.
#شور
#اسارت_شور
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
دروازه ی شهر شام چه ازدحامی شده
دورِ رباب و زینب پر از حرامی شده
علی الحسین واویلا
شکسته قلب رسول از این غمِ جانگداز
نشسته ناموس حق رو ناقه ی بی جهاز
علی الحسین واویلا
نظاره کن یا نبی زینبت آواره است
همه عزیزان تو لباسشان پاره است
علی الحسین واویلا
دوباره در شهر شام کار حسین زار شد
که دختر فاطمه وارد بازار شد
علی الحسین واویلا
به ناقه ها خواهر حسین سنگ میخورد
بر روی نیزه سرِ حسین سنگ میخورد
علی الحسین واویلا
آل علی را چرا بهر عزاب میبرند
عمه ی سادات را بزم شراب میبرند
علی الحسین واویلا
پیمبران در عزا همه از این ماتمند
که دختران علی میان نامحرمند
علی الحسین واویلا
شرر به قلب علی عدو چه خوب میزند
بر لب خشک حسین یزید چوب میزند
علی الحسین واویلا
#عبدالزهرا ✍
👇
@navaye_asheghaan
.
🏴سبک #شور_احساسی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام اذن زیارت کربلا اربعین ان شاالله
#شور_امام_حسین
#به_رقیه_قسمت_میدم
🏴بند اول
به رقیه قَسمت میدم
نذاری جا بمونم آقا
به رقیه قَسمت میدم
که براتمو کنی امضا
به رقیه قَسمت میدم
بذاری پیاده راهی شم
به رقیه قَسمت میدم
اربعین تو کربلات باشم
منم آرزومه که با عاشقات باشم
منم آرزومه که با زائرات باشم
منم آرزومه که تو کربلات باشم
اللهم الرزقنا،کربلا یوم الاربعین
🏴بند دوم
بستم آقا کوله بارم رو
به امیدی که بشم زائر
بذا هم قدم بشم ارباب
اربعین با قدم جابر
من میدونم بَدم اما تو
خوب خوبایی آقای من
یه جا خالی کن تو کربلا
روز اربعین برای من
بذا اربعینی تو صحن و سرات باشم
بین خیله زائرای بی ریات باشم
توی بین الحرمینه با صفات باشم
اللهم الرزقنا،کربلا یوم الاربعین
#فراق_کربلا
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
@navaye_asheghaan
1722806671900_-2147483648_-212479.ogg
2.25M
#زمینه
#ورود_به_شام
روضه ی امشب یه کلام، ای وای از شام
روو نیزه ها سر امام، ای وای از شام
زینب و مجلس حرام، ای وای از شام
ای وای از شام
باید با اشاره، باید بی صدا گفت
باید روضه هاشو، با این واژه ها گفت
سنگ و، سیلی، رویِ، نیلی
کوچه، بازار، بینِ، انظار
دستِ، بسته، پایِ، خسته
ترس و، غربت، رنج و، محنت
ای وای... زینب
شلوغه کوچه های شام، ای وای زینب
آتیش و سنگ روی بام، ای وای زینب
رقیه بین ازدحام...، ای وای زینب
ای وای زینب
نمی چرخه امشب، به روضه زبونم
باید واژه واژه، براتون بخونم
طشت و، اون سر، اشکِ، دختر
چوب و، دندون، لب ها، پرخون
بی کس، تنها، پس کوو، سقا؟
رختِ، پاره، مُردن، داره
ای وای... زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#دروازه_ساعات
#حضرت_زینب #شام
#حضرت_زینب_زمینه
#حضرت_زینب
@navaye_asheghaan
1722863328895_-2147483648_-212505.ogg
1.45M
شور حضرت زینب سلام الله علیها
(به صورت زمینه هم
قابل اجرا می باشد.)
وارث ذوالفقار حیدر، سیده زینب
جلوه ای از وقار حیدر، سیده زینب
خطبه ی ماندگار حیدر، سیده زینب
وقت خطبه خوندنت باید ملائک خدا
منبری برا تو از توو آسمونا بیارن
طوری که تو حیدری خطبه میخونی بایدم
اسمتو کنار اسم شخص مولا بیارن
یاری زینب، فداکاری زینب
بعد از عباس، علمداری زینب
نوری زینب، تو مستوری زینب
مثل حیدر، سلحشوری زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بانوی صاحب مقامات، سیده زینب
فاتح سربلند شامات، سیده زینب
عمّه ی قهرمان سادات، سیده زینب
تو همونی که می تونه با کلام نافذش
تا ابد یزیدُ اینجوری بی آبرو کنه
کی می تونه غیر دختر علیِّ مرتضی
با یه دختر سه ساله شامُ زیر و رو کنه
برتر زینب، سر و سرور زینب
فاتح بودی، تو بی لشکر زینب
کوهی زینب، تو نستوهی زینب
تو این کشتی، خود نوحی زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#حضرت_زینب س
#حضرت_زینب_شور
#شور_حضرت_زینب
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#امام_حسین
#حضرت_زینب
بند اول
سفر خوبه نه اینجوری غریبونه با خون دل
از این کوچه به اون کوچه از این منزل به اون منزل
ما رو با رنج و مکافات آوردن
دقیقاً بدترین اوقات آوردن
پشت دروازه ساعات آوردن
ما رو نامردای بد ذات آوردن
خولی و شمرو با سادات آوردن
جلوی سادات خیرات آوردن
سرو زدن روی نیزه ها
حسین من بمن العزا
بند دوم
مگه از یاد من میره الهی کور شه چشماشون
چقدر اینجا یهودی هست چقدر تنده نگاهاشون
ما رو از کوچه های تنگ رد کردن
از میون ساز و آهنگ رد کردن
بی جهاز با شتر لنگ رد کردن
سیلی خوردم و چشام تار شد داداش
نوبت اشک علمدار شد داداش
خواهرت راهی بازار شد داداش
مناسبم نبود این فضا
حسین من بمن العزا
بند سوم
خبر داری تو اون بزمی که من رفتم شرابم بود
خبر داری جلو انظار سر آستین حجابم بود
یوسفو دوباره تو چاه انداختن
واسه مون یه مهمونی راه انداختن
متلک به عصمت الله انداختن
دخترات میترسیدن میلرزیدن
سفرای ترک و روم میخندیدن
دلقکا جلو حرم می رقصیدن
شراب بود و سر تو اخا
حسین من بمن العزا
👇
@navaye_asheghaan
.
.
#واحد
#اربعین #حضرت_زینب
#سبک_قدم_قدم_با_یه_علم
#فراق_کربلا
گوشواره:
قدم قدم /با قد خم /بعد از چهل روز به مزارت اومدم
همراهه با / اهل حرم / بعد از چهل روز به مزارت اومدم
بند اول:
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کوله باری از غم
شرمندم از تو که چندتا از
اهل این کاروانت شد کم
چشمانی پر ستاره دارم
آهی پر از شراره دارم
از داغ گوشه ی ویرونه
یک قلب پاره پاره دارم
رقیه ات/ نیست در برم / سراغشو ازم نگیر برادرم
آتیش نزن بر جیگرم/ سراغشو ازم نگیر برادرم
بند دوم:
با یاد کربلا محزونم
هر شب روضه برات میخونم
اما داداش اسارت سخته
این غصه زد آتیش بر جونم
داغ شام بلا سنگینه
از بابام خیلی داشتن کینه
میگفتن توی کوچه بازار
آی مردم! دخت حیدر اینه😭
سر علیه اکبرم / افتاد ، زیر دست و پا برابرم
دیدم با این چشم ترم/ نامحرما میرقصیدن دوروبرم
بند سوم: (جامونده ها)
حال من احسن الاحواله
زیارت افضل الاعماله
جاموندم از حرم آقاجون
سال بیچارگیم امساله
منتظر مونده بودم چند ماه
اما محروم شدم از این راه
از همین راه دورم میگم
لبیک یااباعبدالله
قدم قدم / با یاعلم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
شده دعای مادرم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
#مرتضی_کربلایی
@navaye_asheghaan
4_5875232415856742996.mp3
3.23M
هدیه به حضرت رقیه صلوات.
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه واحد حضرت رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
رضا نصابی
@navaye_asheghaan
🎶سـبـک:#شـور
🖊حـضـرت ابـلـفـضـل(ع)
📝مـتـن:#مـن مـسـت ابـلـفـضـلم...
🎤بـانوای:#کـربـلایـےوحـیـدشـکریـے
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
من مست اباالفضلم
هوشیار نخواهم شد
از خواب دو چشمانش
بیدار نخواهم شد
ماه بلند ام البنین
گیسو کمند ام البنین
اسمت رو صد و سی و سه بار
میگم بخنده ام البنین
زانو میزنه ادب در محضر اباالفضل
پا منبر اباالفضل، پا منبر اباالفضل
زندگی مو دارم از صدقه سر اباالفضل
از مادر اباالفضل، از مادر اباالفضل
|🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤|
لا حول و لا قوة
الا به ابوفاضل
عالم به علی نازد
مولا به ابوفاضل
باب الحوائج عالمین
عباسه پسر فاطمه
ما رو وارد جنت کنی
از باب شارع علقمه
مینویسم از همه آقاتره اباالفضل
بالاتره اباالفضل، بالاتره اباالفضل
بی تعارف از یوسف هم بهتره اباالفضل
زیباتره اباالفضل، زیباتره اباالفضل
@navaye_asheghaan
.
#راس_الحسین
#اسارت #شام
فاطمه گشته عزادار خدا رحم کند
چشم مهدی شده خونبار خدا رحم کند
می کند نوحه سرایی ز غمِ شام بلا
در نجف حیدر کرار خدا رحم کند
حادثه پشت سر حادثه ها می آید
فرق دارد غم اینبار خدا رحم کند
آمده زینب کبری به دروازه ی شام
می دهد شرح غم یار خدا رحم کند
در گذرگاه شلوغِ سربازار ، حسین
شده ام سخت گرفتار خدا رحم کند
خوردن سنگ به سرها و زمین خوردن سر
بار دیگر شده تکرار خدا رحم کند
روی دروازه ی ساعات سرت رازده اند
آمده ی لحظه ی دیدار خدا رحم کند
آه ای قاری قرآن بنگر از سری نی
عترتت آمده بازار خدا رحم کند
ازدحام باعث معطل شدن قافله شد
روز ما گشته شب تار خدا رحم کند
راه بند آمده است بهر تماشای حرم
چشم نا محرم و اغیار خدا رحم کند
اوج بی حرمتی و دادن دشنام به ما
گشته در شام پدیدار خدا رحم کند
کارِ گرداندن ما در ملأ عام ، عدو
داده بر شمر ستمکار خدا رحم کند
می دهد اُجرت گرداندن رأست دشمن
پیش من درهم و دینار خدا رحم کند
همره کف زدن دور سرت ، خصم زند
خنده بر اشک منِ زار خدا رحم کند
دخترت ناله کنان پای سر پر خونت
می زند لطمه به رخسار خدا رحم کند
لب و دندان تو راچوب جفا ریخت به هم
غرق خون شد لبت ای یار خدا رحم کند
به گمانم نشود این غم جانسوز تمام
مُردم از این غم بسیار خدا رحم کند
#علیرضا_توانا ✍
.
@navaye_asheghaan
#سه_شنبه_های_جمکرانی
🌱تنها نه دل شکسته با گریه و شور
یا ندبهکنان باد صبا وقت عبور...
🌱برداشته رو به آسمان دست دعا
گلدستهی جمکران به امید ظهور...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#بیا_عمه_زینب_کفن_کن_مرا
#نوحه_حضرت_رقیه_س
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
بیا عمه زینب کفن کن مرا«۲»
غریبم غریب«۲»
کفن با همین پیرهن کن مر«۲»
غریبم غریب«۲»
بیا عمه حکم خدایی رسید
مرا حکمِ از غم رهایی رسید
فقط امشبی میهمان توام
گمانم که وقت جدایی رسید
خدا حافظ ای عمه ی با وفا «۲»
غریبم غریب«۲»
مـرا بـاورِ ایـن مصیبـت نبـود
یتیمه شدم عمه جانم چه زود
چه بوده گناهم مرا می زدند؟
تمام تنم گشته سرخ و کبود
مگر من نبودم به غم مبتلا «۲»
غریبم غریب «۲»
من ای عمه خیلی ستم دیده ام
بـه قدر چهل ساله غم دیده ام
پـدر رفت و شـد روزگـارم سـیاه
مـن از بـاغ عمرم اِلَـم چیده ام
شدم دیگر ای عمه از غم رها «۲»
غریبم غریب «۲»
ز تو هر که پرسیده چون مُرده ام
بگـو از غـم و غصه دِق کـرده ام
ز بس مـادری کـرده ای بهر مـن
ز روی تـو ای عمـه شـرمنده ام
دگر کـن حـلالـم ز روی وفـا «۲»
غریبم غریب «۲»
هر آنکس که در ماتمم گریه کرد
دل او شکست از غمم گریه کرد
منـم در قیـامت تـلافی کنـم
هرآنکس که بر روضه ام گریه کرد
بگیرم ز لطف دست«مداح»را«۲»
غریبم غریب «۲»
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
@navaye_asheghaan
4_5794151795609572136.ogg
5.39M
#نوحه_حضرت_رقیه_س
بیاعمه زینب کفن کن مرا
@navaye_asheghaan
السلام علیک یا اباعبدالله
شب اول ماه صفر ؛ ورود به شام
آن چه در دایره ی عشق به اثبات رسید
جلوه ی نور خدا بود به مرآت رسید
حق که در صبح ازل دم ز تجلی می زد
آیه ی نور به مصباح و به مشکات رسید
سجده کردند همه مثل سجود آدم
تا که بر خیل مَلَک وقت ملاقات رسید
بعثت دیگری انگار به پا گردیده
یا که کلیم آمد و در طور به میقات رسید
صوت قرآن حجازی تو غوغا می کرد
گویی از وحی خدا روح افاضات رسید
رأس زیبای تو بر نیزه پدیدار شد و
بین من با سر تو وقت مناجات رسید
همه در تابش خورشید سه روزی ماندیم
قافله تا که به دروازه ی ساعات رسید
شهر آذین شد و در جشن و چراغانی بود
تهمت خارجی و رَجم و مکافات رسید
غربت و بی کسی و بی سر و سامانی ما
بیشتر از همه در شام به اثبات رسید
امتی آمده و اجر رسالت می داد
یا که بر عترت او وقت مجازات رسید
من سرم مثل تو بشکسته ز سنگ از سر بام
سر به سر بود چنین رسم مساوات رسید
سرِ ما شعله ی آتش سر تو خاکستر
سر ما خم نشد و نغمه ی هیهات رسید
همه را صبر نمودم به شکیبایی خود
ولی از زخم زبان شرح شکایات رسید
تشت زر ، بزم شراب و من و نامحرم ها
حرف معجر شد و هنگام مراعات رسید
خطبه ی حیدری ام کرد چه طوفان بر پا
که یزید آن همه حیرت زده و مات رسید
عاقبت کنج خرابه شده منزلگه ما
هر که سرمست تو گردد به خرابات رسید
نیمه شب رأس تو آمد به دل ویرانه
به نماز شب من اوج عبادات رسید
دخترت رأس تو را تا که به آغوش کشید
جان فدا کرده و بر اوج زیارات رسید
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب اول ماه صفر ۱۴۴۶
.
@navaye_asheghaan
.
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
از خاک تربتش همگی بهره برده اند
آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند
ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند
ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء
از نور خلقتش همگی بهره برده اند
صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب
از چای هئیتش همگی بهره برده اند
عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه
تحت ولایتش همگی بهره برده اند
اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند
از سختی عطش، همگی بهره برده اند
***
خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه
هنگام غارتش، همگی بهره برده اند
#محمد_جواد_شیرازی ✍
.
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_محرم_و_صفر
حال خوش، در گرو فیض سحر داشتن است
قرب حق، لازمه اش دیده ی تر داشتن است
آی کنعانِ پر از غم شده، حق یعقوب
گاه، حدّ اقل از یار خبر داشتن است
امرِ معشوق رقم خورده جدایی، یعنی
سهم عشاق فقط چشم به در داشتن است
بند اگر بندِ نگار است پرت را بشکن
گاه گمراه شدن حاصلِ پر داشتن است
اولین مرحله ی بنده ی مهدی بودن
همه جا خاطرِ او، مد نظر داشتن است
این که لبخند رضایت بنشانی به لبش
دوره ی غربت او، اوج هنر داشتن است
یار او نیستم و امر فرج می طلبم!
شرط، در امرِ ظهورش به نفر داشتن است
پدر ماست علی شیر خدا، شاه نجف
خیرِ اولاد در این گونه پدر داشتن است
علت اصلی نان شب پُر برکت مان
صبح، از روضه ی ارباب گذر داشتن است
کربلا راه نجات است و نجات از آتش...
در قدم سوی گل فاطمه برداشتن است
بدترین درد و مصیبات برای مادر
بین گودالِ پر از نیزه پسر داشتن است
#محمد_جواد_شیرازی ✍
.
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_علیه_السلام
میان خنده ی دشمن گرفتارم به دشواری
کنار علقمه جان می دهی یارم به دشواری
مرا انداخته داغت علمدارم به دشواری
چگونه از نگاهت تیر بردارم به دشواری
میان آسمانم ماه بودی، مُنشقت کردند
به ضرب گرز سنگینی به حیدر ملحقت کردند
خمیده آمدم سویت، تنت را مختصر دیدم
نشستم بر تن آشفته ات چون ابر باریدم
چنان مصحف دو دستت را به اشک دیده بوسیدم
چرا شرمنده ای؟! از آب که چیزی نپرسیدم
به پای عهد خود آخر گذشتی از سر و جانت
خودم دیدم که مانده روی مشکت جای دندانت
دو بالت شد جدا از پیکرت با ضربه ی شمشیر
کمانداران رها کردند از چله، هزاران تیر
اگرچه پیکرت شد از هجوم تیرها تسخیر
به چوب پرچمت تیری نخورده ماه عالمگیر
سه شعبه، دیده ات را زیر و رو کرده ابوفاضل
سکینه دیدنت را آرزو کرده ابوفاضل
نمانده خیلی از آن قد و بالای دل آرایت
نمانده چیزی از آن چشم های ناز و زیبایت
تو که تا علقمه رفتی چرا خشک است لب هایت؟!
یل ام البنین، زهرا شود دیگر پذیرایت
پس از غم های طولانی بیا یک خواب راحت کن
سرت را روی دامانش گذار و استراحت کن
برای ماندن و برگشتنت انگار راهی نیست
میان خیمه، غیر از چند تا کودک، سپاهی نیست
برای زینبم بعد از کفیلش تکیه گاهی نیست
عمود خیمه ات را می کشم، یعنی پناهی نیست
ببین عباس این زن ها ز بس که آبرومندند
گره روی گره بر روسریِ خویش می بندند
نصیبت علقمه بود و نصیبم می شود گودال
چه گودالی که خواهد شد ز سنگ و نیزه مالامال
امان از هتک حرمت ها، امان از غارت و جنجال
شود در پیش چشم اهل خیمه پیکرم پامال
دو چشم نافذت را بستی و خون شد دلم عباس
قد رعنای کوچک گشته ات شد قاتلم عباس
#محمد_جواد_شیرازی
.
@navaye_asheghaan
#ورود_کاروان_به_شام
بدتر از شام، غمی بین مصیبات نبود
بین این شهر، کسی اهل مراعات نبود
جگرم سوخته، بعد از سه شب و روز، حسین
حق ما دیدنِ دروازه ی ساعات نبود
مردها مست و زنان جامه ی نو پوشیدند
شام که جای گذر کردنِ سادات نبود
تا شنیدیم، فقط فحش و اهانت بوده
بر لب هیچ کسی ذکرِ تحیات نبود
نیزه ها را وسط قافله می آوردند
در مسیری که بجز لشگر الواط نبود
در برِ ناقه ام ای کاش علی اکبر بود
سایه ی بر سر این قافله، هیهات نبود
بین اطفال هراسان، سر بازار شلوغ
سهم زینب به خدا غیر مکافات نبود
با که گویم که رساندند مرا بزم شراب
بدتر از این غمِ جانسوز، مجازات نبود
باده را روی لبت ریخت و شد آب وضو
بی خیالت ولی آن دشمن بد ذات نبود
بی سبب نیست جراحات لبت بدتر شد
چوب دستی که مداوای جراحات نبود
چند موضع ز دهانت شده پرخون و غمی...
بدتر از این به دل اهل مناجات نبود
بست احرام رقیه که به وصلت برسد
گرچه این وادیِ ویران شده میقات نبود
#محمد_جواد_شیرازی ✍
.
@navaye_asheghaan