eitaa logo
سیره‍ شُهدا
64 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
538 ویدیو
54 فایل
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید...🥀 ارتباط با خادم، انتقادات و پیشنهادات 👇 @Mughniyeh7093 تبادل پذیریم( با هر تعداد عضو )🔗 کپی ترجیحا با ذکر صلوات...♥🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام قـد، ایستاده اند و بزرگـے را بہ رُخ ما مے کِشند ... و ما چہ متعجبــانہ چشم دوختہ ایم بہ قامتشان ... ╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮ 🆔 @navayehshahid ╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
💢 تیم ملـی فوتبال چه جانانه بازی ڪـرد از جان مایه گذاشتند و خود را سپر حمله و ضد حمله تیم مقابل ڪردند با تمام وجودشان عرق ریختند و دویدند ولی اجازه ندادند حمله های مقابل تور دروازه ایران را بلرزاند ایستادند و مقاومت ڪردند زخمی شدند و مصدوم گاهی هم بجوش می آمد حمله میڪردند و تیم مقابل را زمین گیر و ڪلافه میڪردند. 🔻آری آنجا ڪه حرف از غیـرت و ایران باشد فرقی نمیڪند تیم ملی فوتبال باشد یا تیم باشند حرف از است حرف از است حرف از است 🔺ولی فرق اینجاست ! ڪه تماشاچـی و اسپانسر و رسانه ندارند تا دفع حمله ها و ضد حمله های دشمن را به رخ جهانیان بڪـشند فـرق اینجـاست ! ڪه مدافعان حرم و دست از و همسر و فرزند شسته اند تا من و تو در آرامـــش باشیم فــرق اینجاست ! ڪه بهای دفاع از حرم پاڪشان شد ڪجایند آنان ڪه ڪف زنان و بوق زنان و پای ڪوبان تا جشن دفاع را به رخ بڪشند 💢 ڪه جانــانه و ڪردید و شدیـــد. 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊
✏️ رفیق خوب نميگه این رو برو! دست رفیقش را می گیره و میگه بیا با هم بريم! ...! 🌸دست رفیقتا بگیر و بیار تو راه شهدا🌸 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
🌸برای تحکیم رابطه با دوست شهید؛ چه باید ڪرد؟ 🔹هر چی بیشتر سیر ڪنی تو زندگی دوست شهیدت، 🔸هرچی بیشتر بشناسیش و سعی ڪنی خصوصیات اون رو توی خودت تقویت ڪنی؛ 🔹ناخودآگاه رابطت روز به روز محڪم تر میشه 🔸و جالب تر این ڪه یه جاهایی بدون این ڪه بخوای، خصوصیت رو توی مسیر زندگیت پیاده می ڪنی. 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
🍃🌹 جمله ای ماندگار از شهید حججی برای ڪسی ڪه نمیتونه از دنیا بگذره ...👆👆 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
‍🌹 بغداد بودیم ، میخواستیم با هم بریم بیرون ، به من گفت : وضعیت حجاب در بغداد چطوره ؟ گفتم : خوب نیست ، مثل تهرانه . گفت : باید چشممون را از نامحـرم حفظ ڪنیم تا توفیق شهادتــ را از دست ندیم . بعد چفیه اش را انداخت روی سر و صورتش . در ڪل مدتی ڪه در بغداد بودیم همینطور بود . تا اینڪه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم . 🕊 طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری 🕊 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
🕊 🕊 ✳️ سیلی بر صورت، بوسه بر دل 📌خاطره ای از 🌷 👆عڪس باز شود | | @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
وصيت نامہ‌اش را بـاز ڪردم... اشڪ هایم را پاك ڪردم... ✍ «پدر و مادر عزيزم من شما بودم ڪہ با طيب خاطر پرداختيد، حالا بہ فڪر باشيد» 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
✳️ماجرای تحول «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از یڪ روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد ڪردی . می خواست بحث را عوض ڪند اما سؤالم را تڪرار کردم . گفتم حتما علتی داره . گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم . یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند . همه مشغول بازی بودند یڪی از بزرگترها گفت احمد آقا برو ڪتری روآب ڪن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صدای آب به گوش رسید . از بین بوته ها به رودخانه نزدیڪ شدم . تا چشمم به رودخانه افتاد ، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع ڪرد به لرزیدن نمیدانستم چه ڪار ڪنم . همان جا پشت درخت مخفی شدم …می تونستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم . پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن . همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا ڪمڪ ڪن . خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میڪنه ڪه من نگاه ڪنم هیچ ڪس هم متوجه نمیشه ، اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم . ڪتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه ڪردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست ڪردن آتش شدم . به سختی آتش را آماده ڪردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشڪم جاری بود ، یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرڪس برای خدا گریه ڪند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم از این به بعد برای خدا گریه میڪنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت ڪنار رودخانه هنوز دگرگون بودم ... واشڪ میریختم و مناجات می ڪردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تڪرار این عبارات صدایی شنیدم ڪه از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه ڪردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و ڪوه می آمد !!! همه می گفتند سبوح القدوس و ربنا الملاڪه والروح… از آن موقع ڪم ڪم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…” 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
📖 🌸 یڪی از تفریح های ما این بود ڪه پنجشنبه ها به مزار دوست و هم رزم شهیدش شهید حسین پور برویم، شهیدی ڪه چندی پیش در سردشت به شهادت رسید. حمید هرگاه به مزار شهید می رسید با حسرت می گفت: تو رفتی و من ماندم. دعا ڪن من هم شهید شوم… 🌸 اردیبهشت ماه 94 برای رفتن به سوریه داوطلب شد اما چندین بار این اعزام به تعویق افتاد تا اینڪه در آبان ماه به هدف خود رسید. و حالا همسرم به آرزویش رسیده است. ✍ راوی: همسرشهید حمیدسیاهڪالی مرادی 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
📖 🌷 شهید حامد جوانی 🌷 همه جای بدنش بوده و به گفته پزشڪان 85 درصد از مغزش در اثر ترڪش آسیب دیده بود، و افتخار پیدا ڪرد که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید. در عراق و سوریه بیش از ایران حامد جوانی را به عنوان می‌‌‌شناسند ڪه بدون دست شهید شد. برای زدن حامد از چهار سمت فیلمبرداری شده بود و سه ماه شهادت حامد را ڪه معروف به بود در شبڪه پخش می‌‌ڪردند. 🔸بنابه گفته پدر: حامد تنها شهیدی بود ڪه در به صورت ویژه دنبالش بودند و ڪردند. يڪی از فرماندهان در سوریه: هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود ڪه می توانست مثل عمل ڪند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت ڪند و هم به صورت زمینی. ڪامیون را پر از می ڪرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یڪ ڪیلومتری ماست، می گفت داعش چه ڪار می تواند بڪند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود ڪه داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند ڪه اگر شنیدید هزار نفر داعش در به درڪ واصل شده اند، بدانید ڪه پانصد نفر آنها را حامد ڪشته است. آرزو داشت ڪه مثل (ع) شهید بشود ڪه همین اتفاق هم افتاد، هر دو قطع شده و بر اثر انفجار تخلیه می‌شود، علاوه بر این بدنش هم تمام بر اثر همین ترڪش‌ها زخمی می‌شود. 🔹پدر شهید: آنجا مدافعان حرم اسم دارند، وقتی ما در بیمارستان های سوریه دنبالش می‌گشتیم و می‌گفتیم حامد جوانی ،ڪسی او را نمی‌شناخت اما می‌گفتند یڪ ایرانی داریم ڪه مثل شهید شده... 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊
🌷 شهید حسن باقری 🌷 آن نیرویی ڪه نمازش را اول وقت نخواند، خوب هم نمی تواند بجنگد. ✊ برا جنگ با شیطون و نفس، نماز اول وقت بهت انرژی و قدرت میده؛ از دستش نده. 🙂 خسته نباشی مبارز 🌷 @navayehshahid 🌹 🕊🕊🕊