eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بنشین تا به تو گویم زینب - محمد حسین پویانفر.mp3
9.54M
بنشین تا به تو گویم زینب 🎤 🔷 مداح : محمد حسین پویانفر @@@@@ بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی خواهر من دختر حیدر کرار تویی خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خولی و شمر و به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من خواهرم اکبر و عباس و علی اصغر من هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شد خواهر من چون که خون شهدا چشم عدو را بندد بزم طاغوت و به یک لحظه عزا خواهد شد خواهر من موج طوفنده و برّان چو هزاران شمشیر بی امان بر سر عدوان خدا خواهد شد خواهر من چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی خواهرم صبر نما ظلم فنا خواهد شد خواهر من
256.6K
▪️نوحه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام کوفی ادا بنموده حق میهمان را بر دار تنهایی کشاند عاشقان را می گریم می بارم از داغ تنهایی سیدی یا مولا در کوفه نیایی یا اباعبدالله... تنهای تنها در میان کوفیانم دشمن ز هر سو میزند زخم زبانم آتش بر جانم زد این هجر و جدایی سیدی یا مولا در کوفه نیایی یا اباعبدالله... بر دارم و در راه تو مانده نگاهم اما به یاد حضرتت در قتلگاهم نایبت با لب عطشان شد فدایی سیدی یا مولا در کوفه نیایی یا اباعبدالله... مولا میا اینجا که تعریفی ندارد بر میهمان باران سنگ و نیزه بارد دارد این شهر غم بوی بی وفایی سیدی یا مولا در کوفه نیایی یا اباعبدالله... سوگند بر سوز دل و این اشک و ناله مولا نیا اینجا به همراه سه ساله نمانده در بین این مردان حیایی سیدی یا مولا در کوفه نیایی یا اباعبدالله... ✍️امیررضا فرجوند
مژده بادا بر مسلمانان که قربان آمده عید مقبولی بنده نزد یزدان آمده هرچه غیر اوست در اینروز قربانی کنیم درمیان عیدها شمس فروزان آمده یاد می آریم ابراهیم و قربانی او بهرعرض بندگی جانانه میدان آمده عید اضحی، عید خاص حاجیان وعیدخون روز کوری همه اصحاب شیطان آمده هرچه خواهی ای مسلمان از خدا، اینروز خواه روز مخصوص عبادت بر مسلمان امده مست باید از می خمخانه ی قربان شویم مومنین را موسم اثبات ایمان آمده همچو عید فطر باشد روزه در قربان حرام دوره شادی شده غم‌ها به پایان آمده شعر:اسماعیل تقوایی
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید در منای دل وقوف از حج روحانی کنید تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن حلۀ احرام از انوار ربانی کنید در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت گفتگو با ذات پاک حی سبحانی کنید از سر من، موی بتراشید و محو هو شوید تا همه لبریز از نور جمال او شوید شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین حلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا تا شوی سر تا قدم آیینة حق الیقین گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین تیغ از الماس در دست پدر برنده تر ای عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را برید هم پسر گردید محزون هم پدر شد خشمگین پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز از چه کندی می کنی در امر رب العالمین تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پر تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبر ناگهان آمد ندا از جانب رب جلیل مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو فدیه آورده است بر فرزند پاکت جبرییل ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را تو خلیلی تو خلیلی تو خلیلی تو خلیل ما تو را در بوته اخلاص کردیم امتحان ما تو را دادیم تا صبح جزا اجر جزیل هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت چون جمال دوست دیدی این بلا آمد جمیل تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود ای خلیل الله اسماعیل تو از آن ماست تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست فرق ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح این سرش بر سینه تو، او سرش بر نیزه هاست حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست جسم اسماعیل تو چون روح در آغوش تو پیکر مجروح او از سم اسبان توتیاست ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود ذبح زهراعلیها سلام با لب عطشان سرش از تن جداست ای خلیل ما بود تا سیل اشکت در دو عین آب شو چون شمع سوزان گریه کن بهر حسین کیستی تو مروه و سعی و صفایی یا حسین بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی یا حسین تو طوافی تو مطافی تو نمازی تو دعا تو ذبیحی تو ذبیحاً بالقفایی یا حسین آب زمزم تشنه لعل لب خشکیده ات تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین خون تو جاری است در رگ های احکام خدا بلکه خود خون خدا، خون خدایی یا حسین تو حسینی تو حسین کل خلق عالمی تو شهیدی تو شهید کربلایی یا حسین تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت تو کتاب انبیا و اولیایی یا حسین آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه ای نخل "میثم" از کتاب زخم هایت آیه ای شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
183K
🔸سرود مسجدی عید قربان جشن بندگی و یقین بادا مبارک عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک... لَبّیکَ اللهمّ لَبّیکْ،ای ربّ یکتا آمدم قربانی کنم نَفسانیَت را عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک... من همان عبدِ عاصیِ نامه سیاهم ای پناهِ بی پناهان بده پناهم عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک... از مَشعرِ علایقِ تُهی و فانی آمده ام سوی مِنا بهرِ قربانی عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک... ما را کمک کن ای خدا به حقّ زهرا دائم باشیم در اِحرامِ وَرَع و تقویٰ عید قربان بر مؤمنین بادا مبارک... به حقّ او که در رَهَت جان را فدا کرد در راهِ دین حجّ خود را نیمه رها کرد جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم... آن آقایی که دلها را تا به خدا بُرد قربانی هایش را سوی کرببلا برد جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم... ✍امیر عباسی
1. آخر حج.mp3
10.09M
( علیه السلام ) آخر حج من رسید و عید قربان آمده از خیمه ، اسماعیل من به عزم میدان آمده باز، پرپاشده یک غزوه ی دیگر شد سوی میدان شبه پیمبر رجز بخوان انا أبن حسین بن علی أطعنکم أضربکم ضَربَ غُلامٍ عَلَوي آه یوسف دلها، عزیز لیلا، هستی بابا شرمنده ی روی تو ام سوار تشنه کام من قطره ی آبی هم نمانده در خیام من آه لب تو خشک و من دیده ام تر من تشنه کام بوسه ی آخر خدا کند گم نکند اسب تو راه خود را که پیش چشم تنت نگردد اِرباً اِرباً آه علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر دل عالم خون شده باز از ستم یزیدیان دوباره چشم غزه و منامه گشته خون فشان شد دنیا پر از ظلم دلها پر از آه یک گوشه چشمی بقیة الله رسیده به آسمان دوباره آه و یارب ببین که زیر آتش است مزار عمه زینب آه غریب مادر، غریب مادر، غریب مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید غدیر خدا می خواست محبوبش امیر المومنین باشد برای حلقه ی هستی علی نقش نگین باشد به دستانش سپرد آن روز فانوس هدایت را که در تاریکی شكها على نور اليقين باشد فضائل جمع در ذات على بوده است از آغاز فضیلت فخر آن دارد که با ذاتش عجین باشد بپرس از راویان؛ از باد؛ از باران که غیر از او کسی دیده امیری با یتیمی هم نشین باشد؟ چه عیدی.. که در آن اتمام نعمت بر بشر آمد چه روزی بهتر از آن که در آن اکمال دین باشد سفارش کرد پیغمبر که راه این است و جز این نیست مبادا راهتان مردم مسیری غیر از این باشد سفارش کرد پیغمبر که از امروز ای مردم علی بن ابی طالب امیر المومنین باشد ... 🔸شاعر: زهرا نظری
بنام خدا "" "" "" " عیدقربان زیروبر گشتن خوش است عهدمحکم باخدا بستن خوش است حکمت این روز پر حکمت سواست عید قربان برترین عید خداست باید امروز ازدرون طاهر شویم بهر قربانی شدن حاضر شویم گر کشیم بر بند نفس خویش را می شویم ما بنده ی خوب خدا نفسمان را گر کنیم خوار و ذلیل می شود راضی ز ما رب جلیل گر که بت های درون را بشکنیم ما خلیل الله دوران می شویم عید قربان باشد عید زندگی عید ایثار و گذشت و بندگی فاخرا باید که قربانی کنیم در ره حق خویش را فانی کنیم بعد قربان آدم دیگر شویم در ره حق بی تن و بی سر شویم دل دهیم بر دلبر و دلدار خویش سر دهیم بر محرم اسرار خویش "" "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
❣❣❣حسین جان حاجتی دارم روا کن التماست میکنم زحمتی دارم دعاکن التماست میکنم میروی سوی منا همراه از ما بهتران نام من را هم صدا کن التماست میکنم درد بی درمان من جز درد دوری تو نیست دردهایم را دوا کن التماست میکنم در دل گرداب عصیان کشتی من غرق شد ناخدا را باخدا کن التماست میکنم این اسیر خسته ی دام هوای نفس را از منیت ها رها کن التماست میکنم خط کشیدم دور غفلت چهره را درهم نکش اخم ها را نیز وا کن التماست میکنم قصه ی ان مرد صابونی مرا بیدار کرد یک نظر سوی گدا کن التماست میکنم خواهشی دارم که بیش از پیش این دلداده را بر غم خود مبتلا کن التماست میکنم قول دادی که عیادت میکنی از حال من پس بقول خود وفا کن التماست میکنم از سر خود وا نکردی نوکر بی عار را بر غلامت اعتنا کن التماست میکنم دیدن تو در سحر باشد میسر پس مرا با تهجد اشنا کن التماست میکنم حجکم مقبول مولا قسمت من که نشد دین من را هم ادا کن التماست میکنم به نیابت از من جامانده از ان قافله روضه ی سقا به پا کن التماست میکنم چشم بر راه تو دارم تا قدم رنجه کنی روضه را غرق صفا کن التماست میکنم صبح روز عید قربان باز "ینهانی"بخوان و گریزی دست و پا کن التماست میکنم با فرازی از زیارت ناحیه قلب مرا راهی کرببلا کن التماست میکنم از لسان عمه جانت مرثیه سر میدهم رو به سوی روضه ها کن التماست میکنم مادرش دارد تماشا میکند ای بی شرف گیسوانش را رها کن التماست میکنم اینقدر با چکمه ات بر زخم پهلویش نزن بی حیا قدری حیا کن التماست میکنم لج نکن آخر چرا این پا و آن پا میکنی شاعر : علیرضا خاکساری
علما موقع تدریس علی می‌گویند زحل و زهره و بِرجیس علی می‌گویند صالح و یوشع و جرجیس علی می‌گویند تا نخ و سوزن ادریس علی می‌گویند دائم از هر طرفِ عرش خبر می‌شنوم «ها علیٌ بشرٌ کیف بشر» می‌شنوم یوسف از دست زلیخا به علی برد پناه نوح با دیدن دریا به علی برد پناه هر نفس حضرت عیسی به علی برد پناه دلِ دَر سوخت و زهرا به علی برد پناه هیچ کس در طلب میکده سر در گُم نیست به خدا میکده‌ای غیر علی در خُم نیست «عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات «لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات «یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات می‌کشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات سند غربت تو خون حسین است علی راز حقانیتت در ثقلین است علی زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده متواری شده از وحشت و در دم مرده هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده هر که از شیوه‌ی جنگاوری‌ات شد آگاه گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله» در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است نجف اینجاست! فقط چند قدم...نزدیک است کفر و ایمانِ من امروز به‌هم نزدیک است در مقامت دهنم بسته بماند بهتر عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر نخل‌ها اشک تو را زیر نظر داشته‌اند رودها از جریان تو خبر داشته‌اند بادها پرده ز اسرار تو برداشته‌اند خاک‌ها چشم به دستان پدر داشته‌اند ابرها با کرمت مایه‌ی رحمت شده‌اند فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده‌اند شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن فاتح یه تنه‌ی قلعه‌ی خیبر بودن با پیمبر همه‌ی عمر برادر بودن نَفَست عطر نَفَس‌های محمد دارد بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد گذر ماه به تاریکی چاه افتاده باز از اشکِ غمت چشمه به راه افتاده منکر تو که به این روز سیاه افتاده در نماز شب خود هم به گناه افتاده زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟ «مُطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد» نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متفرق شده بودیم که یکدست شدیم عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم تا زپیمانه‌ی «اکملت لکم» مست شدیم عطر «اتممت علیکم» همه جا را پُر کرد نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد اولین مرحله‌ی عشق، پریشان شدن است اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است صاحب دائمی مُلک سلیمان شدن است زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است در شب قدر به آوای جلی می‌گوید بعلیٍ بعلیٍ بعلی می‌گوید خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان بادل سوخته آرام و حزین شعر بخوان به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان بر همین پله‌ی اول بنشین شعر بخوان چه قشنگ است شبی غرق تماشا بودن! «شهریار» غزل حضرت مولا بودن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5951934488744298600.mp3
7.36M
❣﷽❣ ⚘ ⚘سلام همه‌ ی زندگیم ⚘سلام امام حسین من ⚘سلام عزیز فاطمه ⚘سلام عشق امام حسن ⚘السلام و علی الحسین ⚘نوکرت رو بگیر ⚘تو بغل حسین ⚘میدونم بدم ولی میدونی ⚘تورو دوست دارم ⚘حداقل حسین آقا ⚘هر کاری بگی میکنم ⚘با خیال تو زندگی میکنم ⚘واسه من همیشه بزرگی کن ⚘گاهی وقتا که بچگی میکنم ⚘آقا ⚘حسین حسین حسین حسین ⚘تو زندگیمی حسین ⚘حسین حسین حسین حسین ⚘دوست قدیمی حسین ⚘سلام پناه خستگیم ⚘سلام رفیق بامرام ⚘سلام آقای مهربون ⚘سلام دلیل گریه هام ⚘من دلم به شما خوشه ⚘به یه دوستی که ⚘داره وفا خوشه ⚘به یه مشهد و به نجف خوشه ⚘به زیارت کرب و بلا خوشه ⚘آقا ⚘عشق پای علم باشم ⚘همیشه سر خان کرم باشم ⚘نه سه روز یه سال توی راهتم ⚘تا که اربعین و تو حرم باشم ⚘آقا ⚘حسین حسین حسین حسین ⚘تو زندگیمی حسین ⚘حسین حسین حسین حسین ⚘دوست قدیمی حسین 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مداحی آنلاین - ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد - میرداماد.mp3
1.19M
🎤 ای امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت ای امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان ای امير عرفه روح مناجات تویی مشعر و سعی و صفا مروه و ميقات تویی ای امير عرفه حالِ مناجات بده بر گدای حرمت وقت ملاقات بده ای امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيایی به خدا دور سرت می گردم ای امير عرفه ديده ی پر آب بده دل بي تاب مرا با نگهی تاب بده ای امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايی لبريز غمت را قربان ای امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا ای امير عرفه حاجی زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمه ی صحرا برگرد ای امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من ای امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا ای امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است ای امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضه ی عباس بيا ای امير عرفه در عرفاتی امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز ای امير عرفه شرح بده خود بر من سرِ عباس كجا ضرب عمود آهن!!
4_5915850149208263567.mp3
17.26M
❣﷽❣ 🌟 💥 بیچار ه منم که یک عمر عادت کردم به جدایی با اینکه غافلم از تو امیدوارم که میایی العجل قرار دل بی قرارم من که غیر ازشما کسی روندارم نفسا به شماره افنتاد داره منتظرت میمیره اقایعنی میشه برگردی دنیا به شما دلگیره یا ایها الحمید، الغوث العمان یا یاایها العزیز، یاصاحب الزمان 💥یا صاحب الزمان من حکم گل که ندارم ای کاش خار تو نباشم یار خوبی که نبودم ای کاش عار تو نباشم من وفا نکردم تو به من وفا کن تو نماز شبت برا من دعا کن چقدر بده بین مردم به تو عرض ارادت کردم ولی با عملم میدونم تورو خیلی اذیت کردم دست منو بگیر بابای مهربان یا یاایها العزیز، یا صاحب الزمان 💥یا صاحب الزمان دلتنگ روی تو هستم یار نازنینم آقا خیلی سخته که تو باشی من روتو نبینم آقا دوری از کوی تو عَزیزٌ عَلَیَّ نبینم روی تو عَزیزٌ عَلَیَّ بع هوای تو پر میگیرم به نگاه تو مجذوب میشم میدونم بدم اما آقا تو دعا کنی من خوب میشم پرده به چشم ماست روی شماعیان یا یاایها العزیز، یا صاحب الزمان 💥یاصاحب الزمان 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۰۸ تیر ۱۴۰۲ میلادی: Thursday - 29 June 2023 قمری: الخميس، 10 ذو الحجة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹عید سعید قربان 🔹شهادت عبدالله محض و جمعی از آل حسن علیه السلام، 145ه-ق 🔹نماز عید امام رضا علیه السلام در خراسان 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️8 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️20 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️29 روز تا عاشورای حسینی ▪️44 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
✍ غزل عید قربان اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده " زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب ! دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق دست افشان ، پایکوبان ، قل هوالله احد من شبی تاریک تاریکم ، تبسم کن مرا جلوه کن ای ماه تابان ! قل هوالله احد تشنۀ وصلم ، الا یا ایهاالساقی ! وصال اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد
سبک ای صفای قلب زارم عید قربان آمد و ما می شویم قربانی تو گرچه ما دعوت نداریم آمدیم مهمانی تو همه هستیم فقیر / بیا دستم بگیر زبسکه خالقا / تویی خیر کثیر مدد یارب مدد(۴) عید قربان عید دوری ازگناه و بندگی است شامل لطف خدا بر سفره های زندگی است الا ای چار ساز / تویی بنده نواز درِ رحمت بود / به روی بنده باز مدد یارب مدد(۴ ) یا علی جان ماهمه هستیم گدای بی نوایت دل ما کرده هوای آن حریم با صفایت حریمت با صفاست بهشت اولیاست دل هر عاشقی / به آنجا مبتلاست علی جان یا علی( ۴) در چنین روز بزرگی هردلی چشم انتظار ا ست از برای مهدی زهرا دل ما بی قرار است همه چشم انتظار / زبهرآن نگار برایش هردلی/ بود بس بی قرار ابا صالح مدد( ۴)
سبک ای صفای قلب زارم عید قربان آمد و دل ها پر از نور جلی شد ذکر روی لب هامون نام زیبای علی شد فدای او منم / گدای او منم غلام و نوکر / سرای او منم ( علی مولا علی ۴ ) ۲ عیدتان بادا مبارک عید رحمت ، عید نور است روزیتان ای محبان شادی و شور و سرور است دلم را ده جلا / به من هم کن عطا بده عیدی به ما / برات کربلا ( علی مولا علی ۴ ) ۲ تو مَه روی زمینی ، سرور اهل یقینی کوری چشم حسودان ، تو امیر المومنینی دلم شد منجلی / به این ذکر جلی امیر ما بود / فقط مولا علی ( علی مولا علی ۴ ) ۲ عاشق صحن و سراتم ، عاشق ایوون طلاتم نجفت باغ بهشتم ، خاک پای نوکراتم منم خاک درت / غلام و نوکرت به قربان تو و / نبی و همسرت ( علی مولا علی ۴ ) ۲ در فراق روی ماهت عقده ی دل وا نکردم هر چه گشتم خیمه ات را من ولی پیدا نکردم کجایی ماه من / قدم بر دیده زن به جان مادرت / بیا یابن الحسن ( بیا یابن الحسن ۴ ) ۲
162.1K
کربلایی هادی صالحی
162.2K
عید قربان آمد و دلها... کربلایی هادی صالحی
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هر که می‌نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست یکی به خیمه ندای الهی العفوش... یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست سلام باد بر آن کاروان صحراگرد که لحظه‌لحظه به دنبال سیدالشهداست سلام باد به عباس و اکبر و قاسم که حج واجبشان در زمین کرب‌وبلاست سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست... بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق وخلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست... گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ماسقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
به‌مناسبت عید قربان است، ای یاران گل افشانی کنید در منای دل، وقوف از حج روحانی کنید تا نیفتاده‌ست جان در پنجۀ گرگ هوا گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید سنگ‌ها از مشعر وصلِ الهی کرده جمع جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن حُلۀ احرام از انوار ربانی کنید در مسیر "وجه ربّک" پای جان بگذاشته گام اول در "هوالهو" خویش را فانی کنید پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت گفتگو با ذات پاک حیّ سبحانی کنید از سر من، موی بتْراشید و محو "هو" شوید تا همه لبریز از نور جمال او شوید شستشو کن روح را در چشمه‌ی عین الیقین حُلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا تا شوی سر تا قدم آیینه‌ی حق الیقین گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین تیغِ از الماس در دست پدر برنده‌تر ای عجب نازک‌تر از گل، آن گلوی نازنین نه! گلو بشکافت، نه! آن کارد حنجر را بُرید هم پسر گردید محزون، هم پدر شد خشمگین پای تا سر شعله شد، فریاد زد کای تیغ تیز! از چه کندی می‌کنی در امر ربُّ العالمین تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پُر تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبُر ناگهان آمد ندا از جانب ربّ جلیل مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو فدیه آورده‌ست بر فرزند پاکت جبرئیل ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیل ما تو را در بوته‌ی اخلاص کردیم امتحان ما تو را دادیم تا صبحِ جزا اجر جزیل هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت چون جمال دوست دیدی، این بلا آمد جمیل تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود ای خلیل الله اسماعیلِ تو از آن ماست تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست فرق‌ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح این سرش بر سینه‌ی تو، او سرش بر نیزه‌هاست حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست جسم اسماعیل تو، چون روح، در آغوش تو پیکر مجروح او از سُم اسبان توتیاست ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست ای خلیل ما، بُود تا سیل اشکت در دو عین آب شو چون شمع سوزان، گریه کن بهر حسین کیستی تو مروه و سعی و صفایی، یا حسین! بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی، یا حسین! تو طوافی، تو مطافی، تو نمازی، تو دعا تو ذبیحی، تو ذبیحاً بالقفایی، یا حسین! آب زمزم تشنه‌ی لعل لب خشکیده‌ات تو هزاران خضر را آب بقایی، یا حسین! خون تو جاری‌ست در رگ‌های احکام خدا بلکه خود خون خدا، خون خدایی، یا حسین! تو حسینی، تو حسینِ کل خلق عالمی تو شهیدی، تو شهید کربلایی، یا حسین! تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت تو کتاب انبیا و اولیایی، یا حسین! آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه‌ای نخل "میثم" از کتاب زخم‌هایت آیه‌ای ✍استاد