد سخته...مردا تحمل گریه هم رو ندارن...هیات میری،روضه میری حال گریه نداری...تا می بینی بغل دستیت،جلوییت،مرده داره شونه هاش تکون می خوره،دلت میشکنه...برا بچه هات بمیرم...مرد وقتی جلوی بچه هاش گریه کنه،چی میشه؟! بچه دلش از جا کنده میشه،نمی تونه برا باباش کاری کنه...
خلاصه من الان در خونه اتم...سرافکنده اومدم مادر...مادر...مادر...*
نام تو را نوشتمو پشت جهان شكست
آهسته از غم تو زمين و زمان شكست
پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين
گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست
هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم
بعد از هزارو سيصد و چندين خزان شكست
ای دل بسوز و بشكن تا باورت شود
حتماً دری كه سوخته را می توان شكست
بانوی نور در دلتان رنگی از خداست
زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست
با هر دری كه بعدِ نگاه تو باز شد
انگار در گلوی علی استخوان شكست
#شاعر: مهدی مردانی
@navaye_asheghaan