.
#نوحه
#شام_غریبان
#شب_یازدهم_محرم
#امام_حسین علیه السلام
دل هر خیمه می سوزد، به احوال دل زینب
که بر باد ستم رفته، تمام حاصل زینب
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
زنی نبود که نالان نیست، همه در آه و واویلا
همه گریان در این صحرا، ولی مجنون شده لیلا
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
ز بس سیلی زده دشمن، ببین بر طفل و، بر رویش
در این صحرا زغم رویش، شده همرنگ با مویش
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
مپرس از من ز کعب نی، چها خصم تو با او کرد
ولی سربسته می گویم، کبوتر را پرستو کرد
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
خودم دیدم در این صحرا،گل من دست و پا می زد
سنان بر پهلوی او بود و زهرا را صدا می زد
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
تو اینجایی و من بی تو، به سرعزم وطن دارم
ز هجده یوسفم با خود، فقط یک پیرهن دارم
واویلا آه و واویلا - واویلا آه و واویلا
https://eitaa.com/emame3vom/29127
👇
.
نوحه شام غریبان امام حسین علیه السلام
#شام_غریبان
برده مرغانِ حرم، سر در گریبان
کرده بر پا ماتم شام غریبان
مانده بر دل ها
سوز عاشورا
داغ جانفرسا
ای حسین مظلوم
--
کربلا افتاده از جوش و خروش است
غنچه ها پرپر شده بلبل خموش است
پیکر پاکان
مانده بر میدان
با تن عریان
ای حسین مظلوم
--
عالم از امروز خونین تر ندارد
صحنه ای را دیده کو باور ندارد
یک طرف ارشاد
یک طرف بیداد
زین ستم فریاد
ای حسین مظلوم
--
تشنگان افتاده بر خاک بیابان
کربلا سیراب از خون شهیدان
لاله ها پرپر
باغ در آذر
باغبان مضطر
ای حسین مظلوم
--
لاله ها را پرشکسته، سربریده
رأس بابا در بر دختر بریده
بعد ثارالله
کار آل الله
ناله است و آه
ای حسین مظلوم
--
اسب ها را نعل تازه بسته دشمن
استخوان سینه ها بشکسته دشمن
دشمنان خوشحال
نیزه ها فعال
سینه ها پامال
ای حسین مظلوم
--
برجنایت های خود افزوده اعدا
دست غارت در حرم بگشوده اعدا
تیره شد عالم
از هجوم غم
شدّت ماتم ای
ای حسین مظلوم
--
بعد کشتن خانمان سوزی، دریغا!
بعد غارت آتش افروزی، دریغا!
خیمه ها سوزان
کودکان لرزان
گشته سرگردان
ای حسین مظلوم
--
کودکی بگرفته در دامن شراره
دختری را رفته از کف گوشواره
گوش خونین است
غصه سنگین است
قلب غمگین است
ای حسین مظلوم
--
با اسیران زینب کبرا چه سازد؟
یک زن تنها و این غم ها چه سازد؟
آن پریشان مو
اشک و غم پرور
می دود هر سو
ای حسین مظلوم
👇
.
#شب_هفتم_محرم
#استاد_حیدرزاده
لب ها هلاک آب
دل ها ز غصه آب
غم آمده به دل
رفته ز خیمه تاب
کربُبلا پر از
فریاد بی جواب
حتی به کربلا
دیده نشد سراب
ذکر همه شده
( لا لا علی بخواب
وای از دل رباب ) تکرار
وای از دل رباب
باید علَم گرفت
راه حرم گرفت
راه زیارتِ
ساقی غم گرفت
هرگز نمیشود
پیمانه کم گرفت
شد بسته آب وای از غم دلم گرفت
محبوب فاطمه است
هرکس که دم گرفت
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
امشب شب غم است
هنگام ماتم است
دست نیاز من
در دست پرچم است
ای روضه خوان بخوان
یک شب مرا کم است
این شعر مختصر
صد ها غزل غم است
هاجر چه سوزناک
مشغول این دم است
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
میدان پر از غبار
دل ها پر از شرار
از ابر رحمتت
ای آسمان ببار
شش ماهه از نفس
افتاده بی قرار
شرمنده میشوم
زین حرف ناگوار
دستش جدا شده
سقای تک سوار
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
هنگامه شد به پا
در بین خیمه ها
آید خدای من
فریاد ای خدا
مادر به گریه گفت
ماه دلم بیا
با من عزیزکم
قهری ؟ بگو چرا ؟
شیرین زبان من
افتادی از نوا
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
سرگشته خواهرت
خشکیده حنجرت
افتاده از عطش
رو به عقب سرت
دیگر نمانده آه
نایی به پیکرت
کم کم ترک خورد
لب های پرپرت
کم دست و پا بزن
بیچاره مادرت
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
آخر به مادرت
حرفی بزن علی
افتادی از نوا
مرغ چمن علی
سرباز من به تن
کردی کفن علی
در پیش دیده ام
پرپر نزن علی
لاله شدی چرا
ای یاسمن علی
( وای از دل رباب
وای از دل رباب ) تکرار
شاعر: #مجتبی_روشن_روان
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#استاد_حیدرزاده
تا که بابا تو را صدا میکرد
محشری در حرم به پا میکرد
با نگاهی به قد و بالایت
یاد پیغمبر خدا میکرد
تو که هستی که پیر میخانه
با مناجات تو صفا میکرد
ای دل آرام خوش صدای حجاز
مأذنه بر تو اقتدا میکرد
بوسه ای از لب تو هر دردِ
پدری پیر را دوا میکرد
دور از چشمِ شور مردم شهر
از رخِ تو نقاب وا میکرد
آتش روی بام خانه ی تو
کوچه ها را پر از گدا میکرد
تو ز اجداد خود چه کم داری
نسبی پاک و محترم داری
وارث آدم و کلیم و مسیح
بهر احیایِ مُرده دم داری
تو ز پایین پا ، ولایت بر
کُرسی و نون و والقلم داری
ما به نام تو سینه زن شده ایم
حق شاهی ، تو بر عجم داری
هم قدم با عموی خود عباس
بر سرِ دوشِ خود علَم داری
شانه هایت ز بس مودب بود
دومین تکیه گاه زینب بود
شاعر : #قاسم_نعمتی
تهیه به همت جواد افشانی
.👇
.
#نوحه_سنتی
#واحد
#زنجیر_زنی
#شب_هشتم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
اشبه الناس پیغمبر اکرم تویی
نزد آل عبا ،علی مُکرم تویی
ای گل باغ دین تویی نور مبین
یا علی جان(۲)
نور دیدگان اهل ولایی علی
اولین شهید آل عبایی علی
غصه های پدر زد به جانت شرر
یا علی جان(۲)
دست پرورده ی حسین زهرا تویی
محوِ در خدا و روحِ تولا تویی
بر حسین غریب تویی یار و حبیب
یا علی جان(۲)
در شجاعت تویی حیدر خیبر شکن
صبر وحلمت بودچون عموی خود حسن
ای گل یاسمن شمع هر انجمن
یا علی جان(۲)
وقت رفتنِ تو، دل حسین خون شده
دردهای دلش دوباره افزون شده
تویی نور دلش همه ی حاصلش
یا علی جان(۲)
وقت رفتن همه اهل حرم گریه کرد
بهر تو یا علی، شاه کرم گریه کرد
تو نبی خصلتی پا به سر غیرتی
یا علی جان(۲)
رفتی و گفته ای من نوه ی حیدرم
پسرم بر حسین، من علی اکبرم
این بود جوششم بهر دین کوششم
یا علی جان(۲)
پدرت قامتِ خمیده آمد بَرَت
یوسف فاطمه گرفت به دامن سرت
آمده باشتاب بده بر او جواب
یا علی جان(۲)
در ره دین حق جانِ تو گشته فدا
زین همه ظلم و کین، فرق تو گشته دوتا
تویی نقش زمین پدرت دل غمین
یا علی جان(۲)
از ستم پیکرِ تو اربا اربا شده
اشک چشمش روان یوسف زهرا شده
قامتش خم شده صبر او کم شده
یا علی جان
#مشهد_مقدس
.👇
2. تا که بابا.mp3
8.35M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ بنِ الحُسَین
#حضرت_علی_اکبر
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
تا که بابا تو را صدا میکرد
شب هشتم محرم الحرام
2. لب ها هلاک آب 96.mp3
17.37M
#حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
لب ها هلاک آب و ..
شب هفتم محرم ۱۳۹۶
هیئت ثارالله ، قم
1. عباس علی ع ـ افشاری.mp3
4.99M
#حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
سینه زنی ( واحد )
#آواز_افشاری
با صدای ماندگار
#حاج_محسن_یاسمی
عباسِ علی
بازوی شیرافکن حیدر
گفت این به برادر
ای تاج سرم
آیت حق ، مظهر اعجاز
سازم تو سرافراز
غارت شده مال من
زین قوم ستمگر
ای مونس و یاور
مه جلوه گر آمد
صبرش به سر آمد
ضربا مثل آمد شق القمرآمد
.
1. دشتی.mp3
3.83M
#استاد_سید_حسین_موسوی
#آواز_دشتی
#زمزمه ابتدای مجلس
لطفا به مطالبی که بین اشعار گفته می شود دقت بفرمایید ، این نوعی آماده سازی مخاطب برای ورود به روضه است
با روسیهی دل به عنایات تو بستم
یک عمر نمک خورده نمکدان بشکستم !
بر جرم و خطا
عبدِ گرفتار ، منم من
ستار تو هستی
ی و گنهکار ، منم من
من آمده ام ،
تا که به تو ، دل بسپارم ...
دیدم همه جا
بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشتست
گنه کار نیاید
من بی کسم و
جز تو کسی ، یار ندارم
من در دو جهان
جز تو به کس کار ندارم
من درد دلم را
به کس ابراز نکردم
من سفره ی دل
پیش کسی باز نکردم
4/2/1399
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
|⇦•یا به جایی خبر مرگِ پسر را..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده روز هشتم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یا به جایی خبر مرگِ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
*آخه امام صادق فرمود به زبون خودتون روضه بخونید*
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
رویِ زانو اگر افتاد شکایت نکنید
رمقی نیست تکانی بدهید پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد تن برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگرِ سینه زنان غم دارد
غم سنگین شبِ هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشستُ ز جگر ناله کشید
*تو مقتل ابن مقرم نقل کرده اونجا میگه ابیعبدالله وقتی رسید بالاسرِ علی اکبر فزع کرد .. یعنی هی داد میزد ولدی ..*
ای جوان مرگ که مشغولِ عبادات خودی
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی؟!
*دید یه تقلایی داره میکنه داره تقلا میکنه که انگار نفسش بالا نمیاد حضرت بغلش کرد با انگشت انداخت تو دهنش لختهی خونُ که در آوورد روایت میگه یه شیهه ای کشید .. راحت شد .. سرشُ گذاشت رو سینه ش یه وقت دید یکی میگه پاشو ، پاشو همهی لشکر دارن هلهله میکنن .. دارن همه میخندن .. دید اصلا ابیعبدالله انگار توی این عالم نیست گفت پاشو وگرنه موهامُ سر برهنه میکنم .. نمیدونم چیشد یهو ابیعبدالله پاشد حرف ورقش برگشت ، صدا زد جوانان بنی هاشم بیایید .. *
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت دریدند چرا
گرگ ها چنگ به رویِ تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه به تاب نداشت
تشنه بودی پدرِ تشنهی تو آب نداشت
سنگ پرتاب شده سمت تو خورده به سرم
پهلویت را که دریدند در آمد پدرم
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد
جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
|⇦•نوبتِ رزم شیرمردان شد ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نوبتِ رزم شیرمردان شد
از سرِ خیمه ها پناهی رفت
روبه میدان جنگ با هیبت
پسر شاه ، مثلِ شاهی رفت
باد تابی به زلفِ او انداخت
دست در گردنِ عمو انداخت
بغضِ غم پنجه در گلو انداخت
پیش چشمانِ ماه ماهی رفت
اباالفضل داره بدرقش میکنه .. برو عموجانم ..
تا علی اکبر تو خیمه بود حرف از غربت نبود .. چون تمامُ کمال مثل پیغمبر بود ؛ حضورِ پیغمبر رو حس میکردن .. هیچ کسی حرف از غربت نمیزد. همچین که گفت من برم میدان ابی عبدالله یه لحظه معطلش نکرد ، فرمود برو.. تا اومد بره یهو عمه ها دورشُ گرفتن.. ارحم غُربَتنا .. رحم کن به غریبیِ ما ، کجا داری میری .. ابی عبدالله دید به دادش نرسه نمیتونه علی اکبر بره .. از کنارِ زینب جدا میشه ، ام کلثوم میگیرش ، ام کلثوم رهاش میکنه حضرت سکینه میاد ، حضرت جلو اومد فرمود رهاش کنید .. فإنه ممسوس في ذات الله .. این غرق در ذات خداست بزارید بره..
ای به قربانِ رویِ زیبایت
اندکی صبر کن که بابایت
خیره مانده به قد و بالایت
پدرش تا کشید آهی رفت
*هیچ شهیدی رو نداریم ابی عبدالله این کارو کرده باشه .. دیدن دنبالِ علی اکبر .. (خودش گفت برو یه لحظه ام معطلش نکرد..) اما دیدن دنبال مرکبش حسین داره میدوه .. محاسن سفیدُ تویِ دست گرفته.. تمام صورت غرقِ اشکِ .. خدا شاهد باش کسی رو دارم به میدان میفرستم أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسولك ..
ابی عبدالله اولین گریه کنه علی اکبرِ ..
أشبهُ النّاس به پیغمبر گفت
رو به دها هزار لشکر گفت
نعره ای زد انابن حیدر گفت
رنگ از صورتِ سپاهی رفت
دست پروردۀ یلی هستم
خسته و تشنه ام ولی هستم
من علی وارث علی هستم
هر که از ترس سمت راهی رفت
تا علی اومد تو میدان پیرمردا که پیغمبرُ درک کرده بودن گفتن این پیغمبرِ وارد میدان شده .. ما با پیغمبر جنگ نداریم.. اما تا گفت أنَا عَليّ بن الحسين بن علي نحن وبيت الله أولَى بِالنّبي.. اونایی که کینه از امیرالمومنین تو دلشون بود گفتن اسمش علیِ اَمونش ندین..
رقص شمشیرِ او تماشایست
ساخت از خون کشته دریایی
میرود مثل باد هر جایی
گه یمینُ یسار گاهی رفت
با هر آنچه که میرسید زدند
چون علی بود پس ندید زدن
بر سرش ضربه ای شدید زدن
چشم هایِ علی سیاهی رفت
آه از آنچه ضربه با وی کرد
اسب را سمتِ خیمه ها هی کرد
قسمتی از مسیر را طی کرد
اسب در راه اشتباهی رفت
دست گردن اسب انداخته ..خون فرق علی اومد رو چشمایِ اسبُ گرفت .. جایی رو ندید ..
گلۀ گرگ ها به دنبالش
گفتنی نیست حال و احوالش
غرق خون است یال و کوپالش
یوسف این بار در چه چاهی رفت
قلم افتاد و طاقت از کف داد
صحنه ای پیش او مُجسم شد
زیر بار نوشتنِ این غم
قامت استوارِ او خم شد
نیزه داران چه زود می آیند
عده ای با عمود می آیند
تیغ ها هی فرود می آیند
نوبتِ سنگ و چوب ها هم شد
|⇦•کجایی جونم کجایی که دیره..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
واویلا ..
کجایی جونم کجایی که دیره
الهی که بابایِ پیرت بمیره
نشونیتُ از تیر و از نیزه نگیره
واویلا ..
اینا که رو خاکِ تن یه جوانه
که ریخته مثه تسبیح دونه به دونه
میترسم یه تیکه ت علی جا بمونه
*عبا رو پهن کرد روی زمین :
جوانان بنی هاشم بیایید ..
آقا این روضه عبا ، یه دنیا روضه ست این عبا خیلی جاها به کار اومد .. پیغمبر رو بدنِ حمزه کشید خواهرش صفیه نبینه .. امیرالمومنین از همه بدتر اینجاست پشت در تا اومد بره دید زهرا با اون وضع افتاده عباشُ انداخت رو خانم ..*
تنت قطعه قطعه تنت ارباً ارباً
پس از تو عزیزم دیگه اُف بدنیا
تا محشر آتیشه غمت کم نمیشه
چیکار کرده نیزه ، تنت جمع نمیشه
علی جان ...علی جان ...
واویلا ..
صدا ناله هات قلبمُ از جا کنده
میبینی صدا خنده هاشون بلنده
چجور چشم بازت رو بابا ببنده ؟..
واویلا ..
چجوری باید پیکرت رو تکون داد؟
باید صد دفعه تویِ این روضه جون داد
آخه به من عمه راه حرم رو نشون داد
جونا رسیدن به تشیع جنازه
داره میریزه از عبا خونِ تازه
ببین عمه با مشت میکوبه به سینه
میگه کاش رقیه تنت رو نبینه ..
علی جان ...علی جان ...
|⇦•کار از کار گذشته ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کار از کار گذشته بدنت پاشیده
سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده
نه فقط من همه ی اهل حرم هم باشند
قابل جمع شدن نیست تنت پاشیده
خواست با دستش ببندد پلکِ اکبر را نشد
خواست تابا گریه شوید پلکِ دیگر را نشد
روی زانو چهار دستُ پا رسیده بر سرش
خواست زینب نشنود لبخند لشگر را نشد
گفت بابایی بگو اما فقط یک با شنید
هر چه میکوشید بایِ حرفِ آخر را نشد
با دو انگشتش میانِ حلق دنبال چه است
خواست تابیرون کشد یک تکه خنجر را نشد
*یا اباعبدالله کمک کن امشب برات گریه کنیم ..(زبانِ حال) آخه وقتی از کنار بدن علی اکبر میومد به جای اینکه به سمت خیمه ها بیاد به سمتِ دشمن میرفت .. (چرا ؟ آخه دیگه چشاش جایی و نمیبینه حسین ..)عباس رفت زیر بغلش و گرفت داداش خیمه ها این طرفه ..
حسین آرام جانم....
حسین روح و روانم ....
خرده های استخوان از سینه بالا میرود
خواست تا خالی کند هر بار حنجر را نشد
خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشد
خواست بابا هم کشد تا خیمه خواهر را نشد
یک مرتبه برگشت حسین .. گفت بنی هاشم بیاید بدن علی رو بردارید .. دیگه رمق تو پاهام نمونده ... هرجا نشستی پنج مرتبه یا حسین ..
|⇦•میبینی که حالم ، چه بد حالیه..
#زمزمه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
میبینی که حالم ، چه بد حالیه
سر به زیر اومدم ، دست من خالیه
شده گردنم کج ، که راهم بدی
بیپناه اومدم ، تا پناهم بدی
ازم رو نگیر ، شرمسارم
کنارم بمون ، کم نیارم
تو داری مثل من ، ولی من
به جز تو کسی رو ، ندارم
درسته خرابم ، عذابم نکن
پیش خوبایِ عالم ، خرابم نکن
نبر آبروم و ، پناهم بده
سر به راهم کن و ، سوز و آهم بده
نمیخوام که از تو ، جداشم
میخوام توی راهت ، فداشم
اگه آخر عمرمه ، کاش
عاشورا فقط ، زنده باشم
باباش اومده ، با قد خم شده
سایۀ یک علی ، از حرم کَم شده
نخندید بهش ، که عزاداره این
خنده مرحم واسه اون ، که جا خورده نیست
حسین و صدا زد ، علی حیف
صداش تو شلوغیها ، گم بود
میگن که غریبونه ، جون داد
خداحافظیش ، زیر ثُم بود
جوونا بیاید که ، حسین ماتشه
تیکه تیکه شده ، وقت خیراتشه
بیاید که داره ، فاطمه میرسه
اونقده پخشه که ، به همه میرسه
کنار تنت ، پاره پاره
شکسته شده ، داغ داره
زیر بازوهاش و ، بگیرید
حسین نایِ رفتن نداره
|⇦• بنای سوختن امشب اگر..
#مناجات و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد
چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد
نه سرزنش نکنید، این دلی که سوخته شاید
به غیر آه کشیدن ، هنر نداشته باشد
هنوز آب نخوردهاست خاک خشک دل من
بعید نیست درختم ، ثمر نداشته باشد
خدا نیاورد ، آنکه ز چشم یار بیفتد
خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد
هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید
اگر به بندگی ما نظر، نداشته باشد
شبانه بر سر و سینهزدن، چه فایده دارد
ضرر نمود کسی که سحر، نداشته باشد
چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه
به قدر بال مگس، چشمِ تَر، نداشته باشد
*آقا شیخ جعفر شوشتری میفرماید نگید شبِ علی اکبر بگید شب جون دادن حسین .. واقعا هم اگر زینب نیومده بود حسین اونجا جون میداد .. همچین که بی بی اومد دست گذاشت رو سر شونۀ حسین آقا جونِ دوباره ای گرفت پاشد خواهرم تو اینجا چیکار میکنی ..*
فقط اجازه بده، پیش خانهات بنشینم
بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد
مرا بغل کن و، با بوسه غرق عاطفهام کن
شبیه آن پسری که، پدر نداشته باشد
چقدر ندبه بخوانیم و أینَ أینَ بگوییم
روا نبود دعاها اثر، نداشته باشد
تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد
بیا که شیعه دگر خون جگر، نداشته باشد
|⇦•ای لَبَت خشکتر از ..
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای لَبَت خشکتر از ساحل دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب محیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن
کمکم کن منِ افتاده ز پا را پسرم
مثل تسبیح تنت یکصدویک دانه شده
با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسرم
چه داغی نشوندی ، تو دل من
نمون روی خاکا ، با این بدن
پاشو بار دیگه ، قدم بزن
برای بابا ..
دل از دیدن تو ، نمیشه سیر
بابات اومده ، ناتوان و پیر
ببین خم شدم ، دستمو بگیر
عصای بابا ..
از خیمه رفتی و ، بردی دل منو
دریای من گرفت ، غم ساحل منو
میگردم از غمت ، دشت ستاره رو
پیدا نمیکنم ، اون جسم پاره رو
پر از سوت و کف شد ، دور و برت
زمین میخورم ، پیش پیکرت
سرم خم شد از غم ، روی سرت
نفرین به دنیا ..
گل من چه پرپر ، آوردنت
گلابم چقد بد ، فشردنت
عبا کم اومد واسه ، بردنت
ای اِرباً اِربا ..
نامرد مردما ، بدجور کشتنت
هی جمع میکنم ، منها میشه تنت
پاشو نگات کنم ، حتی یه بار علی
بابای پیرتو ، تنها نذار علی
بهاری که دیده ، خزونشُ
نفسهاش بریده ، اَمونشُ
نشسته کنار ، جوونشُ
روضه میخونه ..
حسین مونده با ، سوز گریههاش
علی و ، پریشونی باباش
کسی دل ، نمیسوزونه براش
دلش چه خونه ..
ای میوۀ دلم ، وقت رسیدنت
این لشکر حسود ، از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت ، موهام سفید شده
تو زخم خوردیُ ، بابات شهید شده
شاعر: داود رحیمی
میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم .. میدونی یعنی چی؟! همچین که افتاد رو گردن اسب؛ تا شمشیر به فرقش زدن این خون ها داره جاری میشه خودشُ انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسبُ گرفت اسب تربیت شدهست باید برگرده سمت خیمهها ..
اما راهُ اسب گم کرد .. عوض این که بره سمت خیمهها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد..
کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه...
کوچه باز کردن ، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛ یهو ابیعبدالله دید این نیزهها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره...
یا اللّه حرفم تمام؛
اینجا یه جا بود تو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچۀ دیگه گیر افتاد ... اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون...
همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد...