1. لبریز درد و ماتم.mp3
6.14M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سلحشور
لبریزِ درد و ماتمم
سر رفته از چشا غمم
در شبِ تلخِ ، داغ شقایق
شبِ عروجِ ، حضرت صادق
مدینه شهر غربته
کوچه هاشم مصیبته
آتیش کِشیدن ، به آشیونم
شبونه ریختن ، میون خونم
میونِ کوچه های غم
ذکرِ علی ، رو لبتِ
حضرت زهرای بتول
فداییِ مکتبتِ
الهی که بمیرم ،
شنیدم ، دستاتُ بستن
نمازتو با کینه ،
میونِ ، خونت شکستن
غریبه نیستن آقا
قاتلای مادر هستن
( آقام آقام
آقام ، امام صادق ) تکرار
میخوام که زائرت بشم
مرغِ مهاجرت بشم
پَر بگیرم تا ، کنار قبرت
فدات بشم با
این همه صبرت
روحِ مناجات منی
قبله یِ حاجات همه
هرکی میاد کنار تو
ذکرش میشه یا فاطمه
چقدر دلم داره
با تو ، حس رهایی
فقه تو باعث شد
تا بشیم ،کرببلایی
کربلا و مدینه
دیگه بسه جدایی
( آقام آقام
آقام ، امام صادق ) تکرار
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#قبرستان_بقیع؛ #اخلاقی_و_اندرز
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نبض ستارگان همه در دستش
افلاک علم، واله و سرمستش
او مردی از تبار پیمبر بود
نقش نگاهش آینهپرور بود
چون باغ، علم «علَّم الاسمایش»
میریخت غنچهغنچه، ز لبهایش
او باغبان باغ معارف بود
محبوب قلب عامی و عارف بود...
دریای غرق موج فضیلت بود
اوج کمال، اوج فضیلت بود
آن مهر ذرّه پرور افلاکی
سرچشمۀ مجاهدت و پاکی
احیاگر معالم قرآن بود
بر پیکر شریعت ما جان بود
تجدید کرد سنّت جدّش را
نشناختند حرمت و حدّش را
روزی که زهر زد به دلش آتش
منصور زد در آب و گلش آتش
شوق سفر به عالم دیگر داشت
دلتنگ بود و دیدۀ سوی در داشت
هنگام پر گشودن و رفتن بود
پرواز روح از قفس تن بود
احضار کرد جملۀ خویشان را
شیرازه بست جمع پریشان را
چون دید اهلبیت همه جمعاند
پروانگان شیفتۀ شمعاند
مثل همیشه دغدغهاش دین بود
در واپسین نفس سخنش این بود:
هر کس سبک شمرد نمازش را
نشناختهست گوهر رازش را
در سایهسار چتر شفاعت نیست
با او شمیم و عطر شفاعت نیست
چون کعبهای که قبلهنما دارد
ای عاشقان بهشت بها دارد
گفت این حدیث و هدیه به جانان داد
ذکر نماز روی لبش... جان داد
فردا چه میدهیم جوابش را؟
وقتی حدیث روشن و نابش را-
دادیم ما به دست فراموشی
دست سکوت و سایۀ خاموشی
او رفت و ماند مکتب او تنها
ماندیم ما و مرثیه خواندنها
آن مکتبی که هست جهانافروز
از تربتش غریبتر است امروز
«قالَ الامام صادقِ» ما کم شد
دریا بدل به قطره و شبنم شد
دلهای مهربان، شده دور از هم
داریم شکوه وقت عبور از هم
یاد آن که بود، مسجد ما سنگر
صحن و رواق آن، همه روشنگر
مسجد، به چلچراغ مزین شد
محراب، مثل آینه روشن شد!
اما نماز چشم به در مانده
نخلی در انتظار ثمر مانده
مسجد گرفته گرد ملال امروز
محزون شده صدای بلال امروز
مسجد پر از جماعت کمرنگ است
گلدسته رنگ باخته، غم رنگ است
از بس که دل ز دایره بیرون شد
اشک کبوتران حرم خون شد
در آن حرم که شمع و چراغی نیست
یک لاله بینشانی داغی نیست
دلها در آرزوی بقیع او
پر میکشد به سوی بقیع او...
سوی بقیع، باغ گل یاسین
آنجا که دیده داغ گل یاسین
آنجا که اشک ماه سرازیر است
آنجا که پشت پنجره دلگیر است
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
╔═💎💫═══╗
@navaye_asheghaan
╚═══💫💎═╝
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#زمینه 💯 (مدح و مرثیه)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بنداول ✍ #مدح
کار من تو دنیا ، نوکریه
شکرلله این دل ، حیدریه
اعتبار منه _ این شعار منه
شکر حق مذهبم ، جعفریه ۲
خوش به حال اونکه ؛ شده عاشق
رنگ خدا داره ، نه خلایق
اگه بمونیم ما پای مذهب
ضامن ما میشه ، حضرت صادق
تو دنیایی که ، پره از منافق هاست
شیعه مدیونه همین قال صادق هاست
پرچمش بالاست ، پرچمش بالاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 یا جعفر بن محمد 💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بنددوم ✍ #مرثیه_گزیزمدینه
گریه هامون امشب ، بی امونه
باز مدینه و دل ، نگرونه
قلبشو سوزوندنو ، چون طناب آوردنو
باز آتیش گرفته ، در خونه ۲
کشوندنش بیرون ، مثه حیدر
زمین می افتادش ، مثه مادر
بدون عبا و بی عمامه
میون اون کوچه ، شده محشر
بی احترامی _ چقدَر به آقا شد
پشت اون مرکب _ کی میدونه چیا شد
روضه معنا شد ، روضه معنا شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 یا جعفر بن محمد 💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بندسوم ✍ #مرثیه_گریزکربلا
بین کاخ منصور ، چه نفس گیر
سه بار کشیده اونجا _ روتو شمشیر
هر دفعه میترسیدو _ هی پیمبرو دیدو
حس میکرد خودشو تو ، غل و زنجیر ۲
کاشکی پیمبر تو کربلا میبود
میون گودال نینوا میبود
همونجا که سر رو میبردن یا
حداقل پای نیزه ها میبود
از رو بلندی ، خواهرش نگا میکرد
میزد روی سر ، جدشو صدا میکرد
وامحمدا وامحمدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ به قلم : #علی_حاجیان_فر
غروب یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
╔═💎💫═══╗
@navaye_asheghaan
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد
یا رب این "شعله" چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد
سجدهاش خورد به هم، بس که تکانش دادند
سر سجادهی خود با دل مضطر افتاد
با عصا هم بدود باز زمین میافتد
بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد
پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟
پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد
تا زمین خورد صدا زد ز جگر: وا اُمّاه
پشتِ در یاد زمینخوردن مادر افتاد
مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین
جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد
فضه آمد کمکش ورنه مصیبت میشد
فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد
گریهی غربت زن قاتل شوهر باشد
پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد
آخر روضهی ما حرف حسین است حسین
دشنه با حنجر خشکیدهی او در افتاد
وَلیُ الله به یک ضربه تنش برگشته
گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد
کینهاش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید
آنقَدَر زد روی تل یکسره خواهر افتاد
بانوک چکمه تنش این سو و آن سو میشد
بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد
آنکه درسجده فقط پای خدا میافتاد
وقتِ قتْلِ علی اکبر شد و بدتر افتاد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
╔═💎💫═══╗
@navaye_asheghaan
╚═══💫💎═╝
4_162514763547411164.mp3
7.97M
ذکر سینه زنی زبانحال امام صادق علیه السلام
*********
حالا دارم می فـهـمـم؛ آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم، تو کوچه های غربت
حمله به یک خانه با چهل نفـر یعنی چی
نفس نمانده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تو کوچه ها به فاطمه
وای، از حــال مـــادرم
وای، از چشمای ترم
اینجا بین کـوچـه ها
ارث از علی می بـرم
وای، وای از غریبی (۴ )
***************
حالا دارم می بینم، گرد و غـبـار و دود و
حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و
حالا دارم می بینم، چیزی که مادر دیده
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای، از تنـهـا مونـدنم
وای، از غصه خوردنم
بـــا پـــای بــرهــنــــه ام
تا کوچه کشـوندنم
وای، وای از غریبی (۴ )
**************
حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسین و می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
وای، وای از غریبی (۴ )
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
@navaye_asheghaan
01235.mp3
3.41M
🔳 #روضه و#مرثیه
📝روضه جانسوز امام صادق علیه السلام
🎤#استاد_میرباقری
😭 گریز به روضه
👈لحظات دفن سید الشهدا علیه السلام در کربلا
▪️کفن مگر به کربلا بغیر بوریا نبود
▪️مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
حضرت #امام_صادق علیه السلام
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
.
#شهادت_امام_صادق
گرفته این دلم بازم بهـــــونـــه
به یاد حضرت صادق میخونه
که میبردند با دستهای بســـته
میون دود و آتشهـــا شبـــونه
درون کوچــه با پای برهنــــه
پیاده پا به طرزی وحشیانـــه
دلش خونشد زدست آن ستمگر
که بی عمامه میبردند ز خــونه
به یا کربلا و خیـمه هایــــش
به سینه ریخت اشک دونه دونه
صدا میــزد یا جـــــد غــــریبم
مراهم مـــیزنند با تازیــــانــــه
به زیر تیغ رفــتم من ولیکــــن
بسان تو نشــــد خونم روونه
شده ورد زبان مــن. به آوا
حسینم وا حسینم وا حسینا
✍ عیسی دین محمدی. (صــابـــر)
.
@navaye_asheghaan