eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
384 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. . 💢مراد از ناشرات الشعور💢 برخی از فقرات آن که نشانگر پریشان کردن مو توسط بانوان اهل بیت دارد قابل توجیه است؟ ✅پاسخ: عبارت «خرجن من الخدور ناشرات الشعور» 📚المزار الكبيرص 504 که ناظر به پریشان‌کردن مو توسط بانوان اهل بیت است به تنهایی نمی‌تواند دلیلی بر نپذیرفتن این زیارت باشد، چون چند تفسیر و توجیه می‌توان برای این اتفاق بیان کرد: 1. خارج شدن بانوان حرم از خیمه‌ها با موهای پریشان، ملازم با نگاه نامحرمان به آنها نیست؛ زیرا اولاً: بین خود خیمه‌ها فاصله و موانع وجود داشت. ثانیاً: بین خیمه تا میدان جنگ فاصله زیاد بوده است. 2. احتمال دارد این جمله مربوط به اکثریت بانوان باشد نه همهٔ آنها؛ زیرا معلوم نیست بانوانی؛ مانند حضرت زینب و حضرت سکینه(س) نیز موهای خود را پریشان کرده باشند. 3. ممکن است این حالت، خارج از اختیار آنان بوده و شدت مصیبت به اندازه‌ای بود که این خروج از اختیار را - دست کم در بانوانی غیر از زینب و سکینه و ...- توجیه کند. نباید با این موضوع چندان متعصبانه برخورد کرد. حجاب در مواقع اختیاری است و این واکنش‌های غیر اختیاری نشان از بی‌حجابی نبوده و در تاریخ نیز بارها - حتی در حضور معصومان - اتفاق افتاده است. اما توبیخی متوجه این بانوان نبوده، بلکه مورد دلجویی آنان نیز قرار گرفتند. به یک مورد که در جنگ احد اتفاق افتاده اشاره می‌کنیم که در کتاب کافی نقل شده است: پيامبر(ص) بر آنها[اهل مدینه] وارد شد و زنان انصار دمِ درِ خانه‌‌‏ها در انتظار بودند و مردان‏شان بيرون آمده و خود را در پناه پيامبر می‏‌كشيدند و از او معذرت می‌خواستند. زنان انصار همه چهره‌‏ها خراشيده و موى پريشان كرده و گريبان دريده و در برابر پيامبر(ص) ایستاده بودند؛ پيامبر آنها را دل‌‏دارى داد و به زبان خوش با آنها سخن گفت و به آنها دستور داد خود را بپوشند و به خانه‏‌هاى خود بروند. 📚كافي، ج ۸، ص ۳۲۱- ۳۲۲، 4. اين شيوه، بين عرب، رسم و عرف بوده است؛ زن‌‌های عرب وقتی که بر آنها يک مصيبت وارد می‌‌شود زن برای اين‌‌که شدت مصيبت را نشان دهد اين کار را انجام می‌‌دهد. موی زن با آن‌که مظهر زيبايی زن و مظهر جمال زن هست حاضر است در اين مصيبت اين موها را اين طوری پريشان کند و حتی آن را بِکَند. بنابراین بانوان اهل بیت(ع) نیز به دور از نگاه نامحرمان اين کار را برای بيان عظمت مصيبت انجام دادند. وقتی این کار بیانگر ضعف نباشد، بلکه براي بيان عظمت مصيبت باشد، هيچ اشکالی ندارد. .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی روضه‌یِ کربلا از زبان امام حسن علی‌السلام برادر جان سلیمانِ زمانی کریمی و اُمیدِ ساربانی سر و انگشتر و پیراهنِ تو گواهی می‌دهد روزی‌رسانی .
Taheri shab 29 Safar 98-03.mp3
3.23M
|⇦•نزن که مادرم جوانِ.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نزن که مادرم جوانِ نزن که بی گناهِ خالی نکن دقّ و دلیتُ نزن که غرق اشک و آهِ رفت آبروم ببین چشای ترمُ بگو چطور بلند کنم من سرمُ بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ «وای مادرم .. وای مادرم ..» به کی بگم که چی کشیدم از همه ناسزا شنیدم به کی بگم که توی مسجد زیر عبا زره پوشیدم میخوام که جام زهرمُ سر بکشم از سرزمین مادری پر بکشم آخه چقدر از داغ مادری بکشم «ای وایِ من .. ای وایِ من ..» از من به جز کرم ندیدن ولی همه ازم بریدن این نانجیبا جانمازُ از زیر پایِ من کشیدن موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین به کی بگم که کار دنیا رُ ببین به من میگن سلام مضلَّ المومنین *نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! * یه عمر غریب بودم تو این شهر خیلی به من سخت گذشته خونِ دلایی رو که خوردم حالا دیگه میون طشتِ رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم *یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟! خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..* رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم یادم نرفته.... *فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد.. اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین .. ــــــــــــــــــ ○👇
مداحی آنلاین - ای امام همه یا حسن مجتبی - حسین طاهری.mp3
3.77M
🔳 (ع) 🌴ای امام همه یا حسن مجتبی 🌴پسر فاطمه یا حسن مجتبی 🎤 👌 ‍ ‍ بخش هفتم شب شهادت امام حسن 7صفرسال98 نوحه خوانی حسین طاهری ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ ای امام همه یا حسن مجتبی پسر فاطمه یا حسن مجتبی ای دلت پر شرر پاره پاره جگر یاابن الزهرا4 ای به قربان آن طلعت چون ماه تو تو کریمی و ما سائل درگاه تو بده ای باوفا صدقه بر گدا یاابن الزهرا4 دم آخر به قلب پر بلا مبتلا گریه کردی به غم های شه کربلا بر حسین غریب شاه شیب الخضیب یا ابن الزهرا4 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی مکتوب حجت الاسلام 🌺از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی ۶🌺 ✅ حُسن عاقبت 🔰 از خصوصیات مهم یاران امام حسین علیه السلام که می توان گفت یکی از ضروری‌ترین نیازهای هر انسانی برای حضور در آخرت است، مسئله حسن عاقبت و سرانجام نیک است. این که انسان در پایان زندگی و عمرش، سربلند و روسفید، با اعمالی شایسته و مورد رضایت خداوند، قدم در سفر آخرت بگذارد. جنین در شکم مادر برای زندگی دنیا ساخته می شود و سعادت و کمال او در این است که تمام اعضا و جوارحش ساخته می شود و این صحت و سلامتی تا لحظه ای که شکم مادر را ترک می کند و به دنیا منتقل می شود، ادامه یابد. ما انسان ها نیز در شکم مادر روزگار،‌ برای زندگی در آخرت ساخته و آماده می شویم و سعادتمان در این است که تمام ابعاد وجودی مان در دنیا به سلامت و شایستگی ساخته شود، و این سالم بودن تا لحظه ای که می میریم و به قیامت منتقل می شویم ادامه داشته باشد. معیار سلامت در هر دو ولادت حسن عاقبت است، اما با هم تفاوتی نیز دارند و آن اینکه اگر جنینی در شکم مادر دچار نقص شود، امکان اصلاح وجود ندارد؛ اما معایب و نواقصی که برای ما در زندگی دنیا بر اثر فساد عقیده و اخلاق، گفتار و رفتارمان، بوجود می آید قابل اصلاح و تغییر است و می توان با عاقبت بخیری به سرای آخرت قدم گذاشت. (1) کسانی که در کربلا به عنوان حماسه سازان عاشورا مطرح و معرفی شدند و با تمام وجود در راه خدا و امام زمانشان مجاهدت نمودند از ابتدا افرادی پاک و عاری از خطا و گناه نبودند، حتی عده ای بر عقیده و باوری خلاف راه امام حسین علیه السلام قرار داشتند؛ اما زمانی که در مسیر روشن حق قرار گرفتند پایان کاری خوب و سرانجام خیر و نیکی پیدا نمودند.  💠 ارزش هر چیز به پایان آن است 🔰 لذا قرآن کریم و ائمه اطهار علیهم السلام، دائماً به پیروان خود راجع به سرانجام کار و عاقبت بخیری تذکر می دهند و توصیه می نمایند. چون عاقبت خوب و سرانجام نیک در تمامی امور به خصوص در پایان عمر بسیار مهم و ضروری است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «لکُل امرٍ عاقبةٌ» (2) برای هر کاری عاقبتی است. هر شروعی یک پایانی دارد، هر اوجی فرودی پیش رو دارد. هر آغازی، انتهایی دارد و هر بلندی، سرازیری را در پی دارد؛ اما مهم این است که این پایان، فرود، انتها و سرازیری چگونه باشد. لذا خوب شروع کردن، هنر نیست، خوب به پایان رساندن مهم هست. یک راننده وقتی قصد دارد به سمت مشهد برود، اگر از قم و تهران به سلامت عبور کرد، می توانیم بگوییم به مقصد رسیده است؟ نه بلکه زمانی که به مشهد آن هم با صحت و سلامتی برسد می توان گفت رسیده است چون ممکن است تا یک کیلومتری شهر مقصد هم بیاید اما دچار مشکلی شود که نتواند به مقصد برسد. در طول تاریخ افراد بیشماری بودند که خوب شروع کردند اما به نیکی و خیر تمام نکردند، خیلی ها یا علی گفتند اما تا پایان ایستادگی نکردند. بسیاری از مردم یا حسین گفتند و حتی برای یاری آن حضرت اشک ریختند اما زمان امتحان و عمل که شد، باز ایستادند. 💠 سوء عاقبت کوفیان 🔰 وقتی مسلم بن عقیل به کوفه آمد. مردم به هر مناسبتی دور او جمع می شدند. مسلم نیز هر از گاهی نامه ی سیدالشهداء که خطاب به کوفیان بود را می خواند. «فلما اجتمع الیه منهم جماعه قرأ علیهم کتابه الحسین علیه السلام و هم یبکون» (3) هر زمانی که عده ای از مردم جمع می شدند مسلم نامه ی امام را برایشان می خواند و آنان از شوق، اشک می ریختند. از این رو امام غریب و مظلوم در روز عاشورا فرمود: «سللتم علینا سیفا لنا فی ایمانکم» (4) شمشیرهایی در برابر من کشیده شده که روزی بنا بود مرا یاری دهند. 💠 مؤمن نگران عاقبت خویش 🔰 و اینجاست که اهمیت حسن عاقبت و فرجام نیک آشکار می گردد اینکه ممکن است فردی با سابقه ای درخشان در پایان، دچار سوء عاقبت شود و شخصی با کوله باری از گناه و خطا در انتهای کار به حسن عاقبت دست پیدا کند. رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «لا یزال المؤمن خائفاً من سوء العاقبة» (5) مؤمن پیوسته از بد فرجامی هراسان است. مؤمن پیوسته نگران است از اینکه به سعادتمندی نائل می شود و یا با شقاوت و بدبختی از این دنیا می رود. لذا هیچ انسانی به طور یقین نمی تواند بگوید، من به بهشت می روم و سعادتمند می شوم چون هر لحظه ممکن است با همه ی سابقه ی خوبی که دارد، دچار لغزش شود. 👇 2⃣
👇 2⃣ 💠 نمونه ای از فرجام بد 🔰 کمیل بن زیاد می گوید: در یکی از شب های کوفه با امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشغول قدم زدن و سرکشی به امور شهر بودیم. در یکی از کوچه ها، من صدای مناجات و شب زنده داری کسی را شنیدم که با حالی خوش این آیه قرآن را تلاوت می کرد. «أمن هو قانت آناء اللیل» (6) (آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است. به علی علیه السلام عرض کردم: آقا جان ببین مردم در سایه حکومت شما چه حال خوب و انس و الفتی زیبا با خدا دارند. امام سرش را پایین انداخت و فرمود: کمیل این مناجات و شب زنده داری تو را متعجب و شگفت زده نکند. مدتی گذشت و جنگ نهروان که خوارج در مقابل علی علیه السلام قرار گرفته بودند، پیش آمد. بعد از آن که جنگ پایان یافت، من با حضرت از میان کشته های خوارج عبور می کردیم. امیرالمؤمنین با نوک شمشیر به یکی از آنان اشاره کرد و فرمود: «أمن هو قانت آناء اللیل» کمیل این همان کسی است که آن شب قرآن می خواند و شب زنده داری می نمود اما امروز در مقابل امام زمانش قرار گرفته بود. (7) 💠 هیچ گنه کاری را ناامید مساز 🔰 از طرف دیگر هم کسی نمی تواند از رستگاری خویش و رحمت الهی ناامید باشد و احوال و اعمال خود را غیرقابل تغییر و اصلاح بداند؛ بلکه ممکن است در آخرین لحظات عمر و در کمترین فرصت، خود را از آنچه که هست، به بالاترین درجات برساند. لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وصیتی به امام حسین علیه السلام می فرماید: «أی بنی لا تؤیس مذنباً فکم من عاکف علی ذنبه ختم له بخیر، و کم من مقبل علی عمله مفسد فی آخر عمره صائر الی النار» (8) ای فرزندم، هیچ گناهکاری را ناامید و مأیوس مکن، چه بسا افرادی که گرد گناه بودند و عمرشان به خیر و خوبی پایان یافت و چه بسا کسانی که اهل خوبی و خیر بودند و در آخر عمر به فساد گرایش پیدا کردند و جهنمی شدند. کربلا، صحنه سوء عاقبت و حسن عاقبت است. کسانی که در یک لحظه تصمیم گرفتند و مسیر زندگی خود را از باطل به سوی حق تغییر دادند و به عاقبتی نیک و خیر دست یافتند و گروهی که از راه سعادت باز ماندند و از نور به تاریکی و گمراهی گرایش پیدا کردند. 💠 عمرو بن قیس ،‌ آغازی نیک و سرانجامی بد 🔰 در یک منزل مانده به کربلا بنام بنی مقاتل، عمرو بن قیس مشرقی به محضر سیدالشهداء علیه السلام مشرف شد و بعد از گفتگویی کوتاه، به یک شرط با امام بیعت نمود. عمرو بن قیس عرض کرد:‌یابن رسول الله من تا جایی از شما دفاع می کنم که دفاع من به حال شما مفید و در سرنوشت پیروزی شما مؤثر باشد و اگر زمانی احساس کردم که وجودم نفعی برای شما ندارد در مفارقت و جدایی از شما آزاد باشم. سیدالشهداء علیه السلام هم این شرط را پذیرفت. عمرو به همراه امام به کربلا آمد و حتی شب عاشورا که حضرت فرمود بیعتم را برداشتم و هرکه می خواهد، برود او مانند سایر یاران اباعبدالله علیه السلام باقی ماند. و روز عاشورا نیز با تمام وجود به مقابله با لشکر کوفه می پرداخت و از امام دفاع می کرد تا جایی که امام حسین علیه السلام برایش دعا می نمود: «لا تشل الا یقطع الله یدک، جزاک الله» دستت درد نکند! خدا از خاندان پیامبر جزای خیرت دهد. عصر عاشورا شد و اکثر یاران باوفای سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسیده بودند و عده ای اندک باقی مانده بودند که صدای مظلومیت اباعبدالله الحسین علیه السلام بلند شد:«هل من ناصر ینصرنی؟» آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند؟ عمرو متوجه شد که دیگر واقعه عاشورا رو به پایان است و سیدالشهداء علیه السلام در آستانه شهادت قرار دارد، خدمت امام آمد و عرض کرد: آقا اجازه می دهید که من بروم؟ حضرت نگاهی کرد و فرمود: بروی! به کجا؟ عرض کرد: یابن رسول الله در خاطرتان هست من به شما بیعت کردم تا جایی که وجودم نفعی داشته باشد همراه شما باشم؟ حضرت فرمود: درست می گویی. عمرو بن قیس گفت: درک من از این استغاثه و این اندکی یار و یاور این است که لحظاتی دیگر جنگ به اتمام می رسد و من چه باشم و چه نباشم اینان شما را به شهادت می رسانند، پس اگر اجازه فرمایید،‌ من از کربلا می روم. حضرت فرمود چگونه می خواهی بروی؟ مرکبی داری؟ عرض کرد: اسبی را در خیمه پنهان کردم و با آن می روم. امام حسین علیه السلام فرمود: آزادی برو. عمرو بن قیس در آخرین لحظات عاشورا سوار بر اسب شد و عزیز فاطمه علیها السلام را تنها گذارد. (9) در تمامی اوقات یار امام است، اما آخرین لحظه ای که باید این حمایت و یاری را با خون و شهادت خویش به اثبات برساند و سعادتمند دنیا و آخرت شود را از دست می دهد و به جای حسن عاقبت، به سوء عاقبت دست پیدا می کند. 💠 عاقبت به خیری درخواست انبیاء و اولیاء 🔰 لذا به همین دلیل است که یکی از نگرانی های انبیاء و اولیاء الهی در طول عمرشان، پایانی نیک و سرانجامی خیر بوده است. یوسف صدیق وقتی دست به دعا برمی دارد،... 👇 3⃣
👇 3⃣ این چنین با خدای خود مناجات می نماید: «انتَ ولیّی فی الدنیا و الاخرة توفّنی مُسلماً و الحقنی بالصالحین» (10) بارالها تو ولی و سرپرست من، در دنیا و آخرت هستی، از تو می خواهم روحم را در حالی قبض کنی و مرا بمیرانی که بنده مطیع و فرمانبردار تو باشم و به گروه صلحا و پاکان ملحقم فرما. ابراهیم خلیل در دعای خود حسن عاقبت را طلب می کند: «الحقنی بالصالحین» (11) بارالها مرا به بندگان صالح ملحق فرما. و یا امام اول ما شیعیان زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از شهادتش در ماه مبارک رمضان خبر می دهد، حضرت علی علیه السلام فقط یک سؤال می پرسد: «أفی سلامه من دینی؟» یا رسول الله سحر نوزدهم رمضان وقتی به شهادت می رسم، آیا دینم را سالم تحویل می دهم؟ عاقبت بخیر می روم؟ (12) و امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق از خدای خویش این گونه درخواست می کند: «اللهم اختم بعفوک اجلی» (13) خدایا عمرم را با عفو و گذشت خویش به پایان برسان و حسن عاقبت کرامت کن. یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام به این سعادت ابدی یعنی عاقبت به خیری نائل شدند. اگرچه برخی از آنان دارای سابقه ی خوبی نبودند ولی به یاری خداوند و همت خویش سرانجام کار خود در این دنیا را به خیر و نیکی به پایان رساندند و این حسن عاقبت را سیدالشهداء علیه السلام با به دامن گرفتن سرشان و خواندن «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» و مژده دادن بهشت که «أنت إمامی فی الجنة» تو زودتر از من به بهشت می روی،‌ به تأیید و امضاء‌ رسانید. 💠 عوامل عاقبت بخیری چیست؟ 🔰 آیا ما دوستداران امام حسین علیه السلام شاگردان مکتب عاشورا، ما منتظران فرزند سیدالشهداء علیه السلام نیز می توانیم به این عاقبت به خیری دست پیدا کنیم؟ راه رسیدن به سرانجام نیک و خیر چیست؟ چگونه می توان در راه یاری حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف حسن عاقبت پیدا نمود؟ 1⃣. تقوا 🔰اولین راه رسیده به حسن عاقبت، تقوا و پرهیزگاری است. قرآن مجید در سه جا به این مطلب اشاره می کند: «و العاقبة للمتقین» (14) و عاقبت بخیری و سرانجام نیک برای پرهیزگاران است. هرکس که در طول عمرش تقوا داشت، سرانجام خوب و عاقبت نیک خواهد داشت. شاید این سؤال برای ما پیش بیاید که اصلاً تقوا یعنی چه؟ تقوا از ماده وقایه به معنی نگهداری یا خویشتن داری است. یعنی انسان باتقوا، کسی است که کنترل دارد، ترمز دارد. خودش را در برابر گناه کنترل می کند. یک جایی می تواند دست به گناه بزند، حرام بخورد، فحش و ناسزا بدهد، به نامحرم و صحنه حرام نگاه کند اما ترمز کند و خودش را کنترل نماید. شما تصور کنید، شخصی بخواهد با ماشینی که ترمز ندارد از جاده ی پر پیچ و خم چالوس به شمال مسافرت کند، آیا سالم به مقصد می رسد؟ به طور حتم نه! چون در اولین پیچ به دلیل نداشتن ترمز و قدرت کنترل به داخل دره سقوط می کند و از ادامه مسیر باز می ماند، ولی اگر کسی در همین مسیر با ماشینی که ترمز دارد حرکت کند، به راحتی در تمامی پیچ و خم ها وسیله را کنترل می کند و به مقصد نیز می رسد. تفاوت انسان متقی با دیگران در همین است. آدمی که تقوا نداشته باشد، خود کنترلی در برابر گناه و خواهش های نفسانی ندارد و در کوچکترین موقعیت و پیچ و خم، گناهی که شیطان در مسیر زندگیش قرار می دهد، باز می ماند و دچار سقوط و انحطاط می گردد اما افراد با تقوا که قدرت کنترل و پرهیز از گناه و زشتی ها را دارند به راحتی از موانع و دام های شیطانی عبور می کنند و به سر منزل مقصود و سعادتمندی نیز می رسند. تقوا داشتن، قدرت کنترل و پرهیز از خطا در محیط عاری از گناه هنر نیست، بلکه مهم این است که در موقعیت هایی که فراهم می شود انسان با تقوای خویش سربلند بیرون بیاید. 2⃣. همنشین و دوست صالح 🔰یکی از مهمترین عوامل برای عاقبت به خیری و یا عاقبت به شری، دوستان و همنشینان یک فرد هستند. انسان با انتخاب درست و آگاهانه یک دوست و رفیق می تواند به بالاترین درجات برسد و نقطه ی مقابل، یک اشتباه و غفلت در گزینش دوست و همنشین می تواند فرد را به پایین ترین و پست ترین درجات برساند و او را در تمامی زمینه ها به سقوط و نابودی بکشاند. قرآن کریم در سوره مدثر یکی از عوامل حسن عاقبت و یا سوء عاقبت را دوست و همنشین افراد معرفی می کند، روز قیامت بهشتیان از کسانی که به جهنم می روند سوال می کنند: «ما سَلککم فی سقرْ» (15) چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟ دوزخیان چند دلیل را برای این سرانجام عنوان می کنند که یکی از آن ها، این است: «کُنا نخوضُ مع الخائضین» (16) ما پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم. یک دوست خوب و یک همنشین صالح می تواند سبب رشد و تعالی انسان و در نتیجه عاقبت بخیری او شود مانند دوستی حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، که در سخنرانی قبل عرض کردم و نقطه ی مقابل، یک رفیق و همدم بد و فاسد، ...  👇. 4⃣
👇 5⃣ 💠 دو برادر نماد سرانجام نیک در روز عاشورا 🔰 دو برادر به نام های سعد و ابوالحتوف در لشکر عمر سعد هستند، سابقه ی آنان به خوارج برمی گردد کسانی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام را واجب القتل می دانستند. این دو برادر،‌ به همراه عمر سعد و برای جنگ با امام حسین علیه السلام به کربلا آمده بودند. روز عاشورا نیز همه جا در کنار کوفیان بودند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به سپاه سیدالشهداء علیه السلام فروگذار نکردند. عصر عاشورا شد، یاران باوفای اباعبدالله علیه السلام روی زمین افتاده بودند و به شهادت رسیده بودند عزیز فاطمه تکیه به نیزه غریبی داده و فریاد استغاثه اش در کربلا طنین انداز شده است. «اما من مغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله» آیا فریادرسی نیست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد؟! آیا مدافعی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟! یکی از این دو برادر به دیگری گفت: برادر می شنوی و می بینی که حسین علیه السلام غریب و تنها شده است؟ مگر نه این که او نوه پیغمبر خداست؟ برادر تا الآن با او جنگیده ایم، بیا این آخرین فرصت را از دست ندهیم و او را یاری کنیم. سعد گفت: حرفی نیست اما اگر رفتیم و امام فرمود: دیر آمده اید، اگر رفتیم و توبه ما را قبول نکرد چه کنیم؟ ابوالحتوف گفت:‌ سعد بیا برویم. اگر بنا بود که حسین علیه السلام دست رد به سینه ی ما بزند که دیگر نمی گفت: «هل من ناصر ینصرنی؟» این دو برادر در آخرین لحظات واقعه عاشورا، به سمت سیدالشهداء علیه السلام آمدند و امام، با آغوشی باز، از آنان استقبال کرد. سعد و ابوالحتوف، شمشیر از غلاف بیرون کشیدند و به یاری امام خود در برابر لشکر کوفه پرداختند و به شهادت رسیدند و این گونه در راه خدا و امام زمانشان عاقبت به خیر شدند. (24) 🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺   .
👇 4⃣ قادر است شخص را به تباهی و عاقبت به شری مبتلا سازد. 💠 دوست بد سبب تباهی انسان 🔰درصدر اسلام دو نفر از مشرکین بنام عقبه و اُبی دوستی و رفاقتی صمیمی و تنگاتنگی داشتند. عقبه انسان سخی و سفره اندازی بود و سعی می کرد به مناسبت های گوناگون مهمانی ترتیب دهد و اقوام و دوستان و آشنایان را دعوت کند. از طرفی هم با آن که مشرک بود اما به پیامبر علاقه مند بود و آن حضرت را مورد احترام قرار می داد. روزی مهمانی ترتیب داد و رسول خدا را نیز به عنوان مهمان دعوت نمود وقتی سفره غذا را پهن کردند مدعوین مشغول خوردن شدند. عقبه متوجه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد که از غذا میل نمی کند. عقبه عرض کرد: اگر به این غذا میل ندارید می خواهید غذای دیگری ترتیب دهم. پیغمبر اسلام فرمودند: نه از ظاهرش مشخص است که غذای خوبی است. عرض کرد: پس چرا میل نمی کنید، پیامبر فرمود: چون تو مشرک هستی و من از غذای مشرک نمی خورم، اگر مسلمان شوی و به خداوند ایمان بیاوری آن گاه از این غذا می خورم. عقبه قبول کرد و شهادتین گفت و مسلمان شد. بعد از مدتی اُبی با عقبه برخورد کرد و پس از سلام و احوال پرسی به عقبه گفت: شنیده ام مسلمان شدی! عقبه گفت: آری به پیامبر و خدایش ایمان آوردم. اُبی گفت: چرا؟عقبه در جواب قضیه ی مهمانی و فرمایش رسول اکرم را بازگو کرد. اُبی نگاهی به چهره ی عقبه کرد و گفت: یعنی تو به خاطر همین دلیل، دست از دین آباء‌ و اجدادت برداشتی؟ عقبه حالا که به مرادت رسیدی و پیامبر غذا خورده است همه چیز را انکار کن و از اسلام دست بکش. آن قدر اُبی با عقبه صحبت کرد تا این که موفق شد. عقبه تازه مسلمان از اسلام دست کشید و در جنگ بدر در مقابل لشکر اسلام ایستاد و به قتل رسید. (17) 3⃣. تدبیر در امور یکی از راه های دستیابی به سرانجام خیر و نیک، عاقبت اندیشی در کارها است. اگر کسی خواستار موفقیت و پایان خوب و نیک در تمامی امور زندگیش می باشد، باید به این نکته ی اساسی دقت کند و آن این که قبل از انجام هر کاری و هر سخنی، کمی فکر و تأمل نماید و سرانجام سخن و کار خود را بیندیشد و بنگرد. شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد یا رسول الله من را نصیحتی کنید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر نصیحت کنم گوش می دهی؟ عرض کرد: بله. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر راه نشانت دهم، عمل می کنی؟ عرض کرد: حتماً. باز پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنده ی خدا اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟ عرض کرد: ‌بله یا رسول الله آمده ام تا آن چه می فرمایی را به کار بگیرم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از سه مرتبه تأکید فرمود: «إذا انت هممت بأمر فتدبر عاقبته» (18) هنگامی که خواستی کاری را انجام دهی، سرانجام آن را مورد سنجش قرار ده. بسیاری از افراد در زمان های گوناگون دچار شکست و نابودی و در نهایت سوء عاقبت شده اند که دلیلش بی تدبیری در کارها بوده است. شمایی که به دنبال راه سعادت و عاقبت به خیری هستید، این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کلید موفقیت ما در اکثر زمینه های زندگیمان است. ببینم آخر این گناهی که انجام می دهم، چیست؟ فایده ی این گناه حرام چه چیزی است؟ این مال حرام تا چه زمانی زندگی مرا تأمین می کند؟ این بی حجابی و بی عفتی چه ارزشی را از من می کاهد و در مقابل چه دستاوردی برایم دارد؟ قرآن کریم این عاقبت نگری را به همه پیروانش یاد می دهد: «فانظر کیف کان عاقبة المجرمین» (19) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد. «فانظر کیف کان عاقبة المفسدین» (20) ببین عاقبت مفسدان چگونه بود. «فانظر کیف کان عاقبة الظالمین» (21) پس بنگر عاقبت کار ستمگران چه بود. «فانظر کیف کان عاقبة المکذبین» (22) و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان چه شد. 💠 نقش آفرینی تدبیر در کربلا 🔰حر بن یزید ریاحی تدبیر به خرج داد و در مورد جنگ با سید الشهداء علیه السلام عاقبت نگری کرد، لذا از لشکر کوفه به صف یاران امام حسین علیه السلام پیوست و عاقبت بخیر شد. عمر سعد بی تدبیری کرد و بدون فکر و اندیشه در عاقبت کار دست به جنایت عظیم کربلا زد و به سوء عاقبت مبتلا شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حضرت موسی در حق برادرش از خداوند طلب آمرزش کرد. از جانب خداوند خطاب شد: ای موسی اگر در مورد اولین و آخرین، حتی فرعون از من درخواست کنی، اجابت می کنم اما از تقصیر قاتل حسین نمی گذرم و خودم انتقام از او خواهم گرفت (23). اگر گروهی از موقعیت ایجاد شده برای رسیدن به کمال و سعادت بهره ای نمی برند و با تمام سوابق درخشانی که دارند دچار سوء عاقبت و فرجامی بد می شوند، عده ای نیز از کمترین فرصت بیشترین و بهترین استفاده را برای رسیدن به سعادت ابدی و حسن عاقبت می نمایند.  👇 5⃣
. 📌سه بند واحد تند امام حسن ع: بند اول: آقای با کرم ای سایه ی سرم آخره سر برات میسازیم یک حرم عمریه میدونم ای آقا به دل بیچاره رحمتی دستمو یک لحظه ول نکن ندارم غیر از این زحمتی بند دوم: ای هادی همه فرزند فاطمه عمریه عشق تو بر دلها حاکمه نظر لطف زهرا بوده اگه هستم پا بست حسن من حسینی هستم شکر حق از کوچیکی با دست حسن بند سوم: بر عالم محوری بر آدم سروری زندگیمه برات در پست نوکری بی نیازی و بر روی ما سفره ی تو پهنه هر زمان نه فقط با ما هم کاسه ای لطفتو دیدن جزامیان 👇
. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم.. سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام.. زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام.. مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام.. ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» تو خواب دیدم ، نشسته به رویِ دوشم علم با چشمِ تر ، با پیراهنِ سیاه اومدم تویِ صحنت ، برات عاشقونه سینه زدم یه روضه خون با گریه دم می داد ، آقام.. آقام.. فاطمه رو به تو قسم می داد ، آقام.. آقام.. کاشکی خدا به تو حرم می داد ، آقام.. آقام.. ان شالله از قبرت ، غبار روبی میشه ضریحت تو ایران ، طلاکوبی میشه «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» غریب بودُ ، غبارِ غصه به رویِ دلش غریب بودُ ، یه یارم نداره توی منزلش غریب بودُ ، همسرش قاتلش اسیر دست قوم کافر شد، ای وای.. ای وای.. با این یه روضه عمر اون سر شد، ای وای.. ای وای.. تو کوچه ها عصای مادر شد، ای وای.. ای وای.. یه عمری بار غم ، نشسته رو شونه ش شکسته تو کوچه غرور مردونه ش «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» از اون لحظه ، براش دنیا غیر ویرونه نیست دیگه حرفاش ، به جز نالۀ غریبونه نیست یادش اومد ، می گفت پاشو راهی تا خونه نیست یاد یه روضه تنش رو لرزوند ، ای وای.. ای وای.. جای یه پنجه رو صورت موند ، ای وای.. ای وای.. سه ماه روشو از علی پوشوند ، ای وای.. ای وای.. سه ماه از این غصه فقط زاری میکرد با گریه از مادر پرستاری میکرد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم.. سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام.. زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام.. مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام.. ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» ــــــــــــــــــ ○👇
babolharam _ Taheri.mp3
5.54M
و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری
ّ(س) این پا و اون پا نکن بابا چشمامو دریا نکن بابا دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا امشب نیای دیگه فردا دیره امشب نیای دخترت میمیره امشب نیای کی دیگه از خولی گوشواره های منو پس میگیره تنم زخمی تنت زخمی سرم زخمی سرت زخمی چقدر شد خواهرت زخمی چقدر شد سرت زخمی این پا و اون پا نکن بابا چشمامو دریا نکن بابا دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا الان بابایی کجا هستی شاید روی نیزه ها هستی شاید که کنج تنوری و شاید تو طشت طلا هستی راستی بابا دیگه چشمام تاره راستی بابا پیرهنم شد پاره راستی بابا اگه دیدی پیرم این آثار رد شدن از بازاره هزار دفعه بابا مردم رو نی زخماتو میشمردم زمین خوردی زمین خوردم منم مردم... این پا و اون پا نکن بابا چشمامو دریا نکن بابا دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا رخت مهن گیمیشم بابا عمه می اینجیتمیشم بابا بیر گئجه ناقه نین اوستوندن یره دوشوب ایتمیشم بابا دوشدوم یره_باشا غوغا گلدی من سسلئدیم_داده زهرا گلدی دینجلممیش_زجری گوردوم گورخدوم قاشدیم منیم_سمتیمه تا گلدی غمه قلبیم الولاندی ویروب سیلی یوزوم یاندی منه بابا اجیخلاندی ئورک یاندی...👇👇👇 یارقیه
1632087724.mp3
14.81M
زمینه | این پا و اون پا نکن بابا... بامداحی: حاج مهدی رسولی پست‌ویژه شهادت حضرت رقیه(س) هیئت‌ثاراللّه‌زنجان
. . شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی) ........................... کریم اهل بیت،امام مجتبا(2) .......................... به عالم محشر،غم کبرا شده مدینه غرق غم،حسین تنها شده پیمبر آمده،سر و سینه زنان به جنت فاطمه،عزادارش شده غریبم من غریب ۳ شهید ظلم و جور،شهید کینه ها شدی کشته حسن،غریب کوچه ها به دست همسرت،فدا گشتی فدا به زهر کینه و،به دست آن دغا غریبم من غریب ۳ ........................................ واویلا وای از این،غم و درد فراق مصیبت آمده،بر اهل بو تراب دوباره خواهری،ز داغ دلبرش زند آه از جگر،ابوفاضل برش غریبم من غریب ۳ صدا زد یا اخا،صدا زد زینبش کجایی خواهرم،بیا بالا سرم رخ زردم ببین،دل تنگم ببین به جای مادرم،بیا بالا سرم غریبم من غریب ۳ .................................. ندارم مهلتی ،سر آمد عمر من به مرگم صبر وکن،تو ای غمخوار من درون طشت نگر،شده خون جگر شدم راحت دگر،از آن کوچه و در غریبم من غریب ۳ الا ای قاسمم،الا عبد الهم رسیده وقت موت،بیا جانا برم تو و جان عمو،عمو جانت حسین مکن دوری از او،فدا شو بر حسین غریبم من غریب ۳ .................................... بیا ای خواهرم،بیا غم پرورم روان در طشت خون،جگر از سینه ام فدایی گشته ام،به راه دین حق تو و جان حسین ،الا ای خواهرم غریبم من غریب ۳ گرفته فاطمه،به جنت ماتمتت سر و سینه زند،حسین اندر غمت به شهر مصطفی،که تابوت تو را به تیر بندند همی،ز کینه بر شما غریبم من غریب ۳ .......................................... بسوز ای دل برا،ی غربت بر حسن مدینه کربلا،شده بهر حسن زند تیر جفا،به تابوتت حسن حسین زیر بدن،زند ضجه حسن غریبم من غریب ۳ ................................... شدی راحت حسن،ازاین کوچه دگر نمی بینی به چشم،دگر دیوار و در نیفتد چشم تو،به چشم آن دغا نگردد گونۂ، تو سرخ از آن جفا مدینه مدفن،گل طاها شده به پیش مادرش،گل زهرا شده بقیع و درد و غم،سیه دنیا شده دگر ساقی خموش،حسین قد تا شده ........................ کریم اهل بیت،امام مجتبا(2) ....................................... .👇
4_5866205648730981598.mp3
9.58M
حاج مهدی رسولی دلم تنگ شهیدان است امشب.. یادشهداء وامام شهداء با ذکر صلوات التماس دعای فرج و عاقبت _بخیری 😭😭😭😭😭
. رسیدم حر شوم_آزاد باشم همان که پای تو افتاد_باشم مبادا از دلم غم را بگیری مبادا اشکهایم را بگیری سلام ای راس بر نیزه نشسته سلام ای کاروان دست بسته سلام من به یاران خدایی بلا جویان دشت کربلایی دلم تنگ شهیدان است امشب دلم دلتنگ یاران است امشب دلم امشب براشان روضه خوان است نوای زخمی آهنگران است بخوان زانان خرابیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من اگه دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم در باب شهادت را نبندین به ما بیچارگان زان سو نخندین رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را چرا بستند راه اسمان را تو بالا رفته ای من در زمینم برادر رو سیاهم_شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی بگو اسب سپیدم را که دزدید! امیدم را امیدم را که دزدید در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند خدایا تاب جان کندن ندارم خدایا طاقت ماندن ندارم بیا باز ای دل امشب در بکوبیم بیا اینبار محکم تر بکوبیم اگر جنس تو پاه نیاز است در باغ شهادت باز باز است شاعر: قادر طهماسبی(فرید) و مهدی حنیفه 📢حـاج مـــهدی رســولی 🔶رسیدم حر شوم...
. ☑️ تشییع پیکر پاک امام حسن علیه السلام در ارشاد مفید در بیان وصیت آن ‌حضرت آمده است: «هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان، مرا غسل ده، کفن نما و بر تختخه‌ای (تابوتی) گذارده، کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر، تا تجدید عهدى کنم. سپس مرا به سوی قبر جده‏‌ام فاطمه بنت اسد(مادر امیرالمؤمنین) منتقل کن و در آن‌جا به خاک بسپار.» سپس آن‌حضرت فرمود: به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که مى‌‏خواهى مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری، براى جلوگیرى گرد هم مى‌‏آیند و مقابلتان می‌ایستند. اکنون به تو سفارش مى‏‌کنم برای خدا سعى کن در پاى جنازه من، خونی ریخته نشود. ... مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپارند؛ از این‌رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند. همین‌که امام حسین(ع) بدن مبارک را به سوی مزار شریف پیامبر(ص) حرکت دادند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا کرده باشد؛ طرف مقابل (پیروان سقیفه) در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند. عایشه هم سوار بر قاطری به جمع آنها ملحق شد؛ در حالی‌که می‌گفت: ما را با شما چه کار؟! می‌خواهید کسی را وارد خانه من کنید که من محبت و ارادتی نسبت به او ندارم؟ مروان نوکر معاویه که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت: عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟! چنین چیزی نشدنی است و بعد با جمله «وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ» تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد. نزدیک بود فتنه‌ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت:« ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ » برگرد به همان جایی که بودی؛ ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا(ص) شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه [بنت اسد] به خاک می‌سپاریم. مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچک‌تر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی، و لکن آن‌حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می‌دانست که نباید خرابى در آن پدید آید، چنانچه این کار را دیگران کردند و بدون اذن آن‌حضرت(ص) به خانه‌اش وارد شدند. و باز در ارشاد آمده است: ابن عباس پیش آمد و خطاب به عایشه گفت: این چه رسوائى است؟ عایشه! روزى بر استر و روزى بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می‌خواهى نور خدا را خاموش کنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد! و از آنچه می‌ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را این‌جا دفن نمی‌کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنان‌شان خواهد گرفت. «وَ قَالَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ کَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْکُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْکُمْ لِأَنْفُسِنَا»؛ و امام حسین(ع) فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که خونی ریخته نشود، می دیدید که چگونه شمشیرها جان شما را می ستاند، شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شکستید و شرایط آن‌را باطل ساختید. آن‌گاه جنازه امام حسن مظلوم (ع) را به طرف بقیع برده و در کنار قبر جده‌‏اش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند. 📚منبع: شیخ مفید؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ۲؛ ص ۱۶ .
4_6001186974671571257.mp3
22.09M
📚 دروس دوشنبه ها 💡 🗓 ت: 99/6/31 🎙 🔶 شعبه خدام عشاق الحسن ع
طیب الله بزرگوار✅
. 🔳گرفتن روح امام حسین ع🔳 ••✾🌻🍂🌻✾•• بسم الله الرحمن الرحيم 🍂اللهم صل على محمد و آل محمد و سلم تسلیما کثیرا🍂 ⁉️عزرائیل از گرفتن روح امام حسین(ع)، عذرخواهی کرد؛ پس چه کسی آن را بگیرد⁉ ✨ امام جعفر صادق(ع) با یارانش نشسته بود و در مورد عاشورا و اتفاقی که برای حسین(ع) می افتد، سخن میگفتند، ایشان فرمودند: آیا سخنی به شما بگویم که به واسطه آن، عرش خداوند سبحان و متعال میلرزد⁉ 🏴 وقتی جدم حسین(ع) افتاد و از اسبش به زمین افتاد و خاک آلود شد، شمر(خداوند لعنتش کند) روی سینه جدم حسین(ع) نشست؛ در‌ حالی که ایشان تشنه بود و او را به صورتش انداخت و شروع به بریدنِ رگِ گردن ایشان نمود و ایشان صدا میزد: وای از تشنگی 🥀 🏴 بدن پاکش باقی ماند و به سمتش سنگ پرتاب میکردند؛ در این هنگام بود که خداوند متعال به همه آفریدگانِ روی زمین و آسمان ها وحی نمود که به دوست رسول الله(ص) در این حالت نگاه کنید؛ در‌ حالی که او نسبت به بدی های دنیا و ترس هایش، شکیبایی میکند؛ خداوند به ملک‌الموت وحی کرد که روح حسین(ع) را بگیر 🥀 💥عزرائیل عرض کرد: پناه بر خدا از اینکه به من دستور دهی و آن را عملی نکنم و صدایت را پاسخ ندهم؛ من در مورد مساله فرزند دوستت، سرگردان هستم؛ پروردگارا، می اندیشم و به واسطه دوست و برگزیده ات و پیامبرت، پیامبر مهربانی، به تو توسل میکنم، تا عذرم را در گرفتن روح دوست و فرزند غریب دوستت بپذیری؛ او که تشنه ستم دیده به سوز و گُداز ‌افتاده میباشد. 🏴 خداوند بلند‌ مرتبه فرمود: ای عزرائیل، چرا در این مورد، از من اِلتماس میکنی⁉ 💥 عرض کرد: پروردگارا، عضو سالمی برای حسین(ع) نمانده است تا روحش را از او بگیرم و من از رسول الله(ص) خجالت میکِشم و از امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(ع) حیا میکنم و پروردگارا، شما به من دستور میدهی تا روحش را بگیرم😔 🏴 پروردگار فریاد زد: ای ملک‌الموت، جانش را از سرش بگیر 💥ملک الموت فریاد زد: تو میدانی که تیری در چشمانش فرو‌رفته است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از دهانش 💥عرض کرد: آه، سوز‌و‌گُداز بر او، تیری در دهانش فرو‌رفته است و دندان هایش شکسته شده است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از سینه‌اش 💥عرض کرد: چهار‌‌هزار جِراحت در سینه اش میباشد و سینه اش را قطعه قطعه کردند 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از پیشانی‌اش 💥فرمود: سنگی به پیشانی اش خورد 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از وسط‌بدنش 💥عرض کرد: ضربه ای به وسط بدنش خورده است و به این خاطر، به زمین افتاد 🥀 🏴 خداوند متعال به ساکنان آسمان ها و زمین خطابی را با خشم وحی نمود: 🔥ای مردم طُغیانگر ستمکار نسبت به فرزند دختر پیامبرش، سوگند به بزرگی و جلالتم، من نسبت به کشتنش افتخار میکنم و او خودش را به خاطر شما فدا کرده است؛ بدانید که هر فردی بر او گریه کند یا با او کند یا خودش را به حالت گریه اندازد و بدنش بلرزد و بترسد، من آتش را بر بدنش حرام میکنم و او را وارد بهشت خودم مینمایم، حتی اگر گناه انسان ها و جن را بیاورد 🥀 🏴 سپس خداوند جلیل فرمود: من خودم، روح حسین(ع) را میگیرم؛ ای ملک‌الموت و ای فرشتگانم، ای ساکنان آسمان ها و زمین؛ و ای مالک و نگهبان زمین و ای حاملان عرض، به زمین کربلا فرود آیید، وقتی روح حسین(ع) را گرفتم، به محمد مصطفی(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(ع) تسلیت بگویید و گریه کنید و 🥀 خاک بر سرتان‌بریزید 🥀 ◼ وقتی به زمین کربلا رفتند، هنگامی بود که شمر ملعون سر آقای ما امام حسین(ع) را از بدنش جدا میکرد 🥀 🏴 خداوند به روحش وحی نمود: 🥀 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏ 🥀 ✨اى جان آرام گرفته و اطمينان يافته، به سوى پروردگارت در حالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است باز گرد؛ پس در ميان بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو✨ ◾ در این هنگام بود که روح مولای ما حسین(ع)، بیرون رفت و کائنات صدا زدند: 🏴 وا‌‌اماماه واحسیناه واذبیحاه واغریباه 📚 اكسير العبادات في اسرار الشهادات شيخ دربندی  .