🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهیدانه
اولین #شهیده_زن
#انقلاب_اسلامی
#زنان در تاریخ #انقلاب_اسلامی به منزله بازوان توانمند #انقلاب و برانگیزنده شعلههای فروزان آن به شمار میآیند ، چرا که نقش به سزایی در راهپیماییها، تظاهرات و فعالیتهای سیاسی نهضت #امام_خمینی_ره ایفا کردند .
فاجعه هفدهم #شهریور 1357 که یکی از نقاط عطف مبارزات مردم #ایران علیه حکومت پهلوی دوم بود ، به خوبی نقش مؤثر #زنان در پیروزی #انقلاب را ثبت کرده است ، در این روز #زنان ایرانی دوشادوش #مردان حضور مؤثری را به نمایش گذاشتند و در جریان وقایع میدان ژاله، اولین #شهید خود در دوران انقلاب یعنی #محبوبه_دانش_آشتیانی را تقدیم کردند.
#محبوبه_دانش_آشتیانی نماد شجاعت و فداکاری #زن ایرانی برای پیروزی #انقلاب_اسلامی است که با #خون خود ، مهر تأییدی بر حماسه #زنان مبارز این مرز و بوم زده است .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#زنان_انقلابی
#شهدای_انقلاب
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
@navayehshahid
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهید_والامقام
#مرتضی_عقیلی
تاریخ تولد :
🗓 1341/01/08 🗓
محل تولد : نجف آباد ـ اِشَن
تاریخ #شهادت :
🗓 1364/11/17 🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : فاو
نام عملیات : والفجر 8
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_اصفهان
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
@navayehshahid
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊
#همسرانه
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#شهید_محمد_کامران
#محمد در آخرین #پیامک برایم نوشته بود : هرجا باشم عاشقتم . ایران باشم یا خارج ، هرجا باشم عاشقتم .
میگفت همسر #سادات داشتن هم خوب است و هم سخت . فکر اینکه همسرت دختر #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمیدهد و از طرفی قدمهایش #برکت زندگی است .
در انجام وظیفه و کارهایش #خلوص عجیبی داشت . یادم هست که میگفت من سر کارم #ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتنهایم را حساب میکنم و از اضافه کاریهایم کم میکنم که حقی از #بیتالمال به گردنم نماند .
#محمد خیلی #خوش_اخلاق بود . واقعاً اگر بگویم #اخم او را ندیدم ، گزافه نیست . حتی وقتی درمعراج #شهدا برای آخرینبار او را دیدم همان #لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت .
خدا را شکر میکنم که محمد من هم #شهید شد . چون او #شهادت را دوست داشت . خیلی #شهادت را دوست داشت .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊
@navayehshahid
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#شهیدانه
#عاشقانه_های_شهدا
#عارف_مجاهد
#حجت_الاسلام
#عبدالله_میثمی
ماه های آخر می گفت : از خودم بدم می آید . خسته شدم از بس برای مجلس شهدا سخنرانی کرده ام . از وقتی آمده ام جبهه ، ماه ها را می شمرم که سر سی ماه جواب و مزد کارهایم را از خدابگیرم .
قبل از عملیات ،خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش . هادی کوچولو تا او را دید ، پرید بغلش و گفت : "بابا! چراصدام هنوز شما را نکشته ؟" حاجی غش رفت برای هادی .
قبل از رفتن ، زیارت حضرت زهرا (س) خواند . ایام فاطمیه بود . رمز عملیات هم یا زهرا (س) ! عملیات که شروع شد، حاجی گفت : فلانی! من در اين عمليات اجر خودم را از خدا ميگيرم .
شب دوم عملیات بود . حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر بر نگشت . تركش خورده بود به سرش . بردنش بیمارستان . چند روز بعد 12 بهمن 65، شهید شد . آن روز، روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
@navayehshahid
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_نوجوان
#حمید_محمودی
#نوجوانی 16ساله بود
یه نوار روضه #حضرت_زهرا_س زیر و روش کرد .
بلند شد اومد #جبهه ...
یه روز به فرماندمون گفت :
من از بچگی #حرم_امام_رضا_ع نرفتم، می ترسم #شهید بشم و #حرم_آقا رو نبینم ...
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم #حرم_امام_رضا_ع زیارت کنم و برگردم ...
اجازه گرفت و رفت #حرم_امام_رضا_ع ، دو ساعت توی #حرم زیارت کرد و برگشت #جبهه ...
توی #وصیتنامه اش نوشته بود :
در راه برگشت از #حرم_امام_رضا_ع توی ماشین خواب #حضرت رو دیدم ...
#آقا بهم فرمودند : #حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت ...
یه #قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود ...
نیمه شبها تا #سحر می خوابید داخل قبر #گریه می کرد و می گفت : یا #امام_رضا_ع منتظر وعده ام ...
#آقا_جان چشم به راهم نذار ...
توی #وصیتنامه ساعت #شهادت ، روز #شهادت و مکان #شهادتش رو هم نوشته بود ...
#شهید که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده ، دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی #شهیـد شد که تو #وصیتنامه_اش نوشته بود !
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
@navayehshahid
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#همسرانه
فاتح سوسنگرد
#سردار_رسید_اسلام
#شهید_علی_تجلایی
قبل از شروع مراسم عقد ، #علی_آقا نگاهی به من کرد و گفت :
شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد ، اجابتش حتمی است .
گفتم ، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود ، گفت : اگرعلاقهای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید .
از این جمله تنم لرزید.
چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم ؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم ، ناچار قبول کردم .
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای #علی طلب #شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به #علی دوختم ؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیت_الله_مدنی و تعدادی از برادران #پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و #علی_آقا و #آیت _الله_مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند ...
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
@navayehshahid
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#سید_مرتضی_آوینی
وای از پیچیدگی نفس انسان !
شیطان را از در میرانی ، از پنجره باز میآید و چه وسوسهها ڪه در انسان نمیڪند . میگوید :
برو با تقوای بیشتر خود را بساز ، ایمانت را قوی ڪن و بازگرد !
#شرح_نفس
📚 ڪتاب گنجینه آسمانی ، صفحه ۲۱۲
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
@navayehshahid
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کرامات_شهداء
#شهید_والامقام
#محمدسعید_امام_جمعه_شهیدی
یک شب که در جبهه ی غرب در سنگر خوابیده بودم، #محمد که در عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر) #شهید شده بود، به خوابم آمد.
بعد از احوالپرسی گفت : «آقا محمود وسایلت را جمع کن، وصیت نامه ات را بنویس و آماده شو که چند روز دیگر قرار است پیش ما بیایی.
پرسیدم: «تو از کجا می دانی»
گفت: «این جا کسانی هستند که به من اشاره می کنند به شما بگویم، پیش ما خواهی آمد.»
نیمه های شب از خواب پریدم.
از شدت ترس و اضطراب تمام وجودم به شدت می لرزید، بوی مرگ چنان در جانم پیچیده بود که به کلی خودم را از یاد برده بودم .
بلند شدم، دو رکعت نماز خواندم .
پس از این خواب روزهای متمادی در این فکر بودم که چرا خداوند مرا برای #شهادت برگزیده است، از یک طرف حالت شوق داشتم که می خواستم دنیا را پشت سر بگذارم ولی با خود می گفتم : «به راستی پس از رفتنم از این دنیای خاکی پدر و مادرم چه حال و روزی پیدا خواهند کرد، حالت توأم با ترس و شادی مرا در کش و قوس انداخته بود.
چند روزی در این حالت بودم، بالاخره در یکی از شب ها همان دوستم به خوابم آمد و گفت: «آقا جان شما خیلی چیزها با خود اندیشیدی ، خیلی فکرها کردی، فعلاً در همین دنیایی که وابسته آن هستی خواهی ماند، دست و پاهایت از تو پذیرفته می شود، اما خودت فعلاً نمی آیی» .
پرسیدم: «بعداً چه طور؟»
گفت: «بعداً خواهی دانست».
پرسیدم: اما حالا چه؟
گفت: «به آن جایی که اشاره می کنم نگاه کن، دیدم همان دوستانی که قبلاً به #شهادت رسیده اند، دور هم جمع نشسته اند و یک جای خالی در بین آن هاست.
او گفت: «آن جای توست ولی حالا نه، چون خودت خواستی بمانی»
از خواب بیدار شدم. زمان گذشت، پس از مدتی یک روز هنوز آفتاب نزده بود که کسی مرا از خواب بیدار کرد و گفت: «بلند شو، به چند نفر نیاز است تا از منطقه گزارش بیاورند و آن روز در کمین ضد انقلاب از ناحیه ی دست و پا مجروح شدم.
در مجموع هفده گلوله به من اصابت کرد و تمام دوستانم در اطرافم به #شهادت رسیدند و من ...».
#محمد_سعید در سال 1338 در قزوین متولد شد و در دوران سربازی با عضویت در بسیج در مناطق عملیاتی حضور یافت و چند بار مجروح شد، و در تاریخ 1361/03/04در سن 23 سالگی در مرحله ی اول عملیات بیت المقدس به #شهادت رسید .
راوی :
محمود رفیعی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
@navayehshahid
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
#شهید_تشنه_لب
حسین محمدی مفرد از جمله #غواصان واحد تخریب لشکر۵نصر که همرزم #شهید_شفیعی بوده، درباره #شهادت وی میگوید:
#محمدرضا در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم #مجروح شد و #اسیر عراقی ها شد.
نیمه های #شب بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم.
#محمدرضا در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست #محمدرضا نزدیک به نرده های درب زندان بودم.
مقداری #پنبه بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم.
وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد #محمدرضا شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که #دفع از طریق #شکم انجام میشد.
با خودم گفتم در داخل شکم #محمدرضا همه چیز جابجا شده است .
سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن #بسته به خارج دوباره خوابیدم.
ساعت ۱۰ شب بود که #محمدرضا دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه #قم بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش میکنم کمی به من آب بده که خیلی #تشنه هستم و من به چشمان #محمد که میگفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه میکردم . صدای #محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت #محمد بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که #دست محمد از قابلمه جدا شد و #پیکرش بر زمین افتاد و به #شهادت رسید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
@navayehshahid
🌹🌷🕊🥀🕊🌷🌹
#خاطره_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_احمد_کاظمی
#زلزله_بم
#صد_ساعت_بیداری
خبر حادثه دلخراش زلزله بم را که شنید، اندوه همه وجودش را فرا گرفت ، آن قدر که پیش از همه به نجات زلزله زدهها شتافت ، «نخستین ناجی زلزلهزدگان بم»، کسی نبود جز یادگار سالهای دفاع مقدس، #حاج_احمد_کاظمی ، همان گونه به سان سالهای جانبازی در جبههها گمنام و ناشناس، پیش از همه خود را به بم رسانده و مشغول کمکرسانی بود.
اگر او را میان آوارهها و جنازهها، موقع انتقال #مجروحان و خارج کردنشان از زیر آوار و با آن چشمهای خسته و نیمه باز، میدیدی، هرگز باور نمیکردی که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد .
#صد_ساعت تمام، چشمهایش با #خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی #خدمت بود.
باند فرودگاه را در اختیار خودش گرفته بود و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل #مجروحین را بر عهده داشت .
با تدبیر او، هر دوازده دقیقه، یک فروند هواپیما یا بالگرد دو ملخه حامل آسیب دیدگان، از فرودگاه پرواز میکرد و به سرعت، #سی_هزار_مجروح از بم انتقال داده شد ، این تنها با درایت و دلسوزی #حاج_احمد_کاظمی ممکن بود و بس.
شاید کسی باور نمیکرد. خواب در برابر دیدگان #حاج_احمد_کاظمی چنان سر تسلیم فرود آورد که پس از #صد_ساعت بیداری او به خواب نرفته، بلکه بیهوش شود و به همه ما #فرورفتگان در روزمرگیهای خود، نشان دهد که در روزگار صلح نیز #مردانی هستند که بر خلاف ظاهر آرام خویش، هنوز هم مرد #جنگند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌷🕊🥀🕊🌷🌹
@navayehshahid
🥀💐🌷🌸🌷💐🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدهادی_ذوالفقاری
از #خواهران می خواهم که #حجابشان را مثل حضرت زهرا (س) رعایت بکنند ، نه مثل #حجاب_های امروز ، چون این #حجاب_ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀💐🌷🌸🌷💐🥀
@navayehshahid
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#مصطفی_مازح
نخستین #شهید اجرای حکم امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی
ای امام عزیز ، همانا من با تو پیمان می بندم که همیشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نائب برحقت #سید_علی_خامنه_ای ، بر این راه روشن باقی خواهم ماند.
فرمایشات او فرمایشات تو خواهد بود . فکر و اندیشه او همان فکر و اندیشه تو و نظرات او همان نظرات تو خواهد بود . به درستی که تو شجاعت را به او آموختی و ما الان سرباز او هستیم ، همانگونه که امر فرمودی ، باقی خواهیم ماند بر این جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی والایی که برای حضرت مهدی (عج) ولی عصر زمان است.
ای #امام_مهدی_عج … آه ای آقای من، ای فریادرس و نجات دهنده من . آیا نمی بینی که چه حوادثی رخ می دهد … #شهدایی که بر زمین می افتند. همانا دشمنانمان در حال آماده باش کامل هستند و نفرین خدایی زیاد شده است . و خسارت بزرگی که گمان می کردیم . تا چه زمانی ای آقای من . تا چه زمانی می توانیم در برابر دشمن ستمگر بایستیم.
العجل … العجل… ای نجات دهنده ما …
بر ما رحم نما و به فریادمان رس … بیا برای نجات ما … به نام این رهبر روحانی سفر کرده … به نام #شهدا … به نام مجاهدین اسلام …
حکم امام برای ارتداد سلمان رشدی ۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷ بود .
این #شهید عزیز هم در ۱۴مرداد ۱۳۶۸یعنی دو ماه پس از رحلت امام در پی انجام حکم امام علیه سلمان رشدی به #شهادت رسیدند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
@navayehshahid