.
#شور_امام_حسین
[بند اول]
تو همونی که میتونی حالم و عوض کنی
پر و بالم بدی پرواز کنم و تو حظ کنی
مث اب روی آتیش میمونه اسمت آقا
هرکی اسم تورو برد درد اونو کردی دوا
اسمت برام قسمه
نوکرم این بسمه
کربلا و قمرت
همه چیز و کسمه
جونم و پای عشق تو میدم آقا
من و نزار تو حسرت کرببلا
این اربعین تو حرمت وعده ی ما
بخر آقا ببر اقا به کربلا این سینه زنا
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
[بند دوم]
برا این غمت اقا جونم و من بدم کمه
همه ی دلخوشی نوکر تو محرمه
افتخارم اینه کلب دختر سه ساله ام
شکرولله دادی دست دخترت حواله ام
آرزومه حرمت
دلخوشیمه کرمت
از بچگی بود و هست
رو دوشم جا علمت
سینه زدن برای تو عبادته
عبد تو بودن اخره لیاقته
هرکی حسین گفت شامل عنایته
مردن توی کربلا این آخره سعادته
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
[بند سوم]
من همون نوکرِ رو سیاهتم آقای من
توی رویای حرم میگذرن این شبای من
عمریه برای تو غلام و سینه زن شدم
من حسینی شده ی دسته امام حسن شدم
من گدای توام و
تو هوای توام و
من اسیرم اسیرِ
کربلای توام و
دیوونگی تو روضه ها نشونمه
عشقت از اون روز ازل توخونمه
حرم برای زندگی بهونمه
اسمت آقا باعث عشق و حالمو جنونمه
(حسین ای جانم ای جانم ای جانم)
به قلم:
وحید ابویی
محمدجوادی رودی
.👇
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_حسین
[بند اول]
باهات حرف دارم
منِ بیچاره
که دلتنگی از
صدام می باره
من هر روز هر ساعت هر ثانیه
تنگه دلم برا کربلا
بغلم کن تو گوشم بگو
اگه خسته ای بیا کربلا
من که تهش میمیرم برات
یا هیئت یا کربلا
حرفت شد گریم گرفت
مطمئنم دیدی
بدجوری خوردم زمین
میدونم که شنیدی
هروقت رسیدم ته خط
دیدم تو رسیدی
(حسین عزیزدلم)
[بند دوم]
به من میرسه
بزنم صدات
به تو میرسه
بمیرم برات
یادم دادن از قدیم هرچیزی
خوبه جدیدش الا رفیق
هرکی با هرکس دوسش داره
محشور میشه من با رفیق
وقتی میرن خانوادمم
سر مزارم بیا رفیق
دلواپس قبرم شدم
دلگرمی من باش
سینه قبرستون حسین
فکر سینه زن باش
وقتی میبندن کفن و
شاه بی کفن،باش
(حسین عزیزدلم)
به قلم:
#علیرضا_دهقانی ✍
.👇
@navaye_asheghaan
#مرثیه
#شب_جمعه
#امام_حسین
#حضرت_زهرا
شبهای جمعه مادری پهلو شکسته
آید سر قبر پسر با قلب خسته
بر تربت خونبار او محزون نشسته
گوید که ای لب تشنه در خون نشسته
▪️مظلوم حسین جان
امشب به دشت کربلا زهرا رسیده
با سینه ای سوزان با قد خمیده
اشک مصیبت می کند جاری ز دیده
گوید که ای لب تشنه در خون تپیده
▪️مظلوم حسین جان
نزدیک دریا بودی و آبت ندادند
آبی به آن طفلان بی تابت ندادند
یک قطره بر آن طفل بی خوابت ندادند
بر ساقی و بر خیل اصحابت ندادند
▪️مظلوم حسین جان
بر خیز و مادر تا کنم یک دم نگاهت
شویم به اشک خاک و خون از روی ماهت
خاموش سازم شعله های خیمه هایت
گردم پناه کودکان بی پناهت
▪️مظلوم حسین جان
مادر بگو در روز عاشورا چه کردی
با کام تشنه بر لب دریا چه کردی
در خاک و خون تنها در این صحرا چه کردی
با فاطمه با زینب کبری چه کردی
▪️مظلوم حسین جان
@navaye_asheghaan
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
شبهای جمعه(۱)
نوحه به سبک همه جا کربلا
کربلا پر شد از ناله و زمزمه
وا حسینا به لب میرسد فاطمه
یا حسین یا حسین
میزند روی سر میرود قتلگاه
میکند بر تن پاره پاره نگاه
یا حسین یا حسین
میشوید قبر او با گلاب دوعین
میزند بوسه بر خاک قبر حسین
یا حسین یا حسین
گریه ها میکند بر گل پرپرش
که چه شد با تن و چه شده با سرش
یا حسین يا حسین
نه تنی مانده در زیر سم ستور
نه سری مانده از ماجرای تنور
یا حسین یا حسین
شب جمعه شدو میرود علقمه
بی بی ام البنین همره فاطمه
یا حسین یا حسین
#شب_جمعه
@navaye_asheghaan
السلام علیک یا ابا عبدالله
شبهای جمعه (۳)
نوحه سنتی
یا بُنَیَ یا بُنَیَ
آمده زهرا بُنَیَ
برخیز و از مادر خود کن استقبال
قرار ماست شبهای جمعه در گودال
حسین من حسین من حسین من
ای زینت عرش خدا
ای پاره تن ای سر جدا
جای تو ریگ و رمل بیابان نبود
جای تودر زیر سمِّ اسبان نبود
حسین من ...
ای قربان زخم تنت
مادر چه شد پیراهنت
بمیرم من که عریان شد پیکر تو
رفته به غارت عمامه ی سر تو
حسین من...
#شب_جمعه
@navaye_asheghaan
السلام علیک یا ابا عبدالله
شبهای جمعه(۲)
زمینه
شور (۲)
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون غوغای گودالُ
مگه یادم میره اون جنجالُ
پاره پاره پیکری پامالُ
واویلا
مگه یادم میره از رو مرکب افتادی
میزدی نفس نفس جون دادی
یه نفر تو دست چند صیادی
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون غروب غمبارُ
نعلای تازه ی ده سوارُ
سر تو به دست نیزه دارُ
واویلا
مگه یادم میره خیمه های سوزانُ
پیکری به خاک و خون غلطانُ
زخمای اون بدن عریانُ
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
مگه یادم میره اون دستای سقا رو
زیر و رو گشتن اون دریا رو
جای شمشیرها و نیزه ها رو
واویلا
مگه یادم میره اربا اربا اکبر شد
دشت و صحرا پر پیغمبر شد
با عبا تشییع اون پیکر شد
واویلا
بُنَیَّ یا بُنَی شهید کربلا
قَتَلوکَ حُسَین عطشانا
#شب_جمعه
@navaye_asheghaan
یا اباعبدالله الحسین
شبهای جمعه (۴)
نوحه
یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّهِ یا الله
زهرا رسد به دشت غاضریه یا الله
نوحه سرا آید
در کربلا آید
بر سر زند با یاد آن لب تشنه ی بی سر
پای حرم نوحه کند بر نوجوان اکبر
با ناله ی زهرا
محشر شود بر پا
گوید کنار علقمه ای شاخه ی یاسم
یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّهِ عباسم
دستت چه شد مادر
ای غرق خون پیکر
واویلا واویلا
#شب_جمعه
@navaye_asheghaan
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_ع
.
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸امّالبنین با بچههای اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب مینشست و گریه میکرد...
در نقلی آمده است:
🥀 امام باقر علیهالسلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیهالسلام رفتم؛ دیدم امالبنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛
🥀 گاهی ناله «واحسيناه» میكرد و گاهی گریهکنان به آن اطفال نظر کرده و میگفت: نمیدانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جاننثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش ربالعالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیهالسلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟!
🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای امالبنین! هیچ کدام از جاننثاران و یاران سیدالشهداء صلواتاللهعلیه مانند فرزندت عباس علیهالسلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد.
📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی)
✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین
عباس من فدای علی اکبرت حسین
گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن
شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین
از چار نازنین پسرم یک سپر رسید
با کاروان غمزده خواهرت حسین
اینجا همه ز گریه من گریه می کنند
اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین
این گریه ها برای دو دست بریده نیست
گریم به دست بسته دو خواهرت حسین
تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید
ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین
عباس آخرین نفسش روی پای تو
تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین
طبق سفارشم همه جا همره تو بود
جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین
از خواهرت شنیدهام ای شاه بیکفن
مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین
از خواهرت شنیدهام غارت شد از تنت
پیراهن و عمامه و انگشترت حسین
زهرا اگر نبود بگرید برای تو
من گریه میکنم عوض مادرت حسین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
.
|⇦•حضرت مطلعُ الانوار....
#قسمت_اول #مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
🥀🥀🥀
" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ..السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ وَ عَلَی آبائِه"
روشنی بخش شب تار نیامد، چه کنم ؟
رفت عمر من و دلدار نیامد، چه کنم؟
قلب من مخزنُ الاسرار فراقش باشد
حضرت مطلعُ الانوار نیامد، چه کنم ؟
عجّل الله تعالی فرجه می خوانم
حجت مطلق دادار نیامد، چه کنم ؟
شور این سینه ی شیدا به کجا خیمه زده؟
نور این دیده ی خونبار نیامد،چه کنم ؟
«یابن الحسن یابن الحسن..»
مولای من درد بی صاحبی وغصه ی بی مولایی
وای از این دو خبر از یار نیامد، چه کنم ؟
با کلاف دلم عمریست پی اش می گردم
یوسف من سرِ بازار نیامد،چه کنم ؟
من ز هجران رخش اشک فشاندم شب و روز
گریه ام نیز که به کار نیامد،چه کنم ؟
ذوالفقار علوی منتظر خون خواهیست
وارث حیدر کرّار نیامد، چه کنم ؟
آتشِ دَر کشد شعله و مادر گوید
مرهم داغی مسمار نیامد، چه کنم ؟
روضه کرب و بلا شعر مرا جمع کند
گفت زینب که علمدار نیامد، چه کنم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬
|⇦•جان بر لبم رسیده...
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
🥀🥀🥀
روضه حضرت ام البنین و بریم در خانه اش، ان شاءالله بزودی تو بقیع حرم می سازیم براش....اونقدر ادب داره وقتی با امیرالمؤمنین ازدواج کرد.همراهان خانم ام البنین تا دم در خانهٔ مولا همراهیش کردند. اسمش فاطمه بوده به مولا عرض کرد..آقا جان شما منو فاطمه صدا نزنید این خانه یک فاطمه ایی داشت.من کنیز فاطمه ام..مولا فرمود: بهت میگم ام البنین گفت آقا من پسری ندارم مولا فرمودخدا به تو پسرها میده..یه نمونه از ادبش عجیبه، میگه وقتی همراهان خانم امالبنین اومدند خواستند دست عروس رو دست داماد امیرالمومنین بگذارند و برند. بی بی ام البنین به همراهاش فرمود: صبر کنید من باید از یه موضوع مطمئن بشم بعد بگم شما برید. وارد خانهٔ مولا شد نقل میگه روزی که مولا با ام البنین ازدواج کرد حسنین بیمار بودند، بستری بودند در منزل، نیاز به پرستاری داشتند از همان روز اول ام البنین لباس خدمت به تن کرد. حسنین، زینبین خوش آمد گفتند با اینکه حسنین مریض بودند. بی بی ام البنین اومد محضرشون گفت فقط یه جمله به من بگید من مطمعن بشم به همراهام بگن برن..بفرما... فرمود: این خانه جایگاه فاطمه زهراست نه جای من.. اگه اجازه بدید من کنیزی اهل این خانه را کنم. انقدر بچه های فاطمه زهرا ادب و احترام کردند به این خانم. اومد دم در به همراهانش گفت کنیزی منو بچه های فاطمه قبول کردند حالا برید.*
جان برلبم رسیده و در بین بسترم
از سینه آمده است، نفس های آخرم
*نقله با همان عسل مسمومی که امام حسن رو مسموم کردند،محمدبن ابی بکر رو مسموم کردند مالک اشتر رو مسموم کردند با همون عسل خانم ام البنین رو مسموم کردند .می دونید چرا؟ چون وجود خانم براشون ضرر محض بود می تونست توخونه گریه کنه اما تأسی کرد به خانم فاطمه زهرا ،بین گریه های فاطمه زهرا و خانم ام البنین پنجاه سال فاصله است.فاطمه زهرا دست حسنین رو میگرفت میرفت بیت الاحزان.. زن های مدینه گله کردن فاطمه یا روز گریه کن شب آروم بگیریاشب گریه کن روز آروم بگیر بی بی دست حسنین رومی گرفت می رفت تو بقیع بیت الاحزان آنقدر گریه می کرد که ملعون ها همون جا رو هم خراب کردند و درش رو هم بستند.پنجاه سال در بیت الاحزان بسته بود. بعد پنجاه سال خانم ام البنین میتونست تو خونه گریه کنه اما دست پسر عباس رو می گرفت میومد تو بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد گریه می کرد. گریه خانم ام البنین سیاسی بود اهل ادبیات بود، ذوق شعر داشت فصیحه بود. با شعر هم روضه میخوند برا بچه هاش هم ازظلمی که این نامردا میگفت. همه جمع میشدند گریه میکردند تا جایی که نوشتند خود مروان والی مدینه بود میومد لابه لای جمعیت گریه میکرد به سرش می زد. حتی دشمن روهم به گریه می انداخت. تو گریه هاش میگفت دیگه به من ام البنین نگید. اون زمانی ام البنین بودم که چهار تا پسر داشتم. ای همه مادرها فدای این نامادری.. خودشو شاگرد مکتب زهرا می دونست مث فاطمه زهرا گریه می کرد.*
جان برلبم رسیده و دربین بسترم
از سینه آمده است نفس های آخرم
خاک بقیع شاهد آه و فغان من
دشمن گریست بر من و بردیده ی ترم
بالا بلند من، که شدی نقش زمین
نقش است یاد تو در قاب خاطرم
گفتند:دستهای کریمت بریده اند
اما نبود داغ دو دستِ تو باورم
وقتی عمود ابروی پیوسته ات گسست
د رسینه آب شداز غصه قلب مضطرم
گفتم سکینه را که عمو را حلال کن
در خون فتاد و آب نیاورد در حرم
گفت ای ماهِ آسمان من از علقمه بیا
تابوت من به شانه بگیر ای دلاورم
با صد امید چهار پسر کرده ام بزرگ
تا وقت مرگ جمله نشینند دربرم
دیگر پسر نمانده برایم بی پسر شدم
جز گریه نیست کار دیگرم
@navaye_asheghaan
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
🥀🥀🥀
*امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..*
غم ِدل ام بنینه غمت
روضهٔ بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن که اگه نشناختمت
*روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان !
غمِ دل امّ بنینه غمت
روضه ی بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن اگه نشناختمت
اشک غریبی توی چشمام نشست
مثل سر تو پشت من هم شکست
زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن
حرمله دستاتو بست
گفت حقیقته انگاری خواب نبودم
ناراحتم پیش رباب نبودم
بدجوری آبرو ریزی کرده شمر
کاشکی من از بنی کِلاب نبودم
*زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..*
آسمونم رو بی قمر کی دیده
پروانه رو بدون پر کی دیده
ام بنین بهم نگن حق دارن
ام بنین بی پسر کی دیده
سراغتو از این و اون می گیرم
جونی ندارم ولی جون می گیرم
حالا که مادر نداره حسینم
خودم میام براش زبون میگیرم
*وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.*
گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت
تک تک بچه هامو از من گرفت
زینب من بگو کی اومد آخر
سر حسین روی به دامن گرفت؟
گفت مردم شهر سر به سرم نذارید
زخم زبون رو جگرم نذارید
تموم زندگیم فدا حسینه
گریه امو پای پسرم نذارید
غمم ربابه که به غم اسیره
طفل خیالیشو رو دست می گیره
شبا هی از خواب میپره و میگه
آبش بدید آبش ندید میمیره
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و
خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و
«ای وای علمدارم اباالفضل»
*اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
@navaye_asheghaan
زمینه_حسینمو کشتن براش عزادارم.mp3
1.2M
🕯🥀🍂
🥀
◈حسینـمو ڪشتن
بـراش عـزادارم
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #زمینه
✅بند اول
حسینمو کشتن،براش عزادارم
ام البنین نیستم،من پسری ندارم
عباسمو کشتن،براش عزادارم
من دیگه تو باغم،هیچ ثمری ندارم
شنیدم که پشت حسینم خمید
دیگه بعد عباس شد اون ناامید
یه لشکر واسه کشتنش صف کشید
واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲
واویلا،ابالفضلم(به خون غلطید)۲
واویلا (ابالفضلم)۳
✅بند دوم
عصای دستم بود،دستای عباسم
شنیدم از زینب،بریده شد دستاش
شاگرد حیدر بود،پهلوون عباسم
نقش زمین شد وای،حیفه قد و بالاش
شنیدم به مشکش زدن تیر کین
دلم شد از این غصه زار و غمین
زدن با عمود با صورت خورد زمین
واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲
تا نعره،کشید دشمن(دلا لرزید)۲
واویلا (ابالفضلم)۳
✅بند سوم
حرم به غارت رفت،پاشو علمدارم
من دیگه بعد تو،پشت و پناه ندارم
ای تکیه گاهه من،پاشو علمدارم
اگه بری بعدت،دیگه سپاه ندارم
پاشو غیرتی ای همه لشکرم
ببین ریخته دشمن سر دخترم
میره بعد تو روی نیزه سرم
واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲
معجرها،به غارت رفت(زمین لرزید)۲
واویلا (ابالفضلم)۳
✍ #کربلایی_امیرحسین_سلطانی
زمینه_وفات_ام_البنین_سلام_الله_علیها.mp3
6.66M
🕯🥀🍂
🥀
◈الا یـا اهـل العـالم
بـگریید بـا دلـے پـر غم
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #زمینه
#⃣ #زمینه
✅بند اول
الا یا اهل العالم/بگریید با دلی پر غم
به دشت کربلا کشتند/عزیز بهتر از جانم
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
نبودم کربلا تا که/زنم بوسه به ریحانم
منم ام بنینم،که حالا بی بنینم
بیا عباسم ببین،که نقش بر زمینم
ای وای،چه تیری به چشمان تو خورد
که از،غم تو حسینم زمین خورد
ای وای،که دست تو از کین قلم کرد
بعده،تو سیلی به آن مه جبین خورد
ای وای،ابالفضل ابالفضل ابالفضل
✅بند دوم
الا یا اهل العالم/بنالید با دلی پر غم
خبر دارم چه آمد بر/سر نور دو عین من
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
که کشتند با لب عطشان/عزیز من حسین من
سرش آخر جدا شد،ز کین بر نیزه ها شد
تنش پامال اسبان،برای دین فدا شد
ای وای،گلم را لبِ تشنه کشتند
آنجا،نبودم ببوسم لبش را
ای وای،شنیدم پرش را شکستند
گودال،نبودم بسوزم واویلا
ای وای،حسینم حسینم حسینم
✍ #کربلایی_امیرحسین_سلطانی
کربلایی محمدرضابصیریRingtone.mp3
4.75M
🕯🥀🍂
🥀
◈زن دلـاور عـرب
ڪنیزه خونـہ ے علـے
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #شور
✅بند اول
زن دلاور عرب،کنیزه خونه ی علی
تو بعد زهرا شدی،عزیزه خونه ی علی
تو خونه بودی ولی،نبودی جا فاطمه
گفتی به حیدر منو،نزن صدا فاطمه
تو شیرزن باوقار از،قبیله ی بنی کلابی
تو بعد زهرا عزیزه،جون واسه ابوترابی
تو الگوی هر زنی در،عفاف و بحث حجابی
همسر یعسوب دین
مادر ماهه زمین
سلام ام البنین
سلام ام البنین...
✅بند دوم
زن دلاور عرب،معلمی تو به ادب
به کار عباسه تو،همه جهان در عجب
تو تربیت کرده ای،گل پسری بی بدیل
که تا رسید به فرات،نزد به آب حتی لب
تو یاد دادی به ابالفضل،حجب و حیا و وفا رو
تربیتش کردی تا که،یاری کنه دین خدا رو
کنار داداش حسینش،نشون بده کربلا رو
همسر یعسوب دین
مادر ماهه زمین
سلام ام البنین
سلام ام البنین...
✅بند سوم
تو کرده ای مادری،به بچه های فاطمه
فرستادی به کربلا،تو پادشاهه علقمه
کسی که غوغا به پا،کرده توی کربلا
با نعره هاش تو دل،عدو نشست واهمه
ولی رسید کار به جایی،دستای اونو بریدن
زدن به فرقش عمودو،مشکش و با تیر دریدن
تو علقمه پهلوون و،به خاک و به خون کشیدن
خبر بهت تا رسید
گفتن حسین شد شهید
همونجا رنگت پرید
سلام ام البنین...
✍ #کربلایی_امیرحسین_سلطانی