#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کریمان را به جز جود و کرم کاری نباشد
به لطفِ سفره ی سبزت طلبکاری نباشد
به هر کس قدرِ وسعت نه،به میزانِ عطایت
فراوان میدهی مِترش، به مقداری نباشد
جهان را با تمام آنچه بر رویش روان است
به جز دستانِ تو دیگر نگه داری نباشد
جُزامی های افتاده به روی خاک دیدند
کسی غیر از حسن آماده ی یاری نباشد
به دست همسرت مسموم گشتی و برایت
درون خانه هم حتی هواداری نباشد
پشیمان می شود در آخرت حتما دو چشمی
که اشکش در مصیبت های تو جاری نباشد
تمام آرزوی کودکیِ تو همین بود
خدایا ضربه اش بر مادرم کاری نباشد
به روی صورتش در کوچه ی باریک و بن بست
اگر محکم زده تاثیر آن تاری نباشد...
🔸شاعر:
#علی_علی_بیگی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
گریه کن های حسین(ع)
بارالها ، گریه کن های حسینم را ببخش
این دعای مادرت را دوست می دارم حسین
امیر_عظیمی
میلاد نور در یلدای عشق
ای تو آرامش هر ساحل و دریا زینب
شده ام باز تو را غرق تماشا زینب
ای نگاه تو نسیم از دل جنت برده
این تویی در همه جا سایه ی طوبا زینب
ای بلندای مقام تو زبانزد ما را
آمدی عشق بتابی شب یلدا زینب
زینت افزای علی نام دل انگیزت شد
این تویی آینه ی عصمت زهرا زینب
می چکد عطر ز چشمان علی ، باید گفت
شده همسایه ی گل دیده ی مولا زینب
نور تو جلوه ی ماه است به جانها آری
مهر تو در دل ما عین تولا زینب
تو همان لاله ی سرخی که نیاید مثل ات
می شود عشق به دست تو شکوفا زینب
از همین روز به زیبایی نامت سوگند
از تو شد منظره ی عاطفه زیبا زینب
تا در آغوش حسین آمدی و خندیدی
خیمه زد کرب و بلا در دل صحرا زینب
به مدیح تو زبان دل «یاسر» گویاست
نه زبان ، بلکه قلم هم شده گویا زینب
**
محمود تاری «یاسر»
با خطبه هایِ فاطمه..
#قسمت_اول _ #روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج حسن شالبافان•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یا قره عین الرسول ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ امیرالمومنین یا فاطمه الزهرا»
با خطبه هایِ فاطمه نهضت شروع شد
زهرا قیام کرد وقیامت شروع شد
آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است
از لحظه های اول خلقت شروع شد
آدم به درک منزلت پنج تن رسید
آیین روضه خوانی وهیئت شروع شد
بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت
نوح آن زمان که بارش رحمت شروع شد
جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت
از نسل او سلالۀ عترت شروع شد
موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد
باران نور آمد وصحبت شروع شد
مریم مسیح را به طواف حسین برد
وام از حسن گرفت و کرامت شروع شد
عطر گل محمدی آرام تا وزید
غار حرا جوان شد و بعثت شروع شد
ظلمت اگرچه کل جهان را گرفته بود
با آیه های نور تلاوت شروع شد
شور و امید و روشنی و عشق و معرفت
از چشمۀ زلالِ ولایت شروع شد
دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید
آن گاه فاضلصۀ غیبت شروع شد
این شعر نذر فاطمه بود و به یاد او
قلب غزل شکست و مسمط شروع شد
زهرا همان که بی خبریم از فضائلش
لطفِ خداست تا ابد ادهر شاملش
آن زهره ای که هست علی ماه کاملش
صدیقه ای که نیست به جز صدق در دلش
تنها خداست مرجع حل المسائلش
زهرا اگر نبود امامی نداشتیم
در کویِ عشق و عاطفه نامی نداشتیم
در شام هجر ماه تمامی نداشتیم
در این کویر خشک دوامی نداشتیم
رویایِ ماست فیضِ رسیدن به ساحلش
زهرا اگر نبود گلی در جهان نبود
گلدسته ای نبوئ طنین اذان نبود
حتی زمین و ذهره و هفت آسمان نبود
آدم نمیشد آدم اگر بی گمان نبود
بارانی از محبتِ صدیقه در گلش
زیرا دلیل خلقت افلاک فاطمه ست
آن هستیِ فراتر از ادراک فاطمه ست
شرحِ حدیث قدسی لولاک فاطمه ست
زهرا علیست پس پدرِ خاک فاطمه ست
بگذار سر به مهر بماند دلایلش
من رو به سویِ او نمودمُ او رو به سویِ من
او داده عزت و شرف و آبرو به من
آری رسیده خیرِ دو عالم از او به من
ای آشنایِ سوختۀ جانان بگو به من
بی فاطمه زمین و زمان چیست حاصلش؟
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5967390323695946362.mp3
7.97M
|⇦• با خطبه هایِ فاطمه..
#روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج حسن شالبافان•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
لن تنالوا البر حتی تنفقوا
مما تحبون _آلعمران ۹۲
کـرامت این خاندان
اِرثیهی مادری است
مـثلاً همانوقت که فاطـمه،
لباسِ نو عـروسیاش را به
آن زن مستمند #انفاق کرد
#عادتکم_الاحسان
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
❣﷽❣
🍁 #روضه_امام_رضا_ع
🍁#آقای_نریمانی
آهسته میآمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش ردِ پایِ هر گذر بود
🔰 اجازه بدید راحت بگم .. یه وقتی یه مرد زمین می افته اما مادمون همچین که افتاد .. با دست دنبالِ حسن می گشت ..
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمانِ راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصۀ آن کوچۀ تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهایِ جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میانِ روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا رویِ زخم سینهاش پر دردسر بود
⬅️تا چشما رو باز کرد دید والشمرُ جالسٌ ..
وای از دمی که رفت بالا خنجرِ کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
شاعر : #موسی_علیمرادی
♻️همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همۀ مردم هلهله میکردن شادی میکردن؛ چهخبره! امام رضا اومده..
گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید یه حرفی ، یه روایتی ، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن:
«کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی ..»
🔰وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه ، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همۀ جمعیت ساکت شدن ..
💠یه آقایی هم من سراغ دارم .. پسرِ فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن ، هلهله کردن ..
هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند
حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود
کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#زمینه_شورفاطمیه
🎼#سبک_مسیر_روضه
#خسته_و_بد_حالی
☑️بنداول
خسته و بد حالی مادر غمدیده
بشکنه پایی که گله تو رو چیده
بین در و دیوار ناله زدی مادر
بمیرم افتادی مقابل حیدر
بی رمق روی زمین افتادی
ناله ی واغربتا سر دادی
بس که پا خوردی و سیلی مادر
همه گفتن که دیگه جون دادی
(مادرِ شکسته پهلو زهرا)
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️بند دوم
مردن پروانه نداره دیدن که
سوختنه یک خانه نداره دیدن که
زبونه من لال شه یک زن تنها وو
چهل تا دیوانه نداره دیدن که
بقض حیدرو شکستن ای وای
با لگد درو شکستن ای وای
همه ی شهر نگاه می کردن
پهلوو و سرو شکستن ای وای
(مادرِ شکسته پهلو زهرا)
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️ بند سوم
پنهون نکن ازمن سفیدی مو تو
ازم نگیر زهرا تو لا اقل رو تو
بشکنه دستی که به تو زدش سیلی
اینجور کبود کرده گوشه ی ابروتو
داره اشک از گونه هام میباره
ماتمت غم روی غم میزاره
بمیرم که قاتل تو زهرا
نوک تیز داغ اون مسماره
(مادر شکسته پهلو زهرا)
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
#شعرای_آیینی
#کربلایی_جواد_بوربور
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجید_مراد_زاده
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#شور_زمینه_فاطمیه
زبانحال #امام_حسن_و_کوچه
#سبک_مسیر_روضه_باز
#اون_کوچه_باریک
☑️بنداول
اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک
وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک
صداشو بالا برد دل منو آزرد
دستش که بالا رفت به روی مادر خورد
وقتی افتاد مادر رو خاکا
دیده های من شدن چون دریا
دستش گرفته بودم اما
نمیشد بلندشه حتی رو پا
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️بنددوم
تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد
که دست اون نامرد به روی مادر خورد
گوشواره ی مادر شکسته و خونی
روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد
چشمای مادر من کم میدید
ولی چشم من همش غم میدید
آخه اون حرومیِ بی غیرت
به زمین خوردن زن میخندید
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
☑️بندسوم
مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد
با دست سنگینش سیلی به زهرا زد
قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد
پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد
مادرم با دیده کم راه می رفت
با یه دنیا درد و غم راه می رفت
دستش و گرفته بود به دیوار
تا خونه با قد خم راه می رفت
وای من وای من ای مادر
••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══••
💠💠💠9⃣4⃣5⃣💠💠💠
به قلم شاعران اهل بیت
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_جواد_بوربور
#کربلایی_مجید_مرادزاده
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هدیه به امام حسن صلوات
دیدی بر روی زمین ام ابیها افتاد
پیش چشمای ترت حضرت زهرا افتاد
زبونم لال شنیدم که میو نه کوچه
چشم نامحرما به ناموس طاها افتاد
حسن حسن حسن
چقدر سخت گذشت به دل تو وقتی که
دیدی مادرت تو کوچه روی خاکا افتاد
یه جوری باسیلی زد به صورت یاس نبی
که به روی مثل گلبرگ گلش جا افتاد
دوقدم راه میرفت و می نشست روی زمین
خواست تا پا بشه اما باز هم ازپا افتاد
حسن حسن حسن
رضا نصابی