eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
500.5K
🏴نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال حضرت علی علیه السلام 🏴 یارالی فاطمه 😭😭 🎤اجرا کربلایی سعیدسلطانㅤ⇆🏴زبانحال حضرت علی(علیه السّلام)🏴 ✍شاعر : کربلایی علی عبدی زنجانی 🎼ای صفای قلب زارم..... گیتمه زهرا گیتمه زهرا باغریمی قان ایتمه زهرا ئوز دالونجا دورد بالاوی دیده گریان ایتمه زهرا خانم آچ بوگوزن منه دی هر سوزون بالالار آز قالور که ئولدورسون ئوزون یارالی فاطمه☆یارالی فاطمه 🏴🏴🏴🏴🏴 سن منیم بال و پریمسن غملی گونده یاوریمسن حامیّه دین و ولایت با حیالی همسریمسن اورک غمدن دولورگوزوم افعان اولور آلوبدور ساچلارین اَلَه زینب یولور یارالی فاطمه☆یارالی فاطمه 🏴🏴🏴🏴🏴 پیکرینده وار جراحت ایله زهرا استراحت بر طرف شاید که اولدی دوره ی ضعف و نقاهت نئجه سندن دویوم قارااولسون بویوم یارالی پیکرین نئجه قبره قویوم یارالی فاطمه☆یارالی فاطمه 🏴🏴🏴🏴🏴 بو عم اوغلون گوزدن آتما ناله می عرشه اوجاتما سن جوانسان من جوانم گل منی زهرا قوجاتما گل ای شیرین غزل اَلیمدن اوزمه اَل عم اوغلون تک قالوب خانم امداده گل یارالی فاطمه☆یارالی فاطمه @navaye_asheghaan
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست *ما هر كجاي عالم باشيم اگه امامي رو صدا بزنيم، بگيم: ياعلي! بگيم: يا اباعبدالله! يا صاحب الزمان! خودشون مستقيماً جوابِ مارو ميدن، فقط يه اسمِ تو اين عالمِ وقتي صدا ميزني جور ديگه جواب ميشنوي، وقتي صدا ميزني: يا فاطمةالزهرا! همه ي بچه هاش جمع ميشن، ميگن: با مادرِ ما چيكار داري؟...* تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست *از عالمي پرسيد: مقدس تر از خاكِ كربلايِ سيدالشهدا هم داريم؟ گفت: آره... تعجب كرد، مگه ميشه مقدس تر از تربتِ سيدالشهدا هم باشه؟ آره، خاكِ چادرِ مادرمون فاطمه...* ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است که انتقام تو، تنها دوای مادر توست *یا صاحب الزمان! آقاجان! سرت سلامت، شنیدیم مادرت مریضه ؟!! شنیدیم این روزا مریض خونه ی علی بستر نشین شده ... امام مجتبی فرمود: دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست... سلمان میگه: اومدم عیادت بی بی، تا اومدم بی بی گِله کرد، سلمان! چرا به دیدنِ من نمیآیی؟ گفتم: بی بی جان! بعدِ ظلمی که به شما شده، کارم شب و روز گریه است... سلمان میگه سئوال کردم: بی بی جان حالتون چطورِ؟ فرمود: سلمان! اگر از حالم بپرسی دو ماهه این دردِ پهلو نمیذاره بخوابم... سلمان! "ذابَ لَحمی" دیگه گوشتی به تنم نمونده... گوشتای بدنم آب شده‌... امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ»... دیگه روزاي آخر مادر ما زهرا، پارچه ای به سر بسته بود نحيف و لاغر شده بود، هي اشك مي ريخت، یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. روزای آخرِ عُمرِ بی بی، زنهای مدینه هم اومدن برای عیادتش، اما فاطمه کسی رو راه نمیداد، اومدن خانم اُمِّ اَیمَن رو واسطه کردن، اُمِّ اَیمَن اومد گفت: خانوم! زنهای همسایه میخوان شمارو ببینن، خیلی اصرار دارن، بی بی اجازه عیادت دادن، این خانوم ها اومدن دورِ بسترِ زهرا، گفتن: دخترِ پیغمبر حلالمون کن، اختیارِ ما دستِ مردامونه، اجازه ندادن بیاییم عیادتت، بی بی فرمود:من از شما یه گلایه ای ندارم، چرا اون لحظه ای که من روی زمین افتادم، می دیدید دورم نامحرما جمع شدن، چرا نیومدید من رو کمک کنید؟ خواستم علی رو صدا بزنم، دیدم دستاش رو بستن، صدا زدم:" یا فِضَّةُ خُذینی" فضه من رو دریاب بخدا محسنم رو کشتن، هیچ کسی نیومد زهرا رو یاری کنه... اما نه یه عده اومدن زهرا رو یاری کردن... چهل تا مرد جنگی اومدن کمک، هر کی میرسید یه ضربه به زهرا میزد، اینجا دیدن دستِ علی بسته است، مادر رو غریب گیر آوُردن، کربلا هم دخترش زینب رو غریب گیر آوُردن، هر کی میرسید زینب رو میزد، ای حسین!...* هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر میزدن زینب را یک نفر مانده بود در گودال صد نفر میزدن زینب را تیغ هاشان که ماند در گودال با سپر میزدن زینب را خوابشان برد بچه ها در شب اما تا سحر میزدن زینب را * با تمام وجودت صدا بزن: حسین!...* @navaye_asheghaan
سجاده‌ام معطر، از بوی ربنا بود آنچه شنیده می‌شد، از من فقط "خدا" بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند افطار خانه‌ی ما در سفره‌ی شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود من هیچ شکوه‌ای از بیگانگان ندارم آن‌که به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه عشق باید آماده‌ی بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم: او را که می کشیدید او حجت خدا بود ای کاش می‌شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود با کفش‌های خاکی، در خانه‌ام قدم زد آن خانه‌ای که فرشش، بال فرشته‌ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود * * تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید از بسکه مُردن من، چون شمع بی‌صدا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک‌تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل‌ها با ما شکسته دل‌ها، دنیا که بی وفا بود... ✍ @navaye_asheghaan
1_14799925520.mp3
15.3M
👤 🍂 🥀 گریه کنید مادر ما بی پناه بود گریه کنید مادر ما بی گناه بود .. میخونه مقتل رو با خون جگر چهل نفر به یک نفر .. زده این روضه به سینه ها شرر چهل نفر به یک نفر.. کوچه پر شد از یه عده خیره سر چهل نفر به یک نفر.. یه مادرو میخ درو یکی بگیره جلو چشم حیدرو یه چادرو شعله ورو بسوزه چادر میسوزه میخ درو .. «ای وای مادر » زهرا خودش برای علی یک سپاه بود گریه کنید مادرمان پا به ماه بود ..
دیگه باید کم کم رفع زحمت کنم نمیخوام آقام و بیشتر اذیت کنم دیگه باید کم کم رفع زحمت کنم نمیخوام آقام و بیشتر اذیت کنم میدونم این حرفا سخته برات ولی بشین پیشم تا وصیت کنم کفنی بالیل دفنی بالیل نیمه شبا حسین که از خواب میپره بگو به زینبم براش اب ببره مراقب حسن باشید تا که یوقت دنبال گوشواره تو اون کوچه نره خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی دعاکن امشب تا زود بمیرم علی میبینم اشکات و سر به زیرم علی خجالتم میده زخم بازوم آخه نشده حقت رو پس بگیرم علی جان پیغمبر از زهرا بگذر جان پیغمبر از زهرا بگذر منی که اومدم که باشم سپرت حالا شکستم و شدم دردسرت تو خونه افتادم با این حال و شدم آیینه ی دقت پیش چشم ترت خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی خداحافظ علی علی اگه یه دفعه بخت مارو یاری کنه قراره زینب خوب خونه داری کنه ولی با این حال و روزشم عاقبت کنیزتون تونست تا یک کاری کنه این شبها سوختم پیراهن دوختم این شبها سوختم پیراهن دوختم میدونی که چقد دلم شور میزنه برای اون غریبی که بی کفنه میرم و اما برمیگردم یه روزی که زیر نیزه ها داره جون میکنه بی کفن ای حسین من بی کفن ای حسین من 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🔺
🌹@rozeh_daftari 🌹 - کانال روضه دفتری ..mp3
1.27M
❣﷽❣ دامن کشان رفتی غسل تنت امشب ، (شده مشکل من )۳ زخم روی سینه ت ،( شده قاتل من)۳ تنت رو شستم از زیر پیراهن هنوز با زخمت درگیره پیراهن بمیرم من۲ 🔳الا زهرا زهرا زهرا 🔳یا زهرا یا زهرا… پر از جراحته تنت ، (بمیرم برات )۳ انگار یه لشکر زدنت ، (بمیرم برات)۳ 🔳الا زهرا زهرا زهرا 🔳یا زهرا یا زهرا… با اشک میریزم آب رو برگای یاست آتیش زده من رو گلای لباست وجودم زهرا از قصه لبریزه داره از پهلوت خونابه میریزه 🔳الا زهرا زهرا زهرا 🔳یا زهرا یا زهرا… خونی شده باز کفنت ،( بمیرم برات)۳ انگار یه لشکر زدنت ، (بمیرم برات)۳ 🔳الا زهرا زهرا زهرا 🔳یا زهرا یا زهرا… @navaye_asheghaan
🍁رسم دنیا درهمین است آنکه آمدرفتنی ست 🍁بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست 🍁تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن 🍁آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست 🍁عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی 🍁شیشه ی عمر گرانت عاقبت بشکستنی است اجازه بدین مجلسمون با روضه مادر معطر بشه،،، کدوم مادر؟ همون مادری که،،، هر وقت از زمونه دلت میگرفت،،، میگفت دخترم بیا بشین ،،، از غصه زماونه،،، باهم درد دل کنیم،،، 🔸بیا مادر که با یادت غمینم 🔸چگونه جای خالیتو ببینم ای دل ،،،ای دل،،، 🔶زدوری تو مادر بی قرارم 🔶به روی قبر تو سر می گذارم مادر،،،مادر،،، متوسل میشیم به مادرمون زهرا،،، اموات فیض ببرن،،، همون مادری که بین در و دیوار پهلو ش و شکستن،،، همون مادری که پشت در سوخت ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعتش یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه دلامونو ببریم مدینه.. امروز اونایی که مادر ندارن... اونایی که صورت مادراشونو رو خاک غربت گذاشتن... اونایی که دلتنگ مادر شدن... ناله کنن،،، ضجه بزنن،،، قربون غمهای دلت،،، بی بی جان،،، بعد از اینکه مادرمون زهرا رو بین درو دیوار،،، پهلوش و شکستن،،، مادر ما پشت در سوخت،،، مادر جوان مارو به شهادت رسوندن،،، مولا علی،،، زهراشو غسل داد...یکی یکی بندای کفن و بست،،، آی حاجت دارا،،، آی داغ دیده ها،،، دلش نیومد بند آخر کفن و ببنده،،، آی اونایی که مادر از دست دادین... نمیدونم لحظه جون دادن مادر،،، کنارش بودی یا نه... نمیدونم لحظه آخر چجوری با مادرت وداع کردی... مولا علی یه طرف کفنو و بست،،، هی برمی گشت یه نگاهی به صورت زهرا... میدونی چی میگفت...؟ 🌴شب دامادیم کی باورم بود 🌴که من روزی عزادار تو باشم زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم.... ⏪کجا دیدی یه مادر جوان از دنیا بره... نیمه شب تشیع بشه... اما بچه هاش نتونن بلند بلند گریه کنن... اما بی بی زینب سه چهار ساله،،، . چادر نماز مادرش و سرش کرده،،، داره مادر مادر میگه،،، داره مادر رو بدرقه میکنه،،، میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد،،، چرا؟ آخه رسمه دختر عروس میشه،،، مادر بدرقه اش میکنه،،،، اما تو دل شب،،، زینب مادرو بدرقه میکنه،،، یه جمله دیگه و عرضم تمام،،، علی جان هرجوری بود،، زهرا رو به خاک سپردی،،، اما دلا بسوزه،،، برا عزیز زهرا حسین،،، سه روز و دوشب،،، بدنش رو خاک گرم کربلا،،، بی غسل و کفن،،،رها شده بود،،، بدنی که شمیرها و نیزه ها خورده،،، یه عده با شمشیر و نیزه زدن،،، یه عده با تیر زدن،،، اوناییم که صلاح جنگی نداشتن،،، بدن حسین زهرا رو،،، با سنگ و لگد،،، سیاه و کبودش کردن،،، کجا دیدی خواهر،،، برادشو نشناسه،،،؟ کاربه جایی رسید،،، زینب اومد گودی قتلگاه،، بمیرم،،، اونقده برادرش شمشیر و نیزه خورده،،، برادش و نشناخت،،، صدا زد،،، آیا تو برادر منی... آیا تو حسین منی... ای داد بی داد،، گلی گم کرده ام میجویم اورا به هر گل میرسم میبویم اورا گل من یک نشانی در بدن داشت یکی میراهن کهنه به تن داشت تسلای دل مادرمون زهرا سه مرتبه از سویدای دلت بلند بگو یا حسین @navaye_asheghaan
زمزمه ----امام زمان(عج) جمعه های--- انتظار شاعر:گمنام مداح حاج خلیل زارعی ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ سراپا من گرفتارم اباصالح دعایم کن برایت عبد سربارم اباصالح دعایم کن درخت بی ثمر هستم ، برایت دردسر هستم خزانم من چه بی بارم !! اباصالح دعایم کن گنهکارم ، بدم ، بی چاره ام ، آلوده دامانم تمام آلوده رفتارم اباصالح دعایم کن (اباصالح،اباصالح،اباصالح،اباصالح) ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ به دنبال تو می گردم ، سراپا غصه و دردم فراقت داده آزارم اباصالح دعایم کن شدم سرگرم دنیا و تو دستم را رها کردی از این دنیا چه بیزارم اباصالح دعایم کن قصاوت در دلم آمد ، دلم را کرد ویرانه گناهان کرده ناکارم اباصالح دعایم کن چه بد بوده عملکردم!! خدایی پست و نامردم ببین من را که بیمارم اباصالح دعایم کن خجالت می کشم آقا ، ز روی تو گل زهرا شده شرمندگی کارم اباصالح دعایم کن مرا بسیار بخشیدی ، ز من اصلا نرنجیدی به تو خیلی بدهکارم اباصالح دعایم کن من و پیراهن مشکی دو ماه از سال همراهیم شبیه تو عزادارم اباصالح دعایم کن در این ایام بدحالم ، شده تاریک اقبالم به اوضاع اسفبارم اباصالح دعایم کن گدایم من گدا هستم ، گدای کربلا هستم حسین را دوستش دارم اباصالح دعایم کن نصیبم کن حرم امشب به جان عمه جان زینب هوای کربلا دارم اباصالح دعایم کن.... (اباصالح،اباصالح،اباصالح،اباصالح) @navaye_asheghaan
1_2128360539.mp3
5.57M
فاطمیّه هرچی گل یاسه توو دنیا پرپر میشه فاطمیّه آی نوکرا! اربابمون بی‌مادر میشه دلای بی‌تاب، راهی کربلاشه مادر ارباب، مادر نوکراشه دستم به دامنت مادر! کربلا می‌خوام مادر! کربلا می‌خوام، کربلا فاطمیّه حس می‌کنی چادر خاکی، پرچم شده فاطمیّه حس می‌کنی باز دوباره مُحرّم شده یه روز ایشالا که عاقبت‌به‌خیر شم برا حسینش، یکی مثه زهیر شم دستم به دامنت مادر کربلا می‌خوام مادر کربلا می‌خوام کربلا فاطمیّه با «یاحسین» دم می‌گیرم تووی هیئتا فاطمیّه آی عاشقا، وعده‌ی ما یه شب کربلا حرم آقا، امید عالمینه درِ بهشت خدا، باب‌الحسینه دستم به دامنت مادر! کربلا می‌خوام مادر! کربلا می‌خوام، کربلا 🔺
دخترم مکن گریه – گرد بستر بابا نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا بیش ازاین مزن آتش فاطمه تو جان من (2) ناله تو می سوزد دم به دم روان من نور دیده ی بابا دخت مهربان من ناله ی غم انگیزت ، سوزد دل بابا را نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا لحظه ی جدایی شد دخترم خداحافظ همدم وانیس وغم پرورم خداحافظ پاره ی تنم از جان بهترم خداحافظ دخترم خداحافظ دل بریدم از دنیا نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا چهره ی دل آرایت پر شد از غبار غم از جهان خود برگیر گرد غصه وماتم شادی تو می گردد زخم سینه را مرهم مونس وانیس من روح عصمت و تقوا پیش چشم بابایت دیده را مکن دریا نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا همدم پدر بودی وقت درد و تنهائی مایه ی امید من اسوه ی شکیبائی بعد رفتن بابا تو انیس مولائی می شود علی بعد از مرگ من پدر تنها نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا بعد ازاین تو می مانی با مصیبت و غربت همدم تو می گردد اشک و ناله و محنت در جهان نمی بینی آسودگی و راحت درد و رنج از هر سو برتو می شود پیدا نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا سینه با تو می سوزد دیده با تو گریان شد گریه ترا دیدم قلب من پریشان شد خانه دلم را باز حزن و ناله مهمان شد از تو دل بریدن بر من گران نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا @navaye_asheghaan
4_5857215728129675037.mp3
1.44M
. دنیا بی مهدی رو به ظلمته دنیا بی آقامون شده فلج قال المهدی و خاتم الحجج و أکثروالدعا بتعجیل الفرج برا فرج دعا کنیم گره های بسته مون و وا کنیم برا فرج دعا کنیم یوسف فاطمه رو صدا کنیم برا فرج دعا کنیم ظهورش رو طلب از خدا کنیم اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا میاد اون روز که منتقم میاد ریشه خصم علی رو می‌کنه با همون هیزمای پشت در اون دو نفر رو آتیش میزنه روضه میخونه از اون مادری که توو جوونی شد کمون روضه میخونه از اون پهلوی زخمی و دست ناتوون روضه میخونه از اون بدنی که شد توو کوچه غرق خون اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا ازدحام رجاله های شهر شعله آذر و بیت الحرام ثانی به قنفذ به خنده می‌گفت کار فاطمه دیگه شد تمام بسه همین برا عزا برا جون دادن بچه شیعه ها وای از اون ضربه پا نبت المسمار فی صدرها میزد فضه رو صدا حتی القت محسن من بطنها اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا ✍ 👇
4_5857215728129675038.mp3
3.63M
. برای غربت مادر بی قرار و مضطرم دوباره اومدم بین روضه های مادرم دلم گرفته از تلخیه مدینه و غماش غم یه کوچه و اون مرد غریب و روضه هاش ای وای از غم و مصیبتاش روضه ی مادر جون به لبم کرده روضه ی مادر پُر از غم و درده روضه ی مادر روضه ی مسماره روضه ی مادر هجوم نامرده (آه وای مادر ) زدن یه مادر و نامردا میون کوچه ها میون شعله سوخت مادر با یه طفل بی گنا در و شکستن و ریختن توی خونه بی هوا توو اون شلوغیا مادر موند به زیر دستوپا میزد فضه رو همش صدا مادر مارو یکی لگد می‌زد نفس مادر به روی لب اومد پیش چشمای یه عده پست فطرت مادر مارو مغیره زد بی حد (آه وای مادر) الهی بشکنه اون پایی که زد درو شکست یا اونکه با لگد زد پهلوی مادرو شکست خونابه می‌چکید از زخم عمیق میخ در نمیره یادم اون وقتی که یکی شد حمله ور مادر شد توو کوچه بی پسر پیش چشمای حسن زمین افتاد مادر سادات به پشت در جون داد دستای مولا رو عده ای بستند آه و واویلا از این همه بیداد (آه وای مادر) 👇
حاج سید محمد قاضوی •✾• "يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةࣲ مُّزۡجَىٰةࣲ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ" مدینه شهر نبی تربت چهار امام به نقطه نقطه خاکت سلام سلام اگرچه ساکت و آرام می‌رسی به نظر دلی نماند که گیرد به یاد تو آرام چراغ کل جهانی و مسجدالحرام دلی که بر طواف حریم تو دل برده احرام سزد که نام شریف تو بر زبان آرم به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام *مدینه می‌دونی چرا اینقدر دوستت دارم؟ انشاالله با هم بریم مدینه مخصوصاً سحرهای مسجد پیغمبر یه حال دیگه‌ای داره ..* دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی سلام بر تو که آرامگاه زهرای *مدینه قبر مادرمون اونجاست دوستت دارم* شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد نه آرزوی بهشتم بوَد، نه شوق وطن دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد به هر نشانه گذر کرده با هزار نگاه سراغ از آن حرم بی‌نشانه می‌گیرد *کجاست قبر مادر ما لذا وظیفه شیعه‌ است هر موقعی رسید مدینه گنبد خضرای پیغمبر را دید اولین سوالش این باشه یا رسول الله! بعد از شما یه دختر بیشتر باقی نمانده بگو ببینم قبرش کجاست یا رسول الله؟ ایام فاطمیه است رفقا، بذارید صدای ناله‌هاتون بمونه شاید سال دیگه نباشیم. میگن مرحوم علامه طباطبایی دم باب جبرئیل یه مرتبه خورد زمین شروع کرد گریه کردن. گفتن آقا جان چی شد یه مرتبه زمین خوردی؟ فرمود: همینجا بود مادرم را زدندش ببین یه عالم چه جوری روضه می‌خونه همین جا بود جسارت به مادرم کردند.* سلام باد به شهری که نام روح فضایش به هر دلی که شکسته است خانه می‌گیرد سلام باد بر آن داغ دیده بانویی که عرض تسلیت از تازیانه می‌گیرد *سلام به اون خانمی که اومد پشت در صدا زد ما داغداریم ما هنوز داغدار بابامون هستیم. یه خانمی که بارداره پشت در بیاد، شما ناله بزنید من این روضه رو بخونم اگه بین در و دیوار قرار بگیره اول بچه‌اش را می‌کشند، بعد مسمار کار خودش را می‌کنه، کار به جایی رسید صدا زد فضه بیا..نکنه علی ببینه. قرآن میگه وقتی خدا حصرت عیسی را به مریم داد یه ندایی اومد:"وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبࣰا جَنِيࣰّا" وضع حمل کرده لذا می‌خواد بگه کسی که وضع حمل کرد همه نیرویش میره لذا گفت این درخت را تکون بده، هُزِّيٓ: اهتزازه، تکون بده، رُطَبࣰا جَنِيࣰّا، مریم رطب را خورد یه مقدار نیرو گرفت اما مادر ما یه مرتبه چهل نفر از روی در آومدن جلو، متوجهی من چی دارم میگم یه خانمی که بچه‌اش را کشتند باید دورش را بگیرند اما هی از روی در رفتند..، تو بین شعله رفتی و من گل گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را *نمی‌دونم وضع چه جور شد، علی عبایش را روی فاطمه انداخت کسی ناموس خدا را نبینه مادر ما باردار بود، مادر ما پشت دیوار بو.د درسته حتماً نمی‌دونستند.. اما کربلا را چی بگم.. دیدن حسین یه بچه رو دستش گرفته..صدا زد حرمله! چرا جواب حسینو نمی‌دی؟ گفت: امیر پدر را بزنم یا پسرو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی بچه رو نمی‌بینی؟ برای اینکه دلت بیشتر آماده بشه مختار میگه حرمله بگو ببینم کجا دلت برا حسین سوخت؟ گفت مختار من با حسین تو یه محله زندگی می‌کردیم تو کوفه، هر موقع از در بیرون می‌اومد ابهت حسین جوری بود نمی‌تونستیم بنشینیم جلوی پای حسین بلند می‌شدیم اصلاً معروف بود حسین جلال و جبروت داره.. اما مختار وقتی تیر به گلوی پسرش زدم دیدم حسین به هم ریخته، دیگه هیچ کاری نمی‌تونست بکنه، هی به آسمان نگاه می‌کرد هی به بچه نگاه می‌کرد ..* لالایی گلم لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا... اما نه به زیر خاک.. *انقدر این روضه، این مصیبت سخته. ندایی اومد حسین ناراحت نباش الان یه مرضعه قرار دادیم بچه‌ات را داره شیرش میده. عجیبه، تنها جایی که نوشتند ندا اومد اینجا بود. اما اینجا حسین را آرومش کردند. می‌خوام بگم خدا !حسین آروم شد می‌خوام بگم اما یه مادری تو خیمه‌ها منتظره.. دم در خیمه دید حسین داره میاد..* پدر در پشت خیمه دم گرفته سرش را با تنش با هم گرفته علی عادت به انگشت عمو داشت به جایش تیر را محکم گرفته لالایی گلِ مریم می‌بری ز دل‌ها غم قد که می‌کشی کم‌کم اما نه به زیرِ خاک من خود به دل خاک نمودم بدنش را یادم نرود گریه و ناخن زدنش را آن تیر که زد حرمله خیر ندیده نگذاشت ببینم به سخن آمدنش را «صلی الله علیک یا اباعبدالله» @navaye_asheghaan
. شبیه کربلاست آنچه در مقابل است تمام حق رو بروی کل باطل است چقدر بی گناه کشته می شود ولی گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه هنوز بحث داغ اکثر محافل است مقاومت نمرده زنده است تا ظهور غروب ظلم با طلوع بدر کامل است امید ها در این سیاه پیچ روزگار به وعده های صادق و ظهور عاجل است ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای شبیه کربلاست آنچه در مقابل است . @navaye_asheghaan
نوشتم فاطمه ، چشمان خشکم مثل دریا شد به اذن حضرتش مضمون شعری تازه پیدا شد ندارم ادعایی در سُرودن چون که میدانم به لطف فاطمه بوده اگر طبعم شکوفا شد ! تمامش لطف زهرا و فیوضاتِ زیادِ اوست اگر مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن هایَم مُقَفّا شد به هرکس در مسیرش نوکری کرد آبرو بخشید و هرکس دشمنی با او نموده زود رسوا شد اگر‌ گوید کسی این نکته را جای تعجب نیست که با انوار زهرا عالم امکان مُصَفّا شد خدا مشغول خلقت بود عالم را در آن لحظه که زهرا "تَحتَ ساقِ العَرش" گرمِ ذکر و نجوا شد ! خدا فرمود "هَذا نُورُ ، منِ نُوری" و فهمیدم چرا نامیده دختِ مصطفی بر نامِ زهرا شد پیمبر هر زمان احساس ضعفی کرد ، او را خواند همیشه با نوای فاطمه دردش مداوا شد چنان پروانه بر شمع وجودی پیمبر گشت... به آن اندازه که مشهور به ام ابیها شد تمام هستی الله ، زهرا هست بی تردید که حتی عاقد عقد نکاحش حق تعالی شد علی و فاطمه در خانه وحی خدا بودند همان بیتی که بهر بی پناهان نیز ماوا شد در آن خانه همیشه نور بود و نور بود و نور نباید هتک حرمت میشد آنجا ، حیف ، اما شد نبود آن خانه جای عده ای اوباشِ بی پروا ولی افسوس که پای حرامی ها به آن وا شد اگر چه بر زمین افتاد زهرا ، فکر حیدر بود اگر چه درد پهلو داشت ، اما از زمین پا شد علی خواهان ماندن بود ، زهرا در پی رفتن امان از لحظه ای که وقتِ اجرای وصایا شد وصیت کرده بود آری که شب تشییع او باشد به این علت شبانه مجلس تشییع برپا شد اگر چه زخم بازو را ز حیدر کرد پنهان لیک زمان غسل دادن راز بازویش که افشا شد ... علی دق کرد آن لحظه ، علی شد پیر در لحظه از این حال علی در عرش اعلی نیز غوغا شد و زهرا با پر و بالی شکسته ، پر کشید و رفت و حیدر ماند و بعد از فاطمه تنهای تنها شد علی مظلوم تر شد بعد زهرای جوان خویش اگر چه سرو قامت بود ، از این غم قامتش تا شد سروده :  (یونس) @navaye_asheghaan
به گوش میرسد آری ندای فاطمیه دوباره آمده‌ وقتِ عزای فاطمیه سلام صاحب عزا ، صاحب الزمان آقا ببخش این که نمردم برای فاطمیه گرفتم از دهه ی فاطمیه رزق خودم منم که نام گرفتم گدای فاطمیه سرم فدای غدیر و تنم فدای حسین تمام دار و ندارم فدای فاطمیه خوشا به حال کسی که ز دست صدیقه گرفته کرببلا انتهای فاطمیه اگر نیاز شود شک نکن دهم سر را برای حفظ و برای بقای فاطمیه سروده :  (یونس) @navaye_asheghaan
تکمیل شعر ناتمام استاد محمد حسن زاده رحمت الله علیه توسط جمعی از شاعران اهلبیت علیهم السلام 《زیر باران نگاهت چشم‌ها تر می شود》** پیش تو دریا شدن قطعا مُقَدَّر می شود ۱ هر غلامی آخرش از دستِ اربابش گریخت هرکسی اربابِ ما را‌ دیده ، نوکر می شود ۲ عمرِ هر کس با خیالی سر شد و صد شکر که ..‌. عمر ما با شوق وصلِ کربلا سر می شود ۳ یا محول نرگس چشم تو حوِل حالنا حال من خوب است اما با تو بهتر می شود ۴ کعبه گِردِ کربلا می گَردد و حَظ می بَرَد ! یک قدم در راهِ تو با حج برابر می شود ۵ 《با تنفس در حرم حال و هوای قلب ها》 《از تمامِ لحظه های عمر ، بهتر می شود》** هر سری از سروران و هر دلی از دلبران چون به این مِی خانه آید ، کوبه ی دَر می شود ۶ هرکه‌عمری چون "حسن زاده " دم از مولا زند هم‌نشینِ فاطمه در روزِ محشر می شود ۷ شک اگر داری بیا بر نیزه های حق ببین هرکه با او مانده از کلِ جهان ، سر می شود ۸ این که میدانم "حسن زاده" است مهمانِ حسین داغِ فقدانش برایم باز کمتر می شود ۹ رحمتِ الله بر عشاقِ اربابم حسین خادمِ درگاه او در عرش ، سرور میشود ۱۰ باز هم شبهای جمعه سهمِ ما از کربلا بیتی از بی تابیِ زهرای اطهر می شود ۱۱ روضه از گودال میخوانم ، از آن اوقات که پیش چشمِ مادری ، فرزند ، پرپر‌ می شود ۱۲ نیزه و شمشیر ها سهمِ برادر شد همه در اسارت بودن اما سهمِ خواهر می شود ۱۳ من هوای روضه کردم ارباً اربا شد دلم روضه خوانم ، روضه ی من داغِ اکبر می شود ۱۴ خوش قد و بالا به میدان رفت فرزندت ولی... اکبری که در عبا برگردد اصغر می شود ۱۵ نامِ زیبایِ حسین بنِ علی آمد ، یقین این غزل از بهترین اشعارِ دفتر می شود ۱۶ سروده شده به همت شاعران اهلبیت علیهم السلام :   ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷   ۸   ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲   ۱۳ ۱۴ ۱۵    ۱۶ ابیاتِ ستاره دار ، سروده شده توسط شاعر اهلبیت علیهم السلام ، استاد حسن زاده رحمت الله علیه می باشند نثار روح شاعر با اخلاص اهلبیت علیهم السلام ، استاد محمد حسن زاده رحمت الله علیه ، صلواتی بفرستید @navaye_asheghaan
فکر کن زهرا نشسته در میان خانه اش منتظر تا از درآید حضرت جانانه اش سفره ای آراسته با قرص نانی و نمک در کفش دارد سند زهرا ز میراثش ، فدک مرتضی می آید و زهرا به استقبال او کودکان با شوق میگیرند زیر بال او فاطمه گوید فدک را پس گرفتم یا علی آن فلانی گفت که مشکل ندارم با علی با حسن می آمدم کوچه قرق شد بهر من احترامم داشتند اینجا تمام مرد و زن باد حتی بین کوچه بر سر و رویم نخورد گرد و خاک کوچه ها بر چادر و مویم نخورد آتش آوردم اجاق خانه را روشن کنم جامه ای آورده ام تا تو بیایی ، تن کنم گرم بازی بود مولا جان من ، اینجا حسین با حسن بودند مردانم کنار زینبین فضه هم میپخت نان ، من هم کمک حالش شدم گفت و گو کردیم ما جویای احوالش شدم در زدند و پشت در رفتم ندیدم هیچ کس غیر سائل که طلب میکرد یک فریادرس باز کردم در ، در این خانه مسماری نداشت آنطرف دیوار بود و هیچ آزاری نداشت حرمتم بر جا و پایی بر در خانه نخورد خاطرت آسوده آسیبی به ریحانه نخورد آمدی دیدی پرستو هم از اینجا پر نزد فتنه ای از مردم یثرب به جانم سر نزد از تو ممنونم که بیت خوب و امنی داشتی از تو ممنونم که غم را از دلم برداشتی کاش میشد تا بگویم این سخن ها را علی حیف دستت بسته بود و ناله ام شد یا علی استخوان سینه ام زخم است و رویم شد کبود پشت در افتادم و بر یاری ام یاری نبود زخم دارم بر تن و در من توان آه نیست در وجود فاطمه جز ناله جانکاه نیست شرمگین هستم شدم با تو رفیق نیمه راه میشوی تنهای تنها محرم راز تو چاه چند روزی زینبم شانه نخورده موی او تار میبینم علی جان چهره دلجوی او چند روزی میشود گریم به آه و شور و شین چند روزی میشود آبی ندادم بر حسین چند روزی میشود در آتش و سوز تبم نیست جز عجل وفاتی ذکر دیگر بر لبم میروم دیگر از این بیت و از این شهر بلا وعده دیدار ما مظلوم عالم ، کربلا @navaye_asheghaan
|⇦•ای گلِ زیر گِلم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای گُل زیر گِلم، یا زهرا به تو خوش بود دلم، یا زهرا رفتی و ترک عزیزان کردی جمع ما را، تو پریشان کردی مَحرم راز علی، باز بیا راز دل تا کنم اِبراز بیا خبر داری سر تو چاه میکنم؟ خبرداری دیگه نمیتونم حرفام رو به کسی بزنم؟ مانده‌ام بی‌کس و تنها، چه کنم؟ دور از فاطمه آیا، چه کنم؟ *مثل دیشبی سلمان میگه دیدم در خونه ام رو میزنند. نصفه های شب در رو باز کردم دیدم دو تا آقازاده هستند.سلمان! بابام میگه بیا.. الان وقتشه.. اگه میخوای کمک علی کنی بیا. بالاخره پیرمرده .معمولا بچه داغ ببینه میدوه، اما پیرمرد نمیتونه بدوه ..درِ خونه رو که باز کرد دنبال این دوتا آقازاده بره خونهٔ زهرا ؛بچه ها می‌دویدند .سلمان به نفس نفس افتاده بود گفت : «بچه ها آروم من نمیتونم پا به پای شما بیام.»سلمان هرجوری میتونی بدو بیا بابامون داره میمیره چطور مگه ؟ تو خبر نداری تا ما اومدیم بیاییم دو بار کفن مادر رو عوض کرده.وقتی اون نانجیب زد تو صورت مقداد؛ مقداد افتاد رو خاک ..بلند شد گفت :به من سیلی زدی عیبی نداره، اما نمی‌دونم با زهرا چه کردی ؟؟!! هی دیشب خون میزد از زخمها بیرون، علی هی کفن عوض میکرد ...* @navaye_asheghaan
4_5791840630757921061.mp3
19.31M
|⇦ای گُل زیر گِلم...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بر گلستان ولایت تاختن، غنچه را با لاله پرپر ساختن، غنچه زیر خار و خس افتاده بود، باغبان هم از نفس افتاده بود، کاش از قلبم به قبرش راه داشت، کاش زهرا هم زیارتگاه داشت. @navaye_asheghaan
|⇦•مدینه شهر نبی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید محمد قاضوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةࣲ مُّزۡجَىٰةࣲ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ" مدینه شهر نبی تربت چهار امام به نقطه نقطه خاکت سلام سلام اگرچه ساکت و آرام می‌رسی به نظر دلی نماند که گیرد به یاد تو آرام چراغ کل جهانی و مسجدالحرام دلی که بر طواف حریم تو دل برده احرام سزد که نام شریف تو بر زبان آرم به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام *مدینه می‌دونی چرا اینقدر دوستت دارم؟ انشاالله با هم بریم مدینه مخصوصاً سحرهای مسجد پیغمبر یه حال دیگه‌ای داره ..* دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی سلام بر تو که آرامگاه زهرای *مدینه قبر مادرمون اونجاست دوستت دارم* شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد نه آرزوی بهشتم بوَد، نه شوق وطن دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد به هر نشانه گذر کرده با هزار نگاه سراغ از آن حرم بی‌نشانه می‌گیرد *کجاست قبر مادر ما لذا وظیفه شیعه‌ است هر موقعی رسید مدینه گنبد خضرای پیغمبر را دید اولین سوالش این باشه یا رسول الله! بعد از شما یه دختر بیشتر باقی نمانده بگو ببینم قبرش کجاست یا رسول الله؟ ایام فاطمیه است رفقا، بذارید صدای ناله‌هاتون بمونه شاید سال دیگه نباشیم. میگن مرحوم علامه طباطبایی دم باب جبرئیل یه مرتبه خورد زمین شروع کرد گریه کردن. گفتن آقا جان چی شد یه مرتبه زمین خوردی؟ فرمود: همینجا بود مادرم را زدندش ببین یه عالم چه جوری روضه می‌خونه همین جا بود جسارت به مادرم کردند.* سلام باد به شهری که نام روح فضایش به هر دلی که شکسته است خانه می‌گیرد سلام باد بر آن داغ دیده بانویی که عرض تسلیت از تازیانه می‌گیرد *سلام به اون خانمی که اومد پشت در صدا زد ما داغداریم ما هنوز داغدار بابامون هستیم. یه خانمی که بارداره پشت در بیاد، شما ناله بزنید من این روضه رو بخونم اگه بین در و دیوار قرار بگیره اول بچه‌اش را می‌کشند، بعد مسمار کار خودش را می‌کنه، کار به جایی رسید صدا زد فضه بیا..نکنه علی ببینه. قرآن میگه وقتی خدا حصرت عیسی را به مریم داد یه ندایی اومد:"وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبࣰا جَنِيࣰّا" وضع حمل کرده لذا می‌خواد بگه کسی که وضع حمل کرد همه نیرویش میره لذا گفت این درخت را تکون بده، هُزِّيٓ: اهتزازه، تکون بده، رُطَبࣰا جَنِيࣰّا، مریم رطب را خورد یه مقدار نیرو گرفت اما مادر ما یه مرتبه چهل نفر از روی در آومدن جلو، متوجهی من چی دارم میگم یه خانمی که بچه‌اش را کشتند باید دورش را بگیرند اما هی از روی در رفتند..، تو بین شعله رفتی و من گل گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید محمد قاضوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *نمی‌دونم وضع چه جور شد، علی عبایش را روی فاطمه انداخت کسی ناموس خدا را نبینه مادر ما باردار بود، مادر ما پشت دیوار بو.د درسته حتماً نمی‌دونستند.. اما کربلا را چی بگم.. دیدن حسین یه بچه رو دستش گرفته..صدا زد حرمله! چرا جواب حسینو نمی‌دی؟ گفت: امیر پدر را بزنم یا پسرو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی بچه رو نمی‌بینی؟ برای اینکه دلت بیشتر آماده بشه مختار میگه حرمله بگو ببینم کجا دلت برا حسین سوخت؟ گفت مختار من با حسین تو یه محله زندگی می‌کردیم تو کوفه، هر موقع از در بیرون می‌اومد ابهت حسین جوری بود نمی‌تونستیم بنشینیم جلوی پای حسین بلند می‌شدیم اصلاً معروف بود حسین جلال و جبروت داره.. اما مختار وقتی تیر به گلوی پسرش زدم دیدم حسین به هم ریخته، دیگه هیچ کاری نمی‌تونست بکنه، هی به آسمان نگاه می‌کرد هی به بچه نگاه می‌کرد ..* لالایی گلم لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا... اما نه به زیر خاک.. *انقدر این روضه، این مصیبت سخته. ندایی اومد حسین ناراحت نباش الان یه مرضعه قرار دادیم بچه‌ات را داره شیرش میده. عجیبه، تنها جایی که نوشتند ندا اومد اینجا بود. اما اینجا حسین را آرومش کردند. می‌خوام بگم خدا !حسین آروم شد می‌خوام بگم اما یه مادری تو خیمه‌ها منتظره.. دم در خیمه دید حسین داره میاد..* پدر در پشت خیمه دم گرفته سرش را با تنش با هم گرفته علی عادت به انگشت عمو داشت به جایش تیر را محکم گرفته لالایی گلِ مریم می‌بری ز دل‌ها غم قد که می‌کشی کم‌کم اما نه به زیرِ خاک من خود به دل خاک نمودم بدنش را یادم نرود گریه و ناخن زدنش را آن تیر که زد حرمله خیر ندیده نگذاشت ببینم به سخن آمدنش را «صلی الله علیک یا اباعبدالله» @navaye_asheghaan