eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح وسرود ازدواج علی وفاطمه(شاهمندی).m4a
16.5M
🌸 مدح وسرود ازدواج علی وفاطمه🌸☝️ ✅ فضای شهر مدینه دوباره روحانی است ✅ دو نور خدا محرم همدیگه میشن (سرود) ✅ باده ناب میطلبم جام شراب میطلبم(سرود) 🔸️پیشنهاد دانلود🔸️ مرتضی_شاهمندی
141.9K
🏴ورود محرم🏴 ✅ترکـــــی جانسوز✅ 📝 شاعر غمکش 🎶سبک:دولاندی آیلارمحرم اولدی..... 🎙اجراسبک خادم اهل بیت کربلایی سعیدسلطانی🎙
. "هواللطیف" دارم دلشوره آقا از حالا واسه محرم دارم دلشوره آقا واسه بیرق واسه پرچم حتی اگه مریض بشیم یا بمیریم امسال محرمو عزا میگیریم ما که یه عمر به غم تو اسیریم امسال محرمو عزا میگیریم مطمئنم همین چای روضه شفاست درمون درد ما تربت کربلاست الشفاءُ فی تربته زندگی‌مون تو هیئته &&&&&&&& دلم تنگه واسه هیئت واسه روضه واسه تو دلم تنگه ببینم باز دوباره کربلا رو بزار به ما بگن دیوونه،بی خیال میام پیاده اربعین کرب و بلا با پدر و مادر و با اهل و عیال میام پیاده اربعین کرب و بلا هرچی دارم میدم من پای این علم آرزومه یه عمر جون بدم تو حرم اونجا مردن سعادته زندگی‌مون تو هیئته &&&&&&&& نفس تنگه توی سینه واسه اینجای مقتل نفس تنگه توی سینه که زینب دیده از تل یک تن زخمی و یه عده بی‌حیا والشمر جالسُ خدا رحم کنه یه عده با خنجر و با تیغ و عصا والشمر جالسُ خدا رحم کنه از قفا سر نبر روبرو مادرش همهمه‌س واسه‌ی غارت پیکرش اشکامون اشک غربته زندگی‌مون تو هیئته 👇
. یار من غمخوار من- الهی بمیرم من برات جای من اوالد من- خونشونو میریزن به پات کلنا عباسک- ترانه خواهر زاده هات تماشا کن –عزیزم تو میدونو تماشا کن – دو شیدای مجنونو تماشا کن- رجز خوندناشونو میخونن برات- شاه بی نظیر امیری حسین و نعم الامیر * دلبر و دلدار من- میگیره غمات از من خوشی سربلند سر به زیر- واسه چی خجالت میکشی زینب و قبل از خودت- با عرق شرمت میکشی نخور غصه- که گلهام شدن پرپر نخور غصه- اینا هم مثه اکبر نخور غصه- فدای سرت خواهر پاشو از زمین- دستمو بگیر امیری حسین و نعم الامیر صوت⬇️⬇️⬇️ .
زمزمه برای مراسم های دعای ندبه به عشق صاحب الزمان،با شور و شوق بیکران ندبه کنان داریم همه،حال و هوای جمکران یابن الحسن یابن الحسن... با نام مهدی میشکُفه،یاس و عَقاقی به چمن به همراه ندبه خونا،زمین و آسمون میگن یابن الحسن یابن الحسن... چشمای گریون میخونه،فاتحه و کوثر و نور به حقّ زهرا میرسه،وقت فرج روز ظهور یابن الحسن یابن الحسن... آسمونِ دلای ما،ابریه از فِراقِ تو دلِ شکسته میگیره،توو ندبه ها سراغِ تو یابن الحسن یابن الحسن... صوم و صلاة ما تویی،حجّ و زکات ما تویی توو این همه سختی و غم،راه نجات ما تویی یابن الحسن یابن الحسن... دعا کن آقا بمونم،سرباز مکتب وَلی ایشالّا که فدات بشم،توو لشکرِ سیّد علی یابن الحسن یابن الحسن...
(ع) بیا که از تو دل زار بی خبر مانده بیا که منتظرت بی تو خون جگر مانده قدم گذار به چشمم که راه آمدنت برای اینکه بیایی همیشه تر مانده خودت برای ظهورت دعا بخوان دیگر دعای ما همه عمریست بی اثر مانده شاعر: محمد داوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«غسل من اشک چشامه کفنم پیرهن سیامه» بنویسید روی قبرم حسین ارباب و آقامه یاحسین اسم قشنگت همیشه ذکر لبامه خاک پات شدن آقاجون به خدا که از خدامه آبروم دادی و گفتی مزد سینه زدنامه توی دستای ابالفضل برات کرب و بلامه چی میشه به من بگی تو این گدا غلام سیامه اشک روضه ی رقیه براتِ عفو گنامه دعا کردن برای مهدی همیشه رأس دعامه سیدمجتبی شجاع .
‍ ‍ . ◼️ نوحه جانسوز شهادت امام باقر عليه السلام منم كشته درد و ماتم شدم زخمي بارش غم منم يادگار غروب محرم من پنجمين شمس روشنگر عالمينم از غصه كربلا غرق در شور و شينم من شاهد حلق عطشان و زخم حسينم آه از غريبي امان از غريبي ➰➰➰➰➰ شدم پابپاي رقيه شنيدم صداي رقيه نشد كه بميرم براي رقيه دارم من از كودكي شكوه ها از زمانه مانده به روي تنم جاي صد تازيانه برجسم من مانده جاي لگدهاي دشمن نشانه آه از غريبي امان از غريبي ➰➰➰➰➰ به خاك بيابان دويدم زاوج غريبي بريدم زروي ابالفضل خجالت كشيدم ذكر امان العطش ناله و ذكرما شد قلب عمو پاره از ناله ء بچه ها شد دست علمگير ساقي سر تشنه كامان جداشد 👇 نوحه بن عقیل علیه السلام به سبک نوحه شهادت امام باقر(ع) منم مسلم غم کشیده که خیری زکوفه ندیده امان مرا شهر کوفه بریده سردار تنها و بی کس در این کوچه هایم دارالاماره شده آسمان منایم کوفه میا یا حسین گشته ذکر حزین و دعایم کوفه میا من غریبم غریبم به آه دل و چشم گریان به لعل پر از خون و عطشان شده اشهد آخر من حسین جان کوفه به یکباره پیمان خود را شکسته دست سفیر تو را دست بیگانه بسته چشم انتظار تو با تیر و شمشیر و نیزه نشسته کوفه میا من غریبم غریبم به راه توئی که عزیزی شده نقشه ها پایه ریزی که دشمن برد دخترت را کنیزی ترسم که بر روی نیزه تو قرآن بخوانی ترسم شود کام پرخون تو خیزرانی ترسم زنیزه بیفتی و در زیر پاها بمانی کوفه میا من غریبم غریبم به غربت شدم بی قرینه کشم آه سوزان ز سینه برو جان زهرا بسوی مدینه اینجا کسی فکر آرامش خواهرت نیست اینجا کسی فکر نوی سر دخترت نیست سم ستوران بفکر ستون قد و پیکرت نیست کوفه میا من غریبم غریبم میا کوفه در پیچ و تاب است میا کوفه شهر عذاب است همه نالهء من برای رباب است تیری که از پا نشاند علمدار لشگر اصلا تناسب ندارد به حلقوم اصغر حتما جدا میکند سر زجسم کبوتر کوفه میا من غریبم غریبم https://eitaa.com/emame3vom/26837
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_226397028.mp3
16.61M
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 فایل ‌‌صوتی مراسم زیارت آل یاسین 🎤استاد
سخنرانی حجت الاسلام محمدی.mp3
8.61M
حجت الاسلام و المسلمین دوم مردادماه ۱۳۹۹ 💠💠💠 ✅کانال مسجد مقدس جمکران
🍁روضه ی حضرت رقیه س 🍁 ♠️حاج رضا نبوی♠️ ❤️السلام علیک یا فاطمه بنت الحسین❤️ امشب اگر می خوای شفای مریض بگیری بگو یا رقیه،دختر دم بخت داری بگو یا رقیه،هر حاجتی داری امشب بگو یا رقیه،جوون داری پسر داری نگران اینده شی بگو یا رقیه قربون صورت کبودت برم یارقیه کجا برم بی بی جان،(بابا تو این وقت شب چی می خوای سر سفره ی رقیه امشب این مردم اومدن حاجت بگیرن نان ونذری آوردن بیاد اون شبایی که گوشه ی خرابه می گفت گرسنم عمه یا رقیه، جن ملک وعالم وآدم همه یک سر هستند سر سفره ی احسان رقیه رقیه نمی دونم این دم رقیه با این دلا چه کرده بابا دلشکستگی بچه یتیم عرش ومی لرزونه اشک بچه یتیم ملاءکه ی آسمون رو غمگین می کنه امشب برا سه ساله ی ابی عبد الله کسی آروم نباشه،امشب دلم میخواد بی پروا گریه کنی، مادرا مادرانه ناله بزنن برا رقیه گریه کنن خواهرا خواهرانه برا سه ساله ی ابی عبد الله ناله بزنن، بی بی جان کو ملک یزید وچه شد آن حشمت وجاهش اما بنگر این همه عشاق پریشان رقیه اشک تو پاک نکن بزار به پهنای صورتت بریزه با صورت اشک آلود امشب .با خدا درد دل کن یا رقیه یا رفیه یا رقیه،چه می شه اینا یه شب کنار حرم با صفات باشن ،امشب چه خبره داستان،خادم حرم بی بی رقیه می گه دیدم یه زن مسیحی(فرانسوی) وارد شد تو حرم،دیدم دو تا قالیچه ی خیلی گران بهاء آ ورده می گه اینا تقدیم به بی بی بهش گفتم خانم شما همسایه ی حرمیت شما مسیحی (فرانسوی) هستین،دلیل اهدای این قالیچه چیه، من خادمم دلم می خواد بدونم خادمم برا کی خدمت می کنم ،گفت: به اقتضای کار همسرم اومدیم اینجا توهمسایگی بی بی رقیه خونه گرفتیم،یه شب شنیدم صدای ناله میاد صدایریه میاد گفتم چی شده اینا برا کی گریه می کنن، زنی که مستخدم ما بود گفت: برا یه دختر سه.ساله ناله می کنن، گفتم دیروز مرده گفتند:بیش از هزار سال است که از دنیا رفته گفت این دختر پیغمبر ص آخر زمان،دختر امام حسین ع باباشو تو کربلا با لب تشنه کشتند؛این دخنرو بچه هاشو به اسبر ی آوردن یه شب دلتنگ باباش می شه عوض دلداریش بدن یزید امیر وقت دستور می ده سر باباشوبراش آوردن این دختر همون جا جون می ده، گفتم چقر بی رحم بودن گذشت این ماجرا من بار دار شدم یه روز همسرم اومد خیلی ناراحته می گه دکترا گفتند اگه بچه دنیا بیاد شاید مادر زنده نمونه یا بچه می میره یا مادرش ،آیی مریض دارا، برا دختر سه ساله بی پروا ناله بزن،تا روزی که می باید می رفتم بیمارستان می گه رفتم بیمارستان شوهرم گر یه می کنه آروم آروم رو تخت بیمارستان گفتم خدا یا من غریبم نه مادر کنارم نه خواهر کنارم ،شب گشایش می دونی این دختر تو رابه کی سفاش می کنه میگه عمو عباسبیا،برادرعلی اکبر بیا،می خوام بگم ام البنین شما هم امشب بیا،یا زینب شما هم بیا ،بی بی زهرا شما هم عنایتی کن یا پیغمبر شما هم عنایتی آقا؛گفتم:یا رقیه تو دختر امامی تو دختر پیغمبر آخر زمانی؛من یه مسیحی ام تو مسلمانی به تو پناه آوردم یه رقیه، تو به کی پناه آوردی دکترا گفتند: یا بچه یا مادر می میره گفتم:من به سه سا له ی امام حسین ع پناه بردم، امشب دست خالی نمی ری یا رقیه مگه می شه روضه ی رقیه خونده بشه اسم عباس نیاد تا سر وگذاشتن جلو دختر کو چولو صدا زد بابا رقیه یه عالم حرف داره باهات بزنه حرفامو کنار میزارم بابا فقط دو تا سوءال ازت می کنم بابا بابا چه جوری رفتی سفر رقیه ندید (جمله ی ختم من خوندن از من و ناله زدن از شما) بالا یه سوءال ازت می کنم جواب رقیه رو بده بابا ،بابا به من بگو چرا عمو عباس با من قهره،یه وخ دیدم بابا شروع کرد گریه کردن،گفت:بابا از کربلا تا شام هر وخ چشام به چشای عمو م عباس افتاد دیدم چشاشو می بنده به من نگاه نمی کنه؛ دیدم بابا شروع کرد گریه کردن نه دخترم عمو با تو قهر نیست از تو خجالت می کشه؛ به تو وعده ی آب داده،هر کجا نشستی بگو: یا حسین یا حسین....
روضه حضرت رقیه😭 من دست گل پرپر گلزار حسینم 😭من شمع فروزان شب تار حسینم 😭 من کنج قفس مرغ گرفتار حسینم 😭من عاشق و دلباخته ویار حسینم من کعبه دل قبله جان همه هستم 😭سرتا به قدم ائینه فاطمه هستم هرچندستم دیده ومظلوم و صغیرم 😭درگوشه ویرانه گرفتار واسیرم ای مردم عالم مشمارید حقیرم که ازجانب سرسلسله عشق سفیرم😭 باگریه پیوسته وغم های نهانم حاکم به دل وجان همه خلق جهانم 😭 گربهر شعف گوهره یکدانه منم من 😭برشمع بلاسوخته پروانه منم من 😭براهل عزاماه عزاخانه منم من 😭امید دل عاشق و دیوانه منم من من فاطمه کوچک وناموس خدایم پیغامبر خون تمام شهدایم 😭 ای خلق گرفتار بیایید بیایید در خانه من دست گدایی بگشایید😭بردامن ویرانه من چهره بسایید وضع خاک درم رنگ غم ازدل بزدایید😭من کودکم اما به خداکودک وحی ام درال علی فاطمه کوچک وحی ام 😭 اسلام شفایافت زخون جگرمن توحید چراغیست زاه سحرمن😭بگذار بخندند به اشک بصرمن😭وز شام طرف سنگ ببارد به سرمن قربونت برم رقیه 😭 امروز اگر گوشه ویرانه غریبم رفته است زکف شبیه سلسله صبر وشکیبم 😭بیمارم وبردرد همه خلق طبیبم جان برکف وخود منتظر وصل حبیبم 😭زود است که لب برای بابا بگذارم تا سربه سر شانه زهرا بگذارم 😭😭ای سه ساله حسین امشب شب وصل است دلم داده گواهی نوری به سویم پرکشدازقلب سیاهی 😭 خورشید به ویرانه سرایم شده راهی ویرانه من پرشده از نور اللهی😭آقای منادی به من زار رسیده جان پیش کشااری که دلدار رسیده ای سرچه شده امشب به من زارزدی سر😭ازلطف براین مرغ گرفتار زدی سر صدبار مراکشتی ویک بار زدی سر چون بود که در خانه اغیار زدی سر درگوشه ویران قمر من شدی امشب😭ازلطف چراغ سحر من شدی امشب بگذار رها گرددجان ازبدن من بگذار بود نام تواخر سخن من بگذار شود پیرهن من کفن من 😭بگذار به ویرانه شود دفن تن من دردا که عدو دوخت زخواندن دهن من 😭میثم برسان برهمه عالم سخن من دل ها بره امشب خرابه شام السلام علیک یا بنت الحسین یارقیه 😭 دستاش کوچکه اما بااین دستای کوچکش گره بزرگی راباز میکند 😭 دخترم برتومگر غیرازخرابه جا نبود😭گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود بابا رقیه جونم 😭جان بابا خوب شد برما یتیمان سرزدی هیچ کس درگوشه ویرانه یاد مانبود بابا😭 دخترم روزی که من درخیمه بوسیدم تورا 😭ابرسیلی روی خورشید رخت پیدانبود 😭بابا کی توصورتت زده 😭 حالا رقیه چی میگه جان بابا هرکجا نام تورا بردم به لب پاسخم جزکعب نی جزسیلی اعدانبود😭حالا باباش چی گفت دخترم وقتی که دشمن زد تورا زینب چه گفت 😭عمه آیا درکنارت بود بابا یاکه نبود 😭جان بابا هم مرا هم عمه راهی میزدن ذره ای رحم و مروت دردل آنها نبود😭 دخترم وقتی عدو میزد تورا برگو مگه سید سجاد زین العابدین آنجا نبود جان بابا بوداما دستایش بسته بود😭 کس به جز زنجیر خون یار آن مولا نبود 😭دخترم آن شب که تنها افتادی ازنفس مادرم زهرا مگر باتودران صحرا نبود😭 جان بابا ابر سیلی دیده ام رابسته بود ورگه لحظه دل من قافله ازبابا نبود بابا ایتمنی علی صغر سنی گفت بابا کی رگهای گردنت راجداکرد بابا😭 اما یه مرتبه دیدن دیگه صدای رقیه نمیاد بی بی صداش میکنه‌روضه خوان خرابه ای بلبل حسینم 😭یه مرتبه دید امام زین العابدین فرمود عمه عمه رقیه از دنیا رفت😭 بدنش رااوردن پیش یه زن غساله زن غساله بدن رقیه رابرهنه کرد یه نگاهی به بدن کرد گفت خانم چه نسبتی با این دخترداری فرمود زن غساله من عمش زینبم چه دردی به جون این بچه بوده 😭فرمود زن غساله بیماری نداشته فرمود زن غساله این ها همش جای تازیانه است😭
روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها) اسلام علیک یا بنت رسوالله◀️ اسلام علیک یا رقیه یا بنت ابی عبد الله ◀️ سلام ما به زهرای سه ساله بر آن طفلی که دارد آه و ناله بی بی جان سلام برآن صورت سیلی خورده ات سلام ما بر آن زانو های خسته ات سر سفره بی بی حضرت رقیه س نشستی صداش بزن اگر تمام غمهای عالم به دلت هست بگو یا رقیه یارقه یارقیه😭 اگر مریض داری درد داری اگر خدای ناکرده دکتر جواب کرده داری 😭 اگر همه درها ی عالم به رویت بسته شد از همه جا نا امید شدی بیا در خانه بی بی رقیه 😭 آی دلشکسته ها کجای مجلس نشستی؟ بگو بی بی جان من جایی رو ندارم برم آمدم در خانه شما نا امیدم نکن بی بی جان سر سفره بی بی رقیه نشستی از دل صداش بزن بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما (۳)◀️◀️◀️◀️ بنت الحسین رقیه جان دخیلم ای خانم بی خانمان دخیلم ◀️◀️◀️◀️◀️ بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما دست من و دامان تو رقیه درد من و درمان تو رقیه ◀️◀️◀️ بی بی بده مراد ما از غم بده نجات ما ای عا شقان مدفن رقیه بگیرید امروز دامن رقیه بادست های کوچکش کند باز صد ها گروه از درد ها رقیه ◀️◀️◀️ امروز همه دست توسل به دامن سوخته بی بی رقیه بگیریم امروز همه یتیم نوازی کنن خدا کنه یتیمی در این مجلس نباشه 😭 اخی 😭 چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد یا رسوالله اگر کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه می نویسه امروز نمیدونم به چه نیتی تو این مجلس اومدی اما می دونم خوب دری اومدی خوب جایی رو اومدی اخه می گن خدا تو دلهای شکسته است امروز اومدی در خانه یه دختر یتیم بی بابا او مدی در خانه یه دختری که بی برادر شده یه دختری که بی عمو شده محرم نداره 😭 حالا ا گه دلت آماده شد اگه دلت شکست یادت باشه خدا دعای دلشکسته رو چشم گریان را بیشتر اجابت می کنه اگه دلت شکست برا امام زمانت دعا کن 😭 برا مریض ها دعا کن امروز دامن سه ساله امام حسین را بگیر نگاه به دستهای کوچکش نکنیا به خدا با دستهای خسته اش گره های بزرگی را بار کرده آی مریض دار ها آی جوون دار ها آی آبرو دار ها😭 بگو رقیه جان من جایی رو ندارم آمدم در خانه شما به امیدی نا امیدم نکن آخی😭 قربان دل شکسته ات بی بی سه ساله دلهارو روانه خرابه شام کنید الهی هیچ دختری چشم انتظار باباش نباشه آخی فدای آن سر از بدن جدات بشم یا ابا عبد الله آخی بمیرم برات رقیه جان نیمه شب بهانه باباشو گرفت خیلی گریه کرد هرچه کردن آروم نشد صدا رسید بگوش یزید گفت چه خبره خرابه گفتن دختر حسین بهانه باباشو گرفته دستور داد سر بریده باباشو براش ببرند سر بریده ر میان طبقی گذاشتند وارد خرابه کردن مقابل رقیه گذاشتند صدا زد عمه جان من که طعام نمی خواستم من بابام را می خوام با اون دستای کوچکش روپوشو رو عقب زد دید این سر آشناست این سر بریده باباست سر بابا رو به سینه چسباند آی ناله دار ها کجای عالم رسم است برای دختری که داغ پدر دیده سر بریده پدرش رو برایش ببرند شروع کرد با سر بریده سخن گفتن با چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟ با با چه کسی رگهای گردنت را برید بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد یه مرطبه دیدند صدای نازدانه خاموش شد آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف اخی بمیرم برات رقیه جان یه اشاره کنم روضه نمی خواد فقط همینکه یه دختر بچه از ناقه افتاد بعد از ناقه هی می گفت عمه دستم درد می کنه عمه می گفت رقیه جان مادرم هم همینطور بود هی می گفت عمه بازوم درد می کنه زینب می گفت رقیه مادرمم هینطور بود هی می گفت عمه پهلوم درد می کنه رینب می گفت رقیه جان مادرمم همینطور بود برا همین بود وقتی از دنیا رفت زینب به یاد مادرش افتاد اخه رقیه نیمه شب از دنیا رفت برای مادرش تشیع جنازه نگرفتند برا این دختر هم نگرفتند بی بی خودش طاقت نیاورد بدن رقیه رو ِ غسل بده زن ِغساله ای آوردند زن غساله تا این بدن را دید گفت من دست به این بچه نمی زنم تا علتش را نگید چرا این بدن اینقدر کبود است چه بیماری داشته آی ناله دارها صدای ناله زینب بلند شد فرمود از کربلا تا شام هرچه گفت بابا تازیانه می خورد اخ یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواریه دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد در این دنیا نباشد اگر دوست پدر می بود به دستم کجا من در خرا به می نشستم 😭😭😭😭😭
405.1K
🍂شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام زبانحال امام حسین علیه السلام🍂 ✅ترکـــــی جانسوز✅ 🎶سبک:قدم قدم بایه علم..... 🎙اجراسبک خادم اهل بیت کربلایی سعیدسلطانی🎙
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین........ مجلس ماله خانوم رقیه ی سه ساله ست معمولا متوسل میشن به نازدانه ی اباعبدالله..حالا هرکی مریض داره..گرفتاره...اولاد نداره..نمیدونم بانی مجلس چ نظری کردن ...یااباعبدالله .. 4 روزه میام درخونت امروز دیگه دست خالی ردم نکن... امروز بیاد غربت نازدانه ی حسین اشک بریزیم آی مادری ک مریض داری التماس دعا گفتی آی اونی جوون نااهل داری .آی اونی که دلت پر غصه ودرده..... امروز دلت رو گروه بزن به نازدانه ی حسین.... اخه بچه سه ساله چه گناهی داره...نمیدونم تاحالا بچه یتیم دیدی یانه کناربابا چجوری ناله میزنه...هرکی ناله ی این بچه رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه ...اما یه جمله بگم .. هرجاشما بچه یتیم ببینید حتما نوازشش میکنین...من بمیرم برایتیم اباعبدالله .چه خوب نوازشش کردن. هرکجا رسیدن بهش تازیانه زدند یاصاحب الزمان سادات مجلس ببخشند.. گوشه ی خرابه بی بی رقیه شروع کرد به گریه کردن هی بهونه باباروگرفت میگه عمه جان زینب من بابامو میخوام ...اومد کنار دختر نشت عمه جان اینقدر بی تابی نکن...اهل خرابه از خواب بیدار میشن..باصدای گریش همه به گریه افتادن . خبر رسید به کاخ یزید ملعون خدالعنتش کنه.... گف برید سر بریده ی حسین روبیارید من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، .،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد... حسین....... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد.... اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد.... " صدازد بابا.... بابا..... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم.....،حسین ........ چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است،الهی یتیم تودامن پرورش ندی مادر... بابا صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه،لبای منم خونه ...یا ابتاه من ذالذی خضبک بدماعک بابا کی تورو بخون خضاب کرده بابا کی رگهای گلو تو بریده انقد کنار بدن بابا ناله زد عمه زینب اومد دید رقیه جان به جان تسلیم کرده الا لعنت الله علی القوم الظالمین صلوات
[۲۰۱۸/۷/۷،‏ ۹:۴۷] ترنم: روضه حضرت رقیه شب سوم حاج آقا میرزا محمدی تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ...." اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام  ...." اجازه بدین امروز همه گریه کنن " عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن  ..." خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند ..." گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد "یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین" جگرگوشه ی حسینم جامونده ..." حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد  ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ...." دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس .... *آروم باش .....* من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟( بشنو" میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ..." ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ..." چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ...... اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ...." اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین ... بابا آتیش زدن به خیمه هامون تار میبینه دیگه نگامون نمونده گوشواره برامون بابا باباجون کجایی بابا ؟ سرتو روی نیزه دیدم .... دنبال نیزه میدویدم .... اما به تو من نرسیدم .... کجایی بابا ؟ بابا داری با خود هزار نشونه لبت به رنگ آغوونه نگو که کار خیزرونه کجایی بابا ؟ بابا امون ازاین زخمای کاری خون از لب تو شده جاری کی سنگ زده بر لب قاری ؟ بابای خوبم .... سرت رو نیزه رو به روم بود اما یه بغضی تو گلوم بود گلوتو نیزه ها بوسیدن اما یه بوسه آرزوم بود *ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین.. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂‍ متن نوحه کان کرم صاحب علم 🍂 آواره قالمشام اوتوروم یا دوروم گیدیم صد پاره نعشیوی کیمه من تاپشوروم گیدیم [آغلیا آغلیا دیردی عباس مگر بالالارن سسینی ایشیدمیسن؟دو گیداخ خیمه لره گور نه عالمدی رباب یانایانا دییر آی علی] صدپاره نعشیوی کیمه من تاپشوروم گیدیم کان کرم صاحب علم آچ گوزوی باخ منه سقای حرم صاحب علم ماه حرم کیم بو اوزون قوللاری ایلوبدی قلم ای سرویم نه گلوب خوللاره من قربان بو دوشن قوللاره طوفاندی خیمه ده آی قارداش قیزلاریم گوز تیکوب یوللاره [قان اولدی غصه دن گوز یاشیم دلداریم مهربان قارداشیم سن سیز من نیلرم بو چولده آی منیم قهرمان قارداشیم] آی یارالی جان یارالی اوخ داغیدان بو گوزه قربان یارالی قلبیم اولوب قان یارالی قیل منی بیر بوسیه مهمان یارالی قان ایچره یاتما ای مهپاره هجروندن قلبیم اولدی یاره دشمنلر ال چالور میداندا دورقارداش قالمیشام اواره
🕊﷽🕊 ✴️ ❣بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات ❣بر وارث بر حق امامت صلوات ❣خواهی که خداوند گناهت بخشد ❣بفرست به این امام و رهبر صلوات (دعای فرج) _الله .... من آن مرغ غزل خوانم  به شوق روی جانانم بیاد شاه خوبانم  ❤️علی گویم،علی جویم ❤️علی جانم علی جانم من بیچاره در محشر به عشق ساقی کوثر زنم بر سینه و سر ❤️علی گویم، علی جویم ❤️علی جانم علی جانم علی ای ساقی کوثر علی داماد پیغمبر علی مولا علی سرور ❤️علی گویم، علی جویم ❤️علی جانم علی جانم ⬅️دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی.. خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند... ⏪حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ... حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی... عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ... هنگام سرازیری قبر چه کنم.... برای شب اول قبر چه کنم ... آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم... جواب نکیر و منکر چه بدم .... (حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ ) گفت "چرا آقاجان ... فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومی‌گیرم... تنهاشون نمیگذارم امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ... آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم ⏺روضه برات بخونم و التماس دعا.... ⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید ... قدر باباهاتونو بدونید... دختر میمیره برا بابا... (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... 🔳آخ دلم باغ خزونه 🔳چشام برکه خونه 🔳همه آرزوم اینه 🔳بابام زنده بمونه 🔳آخ دلم از همه سیره 🔳بابام داره میمیره آخ بابا ..بابا... 🔳نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته (آماده ای بگم نالتو بلند میکنی) 🔳آخ نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته 🔳فقط این دم آخر 🔳یا زهرا رو لباته (زمزمه)امون از دل زینب... @emame3vom ⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ... شبانه غسل دادن... شبانه تشیع کردن..... میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...) ⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد... 🔘گلی گم کرده ام میجویم او را 🔘به هر گل میرسم میبویم او را 🔘گل من یک نشانی در بدن داشت 🔘یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه... 🔘آخ گل گم کرده ات خواهر منم من 🔘سرور سیته ات خواهر منم من2 🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین..... 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 .