eitaa logo
سیره‍ شُهدا
64 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
538 ویدیو
54 فایل
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید...🥀 ارتباط با خادم، انتقادات و پیشنهادات 👇 @Mughniyeh7093 تبادل پذیریم( با هر تعداد عضو )🔗 کپی ترجیحا با ذکر صلوات...♥🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 روز ســـوم عمليات بود . حاجی هم می ‌رفت خط و برمی ‌گشت . آن روز ،‌ نمازظهر را به او اقتدا كرديم . سر نمازعصر ،‌ يک حاج آقای روحانی آمد . به اصرار حاج همت ، نماز عصــر را ايشان خواند . مسئله‌ ی دوم حاج آقا تمام نشده ،‌ حاج همت غـــش كرد و افتاد زمين . ضعف كرده بود و نمی ‌توانست روی پــا بايستد . سرم به دستش بود و مجبوری ، گوشه‌ ی ســــنگر نشسته بود . با دست ديگر بی سيم را گرفته بود و با بچـــه‌ ها صحبت مي‌كرد ؛‌ خبر می گرفت و راهنـــمائی می ‌كرد . اين‌جا هم دست از کـــار برنداشت 💟 @navayehshahid
🖤 دستخط پسرمه پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم، هیچ پلاک و مدرکی نداشت، تحویل خانواده اش دادیم. مادر او با دیدن چند تکه استخوان، مات و مبهوت، فقط می گفت: «این بچه من نیست!» حق هم داشت. او در همان لحظات، تکه پاره های لباس شهید را می جست که ناگهان چیزی توجه اش را جلب کرد. دستانش را میان استخوان ها برد و خودکار رنگ و رو رفته ای را در آورد. با گوشه چادر، بدنه خودکار را پاک کرد. سریع مغزی خودکار را درآورد و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود، خارج ساخت. اشک در چشمانش حلقه زد. همه متعجب شده بودند که چه شده، دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده: «احمدزاده». مادر آن را بوسید و گفت: «این دست خط پسرم، این پیکر پسرمه، خودشه 💟 @navayehshahid
سلام به اعضای گُل کانال😍 پست های کانال ما رو میتونین از این طریق دنبال کنین👇 🙃 🙂 🤩 😂 😁 😍 🌹 😊 😉 🥰 زندگینامه ، وصیت نامه شهدا و ..... خیلی ممنون که با ما هستین🧡💫 لطفا لفت ندین و بنر کانال ما‌ رو پخش کنین تا زیاد بشیم😉👇 ادمین M&Z ♡ سیره شهدا ♡ 💟 @navayehshahid
سلام به اعضای گُل کانال😍 پست های کانال ما رو میتونین از این طریق دنبال کنین👇 🙃 🙂 🤩 😂 😁 😍 🌹 😊 😉 🥰 زندگینامه ، وصیت نامه شهدا و ..... خیلی ممنون که با ما هستین🧡💫 لطفا لفت ندین و بنر کانال ما‌ رو پخش کنین تا زیاد بشیم😉👇 ادمین M&Z ♡ سیره شهدا ♡ 💟 @navayehshahid
💠 🌷 ✍روح‌الله خیلی فرز بود و قدرت بدنی بالایی داشت. هر روز خودجوش می‌کرد. یک کوله پشتی پر از وسایل نظامی داشت که خیلی سنگین بود. کوله‌اش را به دوش می‌انداخت و دور محوطه می‌دوید. خیلی بود. 🍃اما من گاهی توی تمرینات نظامی به خاطر اضافه وزن از گروه جا می‌موندم. یادم است تو تمرینات گروهی، روح‌الله به خاطر من آرام می‌دوید. به خاطر این آرام دویدن همیشه هم می‌شد. اما از آنجا که روح‌الله آخر بود، با وجود توبیخ باز هم کنار من می‌دوید تا تنها نباشم. به نقل از: دوست شهید 🌷 ♡ سیره شهدا ♡ °•♧ @navayehshahid ♧•°
🌹🌷🕊🥀🕊🌷🌹 ‍ خبر حادثه دلخراش زلزله بم را که شنید، اندوه همه وجودش را فرا گرفت ، آن قدر که پیش از همه به نجات زلزله زده‌ها شتافت ، «نخستین ناجی زلزله‌زدگان بم»، کسی نبود جز یادگار سال‌های دفاع مقدس، ، همان گونه به سان سال‌های جانبازی در جبهه‌ها گمنام و ناشناس، پیش از همه خود را به بم رسانده و مشغول کمک‌رسانی بود. اگر او را میان آواره‌ها و جنازه‌ها، موقع انتقال و خارج کردنشان از زیر آوار و با آن چشم‌های خسته و نیمه باز، می‌دیدی، هرگز باور نمی‌کردی که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد . تمام، چشم‌هایش با بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی بود. باند فرودگاه را در اختیار خودش گرفته بود و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل را بر عهده داشت . با تدبیر او، هر دوازده دقیقه، یک فروند هواپیما یا بالگرد دو ملخه حامل آسیب دیدگان، از فرودگاه پرواز می‌کرد و به سرعت، از بم انتقال داده شد ، این تنها با درایت و دلسوزی ‌ممکن بود و بس. شاید کسی باور نمی‌کرد. خواب در برابر دیدگان ‌چنان سر تسلیم فرود آورد که پس از بیداری او به خواب نرفته، بلکه بیهوش شود و به همه ما در روزمرگی‌های خود، نشان دهد که در روزگار صلح نیز هستند که بر خلاف ظاهر آرام خویش، هنوز هم مرد . 🌹🌷🕊🥀🕊🌷🌹 @navayehshahid