#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۴
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند...
🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
شعراء 227
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۵
بسم الله الرحمن الرحیم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
ببین حرف دلت هست یا نه...
در این ایام فاطمیه...
ایام عزای مادرش زهرا...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
🔹گره از مشکل پیچیده ما وا میکرد
یه مشکلی تمام شیعیان دارند...
یه درد دلی همه شیعیان دارند...
🔹کاش میآمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد
ای کاش امام زمان ما می آمد...
قبر مخفی مادر رو نشون می داد...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا...
برا قبر مادر حرم می ساختند...
برا قبر مادر ضریح می ساختند....
کنار ضریح می نشستند...
هی زار زار گریه می کردند...
خود امام زمان روضه می خوندند...
دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند...
🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
حالا از سوز دلت صدا بزن...
یا بن الحسن...
.
#حضرت_زهرا
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا_علیهاالسلام_مدح_و_شهادت
اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات
اى خدائى جمال و جلوهء ذات
اى كه هستى تو علّت خِلقت
اى وجود تو مايهء بَرَكات
سرِ سجّاده در دلِ شب ها
بهر همسايه مى بَرى خِيْرات
پدر و مادرم فداى تو باد
كه پدر گفت: "جانِ من به فدات"
فاطمه بر خصائل تو درود
فاطمه بر فضائلت صلوات
بى وجود تو ما همه مَعدوم
با دَمِ تو گرفته ايم حَيات
هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد
كارِ او راحت است در سَكَرات
هر كه در راه تو قدم برداشت
پاىِ او مُحكم است در عَرَصات
هر كه بر تو سلام مى گويد
مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات
اى شفاعت كنندهء فردا
ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا
فاطمه اى حبيبهء داور
فاطمه اى بهشتِ پيغمبر
بانوى بانوان هر دو جهان
مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر
اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى
دَرْك كرده فقط تو را حيدر
به حسين و به زينبين و حسن
بهترين ، مهربانترين مادر
اى به وصفِ تو سورهء انسان
اى به مدحِ تو سورهء كوثر
من گنهكارم و پشيمانم
اى كه هستى شفيعهء محشر
نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز
چادرت مى شود مسلمانْ ساز
اى كرامت هميشه عادتِ تو
اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو
به نمازت خداىْ فَخْر كند
عرشيان عاشقِ عبادت تو
اى تو تنها مُدافعِ مولا
جانْ فداىِ تو و رشادت تو
دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى
كور شد چشمش از حسادت تو
من سِيَه پوشِ ماتمت هستم
آمدم تا كه در شهادت تو
بر غروبِ مدينه گريه كنم
بر جراحاتِ سينه گريه كنم
ياس بودى و أرغوان گشتى
اى بهارِ على خزان گشتى
اى رُخَت ماهِ آسمانِ على
پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى
اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود
كه تو در كوچه نيمه جان گشتى
قَدْرِ تو خاكيان ندانستند
عازمِ روضهء جَنان گشتى
صبر مبهوت مانده از صبرت
سينهء عاشقان بُوَد قبرت
#حاج_على_اصغر_انصاريان
..............................................................
.
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
اگر چه رو سیه و با گناه مانوسم
اگر چه در دل زندان نفس محبوسم
اگر چه غفلت بی حد من در این ظلمت
زمین زده است مرا و شکسته فانوسم
مرا نگاه کریمانه ات دهد تغییر
منی که از همه جز رحمتِ تو مایوسم
خیالِ مُردنِ در حالِ معصیت عمری است
بریده خواب مرا و شده است کابوسم
به سان ابر گذشت است فرصتم اکنون
ببین که میگذرد عمر و غرق افسوسم
چه میشود که مرا هم به کربلا ببری
عجیب تشنه دیدار شاه و پابوسم
سروده : #یونس_وصالی ✍
...............................................................
مولاجان...
شب جمعه است
بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب
من مضطر کن
این شب جمعه
اگر مقصد تو کرببلاست
نزد ارباب دعایی
به من نوکرکن...
اللهم عجل لولیک الفرج
شبتون کربلایی 🌙🌺
1_1306075743.mp3
10.97M
میرزاوند🍂🍁🍂
😭😭😭
هوای حسین،هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم
روانه شوم به سوی ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم
بده صدقه به راه خدا
بده شب جمعه تو کرببلا
نفس نزنم نفس نکشم
بدون تو یا سید الشهدا
حسین ارباب حسین ارباب
منو دریاب منو دریاب
______________________________💞
به زیر علم قدم به قدم
روانه شدم رو به سوی حرم
بدون حسین بدون جنون
خدا چه شود اخر عاقبتم
لباس غمت به قامت من
صدا زدن تو عبادت من
اگر بشود به لطف شما
زیارت شش گوشه قسمت من
حسین ارباب حسین ارباب
منو دریاب منو دریاب
______________________________💞
دلم زغمت شكسته شده
زدوری تو زار و خسته شده
كه رشته ی دل ز روز ازل
به پای ضریح تو بسته شده
چه موی كنان به سینه زنم
به غصه و داغ تو سر شكنم
خوشم كه شود به لحظه ی مرگ
لباس سیاه شما كفنم
حسین ارباب حسین ارباب
منو دریاب منو دریاب
🍂🍁🍂
🖤
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ملک دلم همین که به نام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من
حرفش دوباره حرف مرام حسین شد
نوکر از آب خوردن خود آب می شود
بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
امیر عظیمی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
رفته صبر از کَفَم این حال نمیفهمم چیست
عمق این فاجعه صد سال نمیفهمم چیست
در سرم هست از او طرح سری خونآلود
من که نقاشی و تمثال نمیفهمم چیست
درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم
باقی روضه يِ گودال نمیفهمم چیست
کشتن تشنهیِ زخمی عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال نمیفهمم چیست!
سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟
بسمل کَنده پر و بال نمیفهمم چیست
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارتِ خیمه و اموال نمیفهمم چیست
زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد
غارتِ چادر اطفال نمیفهمم چیست!!!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمیفهمم چیست
محمد رسولی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
وای از این روضه که از آن شده دفتر خونین
روضه خوان خون به دل و مسجد و منبر خونین
مستمع جامه ی خود چاک زد از این ماتم
مادری لطمه به صورت زد و منبر خونین
روضه اینست که مابین دو تا نهر حسین
با لب تشنه زمین خورده و پیکر خونین
یک نظر کرد به خیمه، نظری کرد به آب
جگرش خون شده، پیکر شده یکسر خونین
نیزه ها بر تنش از هر طرفی می آیند
بسملی می شود این مرغ تن و پر خونین
یادش آمد که چطور اصغر او پرپر شد
صورتش هم شده با صورت اکبر خونین
در همین حول و لا شمر به گودال رسید
دشنه آورد برون، شد دل خواهر خونین
تیغ از سمت گلویش نبرید -اما شمر-
دید از حنجر مولا نشده سر خونین؛
عصبانی شد و با پا بدنش را چرخاند
بعد از آن بود که شد حنجر و خنجر خونین
امیر عظیمی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرد
دید بایست که انگشت تو را هم بِبُرد
سارقی خواست که غارت بکند پیرهنت
دست انداخت ،گریبان تو را هم بدرد
دیگری داشت به سر، نقشه ی عمامه تو
گفت شال کمرت را ز چه با خود نَبَرد
آن یکی گفت که در کوفه کسی حتماً هست
زره پاره و خونین تو را هم بخرد
اَخنس انگار مهیّای سرت بود ولی
شمر ميخواست خودش از بدنت سر بِبُرد
گفت قاتل به سنان بن أنس با وحشت
چه کنم خنجر اگر حنجر او را نَبُرد
آخرالامر به رَزّازیِ تو تن دادند
گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رَد
خوب از حال که رفتی، به روی سینه نشست
گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد
جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت
تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نَبُرد
محمود ژولیده👆
.
غزل مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها
آشفته ام من وبه چه حالی نشسته ام
درپیش صیدبی پروبالی نشسته ام
الفت گرفته باسرزانوسرعلی
پیش توای هلال هلالی نشسته ام
درد تورا که چاره دراین یک دوروزه نیست
در انتظار ماهی وسالی نشسته ام
گفتم دوباره پیش علی راه می روی
من راببین که باچه خیالی نشسته ام
جای سلام پلک بهم می زنی چرا
گویک سخن که بهرسؤالی نشسته ام
باقی نمانده ازتوبجزاستخوان وپوست
گویا کنار بستر خالی نشسته ام
گفتم به خود که ماندن زهرا بود محال
در آرزوی فکر محالی نشسته ام
*
زبانحال
آه - بیمارمن کن یگ نگاهم پناه من من بی پناهم ای عمر من در همه عمر تویک تنه بودی سپاهم چشماتو واکن ای لاله من منوببین ای ماه غرق هاله من ای گل یاسم درالتماسم مرو مرو ای یار هجده ساله من آه فاطمه جان خدانگهدار(۲)
**
آه - توئی توئی جوان حیدر جوان قدکمان حیدر با رفتنت از خونه من آتش مزن به جان حیدر هرنفس تو به مثل دوده رفتن تو از خانه من خیلی زوده میان کوچه بگو چها شد بگو چرا سرتا به پای تو کبوده
**
آه - تاکی بگیرم سر به دیوار دیگر ندارم من طرفدار خیلی برام سخته بگویم زهرای من خدانگهدار باهراشاره دلم شکستی ای نورچشم من چرا چشماتو بستی تو ای امیدم ببین بریدم پلکی بزن تا من بدانم زنده هستی
**
آه - سو سو مزن ای شمع خانه پرستویم مرو زلانه پیشم بمان جان حسینت ای یارخورده تازیانه تا کی به زانو سرگذارم گره گشایم گره خورده به کارم من بی تو هستم غریب و تنها ای سپرم بی تو دگر سپر ندارم
**
نوحه
ذکرلبهای من امن یجیب است
ای هستی علی علی غریب است
با چشم خونبار گویم شب تار
مظلومه فاطمه خدا نگهدار
**
دیگر قرآن من کوثر ندارد
دیگر حسین من مادر ندارد
یار جوانم ای قد کمانم
مظلومه فاطمه خدا نگهدار
**
رفتی ای ماه من از آسمانم
تو جان سپردی و من نیمه جانم
ای هست و بودم یاس کبودم
مظلومه فاطمه خدا نگهدار
**
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد
شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت
گوشه ای از حرمت فاطمه ماتم دارد
مادری آمده امشب به زیارت حرمت
مادری که مژه ای تر و قدی خم دارد
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد
روضه اول (گریز دعای ندبه)
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
یا امام زمان کی میای انتقام خون به ناحق ریخته شده جدت غریبت حسین و بگیری
انتظار خیلی سخته...
اون لحظات آخر عصر عاشورا در خیمه ها چه گذشت... همه منتظر... دل اهل حرم پر از دلهره... اما یه وقت صدای شیحه ذوالجناح آمد ... بعضی ها خوشحال شدند، گفتند اباعبدالله برگشته...
همه از خیمه ها بیرون دویدند آه ولی سالار زینب را ندیدند...
اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه ها برگشت... زین واژگونه... بدن ذوالجناح پر از زخم و نیزه شکته است...
ناله و شیون زنان و کودکان بلند شد...
زبون گرفتن ها شروع شد... یکی می گفت ذوالجناح تو که بی وفا نبودی بابای منو چکار کردی... یکی می گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا آب بهش دادند یا نه... اما زینب خودش رو دوان دوان بالای بلندی رساند... دید در وسط میدان تو گودی قتلگاه یه همهمه ای به پاست... نیزه ها و شمشیرها همه یک جا فرود میاد... آه بدن حسین فاطمه رو تکه تکه کردند... سر پسر پیغمبر رو از بدنش جدا کردند... نانجیب دستور داد اسبها رو نعل تازه زدند بدن شهدا رو پامال سم اسبان کردند... کاری کردند که وقتی زینب(س) رفت تو گودی قتلگاه، بدن برادر رو نشناخت ... هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد... یه وقت چشمش به یه بدن بی سر غرق به خون افتاد... متعجبانه ناله زد ... هل انت اخی؟... آیا تو حسین منی...
ای حسین...
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین محفل و مأوای تو نیست
من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را از چه بگرفتی کنون بالای نی منزل حسین
....................................................................
متن روضه دوم(گریز دعای ندبه)
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
امام زمان کی میای انتقام خون جد غریبت حسین رو بگیری...
آه ... امان از آن ساعتی که ابا عبدالله الحسین در عصر عاشورا تکیه به نیزه غریبی نمود و صدا زد «هل من ناصر یَنصُرُنی... هل من معین یُعینُنی... هل مِن ذابِّ یَذُبُّ مِن حَرَم اهل بیت رسول الله»... آیا کسی هست من و یاری کنه... آیا کسی هست از حرم اهل بیت رسول خدا دفاع کنه... بمیرم برا ی غربت حسین فاطمه... هیچ کسی نبود تا پسر رسول خدا رو یاری کنه... این طرف تو خیمه ها جز زنان و کودکان دیگه کسی نمونده... اون طرف هم بنی امیه و نامردمان کوفه... آمد روبروی خیام صدا زد یا زینب،یا رباب، یا سکینه... علیکُنَّ مِنِّی السَّلام... وصیت ها و سفارش هاشو به اهل خیام گفت، اونها رو به صبر و خویشتن داری سفارش کرد... روانه میدان شد... یه تپه ای بود که هر چند وقتی یک بار ابا عبدالله برمی گشت آنجا و رو به خیمه ها صدا می زد الله اکبر... لا حول و لا قوة الا بالله... یعنی اهل خیام بدونید هنوز حسین زنده است ... امید در دل اهل خیام زنده می شد... اما یه وقت دیر شد و زمانی گذشت و صدایی از ابا عبدالله نیامد...
طولی نکشید نیزه ای به آسمان بلند شد...
سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
ای حسین...
🌹🍀🌹🌹🍀🌹:
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🦋✨دریافت آرامش الهی✨🦋
🌸بارالـها از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،نكند فرق به حالم ... چه براني ،چه بخواني،چه به اوجم برساني ، چه به خاكم بكشاني…
🌸نه من آنم كه برنجم، نه تو آني كه براني...نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي،
🌸در اگر باز نگردد، نروم باز به جايي پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي كس به غير از تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي...
🌸باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي...
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌷🌼🌷🌼🌷
خداوندا...
آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خود رقم زدم گم کرده ام ، آرامم کن
راهنمایم باش و ایمانم را قوی کن
که لحظه ای تو را در خلوت خویش گم نکنم...
خداوندا...
اگر همه ی مردم دنیا هم مرا ، احساسم را ، مهربانی هایم را فراموش و دستانم را رها کردند، تو مثل همیشه کنارم باش و آنی وکمترازآنی مرا به خودم نسپار...
خدایا آنچه از احساسم مانده به تو میسپارم تا از تنها دارایی ام محافظت کنی...
خداوندا دردنیا بیش از حد توان من سرد است به تو ، به آغوشت ، به رحمته بی کرانت نیازمندم کودکت را در آغوش بگیر
خدایا دوستت دارم....❤️
نگاهت را از من نگیر🙏🏻
"آمین"🙏😇
خدای من سلام 💖🙏
الهی به امید تو بر می خیزم😊
گل لبخنـد را مهـمان 😊
سکوت لبهایم میکنـم
وهوای سرشار از عشق وامید🌷
را درعمیق نفس میکشم
تا همای سعـادت
بر پرچین زندگیم
لانه کند و بهترینها برایم مقدر شود🙏
🌼سلام🌼آدینه تون🌼بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1:20 جمعهها، بوقت حاج قاسم
چقدر قشنگ خونده اینو رضانریمانی برا حاج قاسم
ته خوشبختی یه عاشق، وقتی به اربابش میره
به اذن زهرا مقطع الاعضا میشه پر می گیره
کی گفته مرده علم زمین خورده ، مگه شهید می میره
عشق یعنی ضربان حرم ، اسم مرتضی علی توی اذان حرم
318.6K
به ارادت دارم مهدی جان
مهدی فاطمه عمریست ارادت دارم
به حریم نگه ات میل زیارت دارم
بس به محراب نگاه تو دلم خوش باشد
آمدم معتکفم شوق عبادت دارم
بَه که خشنود از آنم که تویی مونس من
من به درگاه شما چشم شِفاعت دارم
تو کجایی پسر فاطمه ای یوسف جان
من از این غیبت تو یار شکایت دارم
به سرم بارشِ بارانِ محبت تو ببار
گر بیایی چه خوشم چتر حمایت دارم
(بیقرارم)تو قرار منی ای حضرت عشق
به شما از دل و جان بنده ارادت دارم
بیقرار اصفهانی
بهار ۱۴۰۱ شمسی
خوانش پرویزی
روضۂ دفتری حضرت فاطمه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
سلام ای سُفره دارِ فاطمیه
نگار بیقراره فاطمیه
سلام ای محرمِ غم های مادر
تویی تنها نگار فاطمیه
دلم یک سال در حسرت بسوزد
که تا بیند بهارِ فاطمیه
شَوَد آیا دهی شالِ عزایت
یگانه سوگوار فاطمیه
◾قربون گریه هات بشم من مهدی جان، قربون گریه هایی که کنار قبر مادر میکنی، قربون غصه های دلت مهدی جان، آقا جان یابن الحسن شهادت مادرت فاطمه ست، مگه میشه پسر به مجلس مادر نیاد، امشب مجلس ما یه حال و هوای دیگه داره، بوی پسر فاطمه میده، آقا وارد مجلس ما شدن، بریم دسته جمع به آقا تسلیت و سر سلامتی بدیم
صاحب عزاکجایی گویم سرت سلامت
کی میشود بیایی گویم سرت سلامت
در ماتم عزای کرببلا نشستی
ای نور چشمِ زهرا گویم سرت سلامت
آقا جانم آقا جانم آقا جان بیا این دلهای عزادار رو ببر مدینه کنار دیوار بقیع بنشون اونجا کنار دیوار بقیع بغض گلو رو وا کنن
بیاد اون ساعتی و شبی که فاطمه از دنیا رفت، عجب شبِ جانگدازی بود برای بچه های علی، آی عزیرانی که در مجلس حضور دارید بیاید امشب مادری کنید برای یتیمان بی بی فاطمه ی زهرا، بخدا فردای قیامت تو صحرای محشر بی بی فاطمه ی زهرا دنبالتون میگرده و دستتونو میگیره
سرِ فاطمه روی زانوی علی بود یه دفعه امیرالمومنین دید زهرا بلند گریه کرد، فرمود فاطمه جان: چرا گریه میکنی؟ علی باید گریه کنه که هنوز داغ پیغمبر از جگرم نرفته باید داغ دیگه ای رو تحمل کنم ، فاطمه عرضه داشت: علی برای خودم گریه نمیکنم برای مظلومیِ تو گریه میکنم که بعد از من غریب و تنهایی دیگه محرمی نداری😭😭😭
یا علی بچه هام خیلی کوچیکن دارن بی مادر میشن خیلی مواظبشون باش، نذاری زینبم گریه کنه، یا علی خیلی مواظب حسنم باش آخه حسن درداشو تو خودش میریزه درداشو به کسی نمیگه، علی جان حسینم عادت داره نیمه های شب تشنه ش میشه شبها جامی آب بالین حسینم بذار یا علی شبانه غسلم بده شبانه دفنم کن هیچ کس رو با خبر نساز وقتی همه ی وصایاشو به علی کرد گفت حالا همه از اتاق برن بیرون با زینب کاردارم، گفت مادر یه وصیت هم برای تو دارم، از حالا داره برا عاشورا آمادش میکنه، فرمود کربلا میری عزیز دلِ مادر، من که نیستم هر وقت حسین برای آخرین بار میخواست بره میدان عوض من زیرِ گلوی حسینمو ببوس
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
حسین درمان دردم
حسین دورت بگردم
«علی لعنة الله علی القوم الظالمین»