.
مدح و مرثیه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
قطره باش و تا ابد ، در خویش دریا را ببین
زیر پای مرتضی عرش معلی را ببین
عمر ما با خاطرات رو به ایوانش گذشت
در نگاه زائران ، شوق تماشا را ببین
کمترین فیضی که بردیم عشق بازی با علی ست
ما اگر امروزمان این است ، فردا را ببین
قنبر و فضه هم اینجا خاک را زر می کنند
نوکران را کیمیاگر کرد ،مولا را ببین
بیشتر از انسیه ، حوریه جلوه کرده است
کفو مولا غیر زهرا نیست، همتا را ببین
مرتضی و فاطمه آیینه ی یکدیگرند
دلخوش لبخند هم هستند، دنیا را ببین
گفت صدتا فاطمه قربان یک موی علی
واجب عینی دفاع از اوست ، فتوا را ببین
می کند مردانگی را یک تنه معنا زنی
جای شهر شانه خالی کرده ، زهرا را ببین
پشت در افتاد اما به علی زحمت نداد
فضه را می زد صدا ، ای داد، تنها را ببین
می رود فتاح خیبر دست بسته با طناب
آه چرخ روزگار ، افتاده از پا را ببین
دلخوشی روزگارش را غلامان کسی ....
با غلاف از او جدا کردند ، آنجا را نبین ....
#ناصردودانگه ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شور_روضه
#امام_حسین
#احسان_نرگسی✍
کوفیا رو ببین
همه خیره سرن
چی مگه از بدنت مونده بخوان ببرن
زن و بچت توو بیایون همه بی سپرن
بی سپاهه حسین
بی قراره حرم
بعد سقا دیگه امنیت نداره حرم
بعد تو چی اومده به روزگار حرم
گرگای کوفه خیلی بی حیان
خوردی زمین، چنگت زدن حسین
صدای هل من ناصر تو رو
شنیدن و سنگت زدن حسین
...
بی سپر بودی و
با سپر زدنت
من بمیرم که تو رو از پشت سر زدنت
توی گودال بودی و بی خبر زدنت
پیش چشمای تو
می سوزه خیمه ها
حرمتت رو شکستن یه عده بی سر و پا
کی شبیه تو شده مقطع الاعضا
تشنگی از پا انداخته تو رو
آسمونو تار می بینی آقا
کی می دونه زینب چی میکشید
سر تو رفت وقتی رو نیزه ها
....
ای که عرش خدا
گریه کرده برات
السلام علی الاجسلاد العاریات
جون عالم به فدا خشکی لبات
پیکر تو کجا
نعل تازه کجا
السلام علی المضبوح بالقفا
نزن اینجور پیش زینب دست و پا
تو کشتی نجات عالمی
چی شده که زخمی و درهمی
زینبتو وقتی زدی صدا
جوابتو دادن با نیزه ها
یا اباعبدالله
@navaye_asheghaan
4_5983366386561323953.mp3
21.28M
#شور_روضه
#امام_حسین
#احسان_نرگسی ✍
#سیب_سرخی 🎤
غریب و زخمی و بی حالی
به فکر غارت و جنجالی
نفس نمونده برات آقا
سه ساعته توی گودالی
چشات جایی رو نمی بینه
سینه ی تو چرا سنگینه
می دید که هیچکسی دورت نیس
می زد تو رو با طمانینه
سنگ دلی شون /از حد گذشته
چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته
خیر نبینه/اون بی حیا که
از روی پیکر تو با لگد گذشته
ای غریب مادر حسین جان
.........................................................
تو پادشاه عالمینی
حق تو که سنگ و عصا نیست
ای همه ی هستی زینب
جای تو زیر دست و پا نیست
چی بگم از این همه نیزه
امون از این همه جسارت
کار تو وقتی که تموم شه
تازه میان برای غارت
قلب زینب/چه بی قراره
رسیده وقت بوسه از گلو دوباره
توی گودال/افتادی بی حال
پیکر تو یه جای سالمی نداره
ای غریب مادر حسین جان
............................
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
تشنه و بی رمق و خسته و بی حال کشید
دست تقدیر تورا در دل گودال کشید
ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی
بردباری تو را شمر به جنجال کشید
اسب ها مُنزَجِر از پارچه های سُرخند
کار را پیرُهن سرخ به پامال کشید
ساربانی که عقیق یمنت را دزدید
لشگری را به سوی غارت اموال کشید
قرن ها رفته هنوز اهل بکا می گویند
دست تقدیر تو را در دل گودال کشید
شاعر: #علی_اصغر_یزدی✍
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات
از تو پنهان نیست بدجوری به دنیا باختم
کاخ خود را روی کاهِ آرزوها ساختم
من به سمت معصیت آهسته و آرام نه!
من به سمت معصیت با اسب غفلت تاختم
خندههای من دلیل اشکهایت شد، ببخش
تو به من مشغول بودی، من به خود پرداختم
آه روزی چند بار از پیش من رد میشوی
من ولی یکبار هم حتی تو را نشناختم
معذرت میخواهم آقا جان حلالم کن ببخش
با گناهانم ظهورت را عقب انداختم
✍ #محمود_یوسفی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد
وای از دلی که با همه مأنوس شد، ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد
دل را چه شد که با همهی لطفهای او
نسبت به ذکر و یاد «ولی» کم حواس شد
«بنده» چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد
گریه، کفایت از غم هجران نمیکند
کارم برای آمدنش التماس شد
تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفهشناس شد
تابید نور عُلقهی زهرا به سینهها
صحن علی وسیلهی این انعکاس شد
* *
گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد
وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد
آنقدْر گُل به هر طرفِ آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پُر از بوی یاس شد
گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی #حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
هر وقت دل بهانهی یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت
ابریست آسمان دل بیقرار تو
بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت
گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت
تو سوختی که سینهام آتش گرفت و سوخت
تو روضهخوان شدی اگر این روضه پا گرفت
امروز هم بیا و بگو وای مادرم
آخر مریض خانهی مولا شفا گرفت
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
این خانهی علیست که دیگر عزا گرفت
در آخرین وصیت زهرا دل علی
از روضهی حسین و غم کربلا گرفت
✍ #محمدعلي_بياباني
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
عصر هر جمعهی دلگیر، تو را میخواند
دم به دم کوچهی تقدیر تو را میخواند
مادری چشم به راه است بیایی از راه
کنج خانه پدری پیر تو را میخواند
ندبهها اشک شد و از تو نیامد خبری
قطرهی اشکِ سرازیر تو را میخواند
عالمی منتظر جلوهی مولایی توست
هر نفس قبضهی شمشیر تو را میخواند
ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید
صبح و شب عرصهی تدبیر تو را میخواند
یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو
دل واماندهی ما دیر تو را میخواند
مادری پشتِ در خانه صدایت میکرد
مادری خسته، زمینگیر، تو را میخواند
دارد از حنجرهای خشک صدا میآید
دختری در غل و زنجیر تو را میخواند
از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن
عصر هر جمعهی دلگیر تو را میخواند
✍ #وحید_محمدی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
بهمناسبتِ #هفته_بسیج
بهامید آزادیِ #غزه #فلسطین
رفته از دستم حساب جمعههای انتظار
هر سحر یابن الحسن گفتم به پای انتظار
میشمارم روزها را، فصل همعهدی کجاست؟!
ندبه میخوانم به شوقِ گفتنِ «مهدی کجاست»
نالهی یابن الحسن! برگرد بر روی لبم
پُر شده از حسرت دیدار او روز و شبم
میرسد او با سپاهی از شهیدانِ بسیج
دیدنی خواهد شد آن ایام، طوفان بسیج
ملت مستضعف دنیا به حقّش میرسد
عاقبت یک جمعه هم مولا، به حقّش میرسد
چارده قرن، این جدایی، درد تنهایی بس است
یک نفس تعبیر این رؤیای زهرایی بس است
وعدهی حقّ خدا وقت مشخص میرسد
جمعهی آزادی بیت المقدّس میرسد
میرسد تا که ببیند شور و شوق لحظه را
میرسد تا که بگیرد انتقام #غزه را
حضرت صاحب زمان! ای حضرت قائم! بیا
انتقام کوچهی سرخ بنی هاشم! بیا
هر غریبی در زمانه داد زد: مهدی بیا
مادرت در کوچهها فریاد زد: مهدی بیا
فاطمیه آمده، ای روضهخوان! روضه بخوان
از گل پژمردهحالِ نیمهجان، روضه بخوان
کوچه در کوچه نماند و تا دل گودال رفت
میخ شد خنجر، به روی حنجری بیحال رفت
شیعهی مهدی! عزای سخت بانو را بخوان
فاطمیه آمده از داغ عاشورا بخوان
مادری افتاد که حالا تنی تسخیر شد
پیکری افتاد در گودال و خواهر، پیر شد
✍ #اسماعیل_شبرنگ
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
آهِ دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق
عکس مرا به سینهی دیوار میزند
حالم شبیه حالِ بدِ مجرمیست که
سیلی نخورده دست به اقرار میزند
چون ورشکستهای شدهام که به هستیاش
چوب حراج از سرِ اجبار میزند
بر روی من حساب نکن جمعهی ظهور
سنگت به سینه، نوکر غمخوار میزند
با اینکه رو به قبله شدم، دلخوشم هنوز
گاهی سری طبیب به بیمار میزند
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
خیلی بد است کارگر از کار میزند
* *
لعنت به نانجیب مدینه که بیهوا
سیلی به پابهماه عزادار میزند
چون روز، روشن است از امروز کوچهاش
فردا سهساله را سر بازار میزند
پنجاه سال بعد به اسم سهشعبهای
مسمار را به چشم علمدار میزند
✍ #وحید_قاسمی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
مانند ابری که نمِ باران ندارد
مَن، خشکسالیِ دلم پایان ندارد
دیروز خیلی گریهکردن را بلد بود
چشمم توانِ قبل را، الآن ندارد
من با فراقَت دائماً سرگرم هستم
این بینوا کاری به این و آن ندارد
دست از سر من برنمیدارد غمِ تو
داغت رهایَم میکند؟!، امکان ندارد!
بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است
دردی که هرگز نسخهی درمان ندارد
عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد
عاشقشدن جز باختن تاوان ندارد
راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً
این مقصد اصلاً جادهای آسان ندارد
من مطمئن هستم که نانِ شُبهه خورده
هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد
هر بار بد کردیم، تو گردن گرفتی
اما به «لطف» تو کسی اذعان ندارد
باید برای این همه اندوهِ تو مُرد
باید برایت مُرد، دور از جان ندارد!
بی مصرفم، امّا فقط بگذار باشم
ظرفِ شکسته، جا در این دُکّان ندارد؟!
دارد اَجَل سر میرسد، پس کِی میایی!
چشمانتظارت فرصتی چندان ندارد
محتاج آغوش توأم، من را بغل کن
فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد
جانِ همان پهلوشکسته، زود برگرد
جانِ گلی که روح در گلدان ندارد
طوری لگد زد، میخ در پهلو فرو رفت...
نامردِ بی غیرت مگر وجدان ندارد؟!
در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد
مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد*
✍ #بردیا_محمدی
* فَقالَت: آهْ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ
ترجمه: پس صدا زد: آه ای فضّه! به سويم بيا و مرا درياب؛ به خدا سوگند، فرزندي را كه در بطن داشتم، كشته شد.
📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
@navaye_asheghaan