eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
99.07.11_1.mp3
23.89M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 📆جمعه ۱۱ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.04_1.mp3
22.19M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 📆جمعه ۴ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.04_3_2.mp3
3.39M
🔻گزارش صوتی 🎤برادر جواد احمدی 🔊 📆جمعه ۴ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.11_4_1.mp3
4.89M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام شحیطاط 🔊 📆جمعه ۱۱ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.11_3_2.mp3
3.4M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام شحیطاط 🔊 📆جمعه ۱۱ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.11_4_1.mp3
4.89M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام شحیطاط 🔊 📆جمعه ۱۱ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.07.11_3_1.mp3
6.77M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 📆جمعه ۱۱ مهر ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
99.08.02_1.mp3
21.78M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی 📆جمعه ۲ آبان ماه۱۳۹۹ 🕌مسجد مقدس جمکران
. جلسه اول آماده سازی ذهن مردم برای دعای کمیل قبل از شروع دعای کمیل مناسب است نسبت به اهمیت این دعا یا اهمیت شب جمعه که رسم است در آن دعای کمیل بخوانند، ذهن مردم را آماده کنیم . گفتن چند روایت قبل از شروع مجلس بشکل حرف زدن عادی یا با لحن مداحی می تواند به آماده سازی مجلس کمک کند به عنوان مثال : اهمیت دعا خوانی خدا در سوره بقره آيه 182 مى فرمايد: وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (186) اى پيغمبر! هرگاه بندگان من از من سؤ ال كنند پس به تحقيق كه من نزديكم اجابت مى كنم دعاى دعا كننده را اهمیت دعای کمیل : کمیل می‌گوید: «وقتی که حضرت به منزل خود رفتند، وقت شب به خدمت آن بزرگوار رسیدم. حضرت فرمودند برای چه کاری آمدی؟ عرض کردم به طلب دعای خضر آمده‌ام. امیرالمومنین فرمود:‌ای کمیل، اگر این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه و یا سالی یکبار و یا لااقل در تمام عمر یک مرتبه بخوان تا امور تو کفایت شود. خداوند تو را یاری می‌کند، روزی تو زیاد می‌شود و البته از مغفرت هم محروم نخواهی شد. ای کمیل، مدتی که تو با ما مصاحب هستی، موجب شده که تو را به چنین نعمت و کرامتی سرافراز گردانم.‌ ای کمیل بنویس: اللهم انی اسئلک برحمتک...» اهمیت شب جمعه از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده: حضرت حق فرشته اى را در هر شب جمعه فرمان می دهد كه از اول شب تا آخر شب از جانب پروردگار از بالاى عرش ندا كند: آ يا بنده مؤمنى هست كه پيش از طلوع صبح براى هر دو جهانش مرا بخواند، تا من درخواستش را اجابت كنم؟ آيا بنده مؤمنى هست كه از گناهش توبه كند تا توبه اش را بپذيرم؟ آيا بنده مومنى هست كه ازمن بخواهد كه روزى اش را فزونى بخشم ؟ آيا بنده مؤمن بيمارى هست که از من بخواهد شفايش دهم تا به او تندرستى ارزانى كنم؟ آيا بنده مؤمن غمگين در بندی هست كه من بخواهد او را از بند برهانم و اندوهش را برطرف سازم ؟ ... با جستجو در کتب و سایت های معتبر می توانید مطالب بیشتری را پیدا کنید. یادتان باشد آماده سازی ذهن و دل مخاطب در ابتدای جلسه بسیار مهم است. شروع خوب می تواند سطح مجلستان را بسیار متفاوت کند. اگر توانستید در همان ابتدای مجلس که مخاطب در اوج آمادگی و گیرایی است، ارتباط موثر را برقرار کنید کارتان در ادامه بسیار راحت تر خواهد شد. جلسه دوم زمان بندی دعای کمیل بطور معمول خواندن متن دعای کمیل نیم ساعت طول می کشد. یعنی اگر برای یک برنامه، یکساعت زمان در اختیار شماست می توانید: ده دقیقه برای آماده سازی مجلس و روضه ی اولیه وقت بگذارید 5 تا 8 دقیقه برای روضه ی پایانی و حدود 12 تا 15 دقیقه برای گریز ها و سایر تکنیک های ارتباطی همانطور که در دوره دعا خوانی پیش از این نیز توضیح داده شد، قبل از هر کاری باید به آماده سازی متن بپردازید. به امید اینکه در جای دعوت شده یک مفاتیح وجود دارد و دعای کمیل را از روی آن می خوانید، به مجلس نروید. حتما کتابچه و نوع دستخطی را که با آن راحت هستید را از بازار پیدا کنید و روی آن کار کنید. سپس بر روی کتابچه تهیه شده و متن مورد نظر زمان بندی را علامت گذاری کنید. مثلا اگر دعای کمیل شما از صفحه ی 23 تا 48 کتابچه است . یعنی باید در طول یک ساعت 25 صفحه را بخوانید. من یک شکل خاص از زمانبندی را به شما پیشنهاد می کنم ولی شما به هر روشی که دوست دارید می توانید علامت گذاری کنید. همانطور که گفتیم ده دقیقه اول به آماده سازی و روضه سپری می شود پس ابتدای شروع دعا یعنی صفحه 23 بالای صفحه بنویسید : دقیقه ی 10 در 50 دقیقه باقیمانده باید 25 صفحه بخوانید. پس در 5 صفحه بعد تر یعنی صفحه 28 بنویسید: دقیقه ی 20 در 5 صفحه بعد تر بنویسید دقیقه 30 و الی آخر این علامت گذاری به شما کمک می کند بفهمید کجا از زمان بندی عقب افتاده اید و روضه و حاشیه زدنتان را کمتر کنید. همچنین می توانید بجای نوشتن دقیقه در بالای صفحه از درصد استفاده کنید. مثلا بنویسید 50٪ و از این علامت بفهمید که تا الان نصف دعا را خوانده اید. آیا بیش از نصف زمانتان سپری شده یا کمتر ؟ و بر اساس ان سرعت را تند یا کند کنید. فکر می کنم مطلب واضح است و نیازی به مثال بیشتر ندارد. مهم این است که با هر روشی که راحت هستید علامت هایی بگذارید که به شما کمک کند زمان بندی دعا را از دست ندهید. طوری نشود که در یک مجلس یک ساعته ، 50 دقیقه اش بگذرد و ببینید فقط نصف دعا را با کلی روضه خوانده اید. #دعای_کمیل ۱ .
. جلسه سوم قبل از شروع دعای کمیل با توجه به اینکه دعای کمیل شب جمعه خوانده می شود، برای آماده سازی مجلس می توان توسلی به حضرت اباعبدالله داشت. اشعار مناجاتی با خدا یا اشعار مناجاتی با امام زمان، و سپس خواندن روضه امام حسین یا توسل به یکی از شهدای کربلا از جمله محتواهایی است که می توان برای شروع مجلس از آن استفاده کرد. اما به این نکته باید توجه داشت که طرحواره اصلی دعای کمیل مناجات و استغفار است. لذا در مراحل خواندن روضه می توانید به احادیثی که اشاره بر بخشش گناهان براثر گریه ی برای امام حسین دارد، اشاره کنید. مثال : بعد از خواندن اشعار مناجاتی ... آماده ی اشک ریختن هستی؟ می خواهم برایت روضه بخوانم . دل ها را در شب زیارتی امام حسین روانه ی کربلا کن . امشب آمدیم دعای کمیل بخوانیم. استغفار کنیم. اگر می خواهی خدا یک نگاهی بیندازد، اگر فکر می کنی مثل من آبرویی نداری، بیاید بریم در خانه ی آبرو دار عالم . این آقا واسطه شود . مگر نفرمود همه چشمها در روز قيامت گريانند اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ . هر چشمی برای حسین اشک بریزه روز قیامت ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ است. دلت آماده شد؟ روضه بخوانم ؟ ای دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد می روم بینیم در کجا زینب شکوه از شمر بی حیا دارد و ادامه روضه .... البته روایات زیبایی در باب گریه برای امام حسین (ع) وبخشش گناهان به واسطه ارادت به اهل بیت دارد که می توانید برای گره زدن روضه به مناجات و استغفار در بین توسل اولیه قبل از شروع دعای کمیل ، از آن استفاده کنید. مداحی جلسه چهارم شروع دعای کمیل اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِهَا كُلَّ شَيْ ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْ ءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتِي غَلَبْتَ بِهَا كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي لاَ يَقُومُ لَهَا شَيْ ءٌ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِسُلْطَانِكَ الَّذِي عَلاَ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ بِوَجْهِكَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذِي أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَيْ ءٍ همانگونه که در دوره دعا خوانی هم اشاره شد تکرار بعضی از فرازهای کلیدی مخاطب را با شما همراه می کند. همه با هم : يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ، يَا نُورُ يَا قُدُّوسُ يَا أَوَّلَ الْأَوَّلِينَ وَ يَا آخِرَ الْآخِرِينَ امشب روضه خواندیم، اشک ریختیم حالا از خدا می خواهی که ببخشد. این دست ها به حالت دعا. وقتی من می خوانم تو هم زمزمه کن . بگو خدایا گناهام رو ببخش اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ... اشاره به اهمیت مکان و زمان می تواند در تحریک عواطف مخاطب مفید باشد. به عنوان مثال : امشب امدی مسجد جمکران، امشب خدا یک طور دیگر نگاهت می کند. همه با هم . اللهم اغفر... یا امشب آمدی مسجد خانه خدا، مهمان خانه ی خدایی. میزبان حرف صاحبخانه را زمین نمی زند . همه با هم اللهم اغفر... یا امشب امدیم کنار مزار شهدا، خدایا ما که آبرویی نداریم . آمدیم کنار مزار شهدا به آبروی این ها به ما یک نظری کنی . همه با هم اللهم اغفر... .
. جلسه دهم يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي هَبْنِي لاِبْتِدَاءِ كَرَمِكَ وَ سَالِفِ بِرِّكَ بِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ رَبِّي أَ تُرَاكَ مُعَذِّبِي بِنَارِكَ بَعْدَ تَوْحِيدِكَ ، یعنی با اینکه من به یگانگی تو ایمان آوردم مرا عذاب می کنی ؟ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ قَلْبِي مِنْ مَعْرِفَتِكَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِي مِنْ ذِكْرِكَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِيرِي مِنْ حُبِّكَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِي وَ دُعَائِي خَاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ هَيْهَاتَ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ تو خیلی مهربان تر از آنی هستی که بنده ات را ضایع کنی ....بِاسْتِغْفَارِكَ مُذْعِنَةً مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْكَ يَا كَرِيمُ يَا رَب همه صدایش بزنند يَا كَرِيمُ يَا رَب، يَا كَرِيمُ يَا رَب این که اینطور خدا را صدا می زنی حکمتی دارد. دیدید وقتی از کسی چیزی می خواهیم به او می گوییم . تو که مهربان هستی , تو که از دستت بر می آید به من کمک کن. امشب به خدا بگو , تو که کریمی من را ببخش از آب هم مضایقه گردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: مردم کوفه نزد امیر المؤمنین علی (ع) آمدند. از نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: از خدا برای ما باران بخواه. امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) فرمود: بر خیز و از خدا طلب باران کن، امام حسین (ع) هنوز دعای بارانش تمام نشده بود که ناگهان خداوند باران (سیل آسا) فرستاد. عربی بادیه نشین از برخی نواحی کوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالی که آب یکی در دیگری (از فراونی) پیچ و تاب می خورد. اما یا علی(ع)! عجب مردم کوفه تلافی کردند! فرزندت حسین (ع) را به مهمانی دعوت کردند، اما آب را بر روی امام حسین (ع) و اصحاب بستند. حسینت را بین دو نهر آب با لب عطشان شهید کردند. حتی به بچه های شیر خواره هم رحم نکردند. بلند ناله بزن یا حسین ... خدایا ! صدای ناله این مردم را می شنوی ؟ یعنی ما را با محبت حسین می خواهی عذاب کنی ؟ من که باورم نمی شود... جلسه یازدهم وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ قَلِيلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْيَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِكَ بَلاَءٌ وَ مَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بَقَاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ خدایا من تحمل کوچکترین سختی های این دنیا را ندارم . یک زخم کوچک روی دستم می افتد به زمین و زمان بد و بیراه می گویم. با اینکه بلاهای دنیایی کم و کوتاه است. فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقَامُهُ پس چطور می توانم نسبت به بلاء آخرت تحمل داشته باشم . وَ لاَ يُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لاَ يَكُونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِكَ وَ انْتِقَامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هَذَا مَا لاَ تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ لِي (بِي) وَ أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو اى خداى من براى كداميك از دردهايم شكوه كنم وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ برای درناکی عذاب و سختی اش ؟ یا برای طولانی شدن بلا و مدتش ؟ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ این ها همه به کنار . من یک عمر در این مجالس با خوبان تو دمخور بودم . با اهل مسجد، با اهل نماز، با اهل روضه رفت و آمد داشتم . نکند بین من و بنده های خوبت فاصله بندازی . فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ گیرم که بتوانم بر عذاب تو صبر کنم . اما چگونه تحمل کنم که نظر کریمانه و مهربانت را از من برگردانی! .
. جلسه ی دوازدهم فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ (الْآلِمِينَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ بخدا اگر اینطور شود، در آن دنیا ناله می زنم، داد می زنم، گریه می کنم و صدات می زنم أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ کجایی ای سرپرست مومنان ، بیاید همین الان اصلا صدا بزنیم ، هر کس مثل من فکر می کند که بین خود و خدایش فاصله افتاده است صدا بزند، هر کس فکر می کند درجهنم نفسش گیر کرده است فریاد بزند. امشب صدایت را می شوند . چطور خدا را صدا کنیم؟ آماده ای ؟ همه دست هایشان را بالا آورده اند؟ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ .... يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ (این فراز ها آنقدر زیباست که بهتر است بجای گریز و نقل مطلب خاصی، خود متن دعا به بیانی تاثیر گذار ترجمه شود. أَ فَتُرَاكَ سُبْحَانَكَ يَا إِلَهِي وَ بِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فِيهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (يُسْجَنُ) فِيهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِيَتِهِ وَ حُبِسَ بَيْنَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِيرَتِهِ وَ هُوَ يَضِجُّ إِلَيْكَ ضَجِيجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِكَ وَ يُنَادِيكَ بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِيدِكَ وَ يَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ يَا مَوْلاَيَ فَكَيْفَ يَبْقَى فِي الْعَذَابِ وَ هُوَ يَرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ أَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ يَأْمُلُ فَضْلَكَ وَ رَحْمَتَكَ... خدایا من خیلی به فضل و رحمت تو امیدوارم . یک وقتی در حج حسن بصری گفت: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ نَجی کَیْفَ نَجی» شگفت است با این همه دامِ ابلیس از کسی که نجات یابد. این جمله را نزد حضرت زین‌العابدین علیه السلام نقل کردند، امام فرمود: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ هَلَکْ کَیْفَ هَلَکْ» شگفت است با این همه رحمت و فضل الهی آن بدبختی که هلاک شود و حال آن که رحمت واسعه‌ی حق همه‌ی اشیا را گرفته است، چرا کسی از این رحمت محروم گردد؟! جوششِ عفوِ کریم و نظر لطف رحیم آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد رحمت و مغفرت از لطف خدا می بارد حاجت عبد خطا کار روا شد الحمد هر کس به رحمت خدا ایمان دارد بلند ناله بزند الهی العفو منبع اصلی داستان ذکر شده: نشان از بی‌نشان‌ها، ج 1، ص 400 . حجه الاسلام التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
. یا من اسمه دواء و ذکره شفاء -------- شدم آشنای دعای کمیل گرفتم صفای دعای کمیل به درگاه مولای خود آمدم گدایم گدای دعای کمیل به لب ها خدایا خدایای من به حنجر نوای دعای کمیل معطر کنم دیده و قلب خویش به گلواژه های دعای کمیل شده شاملم لطف پروردگار من و این عطای دعای کمیل دهد بال پرواز بر جان من هماره صدای دعای کمیل خدا از ره لطف انداخته به دوشم ردای دعای کمیل به سمت حریم شکسته دلان روم پا به پای دعای کمیل دل خسته ی خویش آورده ام به دارالشفای دعای کمیل گنهکارم و دارم امید من به عفو خدای دعای کمیل بخوانم خدا را من از ابتدا و تا انتهای دعای کمیل چو " یاسر " نفس می کشم دایما" به زیر لوای دعای کمیل یاسر✍
21-shahid-toorajizadeh4-www.rasekhoon.net-2.mp3
10.46M
🎤 بانوای شهیدمحمدرضاتورجی زاده شادی روح شهدا صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
باب الحرم _ استاد حاج منصور ارضی-Segment 1.mp3
37.96M
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
۱ |⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. / و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●━━━━━━─────── . ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛ درد زیارتم را از چه دوا نکردی چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی والله که رقیه دست مرا گرفته خالی است دستم اما آنرا رها نکردی * بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟! از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟! بالانشین! خرابه جای سر شما نیست از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم! حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی اجازه بدید زبان حال بگم: تا سر رو وارد خرابه کردن میخواست ادب کنه از جا بلند شد، هی میخورد زمین .. آخه پاهاش همه آسیب دیده بوده .. دیگه همون نشسته نشسته اومد سر رو به دامن گرفت صدا زد : بالانشین! خرابه، جای سر شما نیست چیزی ندارم اینجا، فکرِ مرا نکردی .. در چهرۀ پر از خون یک‌بوسه سهم من نیست؟! کم با سرِ شکسته حاجت روا نکردی .. کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی .. آقاجان اولین شبِ جمعه ماه رجب اومدیم در خانه‌ت .. خیلیا خودشون رو رسوندن کربلا، امشب یه کاری کن حسرت زیارت به دل ما نمونه .. تو که هر شب جمعه انبیاء و اولیاء و ملائکه میان حرمت .. روایت میگه فقط چهار هزار ملک مقرب میان تا صبح گریه میکنن برا حسین .. بعد ثواب این زیارت و گریه رو برا شیعیان و دوستانِ حسین مینویسن .. امشب انقدر زائر داری .. مادرت میاد .. انبیاء و اولیاء همه هستن .. حسین جان مارم دعوت کن .. بدم الحسین الهی العفو .. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم .. اَللَّهمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی‌ءٍ *انقدر رحمتت واسعه‌ست که تو این لیله الرغائب منم راه دادی بیام باهات حرف بزنم ..* وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَی‌ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَی‌ءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَی‌ءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَیءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَیءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَیءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ *یه وقت دیدن از دور یکی داره عصا زنان میاد .. گفتن بهش احترام بزارید این پیرمرد بتونه به ثوابش برسه، با عصا میزد برید کنار منم فیض ببرم .. چنان عصا رو زد به بدنِ ابی‌عبدالله .. ای غریب آقا ..* وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَیءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَیءٍ یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ *من بدونِ تو نمیتونم زندگی کنم حسین ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً همۀ آرزویم یک سحرِ کرب و بلاست شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد 👇 {ادامه مطلب در پستِ بعدی ..} ــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
۲ |⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. / و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب» استاد حاج ●━━━━━━─────── وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ ما فقط از راهِ روضه میتونیم مسیری باز کنیم که مارو راه بدن .. هرکس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت یک استخوان ز سینۀ آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشدن اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بی‌سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بی‌أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بی‌أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی. إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً ای هزاران جلوه از ذات اَحد یا مرتضی ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات هرچه یازهرا نوشتم میشود یا مرتضی خانه‌ی تو کوچک است اما خدا روزِ ازل خانۀ خود را به نامت زد سند یا مرتضی دورِ کعبه گشته‌ام چون دورِ حیدر گشته‌ام اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی از شرابی که رساندی بر لبِ مستان بده ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی گریه کن بر آن غریبی که کنارِ نهر آب دست و پا در بین آن گودال زد یا مرتضی هرچه میگفت آب،سرنیزه به خوردش داده‌اند رد شدن از پیکرِ او اسب ها یا مرتضی لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ رَحْمَتِك اللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی {ادامه مطلب در پستِ بعدی ..} 👇 @navaye_asheghaan
۳ |⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. / و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی یا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِكرِی وَ تَرْبِیتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ كرَمِك وَ سَالِفِ بِرِّك بی‌یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاك مُعَذِّبِی بِنَارِك بَعْدَ تَوْحِیدِك وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِك وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِكرِك وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّك وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیتِك هَیهَاتَ أَنْتَ أَكرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ أَوْ تُبْعِدَ مَنْ أَدْنَیتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ كفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ شِعْرِی یا سَیدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِك سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِك صَادِقَةً وَ بِشُكرِك مَادِحَةً وَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیتِك مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِك حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِك طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِك مُذْعِنَةً مَا هَكذَا الظَّنُّ بِك وَ لاأُخْبِرْنَا بِفَضْلِك عَنْك *همه با هم، این صدامون روزی میرسه که دیگه در نمیاد .. حالا که زنده هستیم بگیم :* یا كرِیمُ یا رَبِ .. میگه داشتم حدیث نفس میکردم یه وقت دیدم دو سه نفر یه جنازه ای رو دارن میارن .. نیمه شب، جنازه!! میگه اومدم به مقدار جلوتر دیدم پیرِ زنی عصازنان گریه میکنه میگه خدایا ببخشش .. اومدم جلو سلام کردم، تسلیت گفتم .. گفتم چرا نیمه شب آوردیش؟! نشست رو خاکا گفت این بچه‌ی منه تو محله بد نام ترین آدمه، همه از دستش عاجز بودن .. منم اذیت میکرد .. یه روز دیدم تب کرده نگاهش کردم یه نگاهی به من کرد، گفت مادر میدونم اذیتت کردم.. میدونم محله از دستم ناراحته .. اما مادر من آخرای عمرم هست .. من میمیرم یه خواهشی از تو دارم .. مادر وقتی من مُردم؛ این لباس منو در بیار نیمه برهنه، این ریسمان رو تهیه کردم به پاهام ببند تو این صحن حیاط بدنمُ رو زمین بکش .. بگو خدایا گنهکارت رو برات آوردم .. بندۀ فراریت رو آوردم .. شیخ نجم الدین این بچه دق کرد و مُرد .. بعد از ساعتی که گریه کردم گفتم حرفش رو گوش کنم .. اومدم ریسمان بستم به پاهاش، یه ذره کشیدم یه وقت دیدم یه ندایی اومد پیرزن بندۀ ما رو رها کن .. شیخ نجم الدین یه وصیت دیگه هم کرد گفت یه کاری کن کفن و دفن من شب باشه همسایه ها نفهمن .. شاید بیان بی احترامی کنن .. به خاطره همین نیمه شب آوردم دفنش کنم .. بچه ها تا دیر نشده بیاییم با خدا آشتی کنیم .. .👇 @navaye_asheghaan
۴ |⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. / و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه‌ ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك *دردآور اینه: همه چیزُ بردن .. بدن پاره پاره‌ست .. این نامرد دیر رسید دید هیچی پیدا نمیکنه غنیمت ببره .. یه وقت برق انگشتر به چشمش خورد .. کاری کرد صدای گریه زهرا بلند شد .. خدا لعنتت کنه ساربان .. هرچه کرد انگشتر تو دست گیر کرده بود .. نانجیب یه خنجر شکسته آورد .. انگشتُ که برید انگشتر رو درآورد .. ای حسین .. بی جهت نبود امام چهارم بدن رو که داخل بوریا چید یه وقت دیدن دورِ گودال داره میگرده .. آقاجان چیزی گم کردی؟!.. گفت آری .. هنوز عضوی از بدنِ بابام تو این بیابانِ پیدا نکردم .. یه وقت دیدن یه انگشت بریده رو آورد به بدن ملحق کرد .. خاک ها رو به بدن ریخت .. اولین شبِ جمعه‌ی ماه رجب و لیله الرغائبِ .. یه نگاهی به ما کن .. ای حسین .. وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك .. .@navaye_asheghaan
باب الحرم _ استاد حاج منصور ارضی-Segment 1.mp3
37.96M
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی
اگر بناست ببخشد مرا خدای علی سزاست آن که ببخشد فقط برای علی کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد نجات داده مرا بارها دعای علی هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد رضای حضرت حق است در رضای علی هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب شنید در شب معراج خود، صدای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی ** علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش همان که شد بدنش جمع در عبای علی همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد فدای آن تن صد چاک و ناله های علی حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد شکست قامت ارباب در عزای علی شاعر: @navaye_asheghaan
مناجات با خدا یا رب تو نما مرا نگاهی بر سینه من نشسته آهی از غفلتِ خود منم پشیمان عمرم که گذشته با تباهی جز درگه تو کجا روم من بر نادمِ درگهت پناهی من جاهلم و ببخش جهلم باعث شده بر گناه گاهی شرمنده و رو سیاه هستم این نامه شده پُر از سیاهی از وسوسه ی نفس رها کن این بنده ی ناچیز ، الهی حالا که شبِ مغفرت توست این بارِ گنه ببخش به کاهی بر مرده و زندگان تَرَحّم کارِ تو بُوَد ، تو خیر خواهی عمرِ منِ رو سِیَه خزان است موی سر من دهد گواهی امشب نگهی به یوسفی کن او بنده و تو لایتناهی ✍️