.
|⇦• #روضه
توسل به امام سجاد علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
*چه خوب شد امشب دور هم جمع شدیم ، یه مجالی شد کمی درد دل کنیم ..*
با ناله ام زمین و زمان گریه میکند
از مادر ارث بردهام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
*از کدوم غم و غصه براتون بگم؟!همینقدر براتون بگم بابام اینقدر غریب بود که باید وقتی سلام میدم عرض کنم:
السلام علیک یا من دفَنه أهل القُریٰ .. یه مشت دهاتی جمع شدن بابامُ به خاک بسپارند.. توی همین صحرا حیرونُ سرگردون مونده بودن ، بدنهای بیسر روی خاکها ، من اومدم یکی یکی معرفی کردم .. بنی اسد ؛ این پیغمبر نیست .. داداش اکبرمه .. بنی اسد ؛ این پسرعموم قاسمه ..
از کدوم غم امام سجاد بگم ؟! از کدوم غصهش بگم ، از همهی شهادتا بگم از آقا گفتم .. از همهی اسارتها بگم از آقا گفتم ، بذارید دنبال دلم برم ..
بنی اسد دیدند آقا همهرو رها کرد ، اومد پشت خیمه گاه خاکهارو زیر و رو میکنه .. یه قنداقهی خونآلود پیدا کرد .. امشب شب گریهس .. اصلا مُلک گریه دربست در اختیار زین العابدین علیه السلام هست ..
آب میدید گریه میکرد
آتش میدید گریه میکرد
جوون میدید گریه میکرد
پیر میدید گریه میکرد
چهل سال آقا گریه کرد .
دلم میخواد همینجور آرام آرام بسوزی... بیصدا گریه کنی همونطور که مادرشون بیصدا گریه میکرد همسایهها خبردار نشن ..*
من با همین لبان خودم ، نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
*یادت نره امام زمان شاهد و حاضر و ناظر در جلسه هست ، یه جور روضه نخونیم قلب آقا رنجیده بشه .. خیلی دارم خودمُ حفظ میکنم آنچه به نظرم میرسه نگم اما اجازه بدید این جمله رو عرض کنم ..
یه وقت هست سر رو با یه ضربه جدا میکنند..
حسین .. غریب کربلا حسین ..
حسین .. شهید سر جدا حسین ..
از همه عذر میخوام .. اگر قرار باشه گفته بشه ان شالله شب عاشورا عرض میکنم ..*
یادم نمیرود که چگونه مقابلم
بستند دست عمهی محنت کشیده را
یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار
*صدا زد عزیز برادرم ، چه کنیم ؟! فرمود علیکن بالفرار ..*
یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
*حسین .. جانِ اباعبدالله نخواه که من ازت بخوام ناله بزنی .. کربلا رفتی یا نه ؟! ان شاالله که کربلا نرفته توی مجلسمون نباشه .. شاید جای قدم های تو همون گیسوان ریخته باشه .. شاید همون جایی که توی کربلا پا گذاشتی دختر خورده باشه زمین .. شاید همون جایی که نشستی استراحت کنی خار رفت توی پای دختربچه ها ..شاید همون جا که نشستید روی خاک کربلا اشک بریزید ، زینب میدویده .. نمیدونم ..
غم و غصه من یکی دو تا نیست ..*
هنگام جابجائی سر روی نیزه ها
*توی هر منزلی سرهارو از روی نیزه ها برمیداشتن ، صبح دوباره میخواستن این سرهارو روی نیزه ها .. یه جوری ناله بزن تا من نتونم حرف بزنم .. جلوی چشم این زن و بچه ، جلوی چشم عمه جانم ، که هروقت سرشو بلند میکرد سر داداششو میدید ..*
ای جان من ، به نیزهی اعدا چه میکنی
آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی
*ما اومدیم برای حسین بمیریم ، دق کنیم ، گریه چیزی نیست ، سینه زدن چیزی نیست ..*
هنگام جابجایی سر ..
*چاره نداشته گفته سر ، باید میگفت سرها...
حالا یکی یکی در صندوقهارو باز میکنند ، سرهارو یکی یکی دوباره میارن نصب میکنند روی نیزه ها ..
لیلا داره نگاه میکنه ، نجمه خانوم داره نگاه میکنه ، وای از وقتی که رباب یه نگاه میکرد .
چرا فقط سر ابی عبدالله رو داره میگه
چون امام همه جا امام هست ، امام امام همه چیز توی این عالم هست ..*
هنگام جابجایی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را
*آقاجانم ،توی مصائب جدتون هر مصیبتی رو دست میذاری خیال میکنی این دیگه آخرشه میری جلوتر میبینی واویلا .. شاعر یه مصیبتی رو داره متذکر میشه قبلش میخواد شمارو محکم کنه ، آرام کنه ، لذا میگه بدانُ گاه باش ..*
یک تار موی عمهی مارا کسی ندید
*این دیگه گریه داره ؟!.. پس همه این حرفایی که میزدیم تا حالا ، غارت چادر و معجر دروغ بود ؟!؟ نه نه ..*
یک تار موی عمهی مارا کسی ندید
پوشانده بود نور حسین آن حمیده را
زود بگمُ رد شم ..
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیمُ وحشت و رنگ پریده را
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_خلج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_چهارم_محرم_الحرام.mp3
5.62M
#روضه توسل به #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن خلج
|⇦•روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا ویژۀ ایام شهادتِ امام زین العابدین علیه السلام به نفس حاج مهدی سماواتی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..
اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..
ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود ...
جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..
امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!
میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن ...
حسین ...
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ ..
اُقاد ذَليلا في دمشق كانني
مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصير
*چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند ... من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم*
و جَدي رسول الله في كل مشهد
و شَيخي اميرالمؤمنين امير
فياليت اُمي لم تلدني و لم اكن
يزيد يَراني في البلادِ اسير
*یعنی ای کاش مادر منو نمیزایید .. تا یزید منو این سان اسیر نبینه .. *
تا نمیدیدم یزید این سان اسیرِ هر دیاری
کاش در این عالم فانی نمیزایید مامم
____
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد
#ویژه_ایام_صفر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
👆
#شهادت_امام_سجاد
سینه زنی زیبا ویژۀ ایام شهادتِ راوی دشتِ کربلا امام زین العابدین علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
اباالعطشان .. حسین ..
منم و گریه و ناله .. خزونه باغی از لاله
مدینه روضه می خونم ، چهل ساله
به یاد عاشورا من ، چه خون دل ها خوردم
دلم می خواست که من هم ، تو کربلا می مردم
میرم از حال
عاشورا و گودال
یادم نمیره ، وآی ....
اباالعطشان .. حسین ..
نفس آخره یارم .. دیگه راحت میشم امشب
بازار برده ها رفتیم من و زینب
تموم آل الله و ، با کعب نی می بردن
دیدم که ناموسم رو ، تو بزم می ، می بردن
الشام الشام
سنگ از بالایِ بام
یادم نمیره ، وآی ...
اباالعطشان .. حسین ..
هوا هوای بارونه ، دیگه دلم پریشونه
خاطره هایِ شام و داغ ویرونه
به فکر دلداری رقیه که افتادن
جای عروسک دستش سر بریده دادن
رگ ها خونی
موی بابا خونی
یادم نمیره ، وآی ...
اباالعطشان .. حسین
____
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
.
#امام_حسین
#شعر_کربلا
اینجا روان اشک خلایق از دوعین است
اینجا مزار یوسف زهرا حسین است
اینجا شرف بر جنّت موعود دارد
اینجا ملک روی غبار آلود دارد
اینجا فضا بوی خدا همراه دارد
اینجا صفا از خون ثارالله دارد
اینجا زمینش لاله های یاس دارد
یک باغ گل از پیکر عبّاس دارد
اینجا کلام الله را در خون کشیدند
اینجا حسین ابن علی را سر بریدند
اینجا ز غصّه جان عالم بر لب آید
اینجا صدای مرکب بی صاحب آید
اینجا شرر بر قلب خیر النّاس افتاد
اینجا دو دست از پیکر عبّاس افتاد
اینجا روان خون دل از چشم رباب است
در گریۀ اصغر صدای آب آب است
اینجا گلوی خشک اصغر را دریدند
صید حرم را تشنه لب در خون کشیدند
اینجا علی اکبر ز صدر زین فتاده
اینجا پدر بر صورتش صورت نهاده
اینجا یتیم مجتبی داماد گردید
واویلتا بانگ مبارکباد گردید
اینجا خزان گردید گلهای مدینه
نیلی ز سیلی شد گل روی سکینه
اینجا به روی آل طاها آب بستند
پیشانی فرزند زهرا را شکستند
اینجا به خون زهرا دست و پا زد
در زیر تیغ شمر مادر را صدا زد
اینجا ز غم رنگ از رخ زینب پریده
بگذاشت لبها را به رگهای بریده
اینجا ولایت گلشنش آتش گرفته
اینجا یتیمی دامنش آتش گرفته
اینجا یتیمان سیلی از بیداد خوردند
از ترس، زیر خارها لب تشنه مردند
اینجا زدند آل علی را ظالمانه
اینجا ز دشمن خورد زینب تازیانه
اینجا سر فرزند زهرا بر سنان بود
دستش جدا از تیغ ظلم ساربان بود
.
Zamineh-Shab12.mp3
4.75M
زمینه (منم و گریه و ناله...)
کربلایی سعیدرضااسدی
شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۲
.
#امام_حسین
#قتلگاه
چند لحظه ای نیست كه از من جدا شدی
در این زمانِ كم چقدر جا به جا شدی
یادش به خیر جای تو بر سینه ی نبی
حالا به روی خاك پُر از رَدِ پا شدی
از بس فشار ِ نعل تورا پخش كرده است
در خاكِ كربلا تو بی انتها شدی
تقصیر نیزه شد كه صدایت نمیرسد
راهِ گلو گرفته شده بی صدا شدی
....................
بلند مرتبه شاهم چه آمده به سرت؟
چقدر نیزه نشسته به رویِ بال و پرت
یكی یكی ز بلندیِّ تَل شمردم تا...
هزار و نهصد و پنجاه زخم بر جگرت
فقط تو از سر ِ زین بر زمین نیفتادی
هزار مرتبه من را زمین زده خبرت
غروب نیست، هوا روشن است، اما تو
تمام دشت شده مثل دود در نظرت
تویی كه زینت دوش پیامبر بودی
چرا به آخر گودال ختم شد سفرت؟
...
قبول كن كه شبیه حصیر افتادی
قبول كن ته گودال گیر افتادی
مخواه تا كه سر من به گریه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
برای پیكر تو یك لباس بگذارند
میان گریه ی من این سنان چه می خندد
دهان باز تو را نیزه دار می بندد
آهای شمر عبا را كسی ربود برو
بیا النگوی من را بگیر و زود برو
برای غارت پیراهنت بمیرم من
چرا لباس ندارد تنت بمیرم من
قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم
و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند
.
#شهادت_امام_سجاد
#زمینه
🏴سبک زمینه یا شور روضه ای شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد_ع
#شور_امام_سجاد_ع
#چهل_سال
🏴بند اول
چهل سال/خونه قلب تبدار/دردم شد غم یار/روزم شد شب تار
چهل سال/من با هر بهونه/اشکام دونه دونه/میریزه رو گونه
خودم دیدم/خنجر و روی حنجر
خودم دیدم/میبرید از بابام سر
خودم دیدم/غصب انگشترش رو
خودم دیدم/روی نیزه سرش رو
امون از کربلا
🏴بند دوم
چهل سال/هر شب در عذابم/من در اضطرابم/گریون ربابم
چهل سال/هر شب بیقرارم/من آروم ندارم/یاد شیره خوارم
خودم دیدم/توی خیمه رباب و
خودم دیدم/تو چشاش اضطراب و
خودم دیدم/که سه شعبه رها شد
خودم دیدم/سر اصغر جدا شد
امون از کربلا
🏴بند سوم
چهل سال/گوشه گیره غربت/هستم من با محنت/با یاد اسارت
چهل سال/تلخه واسم ایام/میگم هر صبح و شام/ای وای از غم شام
خودم دیدم/مردای بی حیا رو
خودم دیدم/خنده ی شامیا رو
خودم دیدم/که دادن مارو آزار
خودم دیدم/عمه رو بِین اغیار
امون از شام غم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵ڪربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#زمینه
#شور
🏴سبک زمینه یا شور روضه ای شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#امام_سجاد #علیه_السلام
#معروفم_به_گریه
🏴بند اول
معروفم به گریه،مأنوسم با دعا
من زین العبادم،تب داره کربلا
از اونروز غمبار،گریونم چهل سال
با قلبی شرر بار،گریونم چهل سال
چهل سال،بی قرارم
میسوزه،قلب زارم
چهل سال،در عذابم
از چشام،خون میبارم
که دیدم،با یه خنجر
بریدن،از بابام سر
شنیدم،از تو گودال
صدای،غریب مادر
واویلا آه و واویلا
🏴بند دوم
معروفم به گریه،من کناره کعبه
میسوزم به یادِ،اون تیر سه شعبه
کار خنجر و کرد،وقتی که رها شد
شیرخواره پرید و،سر از تن جدا شد
چهل سال،بی قرارم
میسوزه،قلب زارم
چهل سال،در عذابم
از چشام،خون میبارم
که دیدم،پشت خیمه
خونی پیکر علی رو
و دیدم،روی نیزه
واویلا،سر علی رو
واویلا آه و واویلا
🏴بند سوم
معروفم به گریه،من در مَلَاءِ عام
سخت تر از کربلا،واسم بوده اَلشّام
بُردن مارو اونجا،از کوچه و بازار
یادش که میُفتم،من رو میده آزار
چهل سال،بی قرارم
میسوزه،قلب زارم
چهل سال،در عذابم
از چشام،خون میبارم
که دیدم،عمه بود و
یه عده،پستِ شامی
و رفتم،توی بزم
شرابِ،اون حرامی
واویلا آه و واویلا
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵ڪربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#نوحه_سنتی
#سوم_امام
در سوم قتل حسین،از بهر دفن شاه دین
آمد به دشت کربلا،امام زین العابدین
بنی اسد حاضر شدند،برای دفن شهدا
بهر شناسایی شان،آمد امام چارمین
توسط بنی اسد،با رهنمایی امام
جسم شهیدان یک به یک،مدفون شدند در آن زمین
جسم حسین صد چاک بود،در بوریا پیچیده شد
شد دفن شاه تشنه کام،به دست فخر الساجدین
تنها شهیدی که شده،مدفون کنار علقمه
باشد اباالفضل رشید،نور دل ام البنین
گوید مقدم ای خدا،به حق خون شهدا
توفیق طاعت کن عطا،بر مؤمنات و مؤمنین
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#دفن_شهدای
👇
.
#نوحه_سنتی
#سوم_امام
از جور و جفا تن حسین که چاک چاک است،عریان روی خاک است
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
تا آن که سه روز و شب از این واقعه بگذشت،رفت عدو از آن دشت
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
آمدند بنی اسد کنند همت و یاری،بر خاک سپاری
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
زین العابدین بهر شناسایی ابدان،آمد سوی آنان
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
بر خاک سپردند تمام شهدا را،انوار خدا را
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#دفن_شهدا
.👇
.
نوحه سنتی
(ذکر دفن شهدای کربلا)
#دفن_شهدا
#سوم_امام
چارمین امام ما،در کرب و بلا آمد
پیکر شهیدان را،تا به خاک بسپارد
با بنی اسد گفتا،می شناسم آن ها را
خاک هر شهیدی هم،صد لاله به بار آرد
این قبور می گردد،کعبه بهر عاشق ها
هر کسی شود عاشق،سوی این دیار آید
نامه های بسیاری،بر حسین بنوشتند
تا زاده ی پیغمبر،سوی نینوا آمد
الغرض پی تدفین،با بنی اسد اقدام
بنمود و نمودی دفن،تا ز ناله ها کاهد
مدفن شهیدان،این دیار جاوید است
چون حریم این خوبان،مرکز دعا باشد
یا رب بدم المظلوم،بگذر ز خطای ما
بخشای مقدم چون،اشک از مژه می بارد
زمینه:ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای
#حسین_مقدم
👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_علیه_السّلام
1⃣ بند اول
عقیق سرخِ یمنِ حسینم
یه عمره که سینه زنِ حسینم
بابام تو کربلا و من مدینه
منم که دور از وطنِ حسینم
تو بیداری و خواب گریه میکنم
بی سامون و بی تاب گریه میکنم
با یاد لبای عطشان حسین
وقتی می بینم آب گریه میکنم
گریه میکنم،قلبمونو آزردن
گریه میکنم،چی سر ما آوردن
گریه میکنم،مارو اسیری بردن
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
2⃣ بند دوم
سرزده از موی سرم سپیده
شبیه من این همه غم کی دیده
خاطره ای که منو میسوزونه
بزم شرابه و سر بریده
یاد غصّه ی شام گریه میکنم
یاد نذر اطعام گریه میکنم
جای هر خوش اومد شد جواب ما
طعن و لعن و دشنام،گریه میکنم
گریه میکنم،درد بچه ها این بود
گریه میکنم،دستاشون چه سنگین بود
گریه میکنم،دشمن ما بی دین بود
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
3⃣ بند سوم
یادم میاد شلوغیِ تو گودال
روضه ی پیکری که شد لگدمال
غمایی که دیدم تو اون چهل روز
برای من گذشت مثِ چهل سال
خاکستر می بینم گریه میکنم
تا معجر می بینم گریه میکنم
توی کوچه ها تا دست هر کسی
انگشتر می بینم گریه میکنم
گریه میکنم،از دنیا شدم بیزار
گریه میکنم،وای از اون همه آزار
گریه میکنم،جای ما نبود بازار
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
شعر و سبک: محمدجواد ابوتراب زاده
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد #علیه_السلام
#زمینه
بند1⃣
یادم نمیره
کربلا غوغا بود
محشر کبری بود
دور سر بابام
دعوا بود
به زحمت اومدم دم خیمه
اما چشای من سیاهی رفت
فقط میدیدم وسط گودال
نیزه هایی روکه بالا میرفت
پیچید میون صحرا آه زهرا
آتیش وقتی که رفت از خیمه بالا
موندن بچه ها زیر پای اسبا
میگفتم با حال زار
علیکن باالفرار
بند2⃣
یادم نمیره
انگار سر آوردن
همه چی رو بردن
دلم رو از این غم
آزردن
به عمه گفتم زیر لب آروم
من دیگه دارم میمیرم کم کم
نامحرا دارن میان از دور
گره بزن معجرارو محکم
انگار روی سرم دنیا خراب شد
وقتی که زیر پا گلها گلاب شد
سوختم دل من از غصه کباب شد
میگفتم بی اختیار
علیکن بالفرار
بند3⃣
یادم نمیره
گلامونو چیدن
بچه ها ترسیدن
به اشک چشمامون
خندیدن
صدای پای مرکبا اومد
دنیا برام مثل جهنم شد
خیلی به فکر بوریا بودم
برای پیکری که درهم شد
دیدم پیکری زیر دست و پا بود
گودال تازه شروع ماجرابود
سرها مقابلم رو نیزه ها بود
میخوندم با اضطرار
علیکن بالفرار
شعر و سبک:حسین نوری
👇
#امام_سجاد علیه السلام
#زمینه
بند1⃣
جونم رو لب رسیده هر شب دلخونم
داغم تازه است هنوزم روضه میخونم
عمریه که میسوزه دلم
این روضه ها شده قاتلم
روضهی اون تن بی سرو
روضهی اون دو دست قلم
میباره بارون هرشب از چشم من
از داغ اون یوسف بی پیرهن
که شد پیکرش با خاک و خون کفن
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
بند2⃣
افتاد رو خاک صحرا دریا لب تشنه
بوسه میزد به جسمش شمشیر و دشنه
بابامو صد نفر میزدن
اهل حرم به سر میزدن
خواهرامو با کعب نی و
عمه رو با سپر میزدن
انگار که دستی قلب من رو فشرد
وقتی حرمله دستش رو بالا برد
رو نیزه اشک سقا رو درآورد
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
بند3⃣
مردم با خاطرات تلخ شهر شام
وای از زخم زبون و سنگ روی بام
مَردم شامیه بی حیا
از کنیزی میگفتن به ما
مارو نشون میدادن به هم
بسه دیگه پناه برخدا
روی زخم تازه نمک پاشیدن
ما گریه کردیم و اونا خندیدن
ما سینه زدیم و اونا رقصیدن
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
شعر: حسین نوری
سبک: احسان نوری
.
#نوحه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد (ع)
می نمایم ترک دنیا/می روم دیدار بابا۲
(زهرکینی که دشمن مرا داد
درد چل ساله ام را شفا داد)۲
یاحسین یا حسین یا حسین جان۲
____________
مانده از روز بلایم/شاهد کرببلایم
دیده ام قتل یاران دین را
دیده ام غرق در خون زمین را
یا حسین..
_______________
سر بابایم جدا شد/با لب عطشان فدا شد
دفن کردم تن بی سرش را
دیده ام سرزنان خواهرش را
یا حسین...
__________________
سالها اشکم روانست /هجرشان آتش به جانست
مانده در خاطرم حلق اصغر
بدنی پاره پاره ز اکبر
یا حسین...
شعر:اسماعیل تقوایی
👇