.
#حضرت_زهرا
#بستر_بیماری
#محمدجواد_پرچمی
اصلا نیازی نیست
از بسترت پاشی
با درد پیش پای
همسرت پاشی
هی گفتم از دردات
هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی
می افتی چیزی نیست
تو دست به دیواری
گفتی یکم خستم
ديدم قنوتت رو
گفتی یکم دستم
این بچه ها سایه
روسر میخوان زهرا
تا وقت دامادی
مادر میخوان زهرا
از رفتن و از مرگ
کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب
فکر عروسیش باش
چشم پرآب تو
نقش برآبم کرد
تابوت تو اومد
خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی
روی سرم ریخته
همموی زینب ،هم
خونم بهم ریخته
طفلی حسن هرشب
تو خواب عزاداره
هی میگه دیوارو
هی میگه گوشواره
سینه سپر کردی
خیلی محک خوردی
خانوم سر من تو
خیلی کتک خوردی
زینب با دلشوره
هی روتو می بوسه
شونه کهمیفته
بازوتو می بوسه
وقتی همه خوابن
فضه با دلشوره
خون رو دیوارو
با گریه میشوره
حرف حسينت شد
رفتى چرا از حال
پيرهَن رو كه دوختى
هى گفتى از گودال ...
#فاطمیه #محاوره_ای
...............................................................
.
#بین_الحرمین
#محاوره_ای
یه کبوترم که جلد کوی یارم
نوکرم نوکر دربار نگارم
عمریه زبون میگیرم و میخونم
من خزونم و تویی حسین بهارم
حرمت یه کاری کرده با دل من
که شبا یه خواب راحتم ندارم
تو دلم حک شده عکس گنبد تو
من به یاد بیرقت دل بیقرارم
هنوزم مست دو تا گنبد زردم
حال بین الحرمین کرده خمارم
هر دفه میبینم عکس حرمت رو
از تو ابرای چشام بارون میبارم
پائین پای تو جامونده دل من
کاش بازم بیام دلم رو گیر بیارم
زانوهام کنار قتلگاه میلرزید
میشنیدم صدای زهرا رو کنارم
تا بالای تل زینبیه رفتم
یه صدایی زد توی دلم شرارم
انگاری منم میدیدم از بلندی
چکمهپوشی میاومد به سمت یارم
اومد و اومد نشست به روی سینه
پیش این روضه دیگه من کم میارم
#غزل_زیارتنامه
#فلک_لر
#حال_بین_الحرمین
#فاطمیه
#نصیر_حسنی ✍
.
#حضرت_رباب
شعر محاوره مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها
من یه مادرم، یه مادرِ شهید...
که شدم از داغ یاسم موسفید
گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ
که قدِ منو حسین هردو خمید
گلِمنکِیطاقتسهشعبهداشت؟
سُرخمیشدگلوش،نمیشدبوسهکاشت!
خدا لعنت کنه این حرمله رو..
بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت
آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت
آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت
هی تلظی کردی، دست و پا زدی
آخ.. بمیره از غم تو مادرت...
مگه تو ثمر نداری حرمله؟!
از دلم خبر نداری حرمله...
پسرم شیشماهه بود با تیر زدیش،
مگه تو پسر نداری حرمله؟!
حرمله خدام عذابت بکنه
الهي خونه خرابت بکنه..
هم علیمو کُشتی،هم آب ندادی
خدا توی آتیش آبت بکنه
همه ایستادن و داغمو دیدن
سر شیشماهمو با تیر بریدن
یکی سرسلامتی بهم نگفت
همهبهاشکچشاممیخندیدن
چقدر غصه و غربت کشیده...
این حسینِ که مصیبت کشیده
یهقدم میرفت، دوباره برمیگشت
خیلی از رباب خجالت کشیده
چطوری تنترو توخاک بذاریم؟
بعد تو علی دیگه غصه داریم..
یه باره دیگه بخند برای ما...
من و بابائیت مگه دل نداریم!
سر قبرت حالا هِقهِق می کنم
یادِ خاطرات سابِق می کنم
کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها
من از این غُصهی تو دِق می کنم
مثل زهرا تو رو بی هوا زدن
چون عمومُحسن تویِبلا زدن
با سهشعبه زدنِت، ولی دیگه..
سر تو چرا به نیزه ها زدن؟!
میونِ بلا.. دیگه نبینمت
زیرِ دستوپا..دیگه نبینمت
جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم
روی نیزهها.. دیگه نبینمت
هیباعمهزینبازچشات میگم
دارم از خندهی رو لبات میگم
روی نیزه، عمو لالا میخونه..
پای نیزه، من لالا برات میگم
لالا لالا لالایی علی بخواب
لالا لالا لالایی.. جانِ رباب
کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم..
نبینی دست منو بین طناب
از روی نیزه نیفتی پسرم
نیزه میلرزه نیفتی پسرم
کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از..
..چشمایِهرزه،نیفتی پسرم
زیرِآفتابمیشینمآب نمیخوام
شبا دیگه نور مهتاب نمیخوام
وقتیکه تو خوابیدی بهزیرِخاک
مندیگهبهاینچشامخوابنمیخوام
بعد تو ربابْ هم بییاوره
بعد تو چشم رقیه هم تَره
مثل زینب که برادر نداره
بعد تو سکینه بی برادره..
چطوری خاطرههاش یادم بره؟
چطوری اشک چشاش یادم بره؟
تصویرش هنوز توی ذهنِ مَنِ...
چطوری زخم لباش یادم بره؟
تَرکِ لباش مگه یادم میره..!
بغضِتوصداشمگهیادممیره..!
هر چی از یادم بره ولی آخه..
آخریننگاش مگه یادم میره...!
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#حضرت_علی_اصغر
#محاوره_ای
.
@navaye_asheghaan
.
صلاللهعلیکیامظلومیااباعبدالله
#غزل به زبان ساده (فلک لر)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوست دارم تا بسوزم به پای عشقت آقاجون
دوست دارم تا بمیرم برای عشقت آقا جون
دوست دارم زندگیمو به پات بریزم تا شاید
آخرش جون بدم از بلای عشقت آقا جون
دوست دارم یه نیمه شب میون بینالحرمین
بشینم بخونم از صفای عشقت آقا جون
دوست دارم تا آخر عمرم عزیز فاطمه
همیشه باشم فقط گدای عشقت آقا جون
بخدا هر چی میگم از اسم تو سیر نمیشم
روی لبهای منه نوای عشقت آقا جون
بچه بودم مادر منو رو دستاش میگرفت
زیر لب میگفت که این فدای عشقت آقا جون
وقتی جای دستمو بابام روی سینهم میدید
ابر چشماش میبارید برای عشقت آقا جون
جونِ هر چی مَردِ دست این گدا رو وِل نکن
تا باشم همیشه مبتلای عشقت آقا جون
#زبان_ساده #عامیانه #محاوره_ای
#فلک_لر #فولکلور
#امام_حسین
#نصیر_حسنی ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#غزل #فولکلور #محاوره_ای
#امام_رضا
قصه ی نگفته رو خوب می دونی امام رضا
ننوشته نامه ها رو می خونی امام رضا
تُو محبت به خدا هیچکی به پات نمی رسه
فدای دلت بشم ، مهربونی امام رضا
پشت پنجره پولادت گره هامون وا میشه
همه رو به آرزو می رسونی امام رضا
ضامن آهو بیا دست دل منم بگیر
دلمو رها کن از پریشونی امام رضا
زیر چتر لطف تو پناه گرفتم با امید
یه نیگا کن به چشای بارونی امام رضا
قول دادی تو سختیای جون دادن باهام باشی
با وفایی پای قولت می مونی امام رضا
تا تو رو دارم دیگه به هیچکی رو نمی زنم
از درِ خونه ت منو نمی رونی امام رضا
#کمیل_کاشانی ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#اربعین
#محاوره_ای #فولکلور
عجب کاروانی شد این کاروان
پای غصه های تو از تاب رفت
ما هشتادو چارتا بودیم رفتنه
ولی کم کم این قافله آب رفت
چهل روزه از هم جداییم حسین
چهل روزه که بی قراره توام
یه روزی رسیدیم با هم کربلا
حالا من کنار مزار توام
سرت روی نی رفت پیش چشم ما
تموم مسیر بی قرارت بودیم
گرسنه و تشنه تو رو کشتنت
گرسنه و تشنه کنارت بودیم
دارم از مسیری میام که داداش
بدون تو هی غم روی غم اومد
ولی اخرش زینب و کاروان
کنار مزارت با پرچم اومد
همون پرچمی که توی علقمه
تو دستای سقا زمینش زدن
الهی که کور شن اونایی که تیر
به اون چشمای نازنیش زدن
میام از مسیری که تو شهر شام
آتیشی به قلب کبابم زدن
نه اینکه فقط سنگ به ماها زدن
سرِ شیر خوارِ ربابم زدن
تو که با خبر بودی از حال ما
کجاها کشیدن مارو با طناب
تو رو بردنت از رو نی توی تشت
امان از ملاقات تو بزم شراب
ما بودیم عزادار و وارد شدیم
پیش پای ما سازو نی میزدن
سرت رو آوردن تو تشت طلا
برا عرض تبریک مِی میزدن
سه ساعت روی پا معطل شدیم
توی جمع مستا بودیم بی پناه
تو رفتی تو مقتل ما تو بزم می
تو رو تیغ کشته ماهارو نگاه
#محمد_جواد_مطیع_ها ✍
.
@navaye_asheghaan