eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
624 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس از روی بام پریشان فراقت بشوم کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر متحول شده از فیض وصالت بشوم مثل حر توبه ی من را بپذیر آقاجان تا رها از قفس و بند اسارت بشوم گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت زیر بار مِحنت خوش قد و قامت بشوم مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم سر من باشد و دامان تو ، چون جون سیاه بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر من بقربان سر نیزه سوارت بشوم بشکند گردنم اما نرسد روزی که لکه ی ننگ شما باشم و بارت بشوم
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین غلام همت آنم که زیر چرخ کبود به لطف بند تعلق شده غلام حسین چقدر حال جهان مرا عوض کرده شده است گریه به کام من و به نام حسین برای گریه نبود و به لطف توبه نبود خدا گذشت از آدم به احترام حسین به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین 🔸شاعر:
دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین پر می‌زند برای شب جمعهٔ حسین العفو گفته‌ایم فراوان و گشته‌ایم دلتنگ ربَّنای شب جمعهٔ حسین حالا که سفرۀ رمضان هم تمام شد ماییم و سفره های شب جمعهٔ حسین در روضه‌ها به سینه زدیم آخرش بگیر... این دست را خدای شب جمعهٔ حسین ما عاقبت به خیر تریم از تمام دهر البته با دعای شب جمعهٔ حسین با غم غریبه نیست که با گریه آشناست این چشم آشنای شب جمعهٔ حسین بالای قتلگاه بخوانیم و جان دهیم... دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین @navaye_asheghaan بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند?! به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند حمیدرضا محسنات @navaye_asheghaan جمع ما جمع است در اطراف اين در دورهم كس نديده تا به حال اينقدر نوكر دورهم دانه پاشيده يقينأ صاحب اين خانه كه جمع كرده اين قدر يكجا كبوتر دورهم اكثر اوقات ما در روضه ها طي ميشود جمع كرده عاشقان را شاه بي سر دورهم هر كجا كه پرچمي نصب است با نام حسين مي نشينند عاشقان با ديده ي تر دورهم پس به عشق آن علي هاي حسين ابن علي هي سما كرديم ما با ذكر حيدر دورهم گاه گاهي ميشويم از هم جدا چون بچه ها بچه ها را مي نشاند باز مادر دورهم وعده ي ما كربلا،باب الحسين،پائين پا تا بسوزيم از مصيبت هاي اكبر دورهم محسن صرامی @navaye_asheghaan من مناجات و نوای سحری می خواهم از گنه خسته و حال دگری می خواهم دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم تا که در حلقه ی عشاق ، تو راهم بدهی ناله های شب و اشک سحری می خواهم تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم به گدایان حرم اذن دخولی بدهید بهر اعمالِ بَدَم برگ قبولی بدهید قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران از تو آبادی و از من همگی ویرانی است گفته ای منتظر آمدنت می مانم انتظار تو به برگشتن من طولانی است عاشق و منتظر بنده ی خود هستی تو ای خدا عشق تو بر بنده عجب نورانی است با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام به امید کرم و جود و عطا آمده ام همه سرمایه ی من فقر و نداری من است من فقیرم به همین دستِ دعا آمده ام صحنه ی رزم و جهاد است ، جهادِ با نفس به سِلاحی که بود اشک و بُکا آمده ام منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام گرچه نالایق و غرق گناهم اما به امید حرم کرببلا آمده ام اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین محمد مبشری @navaye_asheghaan دوباره آمده ام ، بنده ای گنهکارم... تمامِ آبرویم را به تو بدهکارم... قبول کن عملم را ، بضاعتم این است قبول دارم همیشه وبال و سَربارم... ببین نشسته ام حالا کنارِ سفره ی عشق شبیهِ ابر ، برای حسین میبارم... حسین یارِ من است و منم غلامِ حسین خوشا به حالِ منی که حسین شد یارم قسم به خونِ گلوی حسین ، یا اللّٰه! ببخش معصیتم را ، ببخش رفتارم اگر حسین نباشد ، کجا رَوَد دلِ من؟ که بی وجودِ گل فاطمه ، گرفتارم میان روضه دلم میرود همان جا که ، دو دست بر کمرش گفت : «ای علمدارم... بلند شو که سکینه عجیب مضطرب است بلند شو نفسم ، ای همه کس و کارم بلند شو ، کمرم تیر میکشد عباس... ببین که خنده کنان ، میدهند آزارم! صدای خواهرم از خیمه میرسد بَر گوش که ناله میزند: عباس... میر و سردارم» پوریا باقری @navaye_asheghaan
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین" آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین رضا رسول زاده @navaye_asheghaan
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن... دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای... صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! مرضیه عاطفی @navaye_asheghaan از آه خود شرر به دل ماسوا مزن آتش به قلب مادر غم مبتلا مزن لبهای تو کبود شده مثل بازویم با این لب کبود مرا هی صدا مزن حالا که آمدم ز تو این است خواهشم تا من میان قتلگهم، دست و پا مزن هرکس رسید ضربه زد، اما یکی نگفت با سنگ میزنی، تو دگر با عصا مزن با قرب حق به جانب گودال میزنی رحمی کن و برای رضای خدا مزن برسینه اش نشستی و بر او لگد زدی پنجه براین محاسن از خون حنا مزن هرضربه میزنی بزن ای بی حیا ولی بر استخوان گردن او، بی هوا مزن محمود اسدی @navaye_asheghaan در معرض گرما به تماشا بدنش را حتی ز تنش برد کسی پیروهنش را بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا کردند رها، از سرِ تحقیر تنش را بر باد رود کون و مکان آه اگر که.. از باد بگیرند سراغ کفنش را جا دارد اگر از نگهش سیل ببارد آن دیده که کردند پر از خون دهنش را گودال مجالِ سخن از شاه گرفت و... خنجر ز جفا ذبح نموده سخنش را ای وای اگر مادر آن کشته ببیند در لُجهٔ خون حالت پرپر زدنش را مجید نجفی @navaye_asheghaan عزیز فاطمه جان جهان به قربانت سلام بر لب عطشان و چشم گریانت سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت سلام بر سر خونین و جسم عریانت سلام بر جگر خون و داغ های دلت سلام بر شرف و غیرت جوانانت سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت سلام بر لب خونین و صوت قرآنت سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت سلام بر لحظات وداع اکبر تو که وقت رفتن او رفت از بدن جانت سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود به چهره اشک روان از دو چشم گریانت سلام باد به شیری که سایه بانت شد برون کشید به دندان ز سینه پیکانت عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب سجیّه ات کرم و عادت است احسانت استاد حاج غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan
سر فرصت همه پیاده شدند صید افتاده بود در دل دام غارت پیکرش که پایان یافت آمدند عده ای سوار نظام همه بودند سر خوش و سرمست ساربان بود از همه خوشتر منتظر بود تا که شب بشود فکر انگشت بود و انگشتر @navaye_asheghaan از حرم تا قتله گه،زینب صدایت کرده است دست و پا وقتی زدی،زینب دعایت کرده است ای گل در خون تپیده،بی کفن،بی پیرُهن دخترت بر سر زده،خود را فدایت کرده است @navaye_asheghaan بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی بگو چكار كنم از تو دست بردارند برای پيكر تو يک لباس بگذارند علی اکبر لطیفیان @navaye_asheghaan ساربان در آن شلوغی وارد مقتل شد و وحشیانه می ربود آن بی حیا انگشترش کاش پایان میگرفت این قصه در بیت اخیر ده نفر رد میشدند با اسب ها از پیکرش @navaye_asheghaan تا اينكه نيزه ای بدنش را به خون كشيد گرگی رسيد و پيرهنش را به خون كشيد از يک طرف عمامه و از يک طرف عبا هر كس به يک طريق تنش را به خون كشيد @navaye_asheghaan نوبت به روضه ی شه مضظر میرسد آخربه گریه ی غم دختر میرسد دخترسه ساله ای که عزیز پدر شده! کارش به ناله و به چش تر میرسد سنش کم است،ببیند چه میشود؟ کار پدر و تیغ ،به حنجر میرسد وشمرو‌جالس،نفسش بند آمده! چشمش به کندی لب خنجر میرسد بعدازشلوغی،دم‌گودال قتلگاه! روزش به غارت پر معجر میرسد به یک تارموی توکه حرم غارت شده! °بحدل به بردن انگشتر،میرسد ازکربلا گذشت یتیمی چه دردداشت! راهش ز کوچه ها،سرمعبر میرسد این حرمله فقط به خودش رحم میکند! این بی حیاکم است؟که ز راه زجر میرسد! دستی شکسته است دندان شیریش! عمرش دگر کم وبه سر آخر می سد کل پدرشده،چه کوتاه ومختصر.... ازپا فتاده وبه تشت زر میرسد! بابا لب تورا چه کسی کرده است کبود؟ دستش شکسته باد،زورش فقط به سر میرسد ردیفش ربوده است،ز دل من قرار را! آنجا که کار شعربه مادر میرسد... روضه که خوانده ام به کناری،والسلام! کار رقیه که به میخ ودر نمیرسد...! هرچند حالتش زار وقامتش کمان اما به بستن ید حیدر،نمیرسد... °بحدل بن سلیم(لعنة اللة علیة)شخصی که انگشتر ارباب را ربود @navaye_asheghaan
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم و ما که در پی خورشید نیزه ات بودیم شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم دوباره اشک" گناه نسوز" ما را سوخت دوباره پاک شدیم و پر از ثواب شدیم مدینه بود و تو بودی و رأی مادر بود که ما برای عزای تو انتخاب شدیم میان سینه زدن بال و پر گرفتیم و کبوتر حرم صحن بوتراب شدیم شبیه چشم تو و مشک خالی عباس دوباره گریه کن کودک رباب شدیم رحمانی نوازنی @navaye_asheghaan آن ساعتی خوش است که مستانه بگذرد یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد روزیِ ما به دست کریمان آشناست کفر است پای سفره ی بیگانه بگذرد سوگند می خوریم که ما گنج می شویم یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکری تو شاهانه بگذرد ما عقل خویش را سر عشق تو باختیم بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف کافی است از کنار تو پروانه بگذرد این روزگار می گذرد خوب یا که بد بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد علی اکبر لطیفیان @navaye_asheghaan دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم غرق محبتیم...به دنبال وصلتیم هجران کشیده ایم...گناهی نکرده ایم از دوری نگار پر از درد غربتیم گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد لطفش مدام باد ! که خود بی لیاقتیم سینه زنیم و یکسره معراج می رویم سرمست،بین میکده گرم عبادتیم "ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم" بی عشق یار تیره و تاریم...ظلمتیم لطف حسین بوده که درهم خریده است لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم با "یا حسین" مرده ی مان زنده می شود چون عاشقیم...عارف و صاحب کرامتیم! ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده بین هیأتیم زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم در بین روضه ها همه تحت عنایتیم منصب چه منصبی!همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم در روز حشر که همه از هم فراری اند ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم بزم شراب و می به خدا جایمان نبود مایی که کوه و مظهر ایمان و عفتیم دیدی حسین مردک شامی به ما چه گفت؟ نفرین به حرف هاش...گمان کرده کلفتیم علی سپهری @navaye_asheghaan چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"" به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت علی اکبر لطیفیان @navaye_asheghaan
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم و ما که در پی خورشید نیزه ات بودیم شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم دوباره اشک" گناه نسوز" ما را سوخت دوباره پاک شدیم و پر از ثواب شدیم مدینه بود و تو بودی و رأی مادر بود که ما برای عزای تو انتخاب شدیم میان سینه زدن بال و پر گرفتیم و کبوتر حرم صحن بوتراب شدیم شبیه چشم تو و مشک خالی عباس دوباره گریه کن کودک رباب شدیم رحمانی نوازنی @navaye_asheghaan دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم غرق محبتیم...به دنبال وصلتیم هجران کشیده ایم...گناهی نکرده ایم از دوری نگار پر از درد غربتیم گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد لطفش مدام باد ! که خود بی لیاقتیم سینه زنیم و یکسره معراج می رویم سرمست،بین میکده گرم عبادتیم "ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم" بی عشق یار تیره و تاریم...ظلمتیم لطف حسین بوده که درهم خریده است لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم با "یا حسین" مرده ی مان زنده می شود چون عاشقیم...عارف و صاحب کرامتیم! ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده بین هیأتیم زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم در بین روضه ها همه تحت عنایتیم منصب چه منصبی!همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم در روز حشر که همه از هم فراری اند ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم بزم شراب و می به خدا جایمان نبود مایی که کوه و مظهر ایمان و عفتیم دیدی حسین مردک شامی به ما چه گفت؟ نفرین به حرف هاش...گمان کرده کلفتیم علی سپهری @navaye_asheghaan چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"" به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت علی اکبر لطیفیان @navaye_asheghaan
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله عبدالحسین میرزایی @navaye_asheghaan
بده در راهِ خدا ، من به خدا محتاجم  من به بخشندگیِ آل عبا محتاجم از قنوت سحرِ مادرتان جا ماندم  پسرحضرت زهرا به دعا محتاجم مهربان، كاش زهيریِ بغلم می كردی  من به آغوش پُراز مِهر شما محتاجم فطرس نفس مرا گوشه چشمت کافیست  با پروبالِ شكسته به شفا محتاجم شوق پرواز بده روح زمينگير مرا  به جنونِ سرِ ايوان طلا محتاجم دودِ اين شهر مرا از نفس انداخته است  به هوایِ حرم كرببلا محتاجم چقدر گريه كنم تا نبری از يادم!؟ در سراشیبیِ قبرم به شما محتاجم وحید قاسمی @navaye_asheghaan
آرام میشوم همه دم با نوای تو در بین روضه های پر از گریه های تو انگار فاطمه به سرم دست میکشد در لحظه ای که اشک بریزم برای تو من زیر دین پنج تن هستم علی الدوام من نوکر تو هستم‌ و هستم گدای تو دست خودم که نیست تو را دوست دارمت دست خودم که نیست الهی فدای تو از برکت دعای پدر مادرم فقط شد قسمت دلم که شوم مبتلای تو تا عرش میروم به خداوند می رسم تا عرش میروم دم پایین پای تو درمان دردهای دلم یک زیارت است داروی درد من حرم با صفای تو آقا برات کرببلا را بده که من امسال اربعین برسم کربلای تو ابراهیم میرزایی @navaye_asheghaan
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا به نزد فاطمه ریزد زدیده اشک ندامت"" به روزحشر که جمله فقير وکاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت علی اکبر لطیفیان @navaye_asheghaan