eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری . •┄┅═══••↭••═══┅┄• منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد میانِ سینه ام این دردِ بی امان اُفتاد *برا ولی نعمتت میخوای امشب ناله بزنی و اشک بریزی ..* به راه رویِ زمین مینشینم و خیزَم نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد *این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد .. میان اهل بیت همه رو مسموم کردن به جز ابی عبدالله و حضرت صدیقه سلام الله علیهما .. اما این زهری که به امام رضا دادن یه جیزِ دیگه ای بود ، روایت نوشته سه دانۀ انگور مامونِ ملعون به حضرت داد ، تا تو دهانش گذاشت ، دیدن دست رو جگرش گذاشت .. سریع عباشُ رو سر کشید .. شیخ صدوق رحمه الله علیه نوشته حضرت پنجاه مرتبه رو خاکا نشست .. گاهی صدا میزنه آه جیگرم .. گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم .. اما وقتی محکم رو زمین میخورد میگفت وای مادرم ...* چنان به سینۀ خود چنگ میزنم از آه که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد کشیده ام به سر خود عبا و میگویم بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد *اباصلت میگه دم در کاخِ مامونِ ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرموده بود اگر دیدی عبا رو سر کشیدم دیگه کار از کار گذشته .. تا در باز شد دیدم امام رضا اومد عبا رو سر کشیده ، با چه سختی اومد تو خونه ، فرمود اباصلت همه درایِ حجره رو ببند، کسی به دیدنم نیاد .. اما لحظاتی بعد دیدم یه نوجوان مه سیمایی لباسِ عزا به تن کرده ، از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست ، اما با تعجب پرسیدم آقا همه درایِ حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدید؟! فرمود اباصلت خدایی که به یک چشم بهم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست از در بسته وارد کنه؟! خیلی عجیبه والا ، از امام رضا یاد بگیریم ،همیشه سفره مینداخت با کارگرا و کنیزا و غلاما همه باهم سر سفره مینشستن .. اما این لحظات آخر نوشتن مثه شخصِ مار گزیده تو حجره هی به خودش می پیچه رو خاکا .. اما اباصلت میگه سوال کرد حضرت بگو ببینم غلاما غذا خوردن؟! گفتم آقاجان اینا نمیتونن ، دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن . همیشه سر سفره با شما نشستن ، یا امام رضا شب آخرِ امشب یه لقمه معرفتی هم دهان ما بزار .. یه لقمه ای که یه عمر طبق حدیث شما در خونه جدتون باشیم و گریه کنیم .. فرمود یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ .. میگه آقا همه ی جونِشُ جمع کرد، خودشُ آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه داد حضرت که غلاما راحت غذا بخورن .. همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کردن رو زمین افتاد .. (چی داری میگی) اینارو گفتم برا این روضه حالا اباصت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم به حجرۀ امام رضا ، همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همۀ جونِشُ جمع کرد دوان دوان آمد تا جلو در .. دست گردن آقازادش انداخت ، تو بغل جواد رو زمین افتاد .. اونا که پا روضه بزرگ شدن میدونن من چی میخوام بگم .. یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوانِشُ رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد .. شیخ حر عاملی نوشته ابی عبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوانِشُ یه جوری قطعه قطعه دید ، حسین انگار جون از همه بدنش رفت .. جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد .. دوزانو دوزانو داره میاد این روضۀ امشبِ ، اما هرسال یه روزی ام داریم وقتی از امام رضا میخونیم . باقی این غزل یه جایی برده دلُ نمیتونیم ازش بگذرم ..* بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان اُفتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهایِ بیابان به خیزران اُفتاد به روی ناقه‌ی عریان نشسته خوابیده و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد *اگه حقش ادا بشه میگم والا اسراف نمیکنم تو روضه* گرفت پهلویِ خود را میان شب ناگاه نگاهِ او به رخ مادری کمان اُفتاد دوید بر سر دامان نشست خوابش برد که زجر آمد و چشمش به نیمه جان اُفتاد رسید زجر دوباره عزایِ کوچه شد و به هر دو گونۀ زهراترین نشان اُفتاد رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد که کارِ پنجه ی زبری به گیسواَش اُفتاد دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأس اباالفضل از سنان اُفتاد حسین ...
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری . •┄┅═══••↭••═══┅┄• منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد میانِ سینه ام این دردِ بی امان اُفتاد *برا ولی نعمتت میخوای امشب ناله بزنی و اشک بریزی ..* به راه رویِ زمین مینشینم و خیزَم نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد *این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد .. میان اهل بیت همه رو مسموم کردن به جز ابی عبدالله و حضرت صدیقه سلام الله علیهما .. اما این زهری که به امام رضا دادن یه جیزِ دیگه ای بود ، روایت نوشته سه دانۀ انگور مامونِ ملعون به حضرت داد ، تا تو دهانش گذاشت ، دیدن دست رو جگرش گذاشت .. سریع عباشُ رو سر کشید .. شیخ صدوق رحمه الله علیه نوشته حضرت پنجاه مرتبه رو خاکا نشست .. گاهی صدا میزنه آه جیگرم .. گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم .. اما وقتی محکم رو زمین میخورد میگفت وای مادرم ...* چنان به سینۀ خود چنگ میزنم از آه که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد کشیده ام به سر خود عبا و میگویم بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد *اباصلت میگه دم در کاخِ مامونِ ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرموده بود اگر دیدی عبا رو سر کشیدم دیگه کار از کار گذشته .. تا در باز شد دیدم امام رضا اومد عبا رو سر کشیده ، با چه سختی اومد تو خونه ، فرمود اباصلت همه درایِ حجره رو ببند، کسی به دیدنم نیاد .. اما لحظاتی بعد دیدم یه نوجوان مه سیمایی لباسِ عزا به تن کرده ، از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست ، اما با تعجب پرسیدم آقا همه درایِ حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدید؟! فرمود اباصلت خدایی که به یک چشم بهم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست از در بسته وارد کنه؟! خیلی عجیبه والا ، از امام رضا یاد بگیریم ،همیشه سفره مینداخت با کارگرا و کنیزا و غلاما همه باهم سر سفره مینشستن .. اما این لحظات آخر نوشتن مثه شخصِ مار گزیده تو حجره هی به خودش می پیچه رو خاکا .. اما اباصلت میگه سوال کرد حضرت بگو ببینم غلاما غذا خوردن؟! گفتم آقاجان اینا نمیتونن ، دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن . همیشه سر سفره با شما نشستن ، یا امام رضا شب آخرِ امشب یه لقمه معرفتی هم دهان ما بزار .. یه لقمه ای که یه عمر طبق حدیث شما در خونه جدتون باشیم و گریه کنیم .. فرمود یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ .. میگه آقا همه ی جونِشُ جمع کرد، خودشُ آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه داد حضرت که غلاما راحت غذا بخورن .. همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کردن رو زمین افتاد .. (چی داری میگی) اینارو گفتم برا این روضه حالا اباصت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم به حجرۀ امام رضا ، همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همۀ جونِشُ جمع کرد دوان دوان آمد تا جلو در .. دست گردن آقازادش انداخت ، تو بغل جواد رو زمین افتاد .. اونا که پا روضه بزرگ شدن میدونن من چی میخوام بگم .. یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوانِشُ رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد .. شیخ حر عاملی نوشته ابی عبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوانِشُ یه جوری قطعه قطعه دید ، حسین انگار جون از همه بدنش رفت .. جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد .. دوزانو دوزانو داره میاد این روضۀ امشبِ ، اما هرسال یه روزی ام داریم وقتی از امام رضا میخونیم . باقی این غزل یه جایی برده دلُ نمیتونیم ازش بگذرم ..* بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان اُفتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهایِ بیابان به خیزران اُفتاد به روی ناقه‌ی عریان نشسته خوابیده و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد *اگه حقش ادا بشه میگم والا اسراف نمیکنم تو روضه* گرفت پهلویِ خود را میان شب ناگاه نگاهِ او به رخ مادری کمان اُفتاد دوید بر سر دامان نشست خوابش برد که زجر آمد و چشمش به نیمه جان اُفتاد رسید زجر دوباره عزایِ کوچه شد و به هر دو گونۀ زهراترین نشان اُفتاد رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد که کارِ پنجه ی زبری به گیسواَش اُفتاد دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأس اباالفضل از سنان اُفتاد حسین ...
: زیبا ویژۀ حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷ •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• بیا جوادم برس دادم به خاکِ غربت زِ پا فتادم شد دم آخرم کجایی .. مانده زمین سرم کجایی .. ای علی اکبرم کجایی ، واویلا .. به حجره ای که بسته است دل پدر شکسته است ز دوری تو خسته ام ، واویلا .. (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. عبا رویِ سر ، خمیده قدم شده لبم خشک ، شبیه جدم آمده رویِ سینه دستم .. رو سویِ کربلا نشستم .. یادِ سر بریده هستم ، واویلا .. به همره شهادتین گرفته ام به شور و شین دم حسین حسین حسین ، واویلا .. قدم قدم تا به حجره بابا نشستم از پا به یادِ زهرا هر قدمی زمین که خوردم .. پهلویِ خویش می فشردم .. تا برسم به حجره مُردم ، واویلا .. همیشه لعنت خدا بر آنکه مادرِ مرا لگد زده به کوچه ها ، وا اماه ... (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. بیا جوادم برس دادم به خاکِ غربت زِ پا فتادم شد دم آخرم کجایی .. مانده زمین سرم کجایی .. ای علی اکبرم کجایی ، واویلا .. به حجره ای که بسته است دلِ پدر شکسته است ز دوریِ تو خسته ام ، واویلا .. (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
. |⇦•ای کاش که ما نیز کمی.. به روحی له الفدا اجرا شده ایام سال ۹۸ _ حاج محمد رضا طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم امروز جهان تشنۀ عدل است ، کجایی؟ ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم در روضۀ هر بی حرمی یاد تو بودیم ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی .. ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم شاعر : احسان نرگسی 👇
. |⇦•ای کاش که ما نیز کمی.. به روحی له الفدا اجرا شده ایام سال ۹۸ _ حاج محمد رضا طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم امروز جهان تشنۀ عدل است ، کجایی؟ ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم در روضۀ هر بی حرمی یاد تو بودیم ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی .. ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم شاعر : احسان نرگسی
4_6023856048283060121.mp3
3.26M
قشنگ ترین بهونه .. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج محمدرضا طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ قشنگ ترین بهونه .. برایِ زندگیِ این بی قرار ترینی همون صدای کم جون .. آرامشِ دلم بود فاطمه کَلِمینی زهرا زهرا .. چرا چِشاتُ بستی ؟ بگو که خواب میبینم بگو که زنده هستی .. زهرا زهرا .. جونم رسیده بر لب خونه رو که میبینم سپردی دست زینب .. زهرا زهرا .. ای یاورِ جَوونم جَوونِ قد کمونم .. کار به جایی رسیده تابوت میتونه لبخند رویِ لبت بیاره .. خدا نمیگذره از اونایی که نزاشتن مادر بشی دوباره .. ای وای ای وای .. دستِ منو که بستن نزدیکِ قبرِ بابات دست تو رو شکستن .. ای وای ای وای .. لعنت به در به دیوار تو رو اَزم گرفتن یه عده مردم آزار زهرا زهرا .. ای یاورِ جَوونم جَوونِ قد کمونم .. *گفت زهرا جان :* پاشُدی روزِ آخر وقتی که نون میپختی چقدر روضه خوندی یاده سره حسینُ تنور خولی کردی جون به لبم رسوندی .. خیلی سخته ، یه مادری ببینه که سر بچه شُ از پشت سرش بریدن خیلی سخته ببینه پایِ سرُ با زنُ بچه بینِ بزم شراب کشیدن ... ای حسین ... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج محمد رضا طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ کمک کن از اینجا بلند شم من از رویِ خاکا بلند شم پاشو گذاشته رویِ چادر نمیزاره از جا بلند شم .. ببین حسن که جای پاش رو چادره معلومه از علی دلش خیلی پره ضربه های پاهاش به پهلوم میخوره *اگر ببینی امام صادق برا این روضه چی گفته دیگه احتیاج به روضه خواندن من نداری .. امام صادق میفرماید گویا دارم میبینم گوشواره تو گوش مادرم شکست ..* بذار که راهُ روم ببنده بذار به ناله هام بخنده راضی ترم از اینکه نامرد دستایِ باباتو ببنده فدا سر علی زمین خوردنِ من میگم زیر لگد با قلب پُر محن روحی لِروحک الفدا ابالحسن .. یه روزی تو همین مدینه وا میشه عقده هایِ سینه بارونِ تیر میون تابوت به روی پیکرت میشینه خونت رو شونه ی برادر میشینه قاسم داره این صحنه ها رو میبینه این روزِ تلخ یل اُم البنینِ .. *تا این صحنه رو دید قمر بنی هاشم یل اُم البنین، کسی که تو صفین وقتی داره شمشیر میزنه .. مالک اشتر میگه والله یک بار تو عمرم از کسی نترسیدم ، فقط یه جا منِ مالک چهار ستون بدنم لرزید ، اومدم به مولا گفتم این که دارید میفرستید میدان عباس هنوز نوجوانه برای این میدان نیست .. میگه یه وقت نقاب از صورت قمر بنی هاشم برداشت یه نگاه کرد به من، با نگاه عباس بدنم لرزید .. حالا اون عباس ایستاده جلوی چشمش دارن بدن حسنشُ تیر باران میکنن .. تا اومد شمشیر از نیام بیرون بکشه ابی عبدالله بغلش کرد .. داداش صبر کن .. گذشت تا رسید کربلا .. حالا اومده کنار داداش یاد آوری خاطرات .. : اون روزا که قلب زهرا خون میشد بدن مجتبی تیر بارون میشد قاسمش تو چشم من نگاه میکرد برا انتقام منو صدا میکرد میخواستم همون جاها غوغا کنم بِکِشم شمشیر و خون به پا کنم اومدی منو در آغوش کشیدی صورت منو داداش میبوسیدی گفتی که داداش جونم طاقت بیار جنگتُ برای کربلا بزار .. داداش حالا امروز وقتشه .. همه رفتن علی اکبر رفت .. قاسم رفت .. عزیز دلم کی نوبت من میرسه؟!.. فرمود میخوای بری برو عباس، (نمیدونم چرا روضه به اینجا کشیده شد .. اسم باب الحوائج هم تو این روضه اومد .. آی گرفتار نکنه از مجلس تمام بشه بری بیرون هنوز گره ات باز نشده باشه .. روضۀ عباس کنار روضه مادر .. نمیدونم چه خبره ..) داداش اگر میخوای بری برو فقط قدری برای این بچه ها آب بیار .. عرضمُ جمع کنم ، کنار بدن امام حسن ابی عبدالله گفت داداش دیگه به خودم عطر نمیزنم .. غارت زده به کسی نمیگن که مالشُ ببرن .. غارت زده به من میگن که مثل تو داداشی رو از دست بدم .. اما یه عبارتی رو گذاشت فقط کنار بدن عباس گفت .. دیدن کنار بدن عباس خم شد صدا زد : الان ان کسر ظهری .. دیگه کمرم شکست .. دشمن تا شنید حسین یه همچین حرفی داره میزنه یه مرتبه همه شروع کردن هلهله کردن .. دست گداییتُ بالا ببر .. به اندازه ای که کار با ابی عبدالله داری صدا بزن یا حسین ... ــــــــــــــــــ 👇
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام _حاج محمد رضا طاهری ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ نشسته برقِ شادی تویِ چشمایِ هادی ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... اومده آیئنۀ خدا ، نوادۀ علیِ مرتضی دومین امیرِ سامرا،رسیده سومین ابن‌الرضا تو مدینه گل میبارن اسمشُ حسن میذارن .... از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... گلِ بابُ المرادِ،که عطر و بوش زیادِ خدا امشب چه ماهی،به هادی هدیه داده تاجِ سروری ، خدایِ دلبری خوش اومدی امام عسکری ... نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... مقدمش به دل صفا میده،به خلقتِ خدا بها میده ای گدایِ سامرا بیا،آقا براتِ کربَلا میده ضریحِ شش گوشه داره برامون کم نمیذاره ... از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... تویی وردِ زبونم،تویی آروم جونم سرودِ سال بعدُ،تو سامرا میخونم ... نسلِ کوثری،شفیع محشری خوش اومدی امام عسکری ... نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... سفره ‌داری و زبون زدی،میون آقاها سرآمدی اَیُهَا الزَکی العسکری،حسن حسن ابا محمدی پدرِ صاحبِ مایی ... ثمرِ خونِ خدایی ... نشسته برقِ شادی تویِ چشمای هادی ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... 🔴 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
|⇦•دوباره دلم تو فاطمیه... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره دلم تو فاطمیه بی قراره هوای گریه بینِ روضه داره برای مادری که بی مزاره الهی نداره مادرم یه بارگاهی که پر بشه ز پرچم و سیاهی دیگه نمونده توی سینه آهی ما که خیلی ساله نوکریم آرزومونه از اون قدیم یعنی میشه مسجد و نبی نوحه دَم بدیم فاطمه عزیزِ حیدر... دعام کن ببین که مشکی پوشیدم، نگام کن یه عُمره که صدات زدم صدام کن با دست نیمه جون منو نگام کن فداتم دوباره فاطمیه شد گداتم می بینی که میونه نوکراتم منم شریک داغِ بچه هاتم سایه ی روی سَرِ منی داد زدم که مادرِ منی آرزومه که تو یه بار بگی، نوکرِ من فاطمه عزیزِ حیدر... میسوزه داره بهشتِ مصطفی میسوزه یه مادری تو شعله ها میسوزه به پیش چشم مرتضی میسوزه * همچین که بی بی پشت در بود، رو زمین افتاده بود، مولا رو داشتن می بُردن، چه منظره ای امیرالمؤمنین پشت در دید؟ یه وقت دیدن سریع عباش رو انداخت روی زهرا...* در افتاد دَرِ خونه به روی مادر افتاد یه ناله کشید و آخر افتاد حرومیا دیدن که با سر افتاد دل اسیرِ غصه ها شده چه قیامتی به پا شده روی چادرش خدا پر از رد پا شده *حالا از مدینه بریم کربلا...* بُنَیَّ! خودم دیدم که گرد و خاک به پا شد تن تو بوسه گاهِ نیزه ها شد خودم دیدم سرت چطور جدا شد بُنَیَّ! تنت رو خاک کربلا رها بود تو قتگاه تو سر و صدا بود چرا رو جسم تو جایِ عصا بود من خودم دیدم مَحاسنت مونده بود تو دستِ دشمنت تا ابد یادم نمیره که تشنه کُشتنت یا حسین! غریبِ مادر.‌‌.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•آماده شید برای عزای مادر... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آماده شید برای عزای مادر دعوت شدیم شبای عزای مادر باز فاطمیه باز آتیش و دود باز شر‌مِ علی از رویِ کبود وای مادرم، وای مادرم... افتاده بود نَفَسِ علی تو آتیش هیچ کس نبود که بریزه آب رو آتیش از بغض علی، بی غیرتِ پست با ضربه ی پا پهلو رو شکست وای مادرم، وای مادرم... تا بسته شد توی خونه دستِ حیدر دیدن شکست توی کوچه دستِ مادر با ضربِ غلاف افتاد رو زمین مولایِ همه شد خونه نشین وای مادرم، وای مادرم... چند وقته که ساکتِ و سر به زیره از شوهرش توی خونه رو میگیره از خواب میپره، هر شب حسنش فریاد میزنه، نامرد نزنش وای مادرم، وای مادرم... شرم و حیا، خدا میدونه نداشتن تا خورد رو زمین، پا رو چادرش گذاشتن سیلی که زدن، گوشواره شکست چشماش نمی دید رو خاکا نشست وای مادرم، وای مادرم... آتیشی که میسوزونه یاسِ مارو تو کربلا میسوزونه بچه هارو امروز دَمِ در با کینه میاد فردا بخدا رو سینه میاد ‌وای یاحسین... وای یاحسین... ــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•با هر نَفَس عُمر كمت... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ با هر نَفَس عُمر كمت، كمتر شود زهرا هر روز وضع خانه درهم تر شود زهرا   امروز از ديروز لاغرتر شدي انگار ذره به ذره قامتت خم تر شود زهرا   از كوچه تا امروز تو سر درد داريُ دور سرت دستار محكم تر شود زهرا   *" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس" فاطمه بعد از باباش رسول الله، يه دستمالي به پيشاني مي بست "نَاحِلَةَ الْجِسْم، مُنَهَّدَةَ الرُّكنِ، بَاكِیَةَ الْعَیْن" خلاصه اش كنم ديگه چيزي از فاطمه باقي نمونده"  یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَة" هي از هوش ميره...*   مثل حريري كه حرارت خورده چين خورده اي تصوير تو هر روز مُبهم تر شود زهرا   باور نمي كردم كه از من با تو يك روزي اين چادر پا خورده مَحرم تر شود زهرا   اين رو گرفتن هاي تو نامَحرمم كرده راضي نشو اينقدر چشمم تر شود زهرا    *هي علي حرف ميزنه، هي فاطمه حرف ميزنه، نُه سال تو خونه اش فقط درد و رنج ديده، اما با عشق زير اين سقف كنارِ اميرالمؤمنين زندگي كرده، امشب يه حرفي به مولا زد، اميرالمؤمنين كنارِ بستر زانوهاش سُست شد، گفت: يا اَبَاالحَسَن! حلالم كن... اينقدر عاشقانه اين زن و شوهر دارن با هم حرف ميزنن، تا حالا اينطوري اشكاي علي رو نديده بود، يه وقت ديد در باز شد، زينب باز شد، بي بي التماس كرد، علي جان! اشكاتو پاك كن، زينب تو رو با اين حال نبينه، طاقت نداره اشكاتو ببينه، ابي عبدالله اومد، امام حسن اومد، دورِ بستر مادر جمع شدن...    تا دست بر موي حُسينت ميكِشي ديدم آهِ دلت انگار پر رنگتر شود زهرا   روزي مي آيي گودي گودال مي بيني از تو حُسينت نامنظم تر شود زهرا وقتي كه جمعش مي كني بر خاك مي بيني از اين حسينِ كودكي كمتر شود زهرا   مويي كه شانه ميزني را شمر مي گيرد از پشتِ گردن ضربه محكم تر زند زهرا   * وقتي حسن و حسين اومدن ديدن مادر توي حجره خوابيده، روي صورتش پارچه اي كشيده، سئوال كردن" اسماء هيچ وقت تا اين موقع روز مادرِ ما نمي خوابيد؟ عرضه داشت: آقازاده ها! تسليت بهتون ميگم، امام حسن اومد خودش رو روي سينه ي مادر انداخت، سرش رو گذاشت روي سينه ي مادر، هي ميگه: " وا اُمُّا..." من حسنت هستم، من مَحرمِ روضه هاتم، با من حرف بزن" كَلِّميني"... اما ابي عبدالله اومد كفِ پاي مادر، صورت به كف پاي مادر گذاشت، هي صدا ميزنه: مادر! من حسينت هستم... اينجا ابي عبدالله پايينِ پايِ مادر اومد، عاشورا هم مادر اومد پايين پايِ حسينش... شمر نانجيب ميگه: گوشه ي گودال هيچ زني رو نديدم، ولي صدايي هي ميشنيدم، يه خانومي هي ميگفت: "بُنَيَّ قَتَلوكَ عطشانا" اي حسين!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دنیایِ علی، خدا پشت و پناهت... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دنیایِ علی، خدا پشت و پناهت زهرایِ علی، مگه چی بود گناهت چقدر بی حرمتی شد، به چادر سیاهت نتونستم بسازم زندگیتو هنوزم پاره ی تنِ منی تو چجوری سر کنم حالا بی تو تو رو به خدا می سپارم توی دلِ خاک میذارم بدون تو از این دنیا بیزارم بمیرم من، برا زخمات، زهرا جان... برو دستِ، علی همرات، زهرا جان... ای فاطمه جان! همه دار و‌ ندارم تو رفتی و من، دیگه بی کس و کارم نشد هر کاری کردم، که بمونی کنارم نشد خانوم این خونه بمونی کجا رفتی عزیزم تو‌ جَوُونی علی مونده و این دیوار خونی پاشو‌که حسن میمیره سراغ تو رو‌ میگیره خونه بدونِ تو زهرا دلگیره چه داغی به، دلم بسته مغیره... الهی بشکنه دست مغیره... دعایی زیرِ لب دارم شبانه تو‌ آمین‌ گوی تو ای ماه یگانه الهی هیچ‌ُ مظلومی نبیند عزیزش را به زیر تازیانه بعد از تو‌ علی دیگه خونه خرابه این‌کوچه و در و برای من عذابه ببین رو‌دست و بالم هنوز جای طنابه اینا که من دیدم حیا ندارن چه داغی به دلِ زینب میذارن سر حسینِ زهرا چی میارن سرشو به نی میبندن هلهله کنان میخندن آب و به روی شیرخواره میبندن اکر کُشتن چرا آبت ندادن تو را زان دُرِّ نایابت ندادن اکر کُشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسمِ صد چاکت نکردن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•آهم چرا از سوز هجرت... به امام زمان عجل الله ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضاطاهری ●━━━━━━─────── آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می دهم از من تو برداری نظر را می دانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست آنقدر که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست روضه بخوانم مادری جانسوز می گفت بعد از حسین، اُم البنین؛ اُم البنین نیست ــــــــــــــــــ ┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
4_6008089274879052954.mp3
3.07M
أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر.. ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر یا رسول الله فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ یا رسول الله إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر این دردانه ثروت دنیا بشود این حنانه عصمتِ کبری بشود این ریحانه مادرِ بابا بشود این پروانه همسرِ مولا بشود انسیه الحورا یا زهرا صدیقه الکبری یا زهرا زهرا زهرا زهرا یا زهرا .. سیب سرخ معراج آمد حضرت زهرا بر سر بابا تاج آمد حضرت زهرا امید هر دست محتاج آمد لطف و رحمت سایه نشین علمش رزق امت از قلم با کرمش کل جنت گرد و غبار قدمش راز خلقت در قدم محترمش جمع اهل کسا یا زهرا سیده النسا یا زهرا زهرا زهرا زهرا یا زهرا .. إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر یا رسول الله فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ یا رسول الله إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر ای صاحب اختیارم مادر ای مادر خیلی به تو بدهکارم مادر ای مادر مادر مادر مادر دوست دارم عشق حیدر مثل تو من حیدری ام مینازم بر سلسله نوکری ام ای تاج سر عاشقم و مادری ام پس کی مادر کرب و بلا می بری ام قدیس سرور ها یا زهرا تقدیم تو سرها یا زهرا زهرا زهرا زهرا یا زهرا این دردانه ثروت دنیا بشود این حنانه عصمت کبری بشود این ریحانه مادر بابا بشود این پروانه همسر مولا بشود انسیه الحورا یا زهرا صدیقه الکبری یا زهرا زهرا زهرا زهرا یا زهرا @navaye_asheghaan
مور را رخصت تمجید.. سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو *برا همین صدا زد عزیزِ دلم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! .. آخرین افطار رو تو خونۀ اُم کلثوم، امیرالمومنین مهمان بود ..*(1) نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست *دو سه خط روضه ش رو بگم :* یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود بزم مِی، طشت طلا جای پریشان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست شاعر : *بالاترین روضه برا بی بی جان حضرت زینب و این خانم همینه: بالای منبر بود گفت: دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ ‏زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..(2) وارد شد زینب بر مجلس نامحرمان .. مجلسِ ابن زیاد .. اون عالم و بزرگ عمامه از سر برداشت .. فرمود بسه دیگه چی میخوای دیگه بگی ؟! آخه مگه جای عمۀ سادات تو مجلس نامحرما بود .. یه جا مجلس عبیدالله یه جا هم مجلسِ بزید .. (غیرتیا ..) نوشتن زن یزید ملعون از خواب بیدار شد شنید قافلۀ اسرا رو تو کاخ آوردن ، پریشان اومد وارد مجلس شد (3) با سر عریان یه وقت یزید سریع از جا بلند شد، عباشُ رو سرِ زنش انداخت .. گفت نانجیب بهت برخورد من با این وضع وارد شدم!! من همسرِ توام اما ببین ناموس آل الله رو با چه وضعی تو مجلس آوردی .. منابع: 1)منتهی الآمال چاپ افست، ج 1، ص 125 2) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141 بحارالانوار، ج 45، ص 116. ارشاد مفید، ص 244 تاریخ طبری، ج 6، ص 263 لهوف، ص 160 3)بحار الأنوار، ج ‏45، ص 196،بیروت‏ ابو مخنف، ص 269 – 271 ــــــــــــــــــ
. |⇦•زیبایی، آینه مصطفایی... تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── زیبایی، آینۀ مصطفایی یکتایی، معلم انبیایی تو‌ تنها یادگار کربلایی یا وجیهاً عندالله، اشفع لنا عندالله عمریه که آقا جون به عشق تو اسیرم یه روز میام مدینه حاجتمو می گیرم تو صحن خلوت تو به یاد غربت تو یه گوشه ی بقیعت سر میذارم می میرم یا وجیهاً عندالله، اشفع لنا عندالله میون باغ زهرا شکوفه ای دمیده به پاس مقدم گُل، فرشته صف کشیده تو چهره ی خداییش ، جمال کبریاییش باباش امام سجاد ، عکس خدا رو دیده غرق سرور و شادی دل روح الامینه امام آسمون ها حالا روی زمینه می خنده لحظه ای که تو آغوش حسینه گاهی وقتام تو دست یل اُم البنینه علی ..علی ..علی... علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدای نام علی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. ‍ |⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر *خوش به حال اونهایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هر چی بهش گفتم بیا بریم یه شب جمعه کربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره میگذره، گفت اینا همه خرافاته .. خودم خواستم برم خودم و برسونم شب جمعه حرم امام حسین گفتم برم در خونش یه بار دیگه بهش بگم خوش به حال اونایی که رفیق های اینطوری دارن .. چون چشیده لذت گریه بر ابی عبدالله میگه بزار یک نفر دیگه هم بیارم در خونه ابی عبدالله .. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست گفت نه . گفتم کجاست گفت دیشب با عجله بار و بنه مختصری بست گفت دارم میرم کربلا تعجبم کردم گفتم کربلا ؟ اونکه میگفت خرافاته این حرفها ! گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن میگه اومدم تو حرم گشتم دیدم تو صحن ابی عبدالله صورت روی خاک گذاشته میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارش منم بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حال خوشی داشت صورت از خاک برداشت گفتم چی شد؟ کربلایی شدی گفت خدا خیرت بده حرفهای تو انگار اثر کرد دیشب در عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنارش پشت سرش جلو سرش دارن حرکت میکنن .. گفتم چه خبره یکی گفت خبر نداری نمیدونی چیه ؟! گفتم نه گفت شب جمعه ست .. شبِ زیارتی ابی عبدالله .. اون شخصی که داخل هودجِ مادرش زهراست .. اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خداست امیرالمومنین امام حسن همه دارن بدرقه اش میکنن گفت نگاه کردم غرق بودم تو این ماجرا یه وقت دیدم از داخل این هودج نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه اومدم برم یه دونه بردارم جلومو گرفتن گفتن نه این برای زائرهای حسینِ .. گفتم حداقل بهم بگو چی هست ! گفت بهت نشون میدم ولی برای تو نیستش نگاه کردم دیدم با خط زرد نوشته: "اَمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الْحُسَینِ(ع) فى لَیلَةِ الْجُمُعَةِ "* (1) می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده ✍ حسین .... منابع: کرامات الحسينيه، ج 2، ص 152 معالي السبطين ص 89 النجم الثاقب ص 484 مفاتيح الجنان ص 798 ـــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @navaye_asheghaan
4_5814518315778834755.mp3
4.99M
‍ . ‍ 🎤 غریب وا اماما...غریب وا اماما...شهید وا اماما... [(پر میگیرم تا کاظمین،روبروی باب المراد۲ یا میرم مشهد و میگم (تسلیت یا ابالجواد۲)۲ (قربون کبوترای حرمش،که میگردن دور گنبد طلا۲ یه روزم کبوترا میگردیدن همه دور جوون امام رضا)۲ بارون چشماشون،خشکیده لبهاشون،صدا میزنه باباشو۲ یا امام الغریب ابن الرضا...]۲ 💠 [قاتلش همسرش شده،بی کسی تو نیگاهشه۲ مثل جدش امام حسن (خونشم قتلگاهشه۲)]۲ کنیزا با خنده اومدن چرا؟۲ همه پشت در حجره صف زدن میومد وقتی صدای ناله هاش میون حیاط خونه کف زدن۲ تنهای تنها بود،لبریز غم ها بود،جوونیش مثه زهرا بود۲ یا امام الغریب ابن الرضا... 💠 (تشنه لب دست و پا میزد،رو لبش شهادتین۲ روضه ی کربلا میخوند،السلام علی الحسین)۲ با لب تشنه شهید شد ای خدا۲ ولی خنجری رو حنجرش نرفت بدنش سه روز میمونه رو زمین ولی رو نیزه ها سرش نرفت دلگیره از دنیا،هر لحظه واویلا میسوزه برا عاشورا۲ حسییین....وااای...حسییین....واااای *یه معنای سینه زدن برای ارباب اینه* سنگ تو رو به سینه زدن عزت من است نوکر همیشه تکیه به ارباب میکند۲ حسین...آقام آقام آقام... صلی الله علیک یابن رسول الله...صلی الله علیک یابن امیرالمومنین...صلی الله علیک یابن الزهرا... شب امام رضا و جگر گوشه؛به نیابت از امام رضا بگو:السلام علی الحسین،وعلی علی بن الحسین... ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
. زیبا ویژۀ میلادِ ابنُ الجواد امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری روزیِ زیادی رسیده برکتُ شادی رسیده یا ضامنِ آهو مبارک امشب هادی رسیده .. لبخند رویِ لب جوادِ امشب دیگه شبِ جوادِ مدینه باز دوباره با صفا شد گلِ امام رضا بابا شد .. مدینه خداییش بهشتِ همه جا پره از فرشته به کوریِ چشم حسودا رویِ دلِ ما جانم هادی نوشته ... روزیِ زیادی رسیده برکتُ شادی رسیده یا ضامنِ آهو مبارک امشب هادی رسیده .. طبقِ جامعۀ کبیره دستِ مارو آقا میگیره اونی که تا خونه ش دلُ میاره هوامونو همیشه داره .. نوادۀ سلطانِ مایی آقا تو هم ابنُ الرضایی اگه فقیر و بی نواییم ، آره گداییم تو شاهِ سامرایی .. روزیِ زیادی رسیده برکتُ شادی رسیده یا ضامنِ آهو مبارک امشب هادی رسیده .. نورِ نقی که می درخشه عزت به شیعه ها می بخشه دعایِ ما ان شالله زود بگیره وهابیت بره بمیره .. ________________ 👇
Taheri Shab 29 Safar 97-01.mp3
1.61M
‍ ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر باز‌ هم حرفِ فراق است جدایی سخت است شب آخر شده ای کاش بیایی سخت است بند اگر بند تو بود گردن اگر گردن من آری آری که از این بند رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده ام در زده ام وای اگر در به رویِ من نگشایی سخت است *شب آخری دیگه ناله تُ نگه ندار ..* پدرِ سینه زنان ، بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی سخت است سخت دلتنگِ هوایِ حرم سلطانم دوریِ نوکر از ایوان طلایی سخت است *یه موقع خودمون التماسِ امام رضا میکنیم ، یه موقع امان زمان سفارشمون رو میکنه .. آقا میفرماید که یه نگاهی بکنید این گدا امشب از راه دور دستِ توسل دراز کرده* تو بگو جانِ جوادش نظری اندازد هرکجا جز در این خانه گدایی سخت است یابن الحسن .. یابن الحسن .. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
‍ ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر باز‌ هم حرفِ فراق است جدایی سخت است شب آخر شده ای کاش بیایی سخت است بند اگر بند تو بود گردن اگر گردن من آری آری که از این بند رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده ام در زده ام وای اگر در به رویِ من نگشایی سخت است *شب آخری دیگه ناله تُ نگه ندار ..* پدرِ سینه زنان ، بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی سخت است سخت دلتنگِ هوایِ حرم سلطانم دوریِ نوکر از ایوان طلایی سخت است *یه موقع خودمون التماسِ امام رضا میکنیم ، یه موقع امان زمان سفارشمون رو میکنه .. آقا میفرماید که یه نگاهی بکنید این گدا امشب از راه دور دستِ توسل دراز کرده* تو بگو جانِ جوادش نظری اندازد هرکجا جز در این خانه گدایی سخت است یابن الحسن .. یابن الحسن ..
|⇦•هم‌دختر حسینی... و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیه اجرا شده ۵ ربیع ۱۴۰۱ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هر چند آمنه است و امینه ولی حسین نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب *آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....* درباره ی مقام بلند تو گفته اند ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب *میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،این‌خانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...* از آن زمان که راوی شیعتی شدی "شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی" *به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....* "اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني" من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم *"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟ "و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها 🍃💫🍃💫🍃💫🍃💫 نگاه کن که از آسمون پیک امید رسیده نگاه کن که محشر شده سر زده باز سپیده دلبر دلها، زینتِ بابا خواهرِ شاه و دختر زهرا چه وقاری  شکوه و جلالی چه بهاری  چه رودِ زلالی «زینب، مليكة السماء ...» ــــــــــــــــــ ببین اشک شوق حسین مثل بارون می باره میگه زیر لب با حسن زینبم تا نداره بال فرشته زیر قدم هاش جون حسینش بسته به چشماش چه نگاهی که مست حسین دو تا دستاش تو دست حسین «زینب، مليكة السماء ...» ــــــــــــــــــ مسیر حرم تا حرم بهترین راه عشقه اخه جاده کربلا از مسیر دمشقه حکم شهادت بسته به امضات داری فدایی عمه سادات حرمت در پناه ابالفضل همه ایران سپاه ابالفضل «زینب، مليكة السماء ...» 💫🍃💫🍃💫🍃💫🍃 @navaye_asheghaan
. |⇦•در حسینیه ی جبین.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── در حسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هر شبی را که در زمین روضه است به کجا می روی ؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است در میان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است زهر کم کم بر او اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر" تا قلم خواست بدترین روضه است *پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...* با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است *اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...* با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ در جمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند *الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه.... الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*. او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل *والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...* روضه از این به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت با غدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت *اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...* کاش بودم پس از دو ماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇