eitaa logo
سیره‍ شُهدا
64 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
538 ویدیو
54 فایل
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید...🥀 ارتباط با خادم، انتقادات و پیشنهادات 👇 @Mughniyeh7093 تبادل پذیریم( با هر تعداد عضو )🔗 کپی ترجیحا با ذکر صلوات...♥🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها قلم گره خورده به مریدانِ سلام الله علیهااینبار پرستویی دیگر، اینبار ستاره ای از دلداده بود...از همان روزهایی که در با تمامِ جان در مقابل دشمن می‌ایستاد...تمام روزهایی که جان بر کف، جبهه شد. از بود و دلداده به حضرت به قول خودش" ایشان بود که شهید نمی‌شد" چه می‌شود که روزی آنقدر مقرب می‌شوی که هم رضایت به رفتنت نمی‌دهند پرواز تلاطم قلبش را بیشتر کرد و مصطفی بود که در پی یافتن راهی برای رسیدن به او، چندین بار در هفته مسیر به تهران و بالعکس را می‌پیمود...تا شاید موانعِ سفرش برطرف شود. مسعود را دوست داشت،خیلی زیاد...جوانِ خواهرش بود و حالا او را تقدیم ساحتِ کرده بودند مرد بود و دلسوخته از جاماندن و به قول پسرش# میثم، "اینها هستند. مرد در خانه نشستن نیستند و وقتی ببینند و در خطر است، حتما رزم‌آوری خودشان را نشان می‌دهند" در آخرین خادمی‌اش، وقتی از حرم خارج می‌شد، درخشانش اولین چیزی بود که نگاه را خیره می‌کرد.به گفت " اینبار که بروم،حتما می‌شوم"از خانم خواسته بود او را به عمه جانشان ببخشنداورا به امانت دهند تا در آنجا عشق‌بازی کند و حضرت کریمه اصلا مگر می‌شود از چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟?،میعادگاهِ او و رفقایی شد که بالِ پروازشان بر فرازِ آسمانها باز بود و مصطفی با رسیدن به آنها آرام گرفت. به راستی که تولدِ حقیقی است... ✍️نویسنده : به‌مناسبت سالروز شهادت ♡ سیره شهدا ♡ ❤️👉 @navayehshahid
🍃مرغ دلم مسافر میشود در حرم عشق تو بانو، مهمان میشود♡ 🔸سلام به تو ای بانوی 🔹سلام به تو ای خورشید زمین 🖤اینبار میخواهم دست ذهن پریش احوالم را بگیرم و دست در دست دفتر روزگار را ورق زنیم از تو بگوییم، از تو ای سنبل و پاکی. از تو ای کریمه ، از تو که حریم بارگاهت پناهگاهی برای دلهای به انتظار نشسته شده است، دلهایی که به آستان الهی دخیل بسته اند تا آن یار برساند. 🖤خط به خطش که میخوانیم، باهم زمزمه وار لب به سخن میگشاییم، قلم بی جان چگونه‌ می تواند تمامیت تو را به خط بکشاند. مگر این زبان بسته چقدر توان این حجم از بزرگی را دارد. اما اینبار عرق شرم از جبین قلم میجوشد و بعد واگویه وار زمزمه میکند، ببخش ای زینب برادر که نمیتوانم از ی روح تو نغمه سرایی کنم، ببخش ای زینت پدر که نمیتوانم برای ی پدر نوحه سرایی کنم🥺 این زبان چوبی در برابر پاکی روح تو فقط بلد است سر خم کند و سروری تو را فریاد کند🌹 🖤خوشا بحال خواهری چون تو را دارد ای که عصمت مطلق بود❤ 🖤ای فلسفه ی شیدایی، ای گنجینه ی و دانش، امروز با رفتنت زمین در سوز سردی‌ِ جانکاهی فرو می رود.‌گویی خورشید جهان برای همیشه به خاموشی نشسته است. اما بعد از تو ای خورشید فروزش این حریم بارگاهت بود که مرهمی برای زخم نبودنت شد😓 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🕊🕊🕊 @navayehshahid
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹 حسین محمدی مفرد از جمله واحد تخریب لشکر۵نصر که همرزم بوده، درباره وی می‌گوید: در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم شد و عراقی ها شد. نیمه های بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم. در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست نزدیک به نرده های درب زندان بودم. مقداری بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم. وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که از طریق انجام می‌شد. با خودم گفتم در داخل شکم همه چیز جابجا شده است . سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن به خارج دوباره خوابیدم. ساعت ۱۰ شب بود که دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش می‌کنم کمی به من آب بده که خیلی هستم و من به چشمان که می‌گفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه می‌کردم . صدای خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که محمد از قابلمه جدا شد و بر زمین افتاد و به رسید. 🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹 @navayehshahid
سیره‍ شُهدا
‹دهه هشتادی دیگر...› ° • غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است می شودقسمت آن که جگرش بیشتر است... 🌹🌹🌹🌷🌷
🔴مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم فاطمیون محمد بخشی پنجشنبه ۱۴ اسفند ۹۹ بعد از نماز مغرب و عشاء حرم حضرت معصومه(س) شهید محمد بخشی مورخ ۹۵/۹/۶ در منطقه حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش به تازگی مورد تفحص قرار گرفت🥀 °• @nvayehshahid