تقدیم به ساحت مقدس سردار شهید سیدرضی موسوی
یارت شود وقتی که او را یار باشی
وقتی که از ایمان به او سرشار باشی
دیدار وجهالله میگردد نصیبت
وقتی که از جان تشنهیِ دیدار باشی
یک روز آخر میشوی کرب و بلایی
وقتی مرید حضرتِ دلدار باشی
یک روز گردد سرنوشتت مثلِ قاسم
وقتی بلای جان استکبار باشی
گردد سرت یک روز آخر بر سرِ دار
در جبههی ایمان اگر سردار باشی
یک روز چون سیدرضی در مسلخ عشق
پیش خدا با پیکری خونبار باشی
در یادبودِ کربلای چار نزدِ
غواصهای کربلایِ چار باشی
#سردار_شهید_سید_رضی_موسوی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین
گمان مکن پسرت ناتنیبرادر بود
قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود
منال ام بنین و ببال از عباس
تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود
سقوط قلعهی خیبر اگر به نام علیست
فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود
ز شام تا به سحر دور خیمهها میگشت
که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود
به لرزه بود از او پشت هفتپشت ستم
یل تو یکتنه یک تن نبود، لشگر بود
به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت
ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود
اگر فتاد روی خاک میشود پرپر
ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود
علی انسانی
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من باشم یا نباشم مجنون واست زیاده
من اسمت رو میذارم آقای فوق العاده
من باشم یا نباشم دور سفرهت شلوغه
کل عشقای عالم غیر عشقت دروغه
من با عشقت
نجات پیدا کردم
عشقو توی کربلات پیدا کردم
وقتی با تو ارتباط پیدا کردم
نجات پیدا کردم
تو علت تموم اشکای ما شدی
زیبایی تموم دنیای ما شدی
از اینکه نوکرت هستم سجده میکنم
ممنون که اومدی و آقای ما شدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من باشم یا نباشم این پرچم روی عرشه
اسم تو مثل خورشید تو عالم میدرخشه
من باشم یا نباشم راه این خونه بازه
با چادر مشکی واست زینب خیمه میسازه
من تو روضت
رفیق پیدا کردم
حال گریه با عقیق پیدا کردم
عشقو توی این طریق پیدا کردم
رفیق پیدا کردم
ما خونوادتاً وهب خونوادتیم
قربان خانواده ی تو خانواده ها
از من به جای کلب حرم استفاده کن
شاید از این حرم ببرم استفاده ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدی ومولایی
گل پسر زهرایی
چقدر شما آقایی
حسین
معدن هر زیبایی
به نه فلک مولایی
چقدر شما آقایی
حسین
مهربون اربابم حسین
ای ماه و مهتابم حسین
کربلات چه زیباست حسین
حتی توی خوابم حسین
حضرت دلدارا
ماه جهان آرا
گریه کن روضه ی تو صدیقه الکبری
عشق سلام الله
شاه ذبیح الله
تلالو نور خدا حضرت ثارالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلوه ی رحمانیت
ملاک انسانیت
آخر محبوبیت
حسین
قلبی و روحی لدیک
لیتنا کنا معک
شاه سلام علیک
حسین
آقای بی کفن حسین
دورت بگردم من حسین
گریه کرده برات حسین
آقام امام حسن حسین
رزق حلال من
برکت سال من
عنایت خاصه ی تو شامل حال من
ذبیح العطشانی
قتیل العریانی
دلیل خلق من و علت مسلمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به زندگی معیاری
نمونه ی ایثاری
چه کربلایی داری
حسین
ای که چنان خورشیدی
به قلب من تابیدی
تو واجب التمجیدی
حسین
ای عشق دیرینه حسین
اسمت دل نشینه حسین
دلخوشم که منو حسین
مادرت میبینه حسین
به کهکشان سکان
به عوالم سلطان
کفیل حورایی و بابای رقیه جان
امید هر سائل
شهنشه عادل
محضر تو دست به سینه است ابوفاضل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_رضا_رستمی ✍
صاحب ملک هستی حسین
نیست روی دستت دستی حسین
دارم با عشقت مستی حسین
ای معنی یا کامل حسین
بی حدی در فضائل حسین
قبلهم رو به تو مایل حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسمت اشکمو ، جاری میکنه
آدم واسه ی تو هر کاری میکنه
من هر دفعه آبرو ریزی میکنم
آقامه که آبرو داری میکنه
اسمت مرهم دردامه حسین
دارم به همه میگم آقامه حسین
هر جایی باشم برات سینه میزنم
هرجایی مثل نفس همرامه حسین
ای زیبا ترین تقدیرم حسین
از دنیای بدون روضت سیرم حسین
یا تو کربلا یا تو روضه آخرش
از غم های زینبت میمیرم حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_حسین
@navaye_asheghaan
5. دلم چون آهو.mp3
2.71M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#آواز_دشتی
دلم چون آهو
از وحشت رمیده
به شامِ زلف من
سر زد سپیده ...
دلم تنگِ ،
صدایِ توست « بابا »
سخن گو با من از
« حلق بُریده ... » ؟
خرابه با تو
بهتر از جنان است
دل پیرم
به شوق تو جوان است
چرا خونین شده
لبهای خشکت ؟
همه تقصیرِ
چوب خیزران است ...
اما یک وقت عمّه ی سادات ، نگاه کرد دید ، سرِ بریده ، یه طرف افتاده ، رقیه یه طرف افتاده ... وقتی این سه ساله را درون خاک گذاشتند ، زینب یه نگاه کرد ، دید اُمّ ِکلثوم ، داره بلند بلند گریه میکنه ... صدا زد : خواهرم ، تو باید بچه های دیگر را ساکت کنی ، چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ صدا زد خواهرم زینب ، آخه هنوز صدای ناله هاش توو گوشمه ...
#روضه_آواز_دشتی
1400
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#حاج_مهدی_سماواتی
همین که قافله نزدیک مدینه شد ، امام زین العابدین بشیر را صدا زد ، فرمود برو داخل شهر ، مردم را خبر کن ، بگو بیایند به استقبال این داغدیده ها ، تازیانه خورده ها ، ... زیر بغل های اینهارو بگیرن ، اینجا دیگه با احترام وارد بشوند ...
وارد شهر شده ، ناله میزنه ، فریاد میکنه : « يا اَهْلَ يَثْرِبَ ، لامُقامَ لَكْمْ بِها » مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... چرا ؟ « قُتِلَ الْحُسَيْن ... » یه وقت دید یه خانومی صدا میزنه : بشیر ، صبر کن ، بگو بدونم از کربلا چه خبر داری ؟ دید فاطمه یِ اُمُّ البنین علیها سلامه ، ... ملاحظه کرد ، یه مرتبه خبر نداد ، گفت : بی بی جان ، بعضی از عزیزان شما را کربلا کُشتند ... فرمود : « أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء ، کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین » یعنی همه بچه هام و هرکی زیر این آسمونه ، فدای حسین ... « أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین » بگو با حسینم چه کردند ؟
امان از اون لحظه ای که شنید ، عزیز فاطمه را هم کشتند ، می اومد قبرستان بقیع ، چهار صورت قبر درست میکرد ، می نشست ، گریه میکرد و ناله میزد و اشک می ریخت ... طوری که دوست و دشمن به حالِ این مادرِ چهار شهید گریه میکردند ، ... گاهی سر بر میداشت میگفت : عونم ، جعفرم ، عثمانم ، عباسم ، گریه ام برای شما نیست ، گریه ام برای اون آقائیه که مادر نداره ، حسییین ...
گاهی سر بر میداشت میگفت دیگه به من اُمُّ البنین نگید ، من که دیگه پسر ندارم ، ... گاهی هم زبون میگرفت ، میگفت : « وَيْلِي عَلَى شِبْلِي » یعنی وای ، شیربچه ام ...عباسم ... یه زبان حالِ دیگه هم داشت ، عباسم : شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی مادر ... ؟
(منتهی المقال، ج 2، ص 70
تذکره الشهداء، ص 443)
@navaye_asheghaan
#بانوی_ادب
زِ سوزِ آه ،
طبعم آتشین است
شب اندوه و
حزن مؤمنین است
بقیع را گوهری
دیگر رسیده
وفات حضرت امّالبنین است
#دوبیتی_وفات
#محمد_مبشری
@navaye_asheghaan
#زمینه زمزمه نوا
#بسیارپرکاربرد
#مناسب همه مجالس
#وفات حضرت ام البنین(س)
#شاعر: گمنام
#سبک ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋
به سینه و سر میزنه
بقیع باهاش نوحه گره
دَم تمومِ نوحههاش
حسین غریب مادره
ام البنین ام بی بنین
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
رو خاكایِ سرد بقیع
صورت چار قبر كشیده
طوری غریب حسین میگه
انگاركه گودالُ دیده
ام البنین ام بی بنین
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
پایِ بساط روضههاش
عابرا گریه میكنن
بلند بلند فرشتهها
اون بالا گریه میكنن
ام البنین ام بی بنین
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
از پسراش نشد یه بار
با كسی حرفی بزنه
زمزمهی لبش شده
حسین من بی كفنه
ام البنین ام بی بنین
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
طاقت نداره، كارشه
شبا میره سؤال كنه
با گریه میخواد از رباب
عباسشو حلال كنه
ام البنین ام بی بنین
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
طفلی سكینه رو بگو
دل نداره نگاش كنه
روش نمیشه مثل قدیم
اُمُ البنین صداش كنه
حسین غریبِ مادره...
🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️
#زمینه نوا نوحه بسیارکاربردی
#وفات حضرت ام البنین (س)-مناسب تمام مجالس
#شاعر: گمنام
#سبک ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران
@navaye_asheghaan
238.9K
#زمینه نوا نوحه
#بسیارپرکاربرد
#وفات حضرت ام البنین(س)
#شاعر: گمنام
#سبک ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران
@navaye_asheghaan
📜 #فیش_روضه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
🔺شروع با مدح حضرت
گریز حضرت عباس علیه السلام
السَّلَامُ علیکِ یا زَوْجَةَ امیرِالمؤمنین
یاسیدتی یا أَمَّ البنین سلام اللّه علیها (۱)
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
عِطر بهشت در نفست موج میزند
حالا دگر تو بانوی خُلد برین شدی
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
تو آمدی و این همه شورآفرین شدی
بیشک برای مادری زینب و حسین
شایستهای که فاطمهٔ دومین شدی...
با خود دوباره خاطرهها را مرور کن
از روزهای خوب مدینه عبور کن
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
مانند چشم ابری تو آسمان گرفت
🔻مگه چی شده؟
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید:
مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید
یک شهر چشم منتظر و اشکِ بیامان
برگشته است از سفر عشق کاروان
🔺بالاخره چشم انتظاریش با اومدن این قافله به سر رسید، اما چه قافله ای...
دید از دور داره بشیر بن جذلم میاد یه چیزی رو داره درباره حسینش میگه...
فرمود: بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه
بشیر عرضه داشت بی بی جان سرت سلامت
عثمان و جعفرت به شهادت رسیدن...
گفت: بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه
بشیر دوباره گفت خدا صبرت بده
عبدالله و عباست رو به شهادت رسوندن
گفت بشیر: قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی
بند دلم رو پاره کردی بنده خدا
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراء
کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن (۲)
فدای تو مادر بشم که همه زندگیت، همه بچه هات رو فدای حسین کردی...
ما هم اومدیم به شما اقتدا کنیم بگیم
بِأبى أَنْتُمْ وَ اُمّى وَ أهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى (۳)
یا اباعبدالله...
🔻بی بی جان...
هرکس نشسته گوشهای و روضهخوان شده
اما سکینه با دل تو همزبان شده
همناله با دو چشم ترت، حرف میزند
از جای خالی پسرت حرف میزند:
🔻چی میگه؟ ام البنین مادرجان...
یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو
یادش بخیر زمزمههای عمو عمو
یادش بخیر مشک و عَلَم در دو دست او
آرامش تمام حرم در دو دست او
🔺مادرجان، برای اینکه ما نترسیم و نگران نباشیم عمو از ما و خیمه ها مواظبت می کردم.
اون شبها بیدار بود تا ما راحت در امنیت و آسایش بخوابیم. (۴)
(یاد کنیم از همه شهدا خاصه حاج قاسم سلیمانی)
داغ تو تازهتر شده با حرفهای او
وقتش شده تو روضه بخوانی برای او
رو میکنی به او که فدایت سکینه جان
جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان
شاید نگاه توست به قدّ خمیدهام
یا اینکه شرم میکنی از اشک دیدهام
دیگر شکسته قامت امالبنین، بخوان
از روضههای ماه من ای نازنین، بخوان
نامآوران به شوکت او بُردهاند رشک
در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟
آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه
دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه (۵)
🔺امشب تو هم مثل این مادر شهید، آه بکش...
گفت: شنیدم پسرم میخواست برا دلخوشی حسین و بچه های حسین بره آب بیاره اما نذاشتن
شنیدم چهارهزار تیرانداز مأمور کردن نذارن جرعه ای آب به خیمه ها برسونه
میخوام بگم آره مادر....
همه اینایی که شنیدی درسته
اما شنیدن کی بود مانند دیدن
وقتی دیدن عباست با وجود اینکه تیر خورده و زخمی شده، باز هم داره رجز می خونه که «إنی اُحامی ابداً عن دینی» من از حمایت دین و امامم دست بر نمی دارم
اومدن دستاشو از حمایت امامش کوتاه کردن، تا دیگه نتونه کاری انجام بده...
دیدن با این حال مشک رو به دهان گرفته و داره به سمت خیمه ها میره (۶)
اینجا بود که یه ضربه کاری رو زدن
جوری که دیگه نتونست قدم از قدم برداره...
🔻مگه چه کردن؟
همین که در وسط گیر و دار، گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
درست وقت نزولش همه نگاه شدند
رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت (۷)
🔺تا زمین خورد نمی دونم چطور ابی عبدالله خودشو رسوند بالای پیکر برادر
یه نگاه متحریانه ای به این بدن انداخت...
همه داغ و مصیبت ها برا ابی عبدالله تازه شد
گفت داداش: مگه ما چقدر از هم دور بودیم که این همه بلا سرت آوردن
آخه دید فرقش مثه اميرالمؤمنين شکسته شده
دستش مثه مادر مجروح شده
بدنش مثل امام حسن پر تیره...
اینجا بود که دیگه طاقت نیاورد و صدای گریه و نالهش بلند شد گفت داداش:
اَلْآنَ اِنْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي... (۸)
🌀 تسلای دل امام زمان، ناله بزن یاحسین...
📚منابع:
(۱) سلام غیر مأثور از حضرت
(۲) موسوعة الامام الحسين عليهالسلام | ج۹ | ص۵۵۲
(۳) زیارت جامعه کبیره
(۴) معالی السبطین | ج۱ | ص۴۴۳
(۵) آقای یوسف رحیمی
(۶) بحار الأنوار | ج۴۵ | ص۴۱
(۷) آقای علی اکبر لطیفیان
(۸) بحار الأنوار | ج۴۵ | ص۴۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
صبحِ محشربہ جوابِ سخنِ لَم یَزَلے
بےتأمل زِسویدا،بِڪِشم صوِِٺ جلے
بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علے
اَنَامِن زمره ے عشّاقِ حسینِ بنِ علے
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
یڪ یاحسین روز مرا بیمه مـــــــے ڪند
صبح سٺ السلام علــے ...جــــان ِفاطمه
ایها العشق، سلام از طرفِ نوكرِ تو
برگ سبزیست که هر روز رسد مَحضرِ تو
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی💚🌤
#سلام_امام_زمانم
و تویے آنڪه
صبح به صبح باید
پنجره ےِ دل را
رو بسوےِ مُحبتًش گُشود
السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۹_۰۹_۴۸_۱۷_۸۸۲.mp3
32.28M
زیارت عاشورا
🎙#مهدی_سماواتی
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
4_5909072647865513605.mp3
5.25M
هدیه به حضرت زینب. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه و زمزمه مقتل
روضه می خونم
روضه ی غربت و غمه خواهره ارباب
روضه ی گودال تنه بی سره ارباب
روضه ی نعل تازه و پیکره ارباب
نوشته مقتل
با گریه خواهر ه تو خیلی روتو بوسید
از همه بیشتر میونه ابرو تو بوسید
به یاد زهرا گودیه گلو تو بوسید
نوشته. مقتل.
پیروهنه کهنه تو شمر گرفته بود و چاک. می زد
صورت سوخته ی تورو محکم به روی خاک می زد
بند دوم
سالار زینب
رسیده وقت رفتنت،خدانگهدار
یه عده دوره کردنت،خدانگهدار
تو قتلگاه کشوندنت،خدانگهدار
خدا نگهدار
سالار زینب
شمر اومده بالاسرت، خدانگهدار
نشسته روی پیکرت ، خدانگهدار
خنجرشه رو حنجرت، خدانگهدار
خدا نگهدار
نفس نفس میزنم و نفس. نمی کشی حسین
داری با دست وپا زدن. زینب. و می کشی حسین
بند سوم
ای دادو بیداد
تو قتلگاهت پیشه چشم خواهر ه تو
با پا میشینه بی حیا رو پیکره تو
با خنجر کند می زنه به حنجره تو
ای داد بیداد
ای داد و بیداد
کاره تورو یکسره کرد. وقتی که پاشد
تاره شروع حمله ی به بچه ها شد
پای حرومی ها به سمت خیمه واشد
ای داد بیداد
وقتی همه رفتن کنار ساربون از دور اومدش
انگشتت و برید و برد انگشترت رو با خودش
شعر و سبک
رضا نصابی. خادم الرقیه
@navaye_asheghaan