eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
آبروی کرم زمین خورده مرهم درد و غم زمین خورده به چه جرمی تنش کبود شده حضرت محترم زمین خورده نفسش بند آمدِ گفته ای جوان مادرم زمین خورده با زمین خوردنش قیامت شد وای من هر قدم زمین خورده جگرش از دهن به بیرون ریخت با تنی پر ورم زمین خورده دست خود روی صورت افکنده بسکه هی پشت هم زمین خورده خاک و خون تنش یکی شده و پشت در دم به دم زمین خورده محمد حبیب زاده سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت: برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛ به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد! مرضیه عاطفی گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد قاسم نعمتی خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد از روی خاک حجره سر خاکی تو را بر دارد و به گوشه دامن مکان کند می خواهی آب آب بگویی نمی شود گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟ چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد تا بام می شود سر سالم تری رسید با شرط این که این لبهٔ در امان دهد بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد علی اکبر لطیفیان کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی! علیرضا خاکساری @navaye_asheghaan
در حجره ی دربسته واویلا به پا شد از زهر آن ظالم امام ما فدا شد ظالم کنیزان را سفارش بر غنا کرد گُم در صدای آن کنیزان این صدا شد زهر جفا بر جان او آتش کشید و از سینه ی سوزان او ناله رها شد او یاد آن مادر میان کوچه ها بود وقتی که بازو از قلاف کین دو تا شد با تازیانه مادری نقش زمین و غم در دل پُرناله ی اهل کسا شد میگفت زیر لب گناه مادرم چیست؟ با ضربت سیلی به روی او جفا شد پا روی خاک حجره میسایید از درد در خاطرش زنده هجوم کربلا شد یاد علی اکبر که پا بر خاک میزد یاد سری که بین آن گودی جدا شد یاد رباب افتاده بود و گریه هایش یاد گلو و شیرخواری که فدا شد یاد عمود آهن و دست قلم بود یاد دمی که تیر بر مَشکش رها شد یاد اسارت بود و اشک و داغ زینب بازار شام و بزم شومی که به پا شد این خاطرات لحظه ی آخر دلیل اشک و فغان حضرت ابن الرضا شد از نردبان جسمی به روی بام میبُرد بی حرمتی ها بر تن وجه خدا شد آقا تنت عریان نبود اما بمیرم در سایه ی بال کبوترها رها شد در روضه ات رزق محرم را گرفتیم نذر ظهور منتقم،اشک و دعا شد عبدِ کریم به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر ز ظلم همسرم،چون مرغ بی بال و پرم مادر اگر چه قاتلم در پشت در خنده به حالم کرد ولی من یاد خون سینه و میخ درم مادر اگر از سوزش زهر جفا،خشکیده حلقومم ولی دیگر نخورده نیزه ای بر حنجرم مادر به خاک حجره می غلتم من از فرط عطش اما به زور نیزه ای دیگر نغلتد پیکرم مادر تنم را روی بام آرند از کینه ولی هرگز نباشد زیر دست و پای مرکبها سرم مادر خدا را شکر در حجره به خود وقتی که پیچیدم ندیده حالت جان کندنم را خواهرم مادر شنیدم عمه ام روی بلندی بوده و دیده به یاد حنجر و قاتل،به یاد حنجرم مادر شنیدم زنده زنده راس جدم را جدا کردند خدا داند که این صحنه نیاید باورم مادر محمود اسدی(شائق) حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو بی فایده است با تو مدارا نمی کند مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند دارند به حال محتظرت خنده می كنند به آه پشت درت خنده می كنند جان كندن تو را به تماشا گذاشته بر آیه آیه های دلت پا گذاشته حالا بنای خنده و هورا گذاشته ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد از درد دست و پا چقدر جمع می كنی از حجره پاره های جگر جمع می كنی خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست در آفتاب سایه ی مادر نداشتی دور برت به غیر كبوتر نداشتی زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی چیزی برای غارت لشكر نداشتی نور و حرارتی به خراش تنت نخورد دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد یك بار هم هجای تنت جابجا نشد رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد رزازی از قطار سُم اسب ها نشد بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی @navaye_asheghaan
. در حسرت وصال در کجایی جان ما ، جانان ما ای تمام عشق تو در جان ما در کجایی یوسف بازار عشق در کجایی یوسف کنعان ما عشق تو باشد همه دنیای ما مهر تو باشد همه ایمان ما بی تو ای ماه دلارای همه گشته گلزار جهان زندان ما تا به کی در انتظارت دیده ها تا به کی در راه تو چشمان ما آتش وصل تو در دل شعله ور شمع هجرت شعله ی سوزان ما بی تو در جوش و خروش عالمیم ای فراق تو همه بُحران ما ما همه بیچاره ایم ، ای چاره ساز چاره ای کن بر دل حیران ما ما دلی ویرانه داریم از فراق کن نگاهی بر دل ویران ما ما همه غرقِ گناهیم ای عزیز در گذر از جرم و از عصیان ما بی سر و سامان ز هجران توییم وصل روی تو بود سامان ما بس که گلها در رهت پرپر شدند غرقِ گل شد این شهیدستان ما میهمان گشتیم بر مولا رضا باشد این مولا فقط سلطان ما جایْ جایِ این حرم دارُالشِّفاست خاک این وادی بود درمان ما می رود از این حرم در کربلا مرغ اشکِ دیده ی گریان ما کربلا گفتیم و دل آتش گرفت باشد آنجا کلبه ی احزان ما بر حسینِ سر جدا باید گریست این غم و این چشم خون افشان ما بر حسین و ناله های خواهرش پُر شده از اشکِ غم دامان ما از غم آن کشته ی غرقِ به خون غرقِ خون شد سینه ی نالان ما همچو «یاسر» آمدیم از بهر وصل کوی تو باشد حریم جان ما ** «یاسر»✍ .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا جواد الائمه دست رد نزن به سینم نگران اربعینم نگران اربعینم یعنی امسال قسمتم میشه زیارت حسین روضه ی غروب بین الحرمین نجف و کرببلا و کاظمین یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنهکارم یا باب المراد دوستت دارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا جواد الائمه من و اشک غربت تو روضه ی مصیبت تو ای وای ای وای روی خاک حجره دست و پا زدی مادرت فاطمه رو صدا زدی تشنه لب بودی و ناله ها زدی شد رنگ خزون بهار تو زهرا اومده کنار تو گریونه سر مزار تو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا جواد الائمه من شبیه تو جوونم به محرم برسونم باید بازم به امام رضا تورو قسم بدم تا بتونم اربعین منم برم پابرهنه از حرم تا به حرم یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنهکارم یا باب المراد دوستت دارم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
enc_16565176279100989078253.mp3
8.32M
▪️نوحه_شهادت_امام_جواد_ع ▪️یا جواد الائمه... ▪️
(امام جواد ع) عمری گدای درگه ابن الرضایم با عترت و قرآن نموده آشنایم هستم گدایش،مست ولایش شرمنده ام از،لطف و عطایش آجرک الله بقیه الله امشب ز سوز غم زنم بر سینه و سر همراه آل الله علی زهرای اطهر از سوز غم ها،در شور و شینم با این دل خون،در کاظمینم آجرک الله بقیه الله امشب جهان در سوگ او ماتمسرا شد از داغ آن مظلوم عالم کربلا شد جانم فدای،تربت پاکش گریم برای،غربت خاکش آجرک الله بقیه الله امشب به دست همسر نامهربانش آتش گرفت از زهر کینه جسم و جانش آن بی قرینه،ماه مدینه گردیده امشب،شهید کینه آجرک الله بقیه الله نور دو چشم فاطمه حاجت روا شد ابن الرضا با زهر کین دردش دوا شد نور خدایی،گشته فدایی در راه دین با،زهر جفایی آجرک الله بقیه الله ابن الرضا در حجره ی در بسته جان داد همچون حسین فاطمه لب تشنه جان داد با اشک و ناله،دارد نوایی داد از غریبی،بابا کجایی آجرک الله بقیه الله @navaye_asheghaan
یوسفِ ما ز تهی دستی خلق آگاه است به چه امّید به بازار رسانَد خود را ؟ @navaye_asheghaan
تمامِ عُمْر، تو مارا نظاره کردی و ما ندیده‌ایم هنوز آن جمال زیبا را ✍استاد @navaye_asheghaan
. بگو با هرکه در تاریکی دنیا شده محصور "وَ مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ نورًا، فَما مِن نور" جهان مانند بازار است و سودش را کسی برده که - با هرقیمت - از یاد خدا یک‌دم نباشد دور همیشه خوب سهم خوب و بد هم سهم بد باشد جهان شد برقرار از روز اول با همین منشور یقین در آسمان‌ها شهره خواهد شد هر آن‌کس که بماند در زمین از دیده‌ی نامحرمان مستور کلام عبد چیزی جز "سَمِعنا و اَطَعنا" نیست زمانی که به او از جانب رب می‌رسد دستور من از "والله یَهدی مَن یَشا" این‌گونه فهمیدم که بی‌اذن خدا حتی هدایت هم نشد منظور اگر در خانه‌ی دل شد چراغ یاد او روشن نه تنها در زمین، در آسمان هم می‌شوی مشهور «وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ» کدامین نعمت او کرده ای‌انسان تو را مغرور؟ یقیناً چیزی از چشم خدا پنهان نخواهد ماند سر سنگ سیاهی در دل شب، رفتن یک مور جهان مثل کویری پر سراب است و بشر تشنه کجا از دیدن باده شود سرمست یک‌مخمور؟ اگر نوح است در کشتی، اگر یونس به بطن حوت اگر عیسی‌ست در معراج، اگر موسی به کوه طور "وَ لِله یُسَبِّح فی‌السماواتِ و فی‌الارضِ" اگر بر دار شیپور اناالحق می‌زند منصور خداوندا نصیب ما مکن جز رستگاری را در آن ساعت که اسرافیل دارد می‌دمد در صور خدایا بی‌نهایت دوستت دارم که می‌دانم که با محبوب خود روز قیامت می‌شوم محشور ✍ .
_یا جواد الائمه سلام الله علیه آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند با دست خونین مقاتل ، آه مادر دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر بازا که سر بگذارد این دریای غربت با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان در زیر خنجر هست مشکل آه مادر مادر رضایت را خبر کن تا ببیند آتش فتاد او را به حاصل آه مادر
SalawatAbolhasan.pdf
542K
🌹فایل پی دی اف 💢یکی از اعمالی که مرحوم آیت‌الله بهجت قدس‌سره مقید بودند عصرهای به آن بپردازند، خواندن صلوات ضراب اصفهانی است که از امام عصر علیه‌السلام روایت شده است. 📚 (بهجت‌الدعاء، ص١٧٧) 📌 این دعا در ابتدای مفاتیح‌الجنان در اعمال روز جمعه آمده است...
جواد الائمه سلام الله علیه مسموم از بیداد شهر بغدادم طائر قدسم در دام صیادم همسرم قاتل خانه قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله مانند مادرم زهرای اطهر در جوانی شدم چون لاله پرپر با داغ افزون با عمر کوتاه یا صاحب الزمان آجرک الله در غربت می میرم با کام عطشان می سوزد جگرم بابا رضا جان دارم به دل خون دارم به لب آه یا صاحب الزمان آجرک الله
_شهادت امام جواد بن الرضا علیه السلام نوحه و زمینه مسموم در بغدادم و فرزند زهرایم دور از وطن جان میدهم مانند بابایم از پا فتادم من یارب جوادم من واویلا واویلا پرپر زنم در حجره ی در بسته از بیداد جان کندن من را تماشا میکند صیاد زین غم بسوز ای دل شد همسرم قاتل واویلا.... با اشک خود آبی زدم بر قلب سوزانم من تشنه لب جان میدهم چون جد عطشانم بین چشم گریانم بابا رضا جانم واویلا....
_جواد الائمه سلام الله علیه از حجره ی در بسته ای آید صوت دلخسته ای یا ضامن آهو بیا سوی بغداد جوادت را رها کن از دست صیاد من غریبم........... یوسف ابالحسنم آتش گرفته بدنم غم میرسد هر لحظه بر روی غمم گل می گرید بر من و بر عمر کمم من غریبم............ یار نامهربان من تماشا کرد، خزان من پاسخی بر جگر کبابم نداد چشمان من تر شد ولی آبم نداد من غریبم...............
_ شهادت امام جواد بن الرضا سلام الله علیه چون شمع ‌سحر گشتم و پا تا به سرم سوخت در حجره ی در بسته خدایا جگرم سوخت مسموم جفایم من ابن رضایم یا ضامن آهو به دلم شعله فتاده صیاد مرا کشت و به من آب نداده مسموم جفایم من ابن رضایم چون مادر مظلومه بود سوز غم من گل گریه کند بر من و بر عمر کم من مسموم جفایم من ابن رضایم در شعله بسوزد دل پروانه چه سخت است با قاتل خود ماندن در خانه چه سخت است مسموم جفایم من ابن رضایم
_شهادت امام جواد علیه السلام (زمزمه شور) حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه مسمومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ابن الرضایم (3) ای وای
_شهادت امام جواد علیه السلام واحد دل اهل ایمان عزاخانه شد همه ملک امکان عزاخانه شد سیه پوش ماتم شده کاظمین مدینه ، خراسان عزا خانه شد جوادالائمه یا ابن الرضا به تبعید او تا فلک سر نهاد غریبی بابایش آمد به یاد مدینه خدا حافظی کن به اشک شبیه رضا با امام جواد جواد الائمه یا ابن الرضا مدینه بگو با رسول خدا نظر کن به بغداد و برگو چرا ؟ که فرزند او تشنه جان می دهد که فرزند او می زند دست و پا جواد الائمه یا ابن الرضا مدینه خبر ده تو بر مادرش چه کرده عدو با دل اطهرش بگو چون تو شد در جوانی شهید بگو چون حسن پاره شد جگرش جواد الائمه یا ابن الرضا