eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
8. گلچین.mp3
3.11M
( علیه السلام ) عاشق دیدار دوست ، اوست که همچون حسین زردی رخسار او ، سرخ زخون گلوست عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار قصه‌ ی ناموس و عشق ؛ صحبت سنگ و سبوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منت شمشیر دوست ، بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد نکوست گفت آقا از این سفر حذر کن ، فرمود جدم رسول خدا (ص) رو دیدم ، به من فرمود حسین جان : « اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا » ... گفت پس این زن و بچه رو با خودت نبر ، فرمود جدم رسول خدا (ص) فرموده : « إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا » خدا میخواد اینهارو اسیر ببینه ... ( لهوف سید بن طاووس ) ، ص 127-128 و بحارالانوار، ج 44، ص 364.
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایامِ اربعین _ حاج مهدی سماواتی.mp3
3.65M
( علیه السلام ) عاشق دیدار دوست ، اوست که همچون حسین زردی رخسار او ، سرخ زخون گلوست عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار قصه‌ ی ناموس و عشق ؛ صحبت سنگ و سبوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منت شمشیر دوست ، بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد نکوست گفت آقا از این سفر حذر کن ، فرمود جدم رسول خدا (ص) رو دیدم ، به من فرمود حسین جان : « اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا » ... گفت پس این زن و بچه رو با خودت نبر ، فرمود جدم رسول خدا (ص) فرموده : « إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا » خدا میخواد اینهارو اسیر ببینه ... ( لهوف سید بن طاووس ) ، ص 127-128 و بحارالانوار، ج 44، ص 364.
1. دشت و شب و.mp3
2.77M
( سلام الله علیها ) دشت و شب و طفلِ نابَلد ، واويلا گر زَجرِ حرامي برسَد « واويلا ... » از صاحب روضه معذرت مي خواهم پهلوي رقیه و لگد ، « واويلا ... » خوشم که جوهرِ عشق تو در سِرشت من است محبت توام آن خط سرنوشت من است گناهکارم و از آستان قدس حسین کجا روم ؟ به خدا کربلا بهشت من است @navaye_asheghaan
( سلام الله علیها ) همین که قافله نزدیک مدینه شد ، امام زین العابدین بشیر را صدا زد ، فرمود برو داخل شهر ، مردم را خبر کن ، بگو بیایند به استقبال این داغدیده ها ، تازیانه خورده ها ، ... زیر بغل های اینهارو بگیرن ، اینجا دیگه با احترام وارد بشوند ... وارد شهر شده ، ناله میزنه ، فریاد میکنه : « يا اَهْلَ يَثْرِبَ ، لامُقامَ لَكْمْ بِها » مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... چرا ؟ « قُتِلَ الْحُسَيْن ... » یه وقت دید یه خانومی صدا میزنه : بشیر ، صبر کن ، بگو بدونم از کربلا چه خبر داری ؟ دید فاطمه یِ اُمُّ البنین علیها سلامه ، ... ملاحظه کرد ، یه مرتبه خبر نداد ، گفت : بی بی جان ، بعضی از عزیزان شما را کربلا کُشتند ... فرمود : « أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء ، کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین » یعنی همه بچه هام و هرکی زیر این آسمونه ، فدای حسین ... « أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین » بگو با حسینم چه کردند ؟ امان از اون لحظه ای که شنید ، عزیز فاطمه را هم کشتند ، می اومد قبرستان بقیع ، چهار صورت قبر درست میکرد ، می نشست ، گریه میکرد و ناله میزد و اشک می ریخت ... طوری که دوست و دشمن به حالِ این مادرِ چهار شهید گریه میکردند ، ... گاهی سر بر میداشت میگفت : عونم ، جعفرم ، عثمانم ، عباسم ، گریه ام برای شما نیست ، گریه ام برای اون آقائیه که مادر نداره ، حسییین ... گاهی سر بر میداشت میگفت دیگه به من اُمُّ البنین نگید ، من که دیگه پسر ندارم ، ... گاهی هم زبون میگرفت ، میگفت : « وَيْلِي عَلَى شِبْلِي » یعنی وای ، شیربچه ام ...عباسم ... یه زبان حالِ دیگه هم داشت ، عباسم : شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی مادر ... ؟ (منتهی المقال، ج 2، ص 70 تذکره الشهداء، ص 443) @navaye_asheghaan
. |⇦•کوثر اشک من .. علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ." درود خدا بر تو ای ابالحسن..درود خدا بر روح تو ..درود خدا بر بدنت..مولا جانم صبر کردی..و تو را سکوت ..خدا بکشه کسانی رو که تو رو با دست و زبانشون کشتن...* کوثر اشک من از ساغَر و پیمانه‌ی توست دلِ آتش زده‌ام شمعِ عزا‌خانه‌ی توست جگرِ سوخته، خاکسترِ پروانه‌ی توست شعله‌های دلم از آهِ غریبانه‌ی توست ای تو را به قدم زائر کویت گلِ من وِی خراسان تو تا صبح قیامت دل من درد جان را تو طبیبی تو طبیبی تو طبیب بزم دل را تو حبیبی تو حبیبی تو حبیب بی تولای تو دل را نه قرار و نه شکیب تو غریب‌ الغُرَبایی و همه خلق، غریب نه خراسان که سماوات و زمین، حائر توست دور و نزدیک ندارد دل ما زائر توست ای قبولِ غمِ تو گریه‌ی ناقابل ما آتش عشقِ تو در روز جزا حاصل ما مایه از خاک خراسانِ تو دارد گِل ما ما نبودیم که می‌سوخت به یادت دل ما سال‌ها آتش غم، شمع‌صفت آبت کرد زخم در سینه، شراری شد و بی‌تابت کرد تو به خِلقت پدری و تو به زهرا پسری مثل جد و پدرت از همه مظلوم‌تری تو جگرپاره‌ی پیغمبر و پاره‌جگری بلکه بی‌تاب‌تر از بِسمِل بی‌بال و پری *میان حجره افتاده بوداز این پهلو به آن پهلو می‌غلتید..* میزبان تو شده ای جان جهان قاتل تو کس ندانست ندانست چه شد با دل تو تو که سر تا به قدم، آینه‌ی توحیدی به چه تقصیر چو بِسمل به زمین غلتیدی مرگ را دور سرت لحظه به لحظه دیدی همچنان مارگزیده به خودت پیچیدی که گمان داشت که با آن غمِ پیوسته‌ی تو قتلگاه تو شود حجره‌ی دربسته‌ی تو بابی انت و امی که چه آمد به‌ سرت داغ معصومه‌ی مظلومه به جان زد شررت تو زدی بال و پر و کرد تماشا پسرت بس که بر شمس رُخَت ریخت ستاره، قمرت شرر آه برآمد ز نهادت مولا صورتت شسته شد از اشک جوادت مولا *اباصلت میگه دیدم جوانی وارد حجره شد من که درها رو بسته بودم چگونه وارد شدی فرمود: اون خدایی که به چشم‌ به‌ هم زدنی منو از مدینه به طوس آورد از درِ بسته وارد کرد..اومد نشست سر بابا رو به دامن گرفت. ردای امامت رو تحویل گرفت پدر رو دامن پسر جان داد...یابن‌الحسن..!* طایر روح، غریبانه پرید از بدنت قاتلت اشک‌فشان بود به تشییع تنت خبر از غربتِ تن داشت فقط پیروهنت کرد با خون جگر دست جوادت کفنت چوبِ تابوت تو بر شانه‌ی جانِ همه بود جای معصومه‌ی تو اشک‌فشان، فاطمه بود «یا امام رضا بمیرم برا غربتت..» بانوان چشم ز مهریه‌ی خود پوشیدند دور تابوت تو پروانه‌ صفت گردیدند اشک‌ها بود که بر غربت تو باریدند لاله از خونِ جگر بر سر راهت چیدند مردها مثل زنان شیونشان برپا بود دور تابوت تو ذکر همه، یا زهرا بود ای خدا سوختم از گریه، دل از کف دادم کاش می‌سوخت فلک از شررِ فریادم کاش می‌داد غمِ شامِ بلا بر بادم یادِ خاکستر و سنگ لب بام افتادم پای تابوتِ رضا چنگ و نی و دف نزدند همه سیلی زده بر صورت خود کف نزدند «حسین.. حسین..» دور تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند دور تابوت تو ناله ز دله تنگ زدند اما دور زینب همه از چار طرف سنگ زدند تا شرار از جگر و ناله ز دل برخیزد اشک میثم به تو و جد غریبت ریزد *آنقدر گل آوردن رو بدن امام رضا ریختن می‌خواستن بدنو بردارن گل‌ها رو عقب زدن حسینیا..اما کربلا زینب کبری اومد گودی قتلگاه نیزه شکسته‌ها رو عقب زد، سنگا رو برداشت..* حسین.. حسین.. *خیره خیره به نازنین بدن برادر نگاه می‌کرد صدا می‌زد: آیا تو برادر منی؟!...حسین..* «صلی الله علیک یا اباعبدلله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 @navaye_asheghaan
آل یاسین.mp3
13.5M
زیارت آل یاسین ( دستگاه ماهور )
. |⇦•به لب آه وبه دل.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاح مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── "السلام علیک یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله" *بمیرم! تا غریب به چهل سال بعد از واقعه‌ی کربلا کارش همه گریه و ناله بود.هر جایی براش کربلا بود و هر روزش عاشورا..به هر بهانه‌ای گریه می‌کرد ناله می‌زد اشک می‌ریخت..* به لب آه و به دل‌ خون و به لب، اشک بَصَر دارم شدم چون شمعِ سوزان، آبو آتش بر جگر دارم *پرسیدن آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" بمیرم برا دلت مگه چه کردن؟؟* دلم خون شد نخندید ای زنان شام بر اشکم که هم داغ برادر دیده هم داغ پدر دارم کند اختر فشانی آسمان دیده‌ام دانم که بر بالای نیزه، هجده قرصِ قمر دارم «حسین..» عدو دست مرا بست و اسیرم برد در کوفه نشد تا نعش بابم را ز روی خاک بردارم «حسین..» تمام عمر هرجا آب بینم اشک می‌ریزم من از لب‌های خشک یوسف زهرا خبر دارم *غذا می‌آوردن میل کنه تا چشمش میفتاد گریه می‌کرد..صدا می‌زد.."قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَائِعاً" آب میاوردن بنوشه تا می‌دید گریه می‌کرد روضه می‌خواند..صدا می‌زد.. "قُتِلَ ابن رسول‌الله عَطشانا.."حسینو با لبِ تشنه کشتن..* «حسین..» از آن‌ روزی که ثارالله را کشتند لب تشنه به یاد کام خشکش لحظه‌لحظه چشمِ تر دارم *امان از اون لحظه‌ای که می‌دید گوسفندی رو می‌خوان ذبح کنن..جلو‌ می رفت با گریه سوال می‌کرد آیا آبش دادین یا نه؟می‌گفتن: بله آقا! ناله‌ اش بیشتر می‌شد می‌فرمود: کربلا پدر منو با لبِ تشنه کشتن..* «حسین‌..» از آن روزی که ثارالله را کشتند تشنه به یاد کام خشکش چشمِ تر دارم مسافر، کس چو من نَبود که همراه سر بابا چهل منزل به روی ناقه‌ی عریان، سفر دارم از آن روزی که بالا رفت دود از آشیانِ ما دلی از خیمه‌های سوخته، سوزنده‌تر دارم «حسین..» "صلی الله علیک یا اباعبدلله..." .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇
‍ •امشب به ملائک... ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت ومهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وامام صادق علیه السلام امشـب بـه مـلائک خبری تازه رسیده لبخنـد نجـات از نـفس صبـح دمیـده شیطان عوض جامه دل خویش دریده اوصـاف خـدا از دهـن بُت که شنیده یک صبحدم و این همه اعیاد که دیده اعیاد خدا گشته از ایـن صبح پدیدار ای بحـر تجـلا! گُهـرت باد مبارک ای طور نبوت! شَجـرت باد مبارک ای مکّه! نسیم سحـرت باد مبارک ای آمنه! قرص قمـرت باد مبارک میلاد گرامـی پسـرت باد مبارک دامان تو تا حشر بود مطلع الانوار ای گمشدگان! گمشدگان! راهبر آمد در عرصـۀ بیدادگـری، دادگـر آمد تکبیر بگویید که هجران به سر آمد تهلیـل برآریـد کــه پیغامبـر آمد پیغامبـر از بهـر نجـات بشـر آمد آمد به جهان قافله را قافله سالار توحیـد بـوَد لالۀ بستـان محمد جبرییل بوَد مرغ گلستان محمد تهلیل بگویید بـه فرمـان محمد خلقت همه گشتند ثناخوان محمد ذکر همگان آیـۀ "مـا کان محمّد" از قول خدای احد قـادر دادار این نـور جمـال ازل، ایـن خالق نور است این هـم سخن موسی، در وادی طور است این روی صُحُف، صورت زیبای زَبور است این روح عدالت به محیط زر و زور است این منجی آن دخترک زنده به گور است این است که گل سبز کند از شررِ نار این است کـه او بـود و همه خلق نبودند این است که با نام خوشش نامه گشودند این است که خیل مَلکش سجده نمودند وصفش همه گفتند و شنیدنـد و سرودند گفتنـد و شنیدنـد و سرودنـد و ستودند با این همه کردند به عَجز سخن، اقرار این است که توحیـد از او نـام گرفته این است که خورشید از او وام گرفته این است که از روح بشـر، دام گرفته این است که دل از دمش آرام گرفته این است که از دست خدا جام گرفته سر تا قدم از علم الهی شده سرشار ای جـان همـه عالــم و آدم بـه فدایت ای هستیِ هستی کمی از لطف و عطایت گلبوسـۀ فـردوس، بــه خاکِ کف پایت روییـده مسیـح از نـفس روحْ فـزایت کـار ملـک و ذکـر خداونــد، ثنـایت این ذکر الهی است که دائم شده تکرار ای چرخ کهن خاک ره طفل صغیرت روشنگـر بــزم ازلـی روی منیـرت تـا حشـر، بزرگـان جهانند حقیـرت حتی به جنـان اهـل بهشتند فقیرت پیغامبـران یکسـره بودنـد بشیرت پیوسته نمودند به آقایی‌ات اقرار اوصاف تو چون وصف خدا فوق حساب است قرآن تـو را سلطـه بـر ایـن چـار کتاب است حب تو ثواب است، ثـواب است، ثـواب است بغض تو عقاب است، عقاب است، عقاب است تـو آب حیاتـی و جهان بی تو سراب است تو مهری و روز همه بی‌توست شب تار «ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» در هفدهم ربیع از اَمر اِله در مکّه و در مدینه تابید دو ماه در مکّه محمّد، به مدینه صادق لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه ✨💫✨💫✨💫✨💫
. |⇦•محیط عصمت و صبر و..‌ سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── محیط عصمت و صبر و شهامت گوهر آورده سپهر عزت و مجد و کرامت اختر آورده بهشت آرزوی حیدر و زهرا بر آورده تعالی الله بگو ام ابیها دختر آورده کتاب الله دیگر بر سر دست رسول است این بتول دیگر از دامان زهرای بتول است این محمد شادمانی کن بتول دیگرت آمد امیرالمومنین، دخت ولایت پرورت آمد امام مجتبی چشم تو روشن خواهرت آمد بشارت ای حسین بن علی همسنگرت آمد پیامبر، مرتضی یا حضرت زهراست این دختر گل دامان کوثر زینت کبری است این دختر چه خوانم؟ مظهر کل صفات داورش خوانم و یا سر تا قدم آئینه پیغمبرش خوانم و یا وقت تکلم ذوالفقار حیدرش خوانم به‌ قرآن راست گفتم گر حسین دیگرش خوانم پدر، مادر، برادر، جد، همه محو تماشایش یکی خندت به امروزش، یکی گرید به فردایش شهادت خوانده پیغام آور خون شهیدانش عبادت متکی بر پایه اخلاص و ایمانش شهامت خاکبوس از کربلا تا شام ویرانش شجاعت ذوالفقار خشمی از قلب خروشانش به پیشانی افلاک ولایت کوکبش خوانم سراپا زینت باباست باید زینبش خوانم مصلای دعا را دیدهٔ شب زنده‌دار است این زبانِ قلب قرآن، پنج تن را یادگار است این به سلک بندگی آئینه پروردگار است این زبان مرتضی وقت سخن یا ذوالفقار است این گل زهراست این باید چنین نیکو سرشت آید عجب نبوَد اگر از سینه‌اش بوی بهشت آید سزد مریم به اشک شوق گرد از عارضش شوید شفای جان مسیحا از دم جان پرورش جوید امیرالمومنین عَطر بهشت از سینه‌اش بوید زبان زینبی باید که از زینب سخن گوید صدای کبریا از حلقِ عطشان حسین است این که تنها صاحب تفسیر قرآنِ حسین است این صلاةُ اللیل هنگام سحر شمع دل افروزش اساتید بزرگ صبر طفل دانش آموزش جدا از یاد هر یک لحظه نگذشته شب و روزش سلام و عدل و آزادی به فریاد ستم سوزش کمال و فضل و دانش از دمش پیوسته جوشیده که در دامان زهرا علم را با شیر نوشیده دل از زهرا و حیدر می‌برد با اشک و لبخندش شرف، آزادگی، ایمان، شجاعت آبرو مندش سلام گرم ثار الله بر خون دو فرزندش سزد معصومه بعد از چهارده معصوم خوانندش جلال کبریا جاه پیامبر دارد این دختر ز شمشیر سخن اعجاز حیدر دارد این دختر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 @navaye_asheghaan
. مدح ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── الا ای آیه خون را دمت تفسیر یا زینب الا ای شیر حق را در شجاعت شیر یا زینب زبانت فتحِ اهلُ البیت را شمشیر یا زینب کلامت سینه تنگ عدو را تیر یا زینب تو از خون جبین، وجه خدا را شست و شو دادی تو تا صبح قیامت بر شهیدان آبرو دادی که برده یک تنه کوه بلا بر شانه غیر از تو که دارد نوک نی هفتاد و دو ریحانه غیر از تو که کرده صبر را از صبر خود دیوانه غیر از تو که گفته پای جسم غرق خون شکرانه غیر از تو تو از گودال خون تا تشت زر کردی شکیبایی ندیدی در چهل منزل اسارت غیرِ زیبایی *طعنه زد اون ملعون گفت دیدی خدا با شما چه کرد؟ فرمود: "ما رایت الا جمیلا" من غیر از زیبایی چیزی ندیدم* نماز شب به اشک چشم و جسم خسته‌ات نازد شرف، آزادگی بر دست‌های بسته‌ات نازد حسین از نیزه بر پیشانی بشکسته‌ات نازد خدا بر ذکر یا رب یا رب پیوسته ات نازد ثنایت بارور کرده است نخل سبز میثم را عجب نبوَد که از این نخل بخشد میر عالم را :استاد سازگار صل علی محمد، زینب کبری آمد اللهم صل علی محمد و آل محمد ای آنکه خدا جلوه دهد یادت را تالی نبود صبر خدا دادت را باشد که در آستانهٔ قدس حسین بر پای کنی جشن میلادت را «صل علی محمد، زینب کبری آمد» امروز کند فخر به ایّام دگر آورده فلک اختر زیبای دگر این زینب کبری است به دامان علی یا ختم رسل گرفته زهرای دگر؟ «صل علی محمد، زینب کبری آمد» در برج ولایت است کوکب زینب علامهٔ نارفته به مکتب زینب گفتم به خرد یگانه دوران کیست بی پرده دو بار گفت: زینب، زینب *نثار قدم‌های نازنینش صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 @navaye_asheghaan