eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما ماند در خاطره‌اش آن همه پرواز از ما رمضان دیده‌ی ما را به خدا بینا کرد اشک‌ها ماند در این ماه پس‌انداز از ما نیمه‌شب دل بکن از بستر و بسیار مگو دور شد فرصت پیدایی آن راز از ما... رمضان رفت ولی روزه و قرآن باقی‌ست چهره کی پوشد این پنجره‌ی باز از ما؟ تو اگر قدر بدانی همه شب‌ها قدر است نگرفته‌ست خدا فرصت ابراز از ما... تا نفس هست، خدا هست که برکت بدهد که فقط می‌طلبد غیرت آغاز از ما باز هر صبح و شب آفاق پر از جلوه‌ی اوست هر اذان دعوت عشق است به آواز از ما الوداع ای عطش و گریه و لبخند و سکوت هر سحر یاد کن آه ای رمضان باز از ما ✍ @navaye_asheghaan
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفسِ وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلانِ شهر هم خوابند این ساعاتِ شب آن‌قَدَر درمانده‌ام، این‌گونه بیدارم هنوز شرمسارم از اباصالح امام عصر خود چون نکرده ذره‌ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته‌اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه می‌خواهی بخوان، اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده‌ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروعِ ماه، گریانِ وداعش بوده‌ام شد تمام این ماهِ رحمت، سخت می‌بارم هنوز ** یاد زینب بوده‌ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام‌تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت هرچه غم در سینه‌ات داری خریدارم هنوز مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت از گلویت بوسه‌ای را من طلبکارم هنوز دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی‌دانی مگر_ می‌دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز @navaye_asheghaan
مهربان‌ماه من! خداحافظ! اشکِ من! آهِ من! خداحافظ ای تو اندوهِ تا ابد شیرین غم دل‌خواهِ من خداحافظ باز بُغض یتیمی‌ام گل کرد... پرورش‌گاه من! خداحافظ باید اینجا جدا شویم از هم یار هم‌راهِ من! خداحافظ نرسید آخرش به دامنِ تو دستِ کوتاهِ من... خداحافظ من ستاره ستاره دلتنگم ماه من! ماه من! خداحافظ ✍ @navaye_asheghaan
ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ لحْظاتِ نابِ أدعیه‌خوانی خداحافظ ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت شب‌زنده‌داری‌هایِ طولانی خداحافظ ای سُفره‌ی افطار! ای شوق ِ لکَ صُمتُ ای بهترین معنایِ مهمانی خداحافظ ای اشکِ جاری در مناجاتِ أبوحمزه ای چشم‌های خیس ِ بارانی خداحافظ ای جنّتِ جوشن کبیر، ای ذکرِ خَلّصنا شب‌های قدر، ای حالِ عرفانی خداحافظ خوف و رجایِ دلنشینِ وقتِ استغفار ای حسّ بی‌تابی و حیرانی خداحافظ ای فرصتِ انفاق در پس‌کوچه‌ی اخلاص ای نان و خرماهایِ پنهانی خداحافظ ای روضه‌ی فُزتُ و ربّ العکبه در محراب ای فَرقِ خونین! زخم ِ پیشانی خداحافظ ** می‌گفت شاید بی رمق حیدر شبِ آخر ای عمرِ سرتاسر پریشانی خداحافظ! ✍ @navaye_asheghaan
؛ ؛ ؛ شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم! ندارد سفره‌اش پایان ضیافت‌خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آن‌جا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافی‌ست چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است ** حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است... @navaye_asheghaan
؛ ؛ ؛ شب جمعه که شود، جرم و خطا می‌بخشند دست خالی نرو، با شوق بیا می‌بخشند این کریمان همه احوال مرا می‌پرسند این کریمان همه عصیان مرا می‌بخشند ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه‌ام است اغنیا را به نیاز فقرا می‌بخشند رزق ما را برسانید ز بازار نجف از همان سفره که نعمت به گدا می‌بخشند مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است قطره اشکی که بر این بی سر و پا می‌بخشند ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر مثل فطرس به تو هم بال دعا می‌بخشند یازده ماه اگر بارِ گناه آوردی آخر ماهِ خدا آن‌همه را می‌بخشند نوکری گریه‌کنان گفت: اباعبدالله کِی به ما تذکره‌ی کرببلا می‌بخشند مادرت گفت: فدای لب عطشان حسین... همه را بین فغانش به خدا می‌بخشند @navaye_asheghaan
افسوس که این فرصت کوتاه گذشت عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت یاد شب قدر و چشمۀ فیض به‌خیر تا چشم به هم زدیم این ماه گذشت ✍استاد @navaye_asheghaan
6506779309.mp3
16.15M
|⇦•قسم به عشق.. و مناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قوت غالب تربت ڪرببلا و ڪَشتہ ام با آن عجین! ڪاش میشد فطریہ باشد حرم، پاے پیاده @navaye_asheghaan
دوبیتی مهمان خدا اگرچه کوتاهی کرد نور تو مرا به آسمان راهی کرد تو شاهد روز محشری، می دانم ای ماهِ خدا شفاعتم خواهی کرد @navaye_asheghaan
ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن امشب غریبه نیست میان من و شما قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن مثل خدا که در رمضان خوب می خرد آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن این دل برای آمدنت زیر و رو شده این دل شده است خانه تکانی نگاه کن بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام جرم مرا به دید جوانی نگاه کن عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن نیمی زِ عمر، در هوس کربلا گذشت نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن عباس چون علیست جبینش شکافته زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن @navaye_asheghaan
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود من و غریب مدینه، چه خلوتی، بَه بَه به میزبانی کوثر چه ماه خوبی بود به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود به خاطر شبِ قدرش گناه ما بخشید و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود چقدر گریه به غم های کربلا کردیم برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود شدیم یاور مظلومه ای به گودالی که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود گریستیم به لب های خشک سقا تا گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود شبی خرابه نشین سه ساله ای بودیم سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود سری زدیم گهی در تنور و گاهی دِیر سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود ز کوچه های مدینه عبور می کردیم کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود گهی میان مناجات های نخلستان شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود برای ماه مُحرَّم ببند بارم را رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود و کاش چون پسر مهزیار می گفتند: بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست شبیه روضه ی سخت وداع کرب و بلاست @navaye_asheghaan
بی سرپناهم، سرپناه از دست دادم بی تکیه‌گاهم، تکیه‌گاه از دست دادم من روسپیدی بهار مغفرت را پاییز با روی سیاه از دست دادم  من هرچه را با دل به دست آورده بودم با یک نظر، با یک نگاه از دست دادم من اشک‌هایم، این قدیمی همسفر را همچون رفیقی نیمه‌راه از دست دادم  هی رزق، هی روزی مقدر کردی اما هی با خطا، هی با گناه از دست دادم سهم من از مهمانی‌ات شد نانِ حسرت این ماه را هم غرق آه از دست دادم @navaye_asheghaan
ذکر استغفارهایم بی اثر مانده هنوز یک نگاهی کن گدایت پشت در مانده هنوز گریه ها کردم ز دوری ات ولی آقای من بنده ی بیچاره از تو بی خبر مانده هنوز دارد آقا ماه مهمانی به پایان می رسد حسرت دیدارتان در یک سحر مانده هنوز قول دادم نوکر خوبی شوم اما نشد هی شکستم توبه و این دردِ سر مانده هنوز رو زدم بر غیر تو حالا زمین خوردم ببین این دل زار من آقا در خطر مانده هنوز دگر از دست خودم خسته شدم پاکم بکن تا که یک فرصت برایم مختصر مانده هنوز نکند روزیِ امسال من آقا نشود اربعین پای پیاده یک سفر مانده هنوز کَرَمی کن برسان نوکرتان را به حرم بوسه بر شش گوشه با چشمان تر مانده هنوز ته گودال صدا زد خواهرم گریه نکن ماجرای خیزران و تشت زر مانده هنوز @navaye_asheghaan
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد شب‌های آخر من و ماه صیام شد درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی پشت درِ نگاهِ شما ازدحام شد سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد بین دعای آخر سفره دعا کنید شاید که سال، سالِ ظهور امام شد آقا دعا کنید که شب‌های آخر است شاید که مهمانی ما هم به کام شد @navaye_asheghaan
تا داشت باز می شد، باب رفاقت ما گفتند سفره جمع است... کم بود فرصت ما امشب شب وداع است گریه زیاد داریم ساقی جوابمان ‌کرد تا گشت نوبت ما چشمی به هم ‌زدیم‌ و سی شب ز دستمان رفت بدبخت کرد ما را کفران نعمت ما دیگر‌ کجا بیاییم با تو سخن بگوییم دیدی که شام غم شد شب های رحمت ما از این به بعد ما را در خانه ات نگه دار ما با تو خوب خوبیم این جاست جنت ما هر شب حسین گفتیم هر شب علی کشیدیم یادش به خیر باشد، خوش بود دولت ما ماه خدا ثوابش با گریه بر حسین است در روضه گریه کردیم این شد عبادت ما فعلا خدانگهدار دیدار ما مُحَرَّم! شد هر شب مُحَرَّم روز قیامت ما وقت وداع زینب با دلبرش چنین گفت دیدی رسید آخر وقت مصیبت ما شمر آمد این حوالی ما را ببر مدینه گودال رفتن توست شرح اسارت ما عباس جان کجایی؟!  نامحرمان زیادند راضی نشو بخندند وقت اسارت ما @navaye_asheghaan
دوبیتی ای ماه تنزل ملائک! بدرود نور ملکوتِ جان سالک! بدرود ای خواهش عارفان، بهار قرآن! ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود ▪️ ما را به تبسم دعا بردی تو تا روشنی فرشته‌ها بردی تو ما را ز فریب اهرمن کوچاندی تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو ▪️ ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد خورشید، فدای چشم بیدارت باد ای لیله ی قدر! در دل بیداران تا صبح وصال، شوق دیدارت باد ▪️ ای فرصت ناب عشق‌بازی با او تفسیر فصیح آیه " الّا هو " حقا که فراق جانگدازی داری ای ماه عزیز! مژده ی وصل‌ات کو؟! ▪️ ای سوره ی دل‌نواز! نشناختمت ای مایه ی سوز و ساز! نشناختمت سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم یک ماه گذشت و باز نشناختمت! ▪️ یک ماه، فرشته همنشین ما بود آیینه و نور، سرزمینِ ما بود از خویش تهی و از خدا پُر بودیم اخلاص، رفیق نازنین ما بود ▪️ سی روز تمام، با خدا خوش بودیم با شوق تبسم دعا، خوش بودیم در لیله ی قدر، زیر سقف توبه با هلهله ی فرشته‌ها خوش بودیم ▪️ سی روز به شهر جان غزل‌خوان گشتم دنبال ظهور نور انسان گشتم در ظلمت جسم، من پریشان بودم در پرتو روزه، من پری شان گشتم ▪️ سی روز خدا ز بام و در گل می‌ریخت با دست فرشته، در گذر گل می‌ریخت با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم" از باغ تبسم سحر گل می‌ریخت ▪️ یک ماه تمام، بندگی می‌کردیم افطار و سحر، پرندگی می‌کردیم بر سفره ی نور، معرفت می‌خوردیم با روزی روزه، زندگی می‌کردیم ▪️ در لیله ی قدر، بیکران را دیدیم در جسم زمین، نزول جان را دیدیم با چشم فرشته سی بهارستان از- زیبایی ماه رمضان را دیدیم ▪️ با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی با هرچه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی سی روز تو آسمان تبسم کردی ای روح پرنده! با قفس جنگیدی ▪️ "هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی از حیله ی رنگ رنگ دشمن خالی سی روز فضای سینه پر شد از دوست از همهمه و هی هی «من، من » خالی ▪️ در ماه خدا، خانه تکانی کردیم همپای فرشته، مهربانی کردیم جان را که اسیر تخته‌بند تن بود در فرصت روزه، آسمانی کردیم ▪️ بر سفره ی روزه، ما مُکرم گشتیم در خلوت انسِ دوست، مَحرم گشتیم از دخمه ی نَفس، سر برون آوردیم در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم ▪️ بیداری ماه رمضان رفت، دریغ این آینه از دست جهان رفت، دریغ جان بود به جسم مُرده ی این دنیا ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ @navaye_asheghaan
افسوس که ايام شريف رمضان رفت سی عيد به يک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره ی اين ماه مبارک از دست به يکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ اين گله بُد از گرگ فرياد که زود از سر اين گله شبان رفت شد زير و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شيرازه ی جمعيت بيداردلان رفت بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تميز از بشر و ساير حيوان آن روز که اين ماه مبارک ز ميان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه ی اعمال، سياهی چو دخان رفت با قامت چون تير در اين معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غيوران به سراپرده ی مژگان دير آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن يوسف نرود بر دل يعقوب آن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت @nohe_sonnati
دوبیتی افسوس که این فرصت کوتاه گذشت عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت یاد شب قدر و چشمۀ فیض به‌خیر تا چشم به هم زدیم این ماه گذشت @navaye_asheghaan
بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم مرغ آمین* همه جا بود نمی‌دانستم یا كریمِ دل من سی شب و سی روز تمام در قفس بود و رها بود نمی‌دانستم «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم» لطف، بی‌چون و چرا بود نمی‌دانستم عابر كوچه ی دلتنگی و حیرت بودیم خانه ‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم * قدیمی‌ها هنگامی که دعای کسی زود اجابت می‌شد، می‌گفتند انگار وقتی دعا می‌کرد مرغ آمین بالای سرش نشسته بود. 💠 (علیه‌السلام): اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ... السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً درود بر تو اى بزرگ‌ترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا... درود بر تو ای همنشینی که چون پدید آید، احترامش بزرگ است و چون ناپدید شود فقدانش دردناک باشد. 📗 صحیفه سجادیه، دعای۴۵ @navaye_asheghaan
مثل هر بار پر از توبه ی بی تأثیرم دل خورم از خودم، از دست خودم دل گیرم قدر هم رفت، ولی حال دلم خوب نشد جان زهرا نگرانم، چه شده تقدیرم؟؟؟ رمضان بگذرد و باز نبخشی من را؟؟؟ بعد از این خورده ته دیگ، دگر کفگیرم کار ما را نگذاری تو به روز عرفه من شب فطر به عفو تو زبان می گیرم من اگر بد شده خُلقم، حرمم دیر شده دست من نیست، من این مرتبه بی تقصیرم چاره ی کار من این بار هوای نجف است دارم از دوری ایوان طلا می میرم بی علی من به خدا بی کسم و بیچاره من بدون علی از زندگی ام دل سیرم دم افطار به یاد دل بی تاب رباب یاد بی تابی آن شیرزنِ بی شیرم @navaye_asheghaan
این روا نیست که حال همه پر غم باشد فرصت با تو نشستن چقدر کم باشد! چقدر زود گذشت و چقدر خوب گذشت دو سه شب مانده که این بزم فراهم باشد حیف شد با تو نشد خوب رفاقت بکنم به دلم آتش دوری ست، چه مرهم باشد؟! تو اگر فکر منی خوب و بدم را بردار چون همه سود فروشنده به درهم باشد به عبادات من ای کاش خودت رحم کنی ورنه هر سجده ی من سجده ی بلعم باشد کاش می شد همه ی سال همین ماه شود رشته ی الفت ما محکم محکم باشد همه ی بندگی ام از نفس زهرا بود برکت چادر او بر سر عالم باشد دوست دارم که شبی محو علی باشم و بس به سرم سایه ی ایوان طلا هم باشد چون گریز عطش ما به لب ارباب است رمضان در دل عشاق، مُحَرَّم باشد بین هر مستحب و بین همه واجب ما روضه اش بر همه اعمال مقدم باشد ته گودال چه ها بر سر شه آمده است که قد و قامت زینب ز غمش خم باشد @navaye_asheghaan
گُم شدم در دل بازار، مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..، می چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن زینب از خیمه ی بی کَس شده فریاد کشید: پا شو سقای حرم باز علمداری کن خواهری پرده نشین همسفر شمر شده آه! خوش غیرت این طایفه، تو کاری کن! @navaye_asheghaan
حقیر آمدم سر به زیر.mp3
1.64M
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 حقیر آمدم سربه زیر آمدم خریدی مرا گرچه دیر آمدم دوسه شب دگر فرصتم مانده است که این چند روز اخیر آمدم عذابم کن اما جوابم نکن گریزان شدم ناگزیر آمدم ببین که از آتش فراری شدم اجیرم کنار مجیر آمده ام بجز گریه کاری بلد نیستم شده اشک من چشمگیر آمدم به زهرا پس از آبرو ریزی ام به دنبال خیر کثیر آمدم پناهم بده، بی پناهم علی! به عشق تو نعم الامیر آمدم شب نیمه ی ماه گفتم حسن ببخش و کرم کن فقیر آمدم حسین ای دوا و شفای همه سراغ مرا هم بگیر آمدم به سجاد و باقر، به صادق قسم چو سائل علیل و عبیر آمدم به موسی بن جعفر گرفتارم و در این قفل و زنجیر اسیر آمدم رضا جان بیا و به دادم برس شنیدم تویی دستگیر آمدم جواد ای کس و کار بیچاره ها شدم از همه جز تو سیر آمدم در آن تشنگی ها صدا زد حسین شدم پای داغ تو پیر آمدم نشد خاک نرم زمین پیکرم ز هر پله گر در مسیر آمدم سه روز و سه شب بد گذشته به ما ولی کی به روی حصیر آمدم شاعر: رضا دین پرور @navaye_asheghaan