eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
437 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت امام جواد علیه السلام مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد 🔸شاعر: قاسم نعمتی
غزل یادبود نوکر سیدالشهدا و روضه جوادالائمه و گریز کربلا (شاهمندی).mp3
7.86M
یادبود پیرغلام و روضه جوادالائمه و گریز سیدالشهدا (ع) ✅ نوکران با امید میمیرند (غزل یادبود) ✅ تا گریه کنی به خاک جا میگیرد (مقدمه) ✅ با لب خشکیده نجوا میکنم (مرثیه) ✅ میدونید نعل با بدن چه میکنه (گریز) ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ (بیادبود پیرغلام سیدالشهدا حاج منصور نجارزادگان) منزل خواجه_اصفهان
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 ای امـان از ستم یـار بدادم بـرسید شده ام سخت گرفتـار بدادم برسید من غریبم درایـن شهرودراین کاشانه یک نفر نیست هـوادار بدادم برسید من که درخانهٔ خودهیچ ندارم یاری یار من گشته ستمکار بدادم برسـید زهرخورانده به من محرم رازم ای وای تا که نگذشته زحد کـار بـدادم برسید هرچه گفتم بده آبم جگرم می سوزد نیش خند زد به منِ زار بدادم برسید دارم ازسوزش زهر،سوزعطش میسوزم دیـدگـانم شده اند تـار بدادم برسـید گـرچه فـرزند رضا شـاه خراسانم لیک حـرمت مـن شده انکار بـدادم برسید درجوانی شـده ام پیـر زدست همسر بس کـه داده به من آزار بدادم برسید باکنیزان شده همـدست کـه آزار دهد گرچه کـارم شـده دشوار بدادم برسید بـه کنیزان حـرم خـانهٔ خود رو زده ام کـرده ام بـر همـه اسـرار بدادم برسید این چنین ظلم بـه اولاد پیمـبر نکنید بخـدا نیسـت سـزاوار بـدادم بـرسید چون حسین بن علی جان بسپارم دیگر بـا لب تشـنه و تبـدار بـدادم بـرسـید همچو«مـداح» ز مظلومیِ من یادکنید غـربتم را بـزنـید جـار بـدادم بـرسیـد 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 عمری بـه تو خوبی ابدی کردم من در حق تـو لطف و مددی کردم من ای همسـر نـابکـار مـن اُم الفضل برگو کـه کجا به تو بدی کردم من؟ مَردم، غم من اگر چه باشدجانکاه از درد ز عمـق سیـنه ام خیـزد آه من گرچه زسور تشنگی می سوزم «لٰا یَــومَ کَیــومَــکَ اَبـاعبدالله» 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 علی اکبراسفندیار«مداح»
... 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 زهـر جفا آخـر دمـار از مـن در آورد قلب مـرا سـوزاند و عمرم را سرآورد همچون پدردرحجره ای جان می سپارم مـرگـم مــرا یــاد عــزای پـدر آورد آتش به جانم ریخت عمری محرم من هر چه بلا بود بر سرم این همسر آورد چه خون دلهاخورده ام ازدست یارم آتش فقـط بر سینه ی پـر شرر آورد بر اُم فضل هرآنچه خوبی کرده بودم او در عـوض آن را بـدی درنظر آورد من هرچه ناله کردم اُم الفضل خندید مـن آب آب می گفتم آخـر مگـر آورد؟ ای کاش خواهرداشتم دروقت مُردن در روضه ام گویند تشتی خواهرآورد نـه خـواهری و نه برادر وا مصیبت این بی کسی برجان درد دیگر آورد آخـر ندانستم چـه تقصیری نمودم کین سان جفاها بر منِ بی یاورآورد مرغی به مظلومیت من گریه می کرد پـرهای خـود را بهر سایه گستر آورد این روزگارهرچه جفا درزیرسرداشت آن را بـــرای دوده ی پیغمــبر آورد بر اشک زینب شمرهم خندیده بودو آنجـا صـدای مـادرم را هـم در آورد با جان و دل فریاد کن اِبـنُ الرّضا را «مداح» شـایدحاجتت را هم برآورد 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 درلحظه ی جـان سپردن اندر بَـرِ تو یــک یـار نبـوده تـا شـود یـاور تو ای همچوحسن غریب درخانه،جواد شد قــاتـل جـانیِ تو هم همسر تو مظلوم و غـریب در میـان خانه پـرپـر زده ای ز درد در کـاشـانه تـو آه کشیـدی از دل رنجـورت امــا زده نعره همسرت مستانه ای در دل خــانـه ات غـریب افتاده بـی همدم و یـار و بی حبیب افتاده مردی که به حال مرگ باشدچه کند؟ در دســـت عیـال نـانجیب افتـاده رضــا بـر گشـته اقبـال جـوادت نمی پـرسد کسی حـال جـوادت ز بس که بال و پر زد وقت مُردن شکسـته در قفـس بـال جوادت غم عالم به پیـشت غـم نباشد غـریبی چـون تو درعالم نباشد الهـی هیچ مـردی تـوی خانه همــانند تـو بی همدم نباشد امـام هشتمینم خـانـه ت آباد عزیز تو چه مظلومانه جان داد خداصبرت دهد دراین مصیبت رضـا داغ جـوادت تسلیت بـاد ‏ برحضرت کاظم ونهادش صلوات بـر نسل مطهر و نژادش صلوات بردختر اوحضرت معصومه درود برشاه خراسان وجوادش صلوات شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» 🏴😭🏴😭🏴😭🏴
... 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 فغان ودادازاین غم دادازاین غم جـانِ امـام رضـا بَهیتـه مــاتم چتـی نَـزِنم از ایـن غصـه فریاد غــریبــی دَکِتــه امــام جــواد چَنّـه سخته غـریبی دَکِفـه مـرد شـه خِنِـه ی دِلـه بَمیـره از درد چنه سخته که مرد همدم نداره شـه خِنِـه ی دِلـه مَحـرم نداره کـی بَـدیّـه کـه عـزا دَف بَـزنن اَتـا دَره جـان دِنـه کـف بـزنن جواد شه خِنه روز وشب نداشته مثـل امـام حسن زینب نداشته خواخر بُـونه جـانِ بـرارِ قـروون بـرار کـه میرنه خواخرِبُونه خون جوادکه جان داعه غمخوارنداشته مثـل امـام حسین بـرار نـداشته اَنّـه تنهـایی دَس و پـا بَـزوعـه خـدا دونّـه کـه ره صـدا بَـزوعه وره تِشـنا بِیّــه و اُو نــدانـه وِنـه جــوابّـه بـا هلهـله دانه شـه جـوونِ امـام دور بگـردم شـه مهربـون امـام دور بگردم سـه روز و سه شو کَتبیه بوم سر وِنِـه روضـه خـونـا بَیـنه کـبوتر جــواد امـــام رضــای نــورعینـه وِنِـه مصیبت هـم مثـل حسینه جوادروضه ازبس هَسّه جـانکاه دیگـه دم و نفس ندارنه«مداح» 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
به کجا می‌رود امروز جهانم بی تو؟ من به آینده‌ی دنیا نگرانم‌ بی تو از فراق تو اگر دق بکنم‌ نیست عجیب این عجیب است که من زنده بمانم بی تو سینه‌ام تنگ و دلم خون و نگاهم ابری‌ست چشمِ کم‌سو و دلی بی‌ضربانم بی تو اشک سرخ از رخ زردم به زمین می‌ریزد آه، عمری‌ست که همرنگ خزانم بی تو کیست تا اشک بریزیم غمت را با هم؟ رفته از دست ببین تاب و توانم بی تو تا تماشای تو در هر نفسم افسوس است آه می‌خیزد از آیینه‌ی جانم بی تو با تو می‌مانم و از عشق تو دم خواهم زد هرچه دنیا بزند زخم‌زبانم بی تو علی سلیمیان ای بودنت برای عبادت دلیل من کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟ دست مرا بگیر که در ابتدای راه وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من خشکانده است چشمه ی چشم مرا گناه اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل اصلا امید نیست به بار قلیل من هرجا که می روم به در بسته می خورم این بار آمدم که تو باشی کفیل من چشم امید من به قنوت نماز توست درمانده از دعاست زبان علیل من این نامه های عجل و عجل بهانه است از اهل کوفه اند تمامی ایل من آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من مجتبی خرسندی تا روزىِ دل از آسمان مى گيريم با ياد تو هر جمعه زبان مى گيريم عجّل لوليّك الفَرج ،آقا جان با نام تو اى عشق ،توان مى گيريم * ويرانه ام و تو كرده اى آبادم با ندبه ى دلتنگى خود دلشادم در غربت آدينه ى هجران، اى عشق هر جمعه حساب هفته رفت از يادم محمدمهدى عبداللهى کس درد مرا دوا نکرده جز تو حاجات مرا روا نکرده جز تو باید تو دعا کنی که در غم نروم... در پیش کسی خدا نکرده جز تو * نه بهر تو همدم است این منتظرت نه عاشق هر دم است این منتظرت یک لحظه نگاهش نکنی می بینی… بیچاره ی عالم است این منتظرت سیدمجتبی شجاع
|⇦•نرفته است به باب الجواد.... وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نرفته است به باب الجواد و بی خبر است کلیدِ مِهر پدر در عنایت پسر است پسر، خودِ پدر است، او که چشم و ابرویش فقط جوان شده ی چشم و ابرویِ پدر است زمانه در خمِ یک روزِ عمرِ او مانده همان که زندگی اش گفته اند مختصر است چقدر دل که اسیرِ کلامِ او شده است چقدر دل که نمک گیرِ سفره ی شِکَر است چقدر چَشم، که روشن به روی ماهش شد چقدر دیده که مشتاقِ رؤیتِ قمر است نهاد بر سرِ بالین همین که سر، فهمید چقدر نقشه در این خانه است و زیرِ سر است! *معتصمِ ملعون در تکاپو بود راهی پیدا کنه امام جواد رو به شهادت برسونه."وَ اَشارَت عَلیَ ابنَة المأمون،زوجَتِه..."پیشنهاد رو به ام الفضل دختر مامون داد." بِاَن تُسَمَّهُ"که آقای ما رو مسموم کنه..."لِاَنَّهُ وَقَفَ عَن انحِرافِها عَن ابی جَعفر"میدونست این از امام جواد منحرف شده"فَاجابَته ذلک"قبول کرد..."وَ جَعَلَتْ‏ سَمّاً فِی‏ عِنَبٍ‏ رَازِقِیٍ‏"انگور رو مسموم کرد."وَ وَضَعَتْهُ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْهِ‏"مقابل آقا گذاشت."فَلَمَّا أَكَلَ‏ مِنْهُ‏"آقای ما تناول فرمود،این ملعونه چه کرد؟!"نَدِمَتْ‏ وَ جَعَلَتْ‏ تَبْكِی‏"پشیمون شد شروع کرد گریه کردن دیگه فایده ای نداره...آقا فرمود:چرا گریه می کنی؟به خدا قسم به یه دردی و فقری دچار بشی. آقای من! وقتی جد غریبت رو می کشتند، زینب نگاه می کرد و عمربن سعد گریه می کرد"والدُّموعُ تَسیلُ عَلی خَدَّیه"زینب صدا زد :داری گریه می کنی چرا یاری نمی کنی؟یه وقت صورتش روبرگردوند....* مصیبتی ست که پیوند همسرش با او شبیه رابطه ی بین زهر با جگر است اگر چه هر چه امام است مظهرِ جود است ولی میانِ امامان جواد یک نفر است : علی فردوسی
12-ejavad1.mp3
3.96M
|⇦•نرفته است به باب الجواد..... و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام على علیه السلام: فرصت ‏ها چون ابر بهارى در میگذرند. پس آن را در انجام دادن انواع خير غنيمت بدانيد؛ زيرا در غير اين صورت، پشيمانى به بار می‌آيد ... 📚غررالحكم حدیث 3598
|⇦داره دستاشو هی .... وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ میثم‌ مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ داره دستاشو هی می‌کوبه زمین شنیده بازم روضه‌ی مادرو بازم قصه‌ی کوچه یادش اومد شنیده بازم ماجرای درو شنیده یه شب شعله‌ی بی کسی به آتیش کشونده در خونه رو شنیده که آتیش زدن چادرِ پر از وصله‌ی مادرِ خونه رو میخونه با گریه همش زیر لب چه جوری فراموش کنم این غم و نمی بخشم اون کوچه‌ی خاکی و نمی بخشم اون سیلیِ محکم و «امون ای دل از غم دنیا غم حیدر ماتمِ زهرا» مسعودی در کتاب اثباتُ الوَصیه نوشته: "انِّی لَعِنٔدُ الرِّضا آذ جِیء بِابی جَعفر". میگه من پیش امام‌ رضابودم یه وقت جواد الائمه‌ وارد شد. "وَسِنِهُ أَقَلَّ مِنْ أَرْبَعَ سِنین" از چهار سال کوچیکتر بود "فَضَرَبَ بِیَدِهِ ألاَرض" آقای ما با مُشت به زمین زد."وَ رَفَعَ رَأسَهُ إِلی السَّما" جواد الائمه سر به آسمون بلند کرد."فَقالَ لَهُ الرِّضا عَلیهِ السّلام "امام رضا رو‌ کرد به فرزند صدا زد، "بِنَفسی"قربونت برم "فَلِمَ طالَ فِکرُکْ؟" به‌ چی فکر می کنی چقدر نگاه کردنت به آسمان طولانی شد؟ فَقالَ فِیما صَنَعَ بِاُمّی فاطِمَة، بابا! دارم به اونچه با مادرم‌ فاطمه ی زهرا کردن فکر می کنم....بعد فرمود من انتقام می گیرم..* گذشت و گذشت روزای اشک و آه رسید روزی که آسمون گریه کرد یه آقا روی خاکِ حجره همش داره دست و پا می‌زنه بین درد خدا! به جوونیش خودت رحم کن جَوونه مث مادرش فاطمه تو این لحظه‌های پر از تشنگی بیاد کاشکی بالاسرش فاطمه بمیرم که خونه اش شده مَقتلش بمیرم که خونه اش پُر از هلهله ست بمیرم که خیلی صبوره آقا نه اهل شکایت نه اهل گله ست «غریب آقا ای غریب آقا» :رضا یزدانی
12-ejavad2.mp3
2.46M
|⇦•داره دستاشو‌هی می کوبه .... و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ انقدر درون خودت ریشه کن که حضور یا غیبت هیچ کس نتونه آرامش درونیت رو بهم بزنه ....