#حضرت_رقیه_شور
غصه هام یادم رفت-درد پام یادم رفت
تشنگیم یادم بود-توی شام یادم رفت
اون همه عذاب یادم مونده
مجلس شراب یادم مونذه
سر علی اصغر رو اورد
روبرو رباب یادم مونده
دور من تاب خورد و رفت
روبروم اب خورد ورفت
پیش چشم عمه هام
عمدا شراب خورد و رفت
وای ...
.....
از گله یادم رفت-ابله یادم رفت
زجرُ وقتی دیدم-حرمله یادم رفت
دنبالم دوید یادم مونده
موهامو کشید یادم مونده
من روبا کتک اوردم تا
مجلس یزید یادم مونده
من رو عذاب داد و رفت
اومد شراب داد و رفت
تشنه بوم روبروم
اسبش واب دادُ رفت
#علی_زمانیان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_شور
#امام_حسین_زمینه
#قتلگاه_شور
بر گوش می رسد ، یک نغمه ی غریب
در بارگاه قدس ، پیچیده عطر سیب
این عطر سیب از ، سیب گلوی توست
زهرا رسیده و ، مرثیه گوی توست
خون خدا حسین
ای با وفا حسین
« ای عهده دار نوکر بی دست و پا حسین »
از کودکی به ما
خیرت رسیده است
« خیلی حسین زحمت ما را کشیده است »
مظلوم یا حسین
در دوری از حرم ، خون گریه می کنم
همراه مادرم ، خون گریه می کنم
جانم فدای تو ، ای جان عالمین
راه نجات من ، «فرو الی حسین»
با گریه زاری ام
با بی قراری ام
« سمت تو از تمامی مردم فراری ام »
یک دم رها مکن
دست مرا حسین
« ای با غریب های جهان آشنا حسین »
(خون خدا حسین
ای با وفا حسین
« ای عهده دار نوکر بی دست و پا حسین »
از کودکی به ما
خیرت رسیده است
« خیلی حسین زحمت ما را کشیده است »)
در بین قتلگاه ؛ از حال رفته ای
شاهنشه جهان ؛ گودال رفته ای
اطراف پیکرت ؛ می مانْد مادرت
با آه سینه سوز ؛ می خوانْد مادرت
بوسه نمی زدم
کاش حنجر تو را
من بی وضو که شانه نکردم سر تو را
من شاهدم حسین
در بین خاک و دود
تا آخرین نفس ، نگهت سمت خیمه بود
«تا آخرین نفس نگهش سمت خیمه بود
ناموس پرست ها نگران کشته شد حسین»
#امیرحسین_ثابتی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میبینی عمه، تو قتلگاه افتاده
به زیر دست و پای سپاه افتاده
من عبداللهم و وَاللهِ
بابای من اباعبدالله س
آخه این رسمشه؟ من زندهام، ولی اون تنهاس!
دارم میام یه ذره دیگه صبر کن
عمه با گریه داره میگه صبر کن
ولی من میرم...
*به امام حسین می گفت:بابا از وقتی این بچه چشمش رو باز کرد زیر سایه آقا بود...*
دووم بیار یه خرده دیگه بابا
تا من نیومدم نزن دست و پا
برات میمیرم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
*سیدبن طاووس نوشته:"ثُمَّ خَرَجَ عَبدُاللهِ اِبن حسن."اومد از خیمه ها بیرون."وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ"هنوز بالغ نشده بود.نوشته "مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ.یعنی کنار زن ها بود.اگر تو خیمه مردها بود که شهید شده بود.کسی باقی نمانده بود جز زین العابدین"يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"دوید اومد کنار عمو ایستاد..." فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَه"زینب سراسیمه می دوید سمت قتلگاه بچه رو نگه داره."فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً"امتناع کرد، خودش رو از دست های عمه رها کرد.صدا زد"وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي"از عموم جدا نمیشم.*
دارن شمشیرا بالا و پایین میرن
مدام رو زخمای قبلی جا میگیرن
پاشو با هم بجنگیم بازم
اومده پسرِ کوچیکت
دستام میشه شبیه عباس
سپرِ کوچیکت
*چرا دستش سپر شد؟"فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ بِالسَّيْفِ"اون ملعون شمشیر رو بالا آورد.نوجوون صدا زد:"يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ"ای پسر زن ناپاک!"أَتَقْتُلُ عَمِّي؟"تو میخوای عموی من رو بکشی؟"فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ"شمشیر رو به نیت امامحسین پایین آورد."فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ"دست رو سپر کرد"فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ"دست به پوست آویزان شد."فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا عَمَّاهْ"صدا زد عمو..بعضی مقاتل نوشتن صدا زد:"یا اُمّاه"بابام می گفت برامون چنان به بازوی مادرش زدن."فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام"افتاده وسط قتلگاه،بچه رو به سینه چسبانید."وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ "برادرزاده صبر کن."وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ"به حساب خدا بذار.
"فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ..."
دستای من فقط به یه مو بنده
دشمن به نالههای من میخنده
عموی خوبم
منو تو آغوشت بگیر و ناز کن
درِ شهادتو به رو من باز کن
عموی خوبم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
دارم میبینم، بابا حسن رو اینجا
کنارش رو خاک، مادربزرگم زهرا
بابام خیلی هواشو داره
گرفته زیرِ شونههاشو
یاد کوچه به مادر میگه
از رو خاک پاشو
هرچی تا حالا قصه شو میشنیدم
دمِ شهادتی به چشمام دیدم
دارم میسوزم
هنوز خمیده قامتش وای مادر
هنوز کبوده صورتش وای مادر
دارم میسوزم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
برادر زاده داشت با عمو حرف میزد
که با تیری راه حنجرش بند اومد
حرمله با یه تیر ذبحش کرد
خونش پاشید به روی مولا
دست و پا زد تو آغوش عشق،
رسید به بابا
جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن
دوباره به جون حسین افتادن
حسین زجرکش شد
دیگه چیزی باقی نموند از اون تن
آقای ما رو ذره ذره کشتن
حسین زجرکش شد
#شاعر: سید مهدی سرخان
*این بدن رو کنار انداختن انقدر به آقای ما ضربه زدن"وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذ"بدن مطهرش مثل خارپشت شد...
Shab05Moharram1401[02].mp3
13.6M
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از مهمترین ویژگیهای حماسه کربلا و قیام امام حسین(ع) وجود شخصیتهای ممتازی چون حضرت زینب(س)، حضرت رقیه، امام سجاد(ع)، حضرت علیاصغر(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، قاسم، عبدالله و ... است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#قسمت_پایانی #زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم به نفس حاج میثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
قاسم! این رسم خانوادگیه.عمه ت از خیمه ها بیرون آمد.هی بلند میشد.هی با صورت به زمین می افتاد...*
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیت
قاسم از رو مرکب، تا افتادبا صورت
حمله کردن سمتش، وقتی که ضربت خورد
دیدم مولا اومد قاسم رو با خود برد
راوی میگه دیدم تو آغوش مولا
پاهاشو میکشید قاسم روی خاکا
"وَانجَلَتِ الغَبرَةُ فَإِذا بِالحُسَينِ قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ." گرد و غبار فرو نشست میگه دیدم بالای سر نوجوان ایستاده."وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"قاسم داره پا به زمین می کشه."ثُمَّ حَمَلَه علی صَدرِهِ"برادرزاده رو بلند کرد، به سینه چسبانید."وَ کَاَنّی اَنظُرُ الی رِجلَیِ الغلام و خُطّانِ الارض" نتونست این بدن رو کامل بلند کنه .سینه اش رو به سینه قاسم چسبانید.این بچه رو می کشید.پاهای نوجوون روی زمین کشیده میشد...*
دیدم دیدم قدّش هم قدِ مولا شد
دیدم خیلی بیشتر قدِ حسین تا شد
«وای، امانتی مجتبی وای، ای وای»
وای غریب کربلا،حسین... وای...
شهید سر جدا،حسین...وای...
ای وای...ای وای
#شاعر: امیررضا یزدانی
Shab06Moharram1401[02].mp3
14.96M
|⇦•وای امانتی مجتبی...
#زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اینکه میگید اعتقاد من به امام حسین(ع) ربطی به حکومت نداره دقیقا حرف کسایی بود که توی کوفه نشستن و به امام گفتن ما وارد سیاست نمیشیم میخواهیم که دین مون بمونه!
اعتقاداتمون را فریاد بزنیم و پای حرفمون بمونیم! و نترسیم! مثل حسین بن علی....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
﷽
🏴 #شب_سوم
🎧 #گزارش_صوتی
🎤سخنران:
استاد سیدحسین مومنی
🎤روایتگری:
حاج حسین یکتا
🎤شعرخوانی:
برادر محمد میرزایی
🎤بانوای:
حاج مهدی سلحشور
کربلایی علی اکبر سلحشور
کربلایی علی اصغر سلحشور
📆 پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲
📍میدان بسیج، خیابان ایرانی
حسینیه فاطمیون قم
💠 #هیأت_فاطمیون_قم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم
#غزل_امام_حسن_علیه_السلام
عجیب نیست که دائم سر زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار در دهان من است
همیشه أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله
پس از علی ولی الله در اذان من است
گدای سفره ی او بوده اند اجدادم
همین بزرگترین فخر خاندان من است
به تیره روزی شب های خویش مفتخرم
برای اینکه حسن ماه آسمان من است
غم نداری خود را نمیخورم هرگز
چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است
مرا به شاعر درگاه او شناخته اند
هزار شکر که در شهر این نشان من است
قبول اگر غزلم در خور مقامش نیست
ولی محبت او برتر از توان من است
اگر چه جان جهان شد برای ما اما
همیشه گفته حسن جان حسین جان من است
#سجاد_روانمرد
@navaye_asheghaan
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اخلاقی_و_اندرز
حر باش! کمی با دل خود خلوت کن
از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن
از وعدهی سبز اُمویون بگذر
با حیدر کربلا بیا بیعت کن
✍استاد #سیدمهدی_حسینی
#اصحاب_امام_حسین_ع
#اخلاقی_و_اندرز؛ #بصیرت
بگذار در این معرکه جولان بدهم
بگذار قیامتی به میدان بدهم...
«بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است
«حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم
✍استاد #سیدمهدی_حسینی