eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5999276809441512850
زمان: حجم: 462.8K
‍ 🌸 🌺 🌼سبک ای صفای قلب زارم👌💐 🌹🌷🌹🌷🌹 تاقیامت اهل عالم عزت من فاطمی است من علی رادوستدارم طینت من فاطمی است دست من خواهد گرفت گرچه گنهکار و بدم خار و زار هرگز نگردم عزت من فاطمی است فاطمیه از محرم جلوه اش بالاتر است پادشاهی میکنم چون قدرت من فاطمی است گر حسینی مانده ام از لطف زهرا هست و بس پادشاهی کرده ام چون قدرت من فاطمی است کاش میشد بعد مرگم قبر من مخفی شود بی نشانم کن خدایا تربت من فاطمی است روز محشر کار او باشد شفاعت از همه تازه میفهمم به عقبی قیمت من فاطمی است روزگاری که زند تکیه به کعبه مهدی اش گویم انجا اهل عالم دولت من فاطمی است در میان کوچه ها شد صورت زهرا کبود ناله ها دارد دل من قربت من فاطمی است اشک مجنون تا ابد هرگز نگردد با تو خشک سرخوشم تاروز محشر طینت من فاطمی است -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌹🌷🌹🌷🌹 @navaye_asheghaan
@rozehajabbas1_14513247489.mp3
زمان: حجم: 9.59M
قبضه ی خلقت ميان دست هايت فاطمه هر چه بود و هست خاک زير پايت فاطمه همسران و مادران ما كنيزان تو اَند بچه های ما فدای بچه هايت فاطمه بچه های ما فدای بچه هایت فاطمه روی بام خانه ی تو اعتكاف جبرئيل بس كه مشتاق است بر صوت دعايت فاطمه مثل پيغمبر نوای به علی به علی بوده هر شب زينت يا ربنايت فاطمه گرچه پنهان شد مزار تو ولی جان علی گشته ایوان نجف صحن و سرايت فاطمه 🔅دِرهمی بر ما عطا كن آبرو پيدا كنيم 🔅می كند سلطانی عالم گدايت فاطمه كنج اين خانه نشستی ذكر می گويی ولی ذكر تسبيح ملائک با صدايت فاطمه تا که پای آبروی حیدر آمد در میان از بهشت آمد انار آن شب برايت فاطمه سوره ی توحيد بسته دست شاعرهايتان ور نه می گفتم تو را دخت خدايت فاطمه وصله های چادرت کافر مسلمان میکند نیمه های شب اومد دید از چادر فاطمه نور بالا میره... زن یهودیه گفت چه سریه تا این نور دید.. نوشته اند تا هشتاد نفر یهودی از این نور مسلمان شدن.. نور از چادر فاطمه بالا رفت نیمه های دل شب یه زنی هم تو کوفه دید تو حیاط نور بالا میرفت. خدایا خودم تنورُ خاموش کردم. نکنه دوباره گُر گرفته. اومدم نزدیکای تنور.. زن خولی میگه یه زمزمه هایی به گوشم میخوره. 😭😭یکی میگه بُنَیَّ ✔️یکی میگه یا اماه یُمّاه یُمّاه یُمّاه یُمُاه 😭😭😭 وصله های چادرت کافر مسلمان میکند در تحیر مانده ام وقت ثنايت فاطمه فاطمه 😭😭چادرت خاکی شد و خاک دوعالم برسرم 😭😭زیر دست و پای مردم گشته جایت فاطمه له شدی اما کسی یک‌ تار مویت را ندید ماندن تو زیر در بود از حیایت فاطمه ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 @navaye_asheghaan
قیامت است تماشای صبح دولت او که محشری ست مقامات بی نهایت او فقط نه روز قیامت، یکایک ایام به یمن لیله قدرند زیر منت او کسی که ماه و ستاره ست گردن آویزش شده ست نُقل دهان فلک کرامت او شبیه زهره کنیزش درخششی دارد زحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او غبار درگه او فضه می شود قطعا عیار سنجش پیغمبران محبت او قیام فاطمه گرچه خمیده بود ولی قیامت است رکوع یکی دو رکعت او توسلات خلائق به ذیل چادر او امام، معتکف خیمه امامت او جنان ز غنچه لبخند او شده پیدا نهان رضای خداوند در رضایت او خیال خاک به درک ضریح او نرسید کشیده سرمه به چشمان عرش تربت او دمی که بی کفن اهل قبور بر خیزند حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او به روی ناقه ای از نور در مسیر صراط روانه سوی جنان، محمل جلالت او عنان ناقه او را گرفته جبرائیل حریر بال ملک پرده دار حرمت او چه آبشار رفیعی است چادر زهرا که جاری است از آن، رشته شفاعت او پیمبران همگی سر به زیر اندازند که چشم را نزند آفتاب طلعت او در آن میانه فدک ایستاده با دل خون خزان زده است هنوز از غم مصیبت او کسی که مادر آب است حرمتی دارد لهیب آتش دوزخ کجا و ساحت او ؟! من از حوادث روز جزا ندارم بیم قیامت است فقط لحظه شهادت او گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور سرش بلند نمی گردد از خجالت او به جست و جوی حسین است در صف محشر که مرهمی بنهد بر روی جراحت او شکوه پیرهنی کهنه است روسری اش میان مرثیه کمتر شده ست طاقت او اگر چه محسن او هم شهید شد اما گلوی زخمی طفلی شده شکایت او شیخ محسن حنیفی @navaye_asheghaan
هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند «مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند»* دست‌ْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک‌بار سائل، کم کم عادت می‌کند فرشیان نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی! کیست که بر دیگری دارد امامت می‌کند؟! هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست آینه از شأن همتایش حکایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه‌ست مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش؟! آری شفاعت می‌کند @navaye_asheghaan
🥀 🥀 علت غائی بر کون و مکان دانی کیست؟ سبب خلقت پیدا و نهان دانی کیست؟ جان پنهان شده در جسم جهان دانی کیست؟ نقطه دایره رفعت و شان، دانی کیست؟ فاطمه مظهر اجلال خدا جلّ و جلال فاطمه عصمت کل کنز خفیّ ازلی فاطمه عالمه از حق به خفی و به جلی فاطمه روح نبی همسر و همتای ولی فاطمه عالیه‌ای کش نبد از زوج علی فرد و بی مثل بُد آن گونه که حیّ متعال کاف و نون، کافش کاف کرم فاطمه بود نون آن حرف نخست از نعم فاطمه بود نفخه روح در آدم ز دم فاطمه بود گل آدم ز تراب قدم فاطمه بود ورنه آدم شدنش تا به ابد بود محال طایر وهم که از منظر عنقا گذرد به یکی پر زدن از گنبد خضرا گذرد کی به کاخ شرف زهره زهرا گذرد بلکه جبریل اگر خواست بدانجا گذرد همچو پروانه ازو پاک بسوزد پر و بال گرچه خلقان حرمی گشته کنشتی نشوند دور از نیکی و نزدیک به زشتی نشوند باز غرقند اگر داخل کشتی نشوند معترف تا که نگردند بهشتی نشوند به کنیزی و غلامیش چه نسوان چه رجال مهر او بهر دل هالک و ناجیست محک آن بدل گیر که من اَعرَضَ عنها فَهَلک هست خاک قدمش سرمه چشمان ملک تا به خاک ره آن بدر زند بوسه فلک قامت خویش کمان ساخته مانند هلال ای ترا آسیه و مریم و هاجر، حوّا خادمه در پی کسب شرف و شان بسرا در مدیح تو همین بس بود ای سرّ خدا کابتدا نام تو فرمود ز اصحاب کساء ز خداوند ملایک چو نمودند سؤال خواندن واجبت ار خود نبود امکانم یعنی از کفر بود این که خدایت خوانم کافرم گر ز خدا بنده جدایت دانم چه توان گفت که در وصف تو من حیرانم ای خدا را نظر و جلوه و مرآت و جمال با چنین جاه و شرف ای شده مات تو عقول قصد آزار تو کردند چرا قوم جهول وان سفارش که بحق تو همی کرد رسول رفتشان سر بسر از یاد و نمودند قبول بهر خود قهر خدا خشم نبی سوء مآل خوب گشتند پس از مرگ پدر دلجویت که زدند امت دون، سیلی کین بر رویت بشکستند گه از تخته در، پهلویت زان تطاول که چرا خست عدو بازویت چون دهم شرح که دل خون بود و ناطقه لال بر در خانه‌ات ای خاک درت عرش عُلا آه کافروخت عدو آتشی آن سان به ملا که نهانی شررش رفت سوی کرببلا سوخت خرگاه شه تشنه دل اهل ولا ساخت سرگشته صحرا ز شه دین، اطفال ▫️صغیر اصفهانی 🏷
من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته درگلویم خورشید درآبگینه دارم صد قُلزُم خون به سینه دارم یک جرم صغیر و یک جهان داد یک حنجره و هزار فریاد چون قطرهٔ متصل به دریا یکباره نهاده دل به دریا بحری شده ام تمام گوهر در مدح و ثنای کُفِّو حیدر مام پدر تمام خلقت رکن دگر امام خلقت آن شمسه ی عالم هدایت پیوند رسالت و امامت لبخند نماز بر لب اوست صد لیله ی قدر هر شب اوست تا بهر نماز بست قامت کردند فرشتگان قیامت دیدند خدای بی نیازش فخریه نموده بر نمازش جبریل کند بسی تعلم تا در برابر او کند تکلم از اوست به پا نظام اسلام از اوست عیان تمام اسلام او کیست که محور رسالت با آن همه عزت جلالت چون روح به بر بگیرد او را گوید پدرت فدات زهرا درمحضر او قیام می کرد بر او به ادب سلام می کرد عالم همه دربرش فقیرند مسکین ویتیم یا اسیرند او لنگر یازده سفینه است او محور عرش بر مدینه است با این همه داشت دستش آماس چرخاند ز بس به خانه دستاس چون ذات خدای خودیگانه با فضه شریک کار خانه *بریم مدینه، ساعتای سختیه هرکی دلش به دل حسنه الان بغض کرده..* ای روح همیشه جاودانی ای جان وتن توآسمانی مرآت خدا تمام احمد شایسته احترام احمد نُه سال عروس بیت حیدر آورده بر او دو مَه دو اختر مُلک و مًلکوت سائل تو ما را نرسد فضائل تو ما را نرسد ثنات زهرا خورشید کجا و مورِ صحرا جایی که نبی لب از سخن بست باید که دگر لب از سخن بست جایی که نبی بوسدَت دست باید که لب از سخن بست به لب بهشت ناز داری تو کِی به فدک نیاز داری؟؟ تو دست خدا در آستینی تو یار امامِ راستینی جز دست خدا کسی نشاید کز دست علی گره گشاید تو بهر علی قیام کردی خود را سپر امام کردی دردا که تو را به خانه کُشتند با ضربه ی تازیانه کُشتند تا چند کنایه و اشاره والله شکست گوشواره فریاد که پاره شد گلویم بگذار همان به پرده گویم روح از تنش پًر زد و رفت بر جان علی شرر زد و رفت *از مسجد اومد بیرون دید کنیزا دارندگریه میکنند.من خبر؟؟ آقا بدو..بدو بدو اومد تو حجره* مولا چو رسید در کنارش تا دید به چشم اشکبارش که فاطمه با قد خمیده چادر به روی سرش کشیده حس کرد که قدرتی ندارد چون فاطمه حرکتی ندارد آرام کمی نگاش کرد مولا آهسته ولی صداش کرد مولا *خانوم!فاطمه!عزیزم!جواب نیومد سر رو گرفت تو بغلش ولی صدای فاطمه نیومد* @navaye_asheghaan
خوشا زهرا که سیمای محمد بود قرآنش حسین اشکش، حسن صبرش، علی تنها علی جانش . خوشا زهرا که والا مادری مثلِ خدیجه داشت و زینب بود تصویرِ حیایش، شکلِ ایمانش . کنیزش فضه بود، آیات قرآن بر لبش جاری به تعبیرِ نبی "سلمان منا" بود سلمانش . کنیزی داشت اما باز کم‌تر زحمتش می‌داد کنیزی داشت اما پینه می‌بستند دستانش . چه بانویی که می‌چرخاند وقتی آسیابش را فلک انگار می‌چرخید دورِ گندمِ نانش . چه عطری داشت نانِ خانه‌ی زهرا که از بالا به شکلِ آدمی هر دم ملک می‌گشت مهمانش . یتیمی می‌رسید از راه، اسیری، گاه مسکینی که باشد تا ابد شرمنده‌ی ایثار و احسانش . به‌جز زهرای مرضیه مگر داریم در عالم که مثلِ "انما" از حق بیاید وحی در شانش؟ . در این عالم به‌جز زهرا مگر هم بوده بانویی که از خیلِ ملک باشند در انصار و اعوانش؟ . نبوده هیچکس مانند زهرا ورنه در دنیا هزاران بار می‌آمد اگر می‌رفت امکانش . محیطِ خانه‌اش مانندِ باغی بود، باغی که فقط حمدِ خدا می‌گفت هر برگِ درختانش . محیط خانه‌اش مانند ابری بود، ابری که صدف بود و پر از در نجف می‌گشت دامانش . و با او ذوالفقارِ حضرتِ مولا سخن می‌گفت که تیغ انگار هدهد می‌شد و زهرا سلیمانش . نه تنها ذوالفقارِ حضرتِ مولا که جبرائیل به زهرا حرف‌هایی از خدا می‌گفت و فرمانش . پر است از اتفاقاتی که در آینده می‌افتد عجائب‌نامه‌ای که "مصحفِ زهرا"ست عنوانش . کتابی که پر از احوالِ شاهان است در عالم و هر وقتی که لازم بود، می‌خواندند امامانش . کتابی که فقط قرآن از آن بالاتر است و بس کتابِ دیگری هرگز نشد هم سنگ و میزانش . اگر در داستانِ خود ببیند شخصِ زهرا را بیابد بهتر از صد آسیه موسیِ عمرانش . چرا از آه و از نفرینِ زهرا سخت ترسیدند اگر که بهتر از مریم ندیدند اهلِ نجرانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرتِ زهرا به عصرِ قبلِ حوا می‌رسید آغازِ دورانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرت آدم نبود و هم نخواهد بود جز طفلِ دبستانش . سرِ خوانِ عمل یا علم تا روز ابد باشند تمامِ عالمانِ با عمل از ریزه‌خوارانش . به مسجد می‌رود تا پس بگیرد حقِ حیدر را و می‌گوید خلافت را به مولایم بگردانش . به هنگامِ جدل با منطقِ آیاتِ قرآنی نباشد کس حریفِ ذوالفقارِ تیزِ برهانش . به هنگامِ جدل با حضرتِ زهرا حریفِ او چنان خس می‌شود هر دم سبک‌تر پیشِ توفانش . چنان می‌خواند از آیاتِ آن انگار قرآن را برای نصرت زهرا فرستاده‌ست یزدانش . فدک را غصب کرد آن فرد از انسیه حورا وگرنه در غضب هرگز نمی‌دیدند این سانش . فدک را پس گرفت از پیرمرد آن روز مرضیه ولی این قصه تلخ و تلخ‌تر گردید پایانش . که هنگامی که بر می‌گشت سوی خانه‌اش زهرا رسید از راه آن کودک‌کشِ معروفِ دورانش . سند را پاره کرد و روزگاران دید با حیرت که بی‌رحمانه سیلی می‌زند آن نامسلمانش . و سیلی صورتِ چون برگِ گل را می‌کند مجروح و مروارید اشکی می‌نشیند روی مژگانش . نمی‌بارد دگر ابری پس از این بر سرِ دنیا مگر رخصت بگیرد از دو چشمِ خیس و گریانش . به چشمِ دل تماشا کن زمین و آسمان سرخ است خداوندا! مگر خون می‌چکد از هر دو چشمانش . هزاران بار ابر آمد، هزاران بار سیل آمد فراموشِ زمین هرگز نشد اشکی چو بارانش احمد شهریار @navaye_asheghaan
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب! در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب لبریزِ مهربانی تو می‌شود پدر وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف با آنکه بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟ کی موج خسته می‌شود از قهر پیچ و تاب؟ وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب! :: مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی! آخر چرا برابر من می‌زنی نقاب؟ مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمه‌شب معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب! ✍ @navaye_asheghaan
🕯فاطمه زیباترین واژه هاست 🕯فاطمه ناموس شاه لافتی است 🕯فاطمی بودن تشیع بودن است 🕯فاطمه راه علی پیمودن است 🕯فاطمه آلاله آلاله هاست 🕯فاطمه سوز و گداز ناله هاست 🕯فاطمه گنجینه ای از خاتم است 🕯فاطمه چشم و چراغ عالم است 🕯فاطمه روح علی جان علیست 🕯فاطمه هم عهد و پیمان علیست 🕯فاطمه تفسیر یاسین است و بس 🕯باغ هستی را گل آذین است و بس 🕯فاطمه سبزینه سبزینه هاست 🕯فاطمه آوای وای سینه هاست 🕯نی توان گفتن زنی مانند اوست 🕯قلب احمد از ازل پیوند اوست 🕯فاطمه از هر پلیدی عاری است 🕯فاطمه فرهنگی از بیداری است 🕯فاطمه یعنی زمین یعنی زمان 🕯فاطمه یعنی حدیث قدسیان 🕯فاطمه یعنی ثریا تا سمک 🕯فاطمه یعنی مدینه تا فدک 🕯فاطمه دریای عصمت را در است 🕯فاطمه جامی است کزکوثرپراست 🕯فاطمه راز هزاران رازهاست 🕯فاطمه خود برترین اعجاز هاست 🕯کعبه را آیینه روی فاطمه است 🕯پنج تن را آبروی فاطمه است 🕯فاطمه یک یادبود ماندنی است 🕯فاطمه تنها سرود خواندنی است 🕯فاطمه علامه ساز مکتب است 🕯فاطمه آموزگار زینب است 🕯فاطمه رمز تماس با خداست 🕯فاطمه تاج عروسان سماست 🕯آسمان هم خاکسار فاطمه است 🕯یا علی مولا شعار فاطمه است @navaye_asheghaan
... آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحه محبوبه داور بخوان با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقه اطهر بخوان هرچه زیبا خوانده‌ای امروز زیباتر بخوان ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن روح احمد لیله القدر خدا را مدح کن جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل گوهر دریای غفران را گرفته در بغل هستی دادار منّان را گرفته در بغل هرچه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل یا محمّد (ص) یا محمّد (ص) عصمت کبراست این بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این این ز پا تا سر تجلاّی جمال داور است این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیّت او محور است جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است ذات حق با آیه قرآن ثناها گویدش اوّلین شخصیّت عالم فداها گویدش مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات ربّ العالمین مظهر ندارد مثل او مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او نخل سر سبز نبوّت بر، ندارد مثل او شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او هرچه گفتم هرچه گویم در ثنای او کم است مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمه است ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است ✍ @navaye_asheghaan
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم ننگ است بکوبیم درِ خانه ی هر کس دنبال سرابیم چرا فاطمه داریم ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث مانند علی بعد خدا فاطمه داریم ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم زهراست که داده است به ما جرأت طوفان در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم @navaye_asheghaan
سیب سرخیhezaran-sale-noori.mp3
زمان: حجم: 4.37M
# هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا  هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا  نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا  علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا  خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایه‌ای دیگر ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا  شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا  علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا  چه می شد داشت صحن ومرقدو گنبدطلا زهرا  فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند  ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر  نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر  علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر  فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست  علی جای خودش دارد خدا هم عاشق زهراست ✍ 🎙 @navaye_asheghaan