#بی_بی_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#بنداول
تجلی ایثار و _ لبالب از احساسی
جهان به تو مدیونه _ تو مادر عباسی
《تا عشقِ امیر مؤمنین داری تو
در زیرِ پرت حصنِ حصین داری تو
ای امِّ بنین که بی بنین گردیدی
یک لشکرِ عزّت آفرین داری تو》
مستوره ی اسلامی
اعجوبه ی خوش نامی
گنجینه ی صمصامی (ای خانوم)
ای معدن زیبایی
همصحبت مولایی
تو مادر سقایی (ای خانوم)
#بنددوم
چهارتا فرزندت رو فدا حسینت کردی
محاله از راه عشق _ دقیقهای برگردی
《اي مادر چار آفتاب ادرکني
زهراي سراي بوتراب ادرکني
ما دست به دامان توأيم اي بانو
يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني》
جانم به وفاداریت
اون شیوه دلداریت
استاد علمداریت (ای خانوم)
هستی علوی منصب
ای خادمه زینب
نور القمر هر شب (ای خانوم)
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
پر از دردم
از این زمونه خیلی دلسردم
نگاهی بنداز به منم آخه
عمرمو توی روضه سر کردم
انگار میگیری دستمو
وقتی که دلشکستمو
وقتاییکه اشکم میاد
مورد لطفتم زیاد
همیشه هوای من رو داشتی ...
ولی یبار یاریتو نکردم
قول شرف میدم که از امشب
فقط آقا دور تو بگردم
ــــــــــــــــــــ
دورت بگردم
دور اون ضریحی که هواشو کردم ...
خودت میدونی
که فقط خود تویی دوای دردم
آرزو دارم
حتی شد جنازم و حرم بیارم
آروم میگرم سرمو پایین پات اگه بزارم
#بنددوم
حسین جانم
شمعی و من مثل یه پروانَم
حساب زندگیمو که داری
بخدا با غیر تو بیگانَم
احوال زارم رو ببین
رومو آقا ننداز زمین
قسمتم کن یک کربلا
توو شب و روزِ "اربعین"
نجاتم میدی از گناهم ...
دستم رو تو روضهها میگیری
میخام تا آخر عمرم بخونم
حسین امیری و نعم الامیری
امیری حسین و نعم الامیر
#بندسوم
پناهم باش
تو زندگی چراغ راهم باش
چیکار کنم بهم بگی اینو
بیا و جزوی از سپاهم باش
میخونم تو سینه زنی
یابن الزهرا عشق منی
مثل عابس باید بگم
حب الحسین اجننی
دعای هر روز والدینم
اینه که آقا عبدت بمونم
کاشکی بمیرم تو روضه آخه
داغ شما آتیش زد به جونم
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#گودال_قتلگاه
#بنداول
چشماتونو ببندین و تصور کنید۲
اگه اشک هم ندارید تظاهر کنید
(امشب رو / بیا بشنویم غم زینب رو)2
اینجا گوداله و ارباب خورده زمین
نیزه ها رو بیا ببین
اینجا گوداله و انگاری میشنوم
صدای ناله ای حزین
بُنَیَّ قَتَلوکَ \ ذَبَحوکَ
و مِن المٰاء مَنَعوکَ
#بنددوم
آخرش میدونی چی قاتل زینبه۲
روی نیزه سری مقابل زینبه
(واویلا / زیر لب صدا میزد وا اماه)2
ازروی تل دوید / تابه گودال رسید
ناله ازسینه میکشید
ازروی تل دوید / مثل زهرا خمید
از حسینش دل می بُرید
(او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر من از حسین دل)
بمیرم / سرو بردن
انگشت و انگشتر و بردن
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بنداول
شاه جمل
دل میدون زده پهلوانِ بی مِثل و مَثل
شاه جمل
ضرب شمشیرش هست حقیقتا ضرب الاجل
شیرشکار
حملاتش شده کابوس زن شترسوار
شیرشکار
همگی از غضب حسن میشن پابه فرار
معجزه خداست طلعت حسن
مثال انبیاست صیرت حسن
نصیب دشمناست ضربت حسن
میمنه تا میسره
تحت سلطه ی قدوم یل جنگاوره
بخدا حسن خودش یک تنه یک لشکره
یگانه رزم آوره
حسن بن علی واللهه که دل میبره
طوری شمشیر زد انگار که خود حیدره
#بنددوم
حسن کریم
تکیه گاه مردمی و صاحب خلق عظیم
حسن کریم
حرمت میشه یروز شبیه جنات نعیم
نعم الامیر
گدای در خونت رو یاحسن بغل بگیر
نعم الامیر
منو تو کارگرای حرم آقا بپذیر
مزار خاکیه تو شفاخونهست
حسن حسن ذکر لب دیوونهست
دلم بدور تو مثل پروونهست
سیدنا مجتبی
صف کشیدن در خونه تو شاه و گدا
آنچه خوبان همه دارن تو داری یجا
سیدنا مجتبی
کل داراییتو بخشیدی تو راه خدا
جانشینت شده قاسم توی کرببلا
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#بنداول
قحطیه آبه / علی اصغر آروم نداره
کاشکی یکم بارون بباره
بیچاره رباب / حالش خراب و بیقراره
رفته عمو که آب بیاره
باز و بسته میشه لبهای علی اصغر
داره میمیره مادر
از نگاهش معلومه ، که تشنه آبه
کاشکی یکم بخوابه
بمیرم من / لبای کوچیکت / شبیه کویره
لالا علی اصغر
گریه های / تلظی وارت / چقد دلگیره
لالا علی اصغر
علی اصغر لالا علی اصغر
#بنددوم
گهواره خالی / صدای گریه ها زیاده
هرکی یه گوشه افتاده
تیر سه شعبه / حرمله کرده آماده
جوابی جز همین نداده
ذبح من الاذن الی الاذن واویلا
داره میمیره بابا
از خجالت علی اصغرو گرفت زیر عبا
شده غریب و تنها
یه قدم سَم/تِ خیمه ها میره/
ولی برمیگر/دِه سمت میدون
چجوری این / گل پرپر رو
بیاره وُ بِده / به مادرش نشون
علی اصغر لالا علی اصغر
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
{ اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً
فى قُلُوبِ الْمُؤ منین
لا تَبْرُدُ اَبَداً } *
داغشمثهآتیشه۲/اینسیلاگهجاریشه
اصلو نسب دشمن / میسوزه از ریشه
پرچم سرخِ / کربلا باید
باشه روی قُلّه های عالمین
{ من ارادالله بعبد خیرا
قذف فی قلبه حب الحسین }
عشق فقط یک کلام
حسین علیه السلام
#بنددوم
{ لا أرَی المَوتَ إلّا سَعادَةً
وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ
إلّا بَرَما } *
این راه شرف مرده۲ / نامرده که برگرده
ارباب ما با خونش / عزتو ثابت کرده
توی این دنیا / هیچ طوفانی
نمیتونه بندازه پرچم اربابو
غیر این مکتب / غیر این روضه
چی میتونه خوب کنه دلای بیتابو
عشق فقط یک کلام
حسین علیه السلام
✅ ترجمه احادیث :
* روایت پیغمبر اکرم (ص) ؛ براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
حدیث قدسی : خداوند خیر و خوبی هربنده ای را که بخواهد در قلب او محبت حسین را میگذارد.
*روایت از امام حسین (ع) ؛ من مرگ باعزت را خوش بختی میدانم ، و زندگی با ستمکاران را غیر از ملالت نمی بینم
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شب_چهارم_محرم #روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
شب چهارم محرمه...
امشب دلت رو با من همراه کن...
یه سر بریم مدینه...
بریم خانه ی امیرالمومنین...
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
( ای وای ای وای😭)
اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه
🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔹جان علی به پشت در آستانه بود
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین...
خدا لعنتش کنه...
دومی نامرد صدازد...
علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم...
خانم زهرای مرضیه...
حامی ولایت...
اومد پشت در ایستاد...
صدا زد...
آی نانجیب حیا نمیکنی...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
مادرمون زهرا امتناع کرد...
در رو باز نکرد...
نانجیب صدا زد...
هیزمها رو بیارید...
پشت در بگذارید ...
در رو آتیش بزنید...
خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت
درش رو آتیش زدند...
سادات منو ببخشید...
یکی گفت ای بی حیا...
توی این خانه دختر پیغمبره...
صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
ای وای، ای وای...
یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید...
در خانه رو آتش زدند...
میخواهی گریه کنی بسم الله...
دیگه کسی آروم نباشه...
در نیمه سوخته شد...
مادرمون زهرا پشت در ایستاده....
یکدفعه نانجیب حیا نکرد...
یاصاحب الزمان...
آنچنان با لگد به این در زد که...
صدای ناله ی مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
بابا بیا به دادم برس...
فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه
بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی...
یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...
پهلوم روشکستند...😭
یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحار الانوار ج 30 ص 295)
ِ
فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند...
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت...
تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت...
آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭
زهرا نقش زمین شد...
تسلای دل امام زمان صدا بزن...
یا زهرا...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
۱۵
(حضرت رقیه س)
یا رقیه تویی گل گلستان دین
شیعیان علی را تویی حبل المتین
همه بر تو پناه
مستمند نگاه
یا رقیه۲
یا رقیه تویی آینه ی فاطمه
تویی از لطف حق گره گشای همه
گل باغ ولا
حاجتم کن روا
یا رقیه۲
ما همه ذره و تویی چنان آفتاب
به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب
تویی خیر کثیر
دست ما را بگیر
یا رقیه۲
مونس و همدم حضرت زینب تویی
مرهم و محرم حضرت زینب تویی
تویی بنت الحسین
بر همه نور عین
یا رقیه۲
کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای
پدرت سر بریده بی کفن دیده ای
بر حسین دختری
تالی کوثری
یا رقیه۲
چه ستم ها که در شام بلا دیده ای
سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای
با دل پر شرر
شده ای خونجگر
یا رقیه۲
در خرابه ی شام سر پدر دیده ای
گل بوسه ز لب های پدر چیده ای
بر غم تو فزود
لب بابا کبود
یا رقیه۲
این سخن گفته ای رقیه با چشم تر
پدر مهربان مرا به همره ببر
تو فتادی ز پا
جان تو شد فدا
یا رقیه۲
#رضا_یعقوبیان
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_رقیه_س
#مناجات_امام_زمان
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را … فاوف لنا… ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
– ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است… راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
(مریم سقلاطونی)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
وقتی همهجا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خورِ خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرُالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیرانِ تو باشیم
فردای قیامت خبر از در به دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیرِ مقامات پِیِ گوهرِ اشکیم
ما چله نشستیم که گریانِ تو باشیم
اسلام بنا بر لَکَ لبیک حسین است
ما نیز بنا شد که مسلمانِ تو باشیم
گویی که اباالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یادِ لب عطشان تو باشیم
دلِ این بندهی انگشت نما را نشکن
با فراقت به سرم جامِ بلا را نشکن
آبرویم برود آبروی تو رفته
جلوی چشم همه ظرف گدا را نشکن
دم شش گوشه فقط توبهی ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نشکن
به همه گفتهام ارباب خریدارِ من است
حرمت سینهزنِ کرب و بلا را نشکن
مادرش گفت که صد نیزه شکستی به تنش
تو دگر بر بدنش چوبِ عصا را نشکن
--
تنِ من را به هوای تن تو ریختهاند
علی و فاطمه در این دو بدن ریختهاند
جلوهی واحده را بین دو تن ریختهاند
این حسینیست که در قالب من ریختهاند
ما دوتا آینهی روبروی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکرِ تو پیکرها
ای به قربان موی خاکیِ تو معجرها
امر کن تاکه بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری؟
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرفِ از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تنِ تو گرکه بیفتد تنِ من میافتد
تو اگر جان بدهی گردنِ من میافتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتنِ یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهیِ میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دوتا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خونِ جگرت باد جگر داشتنم
سپرِ سینهی تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم نکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضیام این دو گُلم پرپرِ تو برگردند
به حرم بر روی بال و پرِ تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبرِ تو برگردند
دست خالی اگر از محضرِ تو برگردم
دستمال پدرم را به سرم میبندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگسِ چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردارترم
امتحان کن که ببینی چقدَر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی باز شود حنجرِ تو
یا به دست لبهای کُند بیفتد سرِ تو
جانِ انگشتِ تو افتد پِیِ انگشترِ تو
میشود جانِ خودت گفت به من خواهرِ تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
--
از تل زینبیه رسیدم که ای وای وای
بالاسرت نشستم و دیدم که ای وای وای
نیزه ز جای جایِ تنِ تو درآمده
حتی لباسهای تنِ تو درآمده
دیدم کسی حسینِ مرا نحر میکند
آقای عالمینِ مرا نحر میکند
میخواستم ببوسَمَت اما مرا زدند
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند
--
چقدر روبروم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
یه جوری هر کدوم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
سرِ فرصت سرِ تو بریدند
به چه قیمت سرِ تو بریدند
بمیرم داداشِ غریبم
توی غربت سرتو بریدند
توی غربت سرتو بریدند
--
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
گلوتو میبوسم، رگاتو میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
(شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
در صفِ و کرب و بلا، لشکر شیطان
چو مصمّم شدی از جور و جفا
در پیِ قتلِ پسر احمد مختار
بهین حجّت دادار، ولیُ اللهِ ابرار
یگانه پسرِ حیدرِ کرار
در آن مرحله حُر بود گرفتار
فِتاده به تنش لرزه در آن عرصهی پیکار
به دل داشت ز غم آهِ شرر بار
گهی بخت به جنّت کشَدَش، گه به سوی نار
سرشکش به رخ و گفت که ای قادر جبّار
من و جنگ حسین ابن علی رهبر احرار
به ذات احدِ داورِ غفّار
که هرگز نکنم رو به سوی نار
به ناگاه چو خون یکسره جوشیدو خروشید
همه هستی خود باخت، فرس تاخت
به سوی حرم یوسفِ زهرا
به لب داشت بسی ذکر و دعا را
حسین جان توبه کردم، بیا دورت بگردم...
تویی درمان دردم، بیا دورت بگردم...
پسر فاطمه فرمود که ای حرّ ریاحی
تو دگر حُرّ حسینی، یار اُمُ الحسنینی
تو بُریری، تو زُهیری
تو علی اکبر و عبّاس رشیدی
تو همه صدق و صفایی
تو همه شور و نوایی
تو دگر از شهدایی
تو گل سرسبد کرب و بلایی
تو دگر توبه نمودی
تو به ما چهره گشودی
زهی از حُسن ختامت، زهی از قدر و مقامت
زهی از شور کلامت، زهی از مشی و مرامت
چه شود تا که بیایی، به برِ ما و بینی
کرم و عفوِ خطا را
صفا آوردهای حُر، چه ها آوردهای ای حُر...
حُر چو دید آنهم
لطف و کرم و بخشش و احسان و عطا گفت
که ای شمس هدی، نور خدا، سیّد خیل شهدا
لحظهای آرام نگیرم ابداً
تا که شود از بدنم روح برون، رأس جدا
اذن کرم کن که روم جانب میدان
و به راه تو دهم جان و
شوم کشته در این دشت بلا با لب عطشان
من اگر راه تو بستم، دل زار تو شکستم
به خدا از تو و از زینب و عباس و سکینه خجلَستم
بلکه جبران کنم از دادن جان جرم و خطا را
حسین جانم فدایت، بمیرم من برایت...
دشمنان یکسره گفتند که احسنت
به چنین غیرت و این همّت و این عزت
و این صولت و این هیبت و این قدرت
و این نیرو و این بازو و این عزم صلابت
که به هم ریخت بسی میمنه و میسره را خصم
فراری شده با خفت و خواری، همه با شیون و زاری
فلک انگشت به لب ماند و
ملک نعرهی تکبیر زد و
تا که شد از زخم فراوان
تن پاکش چو زره تاب
ز تن داد و فتاد از سر زین
خواند شَهِ ارض و سما را
حسین جان کُن قبولم، ببخشا بر بتولم...
به اولاد رسولم، ، ببخشا بر بتولم...
یوسفِ فاطمه آمد سوی میدان
سرِ حُر را ز وفا بر سر دامن بگرفت و
نگه از لطف و کرم کرد
بر آن کشتهی آزادهی دلداده و
فرمود که ای حُر تو دگر حُر شهیدی
چه نکو مادر تو نام تو حُر گفت
دگر همدم مایی، شریک غم مایی
تو هم مُحرِم و هم مَحرم مایی
تو همه صدق و صفایی
تو سفیر شهدایی، تو دگر پاک ز هر جرم و خطایی
زتو گیرند دگر اهل وفا درس وفا را
تودیگر حُرِّ مایی، شهید کربلایی...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5816579294490528098.mp3
9.11M
کودکان من به قربان علی اصغرت ...
یابن زهرا یا حسین ...
رد نکن این هدیه ی من را به جان مادرت ...
یابن زهرا یا حسین .
#دودمه
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
#دوطفلان_حضرت_زینب س
🎤سید_مجید_بنی_فاطمه