eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
628 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
@oshaghalhosein313شور ( بضرب حبک قتلی) 1.mp3
زمان: حجم: 13.1M
•°🌱 شور شنیدنی 🔰ویژه مداحی های امام حسین(ع) ؛ با نوای: ( بضرب حبک قتلی ) ⚜کانال محب الحسین¹¹⁰ بانک مداحی شور و.....↯ @mohebolhosain110
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمــام عمــر دنبال صــدای مــادرم میزند نالـه بُنَـیَّ کـو لبـاس کــهنه ات؟ کو سرت کوحنجرت کو یاورت کو دخترم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم اسم حسین آمد و  ازخاک پا شدیم تنگی جای ما خودش اصلا سعادت است وقتی که زیر خیمه لطف تو جاشدیم ولله بر بزرگی دنیا نمیدهیم این فیض را که پشت در تو گدا شدیم ازکیمیای فرش حرم خیر دیده ایم سنگ آمدیم و موقع رفتن طلا شدیم داروی ما همین دودمه دادن است وبس هروقت درد بود دراینجا دوا شدیم فامیل ما حسین کس و کار ما حسین غیر از شما زعالم و آدم جدا شدیم چه زن چه مرد ماهمه مدیون زینبیم زینب نگاه کرد که ما باحیا شدیم فرموده اند آب و گل ما زکربلاست بیخود نبود دربه در کربلا شدیم از روضه بود راهی مسجد شدیم ما گفتیم یاحسین و سپس باخدا شدیم هرجا که حرف خواهر ارباب ما شده گریان زخم و سیلی و اینحرفها شدیم
السلام ای امام نوکرها پاسخت التیام نوکرها عشق یعنی حسین و دیگر هیچ هست حرف تمام نوکرها یا حسین است آخرین حرف و مُهر حُسن ختام نوکرها غبطه ها می خورند در محشر شهدا بر مقام نوکرها عشق دنیا به کام بعضی ها عشق آقا به کام نوکرها درِ این خانه هست موی سفید پرچم احترام نوکرها عطر ارباب می رسد تا حشر از مزار تمام نوکرها ذره ای از تبار خورشیدند نور دارد مرام نوکرها به فدای لبان عطشانت هست تکیه کلام نوکرها روضه ی زخم های گودال و گریه ی مستدام نوکرها حسن کردی
در این عالم هر آنچه دارم از این چشم تر دارم من از اشکی که بر غیر تو میریزد حذر دارم مرا اصلا نمیفهمد کسی غیر از تو این یعنی همیشه وقت هر دردی تورا مد نظر دارم پدر وقت قسم خوردن فقط اسم تورا میگفت تو را از ابتدای کودکی ام زیر سر دارم نمیداند کسی اما خود من خوب میدانم برای هرکسی خیرم برای تو ضرر دارم برای هر سلام من جوابی نیست غیر ازتو از این پرچم سیاه توست من عزت اگر دارم برای دیدنت دارم به دست و پات می افتم طلب کن حق زهرا مادرت قصد سفر دارم امیر فرخنده
  شب جمعه ست به دل ها غوغاست زائر قبر شریفش زهراست باز انگار خود عاشوراست روی تل زینب کبری تنهاست قد او کاش نبیند دشمن به علی و به حسین و به حسن یوسفش در وسط گودال است ته گودال میان چال است نیزه باران شده و بی حال است در شلوغی چقدر پامال است یارب این نیزه نگیرد به دهن به علی و به حسین و به حسن سید پوریا هاشمی صلی علی علیک یااباعبدالله🙏🌱
زائر است و راه می افتد ، به مقصد می رسد؟ کربلایی که نشد آیا به مشهد می رسد؟ گاه می رانی گهی می خوانیش ، تکلیف چیست؟ حق بده هر وقت می آید مردّد می رسد از قدیمی ها شنیدم بعد هر رفت آمدی است این جدایی کی به مرز رفت و آمد می رسد؟ عده ای رد می شوند و عده ای رد می شوند مرز یعنی هرکسی را سهمی از رد می رسد بخت اگر یارم شود مثل کبوترهای تو بالهای این کلاغ آخر به گنبد می رسد قدر آهی مردمان از ساغر غم می خورند غم به ما زائر جماعت بیش از این حد می رسد یا نباید غصه خورد و یا نباید فکر کرد گرچه شاعر از نبایدها به باید می رسد دوری از دلدار یعنی مرگ اگر دل دل کنی مرگِ این شاعر - بترسد یا نترسد - می رسد 🔸شاعر: ____
دلی دارم گرفتارِ حسین است گدای کوچه بازارِ حسین است دلم دردِ هزاران شعله ی آه! لبم زخمیِ گفتارِ حسین است ز بس که مِهرِ او در سینه دارم جهانم رنگِ رخسارِ حسین است اگر سر را دهم در مسلخِ او هنوز این تن بدهکارِ حسین است بیا ای دل بنال از غربتِ او که این غم کی سزاوارِ حسین است دلِ شیدای من بی تابِ رویش گداست امّا خریدارِ حسین است هزاران جانِ نا قابل نثارِ فقط یک روی دیدارِ حسین است خوشا بر من سرا پای وجودم دو عالم عبدِ دربارِ حسین است تمامِ هست و نیستم نذرِ عشقِ دو دستانِ علمدارِ حسین است به تا روزی که در قبرم گذارند دلم مرهونِ ایثارِ حسین است نفس اندر نفس دل بی قرار و تنم تب دار و بیمارِ حسین است هزار و چارصد سال است و اکنون دلِ عالم عزادارِ حسین است! 🔸شاعر : _____
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما ما را برای روضه فقط آفریده اند این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما محسن زعفرانیه
ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط در کمند خم ابروی حسینیم فقط هر که با هر چه که مست است خودش می داند ما که مست رخ خوشبوی حسینیم فقط به دم حضرت عیسی چه نیاز است که ما همگی زنده به یک هوی حسینیم فقط این حسینیه دل وقف غم ارباب است همه مداح و ثناگوی حسینیم فقط بر در میکده از روی نیاز آمده ایم در پی باده مینوی حسینیم فقط هر کسی هست گرفتار رخ دلبر خویش ما گرفتار گل روی حسینیم فقط «کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود» ما مسلمان شده ی کوی حسینیم فقط محمود مربوبی
میشوم نقاش و از رخسار دلبر میکِشم از کبودی رخ دلدار حیدر میکشم غنچه ای را میکِشم زخمی به زیر دست و پا رَد خونی روی بال یک کبوتر میکشم باغ را لبریز آتش میکشم وقت غروب باغبان را هم کنار حلقه در میکشم آشیانی میکشم لبریز یاس و نسترن بعد از آن هم چهره ای از یاس پرپر میکشم رنگ نیلی میزنم بر صفحه آلاله ها مرتضی را آن میان بی یارو یاور میکشم یک طرف هیزم فراهم بود و مردم حمله ور یک طرف روی زمین تصویر مادر میکشم چادر خاکی کشیدم در همین حال و هوا بعد از آن هم معجری از جنس کوثر میکشم چادری خاکی شد اما حنجری خونی نشد از همین جا روی دفتر نقش دیگر میکشم میروم در گوشه گودال و با بغض قلم خنجری را تشنه رگهای حنجر میکشم مثل کوهی بوده زینب لحظه ذبح گلو عفت و ایثار و غیرت را مکرر میکشم حنجری را نامرتب کرده ضرب نیزه ها در پی این نیزه ها غمدیده خواهر میکشم گاه در کنج تنور و گاه زیر دست و پا یک سر دور از بدن را روی منبر میکشم میکشم آل عبا را در اسیری و عزا گوشه ویرانه ها دُردانه دختر میکشم دختری را میکشم مشغول نجوا با پدر حال او را زخمی و بی تاب و مضطر میکشم سعید مرادی