سلام
#مناجات_انتظار1
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا
از ما چرا همیشه جدایی امامنا
در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست
صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا
قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت
گردد ز دیده عقده گشایی امامنا
آقا بیا که برده فراقت قرار ما
بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا
تازه ست زخم پلک دو چشمت ز اشک خون
ابری برای خون خدایی امامنا
از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود
صاحب بکای صبح و مسایی امامنا
حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات
تب دار داغ شام بلایی امامنا
صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین
در شام یا که کرب وبلایی امامنا
حتما کنار عمّه درون خرابه ای
خونین جگر ز رأس جدایی امامنا
سر را گرفته در بغل و محتضر شده
او هم نخورده آب و غذایی امامنا
گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای
زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا
دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر
دیدم به روی طشت طلایی امامنا
بنگر که موی من شده از داغ تو سپید
من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا
(عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت
خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا
✍️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
2. همه عالم میدونند.mp3
3.88M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#کربلایی_اسماعیل_محرابی
همه ی عالَم میدونن
که دخترا بابایین
بابا نیاد ، نمیخوابن
منتظره لالایین
تو دختر ناز منی
همدم و هم راز منی
بخواب بابا ، بخواب بابا
سه ساله دختر منی
( غریب حسین
غریب حسین
غریب حسین ... ) تکرار
یتیمی درد بی درمون یتیمی
آخی عزیزم لالا لالایی
یتیمی خاری دورون یتیمی
ببم آخی لالا لایی
والا الهی طفل بی بابا نباشد
آخی عزیزم لالا لالایی
والا اگر باشد
کتک خورده نباشه
بَبَم آخی لالا لالایی
( تکرار بند اول )
دیگه نمیگم باباجون
برام یه گوشواره بخر
فقط یه آرزو دارم
منم ببر ، منم ببر ...
گوش بده بابا دخترت
چِکوه ظلامت میکنه
از اون شبی که میدونی
بابا گوشم درد میکنه
( تکرار بند اول )
1. یه پلاک.mp3
12.99M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
یه پلاک با یه ساک
می بینی که همین
دو قلم پیش ما مونده
#نوحه_شب_سوم_محرم
#یادواره_شهدا
#امام_حسین_شور
یٰا أَمیٖنَ اللّٰهِ فیٖ أَرضِه
نوکریت به دنیا می ارزه
اگه عالمم جلو من وایسن
دست نمیکشم ازت یک لحظه
خوشبختی یعنی حسین نگات کنه
تو خیمه اش مثل زهیر صدات کنه
وقتی که محکم سینه میزنی براش
مادرش هم بین نماز دعات کنه
من زمین خوردم تا گدای خونت باشم
اما دست لطفت بازم بلندم کرده
انقد اینجا دنبال روضه هات میگردم
در عوض محشر زهرا دنبالم می گرده
[ای جانم حسین...]
یه نگات دنیامو میسازه
خدا هم به نوکرات مینازه
هر دری بسته بشه رو نوکر
درِ رحمتت همیشه بازه
از غمت چشمامونو نم گرفت حسین
اسمتو بردم تا دلم گرفت حسین
رحمتش اینقد شامل همه شد که
دست دوست و دشمن رو هم گرفت حسین
رحمت الله الواسعه یعنی که(الهی) سایه ات
رو سر نوکرهاتون باشه تا قیامت
اوج سینه زنی زمانیه که هیئت
کنده میشه با اسم خوشگل رقیه ات
[ای جانم حسین...]
#علیرضا_عابدی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
4_5985489638003839670.mp3
4M
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_شور
یتیم گیــر آوُردنت
تو صحرا می زدنت
رو خاکا کشوندنت
با دست بسته بُردنت ۲
یتیم گیر آوُردنت
با تازیانــه زدنـت
وای از زخم رو تنت
کبودی های بدنت ۲
یتیم گیر آوُردنت
به پای نیزه زدنت
خون میچکید رو دامنت
کنج خرابه بردنت ۲
یتیم گیر آوُردنت
آه از وقت رفتنت
لختهءخون رو پیرهنت
وای از دست دشمنت ۲
(وای حسین بکربلا) ۴
[بند دوم و سوم از زبان حضرت
رقیه سلام الله علیها می باشد]
بابایی حالم بده
پــاهام آبله زده
تو رفتی ندیدی که
چی به روزم اومده ۲
گــرفته دل پُــرم
از این دنیا دلخورم
مثه مــادرت بابا
شده خاکی چادرم ۲
می بینم تن تورو
رگ گــردن تورو
تو دست حرومیا
دیدم پیرهن تورو ۲
کــو انگشتـرت بابا؟
چی شد پیکرت بابا؟
شکسته مثه سرت
سر دخترت بابا ۲
(وای حسین بکربلا) ۴
از رو ناقــه افتادم
عمه رسید به فریادم
وقتی راس تو دیدم
پایِ نیزه جون دادم ۲
هوام این روزا پسه
جــدایی برام بسه
منــو با خودت ببر
جدایی برام بسه ۲
تا حرف از سفر میشه
دلم شعله ور میشه
رقیه بــدون تــو
دیگه در به در میشه ۲
رمق نیست توی تنم
کــه حرفم نمی زنم
همه می زنن منــو
یتیم گیر آووردنم ۲
(وای حسین بکربلا) ۴
#مجتبی_خرسندی
#روح_الله_نوروزی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
4_5985489638003839659.mp3
1.2M
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه_شور
بابا ببین چشمم
یه کاسه ی خونه
حال سه ساله ت رو
هیشکی نمیدونه
حال منم مثل
موهات پریشونه
نامردا آخه
چرا تو رو آزردن
قربونت برم
چی سر تو آوردن
باباجون سرت
بیمارم کرده
آه انگشترت
تب دارم کرده
رگ های گلوت
بیچاره م کرده
بابای غریب، شاه مظلومم6
بالا سرت دیدم
یه عالمه دشمن
دلم برات تنگه
حرفی بزن با من
گوشواره مو مثل
انگشترت بردن
سوخته معجرم
شبیه موهات بابا
واسه دخترت
تموم دردات بابا
دندونم شکست
وای از دندونت
خون شد قلبم از
چشم پر خونت
مردم واسه ی
جسم بی جونت
بابای غریب، شاه مظلومم
#مهدی_کبیری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
4_5988097267268063214.mp3
1.31M
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_زمینه
از سفر اومدی ای سایهی بالاسر من
تا که مرهم بذاری رو زخمبال و پرمن اینکهدیدمسرتو دوروز پیش میونطشت
بیشتر از کلّسفر بهدخترتسختگذشت
چیبهسرتواومده؟ کیبهلبتوچوبزده؟
اینکهموهاتپریشونه برایدخترتبده
گریه برا رگاتکنم یابشینمنگاتکنم؟
دلممیخوادببوسمت تا جونموفداتکنم
بابایخوبمنحسین
منیکهبازویتو بالشزیر سرمه
چندشبهکهخاکویرونهدیگهبسترمه
بهخداخستهشدمدیگهازایندربهدری
بگوبرگشتیبابا تا منو همرات ببری
خستهترازهمهمنم شبیهفاطمهمنم
اونیکهتوسهسالگی باباقدشخَمهمنم
زجرحرامیاومدو تامیتونستمنو زدو
خیلیچشیدماینروزا تلخیطعملگدو
بابایخوبمنحسین
توروجوندخترت،چشماتوواکنایپدر
ببینیباصورتمچهکردهشمرِ خیرهسر
دخترتو خیلی از حرملهبیزارهبابا
یهجوریمنوزدههنوزچشامتارهبابا
دیراومدیکنارمن دیگهتمومهکارمن
یهکمدیگهکهدفنشدم بشینسرمَزارمن
بابایسرجدایمن تومجلسعزایمن
بمونوباهمینگلو قرآنبخونبرایمن
بابایخوبمن حسین
#محمد_قاسمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
4_5990349067081748303.mp3
1.12M
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسن (ع)
حرم خاکی تو کعبه ی آمال حسن
زائرت،زائر سرمست و خوش اقبال حسن
پای ابقای شریعت سر و جان نشناختی
ولی افسوس که حقت گشت پامال حسن
بسکه سنگین بود داغی که تو در دل داشتی
که شدی از اثر زهر،سبک بال حسن
تو در آن کوچه چه دیدی که از آن صحنه به بعد
قامتت گشت به یکباره چنان دال حسن
طی شد عمرت به غم و غصه و اندوه و فغان
تا دم مرگ تو را بود چنین حال حسن
به گمانم که نزد زهر شرر بر جانت
شعله افتاد ز طفلی به پر و بال حسن
صبر تو کرببلای دگری میباشد
روضه ی غربت تو روضه ی گودال حسن
خوب شد شام دهم چشم پر آب تو ندید
غارت معجر و گهواره و خلخال حسن
#اسلام_مولایی
.
@navaye_asheghaan
|⇦•این تشت غرق خون...
#زمزمه و توسل به کریم اهل بیت امامحسنمجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این تشت غرق خون دق داده خواهرو
چرا ازم می خوای چادر مادرو
باز اشکای چشات شبیه رود شده
داداش! صورت تو مثه مادر کبود شده
این دم آخری به یاد صورت کبود مادری
این دم آخری ۰به یاد آتیش اون دیوار و دری
قاتل تو نه زهر و ناسزا بود
نه کینه ی زن بی حیا بود
هر کی ندونه خواهرت می دونه
قاتل تو سیلی بی هوا بود
«وای مادرم مادرم مادرم..»
درد غریبی تو شده قاتلم
برای تشییعت شور میزنه دلم
*اولین تشییع جنازه ی در اهل بیته، هیچ بدنی رو تشییع نکردن، بدن پیغمبر،بدن حضرت زهرا، بدن امیرالمومنینم که فقط امام حسن و امام حسین غریبانه بردن..دل زینب شور میزنه...*
الهی تیر بارون نشه تنت حسن
الهی خون نیاد از کفنت حسن
اصلا به این اسم،حساسه حضرت زینب،
حرف کفن اومد
راستی! دیگه کفن نداره خواهرت
تو رو خدا بگو
چی کار کنم واسه تنِ برادرت
راستی یه پیرهن، داده مادر اما
بعیده اونم به تنش بزارند
تو تشیع تو تیر آوردند اما
واسه حسینت اسب ها رو میارند
* امام حسن حق داشت فرمود"لایوم کیومک یا اباعبدالله" اگر اینجا بدن رو تیر بارون کردن، اما هنوز ابی عبدالله هست، عباس هست، عباس نگاه کرد دیدقاسم داره نگاه میکنه، اومد شمشیر بکشه ابی عبدالله اومد بغلش کرد فرمود: حسنم وصیت کرده قطره ٔخونی ریخته نشه صبر کن جنگتو بزار برا کربلا..
اما اون لحظه ی آخر که حسین رو سنگ بارون میکردن یه نفرنبود همه شهدا رو زمین افتاده بودن فقط یه خواهری از مسیرخیمه تا تل زینبیه هی به سرو سینه میزنه هی صدا میزنه واحسینا ....
یه لحظه ای اومد، حضرت زینب دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، انگار یادش افتاد لحظه ای رو که حسينش توي كودكي روي سینه ی پیغمبر بود لذا صدا زد : " صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِداءمجزوز الرأس من القفا .."
@navaye_asheghaan
حاج محمد رضا طاهری_صفر1401 -زمزمه - این تشت غرق خون - محمد رضا طاهری-1667707640.mp3
20.37M
|⇦•این تشت غرق خون..
#زمزمه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد رضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسن مجتبی علیهالسلام
نابودی مردم در سه چیز است:
1️⃣- #کبر و بزرگنمائی
2️⃣- و #حرص
3️⃣- #حسد و رشک بردن
📙تحف العقول،ص236
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•ای جان جهان...
#قسمت_ اول #روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
“السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ”
ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان، ادرکنی
ای زنده کننده ی مسیحا الغوث
یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی
یا بن الحسن!...
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن
یا کریم و یا ربِ وقتِ مناجاتم شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم حسن
ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟
زود حل شد مشکل من هر کجا گفتم حسن
نام او را می برم زهرا تفضّل می کند
تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن
در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم !
هر زمان رفتم به پابوسِ رضا گفتم حسن
«امام زاده ی آبادی هم حرم دارد
ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است»
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
*امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد...*
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
فکر کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم حسن
کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد
رد شدم با گریه از این کوچه ها گفتم حسن
#شاعر سید پوریا هاشمی
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغضِ مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورد زن؟!
پیش روی مادری که نورِ کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت
*خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم...*
غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه
دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد
بشکند آن دست که بر مادر من خورد
داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را
با لگد انداختند چادر او را
آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش
کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم
*صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم...
فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: " الله اکبر، الله اکبر..." گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد... گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی...
آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد...
@navaye_asheghaan
14000622eheyat-bazri-roze.mp3
7.52M
|⇦ای جان جهان...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حسن هم چون حسینش نورِ عین است
مثال هر دو، مثلِ ماه عالمین است
تمام فرق بین این دو گوهر
بود آن "یٰ" که در نام حسین است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
.
#اربعین
بودن میان ارض و سما چیز دیگریست
پای پیاده کرب و بلا چیز دیگریست
با اینکه وصف کرب و بلا را شنیده ام
درک تو در زمین بلا چیز دیگریست
باور نمی کنم که به من داده ای برات
این اربعین من بخدا چیز دیگریست
من حال خوش به عمر خودم کم ندیده ام
حال خوشم کنار شما چیز دیگریست
هر کس به شیوه ای به گدا مرحمت کند
آقا ارادتش به گدا چیز دیگریست
با دست های خالی از این جا نمی روم
هر حاجتی کنی تو روا چیز دیگریست
از من دعا و از تو اجابت عزیز من
آمین تو برای دعا چیز دیگریست
مرگ مرا به غیر شهادت رقم مزن
بودن میان جمع شما چیز دیگریست
محمد درّودی✍
.
@navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۴_۰۹_۰۹_۳۹_۲۷۶.mp3
4.92M
زیارت عاشورا
🎙#سید_مهدی_میرداماد
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
#حضرت_رقیه_س
بنام خدا
رقیه اشبه زهراست یاران
انیس زینب کبرا ست یاران
اگرچه دختری بودش سه ساله
ولیکن شافع عقباست یاران
بود چون عمه اش باب الحوائج
نگار گلشن طاها ست یاران
به سن کم جفا دیدست بسیار
شرار آه او پیداست یاران
بود زیر دو پایش پر ز پینه
دلش دریاچهٔ غمهاست یاران
چو کَندند ازدو گوشش گوشواره
از آندم طاقتش فرساست یاران
به دشت کربلاجانش به لب شد
به حسرت در پی سقاست یاران
ز داغ اصغر وقاسم غمین است
دلش با اکبر لیلاست یاران
چه آمد بر سرش درشام غربت
در آنجا بزم غم برپاست یاران
سخن در پرده باید گفت گاهی
که در ویران سرا غوغاست یاران
چو آمد رأس خونین در خرابه
از آن شب او پی باباست یاران
چومهمان رفت صاحب خانه جان
داد
از این غم دیده ها دریاست یاران
رقیه رفت قلب عمه خون شد
از آندم زِین اَب تنهاست یاران
چه سان قبرش نهادند وامصیبت
چه گویم این غم عظماست یاران
کفن پیدا نشد بر آن غزاله
مگرحسرت از این بالاست یاران
فکندی شعله بر دل «فاخرا» تو
بگویند شعر تو زیباست یاران
"" "" "
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی از
شاعر آئینی: مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
بنام خدا
سرودهٔ ساده و روان تقدیم به عاشقان زهرای سه ساله حضرت رقیه س
"" "" ""
پیچیده عطر دل ربا/در این سرای با صفا
با نام دلبند حسین/گردیده این هیئت بپا
بادل بیائید محضرش/دارالشفا باشددرش
باب الحوائج باشداو/باسن وسال کمترش
بوسه زنید بر نام او/ساغر زنید از جام او
باشد فراتر از گمان/چون جده اش آلام او
ای آنکه می نالی زغم/داری به دل رنج و الم
با دیده و با دل بیا/بنشین به زیر این علم
زد هرکه سربر این سرا/شدعاقبت جاجت روا
گفت یا رقیه هرکسی/شد ازغم و غصه رها
فاخر مشو هرگز حزین/محزون و زار و دل غمین
برگیر تو در بحر محن/دامان دخت شاه دین
"" "" ""
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
مسلم فاخر فاخر:
بنام خدا
سرودهٔ ترکی تقدیم به عاشقان زهرای سه ساله حضرت رقیه س
___
ای فاطمه دردانه سینون نازلی نگاری
ای عمه سینون قلبینون آرام و قراری
هیئت قورولوب آدوا پرچم یازیلوب دی
آدوون ٱولوب عاشیقلروون دیلده شعاری
سنسن دلی پروانه لرین شمعی روقیه
دعوت ائله دیداریوه بو جمعی روقیه
عزتلی آدوون باشیموزه سایه سالوبدی
عالم سنون اجلالیوه حیرت ده قالوبدی
درباریوه حقدن یازیلوب باب الحوائج
صدقیله گلوب کیم قاپووا حاجت آلوبدی
سنسن دلی پروانه لرین شمعی روقیه
دعوت ائله دیداریوه بو جمعی روقیه
"" "" "" "" "" ""
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
بنام خدا
الام اسارت و گریزبه زهرای ثانی حضرت رقیه س
____
ابــــتدا گـویم ســــلامی بـــر صــفر
با دل پــــرخـــون و بـا چـشمان تر
عــاشقان ماه صــفرچـون بردمید
کــاروان برشــام پـرطوفان رسید
قــامت زیـنب درآنـجا شدچو لام
بــس که بـرزد طــعنه براواهل شام
نــیمه جـان شـدحضرت زین العباد
از جــــفای بـی حـــد قـــوم عـــناد
بـــگذریم از شـــــرح کـــل مــــاجرا
هــست عـــاجز از بـیانش طــبع ما
هــرچه بــنوشتند از این شهر و دیار
هست اشارت بر یکی از صــد هــزار
شـــاعرم مــن شـاعر شــوریده ســر
مـی سـرایم شــعر با چــشمان تـــــر
هـــر زمــان نــــام رقـــیه می بـــرم
آندم آن لـحـظه دگـرگـون می شـوم
پـــنجم مـــاه صــفر با صــد مـــحن
جـــان سپرده دخــت شـاه بی کـفن
داده جــان نــــیلوفر بــــاغ جــــنان
دخـــتر شــاهـنـشـه کــون و مــکان
همچو روزی غرق محنت می شویم
یــک یـک بـر سـینه و ســر می زنیم
از تـــه دل عـــاشقان نــــاله کــــنیم
بــر رقــیه هـــر زمان گــریه کــــنیم
محنت این دخت پرغم جان فزاست
نــــام او بـر در بـی درمــان دواسـت
هــــر کـــه گـــیرد دامـــن او را ز دل
او نـمی گردد یـــقین خــوار و خجل
سـن او کـم رتــبه ی او مـاسواسـت
درگـهش چــون فـاطمه دارالشفاست
فــاخرم مـن خــوان دل وا می کــنم
مـن بــر الام خـــود ایــما می کـــنم
راز دل انــــدم که افــشا می شــــود
بــاب حــاجـت بی گـمان وا می شود
مــسلم فـــرتوت فــاخر
@navaye_asheghaan
بنام خدا
#نوحه_سوزناک_شام_غریبان
زهرای_ثانی_حضرت_رقیه_س
____
دلا خون گریه کن هرلحظه هرآن
بنال هر دم چو نی زار و پریشان
غریب جان داده زهرای سه ساله
بیا بر مجلس شام غریبان
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
"" "" "" "" "" "" "
دلِ شب درخرابه شوروغوغاست
سرشک دیدهٔ زینب چودریاست
رقیه داده جان در کنج ویران
به معنا حضرت زهرا معزاست
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
" "" "" "" "" ""
برفت با صورت نیلی چو زهرا
کفن پیدا نشد بر آن دل آرا
سپرد جان با لب عطشان رقیه
برفت فریاد او تا عرش اعلا
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
"" "" "" "" "
بود امشب شب شام غریبان
زده آتش به دلها داغ هجران
رقیه در خرابه جان سپرده
برفته زین جهان با قلب سوزان
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
" "" "" "" "
تو هم فاخر بکن افغان و ناله
توسل کن براین دخت سه ساله
بگو آلام خود را بر رقیه
که درمان می کند با یک اشاره
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
" "" "" "" "
رقیه دختر سردار عشق است
سفیر دولت بیدار عشق است
نگر بر شأن زهرای سه ساله
که نامش درهمه طومار عشق
است
غریبی وا غریبی جان غریبی
امان از درد بی درمان غریبی
"" "" "" "" "" "" "
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
@navaye_asheghaan
#قصه_ی_پر_غصه_ی_شام_سیاه
#اسارت_اهل_بیت_ع
#حضرت_زینب_س_شام_سیاه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
قصه ی پُرغصه ی شام سیاه
بــر ســر زینـب چــه آورد آه آه
از دم دروازه تـــا بــــزم شـــراب
دختر زهرا شد ازغم دل کباب
اُف بـر این دنیا،جسارت تاکجا؟
خـارجی خـوانـدنـد آل مصطفـی
نــــور چشمــان علــی و فــاطمـه
گشته اند بیگانه در چشم همه
اُف بر این دنیا که زینب را زدند
نــوگــلان پـــاک مـذهـب را زدنــد
از خجــالت بیـن مــردم بیـن راه
می کشید زینب مدام ازسینه آه
سینه اش صدکـربـلای روضه بود
جسمش ازشلاق بی دردان کبود
آه آه از مجـلــس شـــوم یـــزیــد
کس نداند زینب آنجاچون کشید
سَـرو قــدش از مصیبت دال شـد
یک شبه چون یک زنِ صدسال شد
گــر چـه زینـب دیـده غم در کــربـلا
ازچـه شـد در شـام به پیـری مبتلا؟
در اســارت شــد بـــه پیـری مبتـلا
الامــــان از طعـنـه و زخــم زبـــان
الامــان از چشــم هِیــز مــردمـان
هــر چــه بــودنـد از ارازل آمــدنـد
حضـــرت سـجـاد را دِق داده انــد
حجـت حــق آه در زنجیــر کیــن
نــالـه زد ای عمــه جــان نــازنیـن
نیمـه جان هستم اگرشرمنده ام
جــان بـابـا غـم مخـور تـا زنده ام
زینـب از زخــم زبـانهــا پیــر شــد
ظالمــانـه هـر گــذر تحقیــر شــد
آفــرین بـر زینـب و ایـن خواهری
بـر یتیمـان کـرده زیبـا خواهری
بیــرق عبــاس روی دوش او
همچـو حیـدرمی کند روشنگری
بیشـتر از داغــداران داغ دیــد
مـادرانـه می کنـد غــم پـــروری
او پـس ازکرب و بلا تازنده بود
کـرده از داغ حسین نوحه گری
ای اَمان ازشهر شام و ازدحام
شـام کـرده عمـر زینب را تمام
آه از افغــان طفـــلان حسـیـن
جان بـه قـربان یتیمان حسین
پیـش چشـم اشـکـبـار کـودکان
چـوب مـی زد بــرلب بـابـایشـان
طفلکـان بــردنـد بــر زینـب پناه
عمـه جان بر طشت زَر بنمانگاه
خیزران را بـر چه می کوبد یزید؟
از چه عمه رنگ رخسارت پـرید؟
عمه جـان بیتابی ات ازبهرچیست
جـان بـابـا آن سـر بُبریده کیست؟
عمـه قـرآن خـوانـدن او آشنـاست
بـه گمـانم عمـه او بـابـای مــاسـت
عمـه جـان بـرگـو که دیگربس کند
کـی پدر را پیش طفلان مـی زند؟
لب فـروبنددیگرای«مداح»خموش
زینب ازاین روضه ات رفته زهوش
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
@navaye_asheghaan