Vafat Omolbanin 1402 Salahshor [Mohjat_Net] (5).mp3
2.68M
◈اے امید حـرم اے علمدار
مشـڪو بردار بـہ حـرم برگرد
👤 #مهدی_سلحشور
🎧 #شور
▪️ #حضرت_عباس
▪️#تاسوعا
▪️#وفات_حضرت_ام_البنین
#⃣ #شور
#⃣ #حضرت_عباس
✅ بند اول
ای امید حرم ای علمدار
مشکو بردار به حرم برگرد
بعد رفتنِ تو توی گودال
دور اطفال پر شد از نامرد
دلم از همه دنیا دیگه سیره
تو بری اصغرم دیگه میمیره
میمیره عمو اگه که آب نیاره
میمیره اگه که بارونی نباره
میمیره آخه دیگه توون نداره
عباسم پاشو بگو که این یه خوابه
مشک تو تموم امّید ربابه
پاشو که دنیا روی سرش خرابه
دستمو بگیر ای کاشف الکرب من
تو هستی پناه و قوت قلب من
ابالفضل ابالفضل
✅بند دوم
تو دل شب تار تو بیابون
میشه حیرون دختری محزون
پشت بوته ی خار میشه پنهون
دل پریشون با چش گریون
میدونه نداره دیگه بابایی
بعد از این نداره دیگه رویایی
میترسه نمیکشه حتی یه آهی
میدونه ندار دیگه هیچ پناهی
میبینه میاد یه سایه ی سیاهی
با دستای گوشاشو داره میفشاره
میفهمه که راه چاره ای نداره
از گوشش گوشواره ها رو در میاره
رقیه رقیه رقیه
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
واحد؛ لحظههای آخر.mp3
5.32M
🕯🥀🍂
🥀
◈ݼشممو آروم آروم مـےبندم
منتظر موندم بـہ راه بـےبـے
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #واحد
✅ بند اول
چشممو، آروم آروم میبندم
منتظر، موندم به راه بیبی
تا شاید، دست منم بگیره زهرا
دلخوشیم، این لحظههای آخر
اینه که، برای روز محشر
عزتم، میشه دو دست پاک سقا
قشنگترین سالهای عمرم
مادری واسه حسنین بود
مادری واسه زینبین بود
آروم نمیگیره دلم ای خدا
پر میزنه دوباره تا کربلا
واویلا
«وای ام البنین وای»
✅ بند دوم
سر اومد، غمهای بیحسابم
اما باز، شرمنده از ربابم
اصغرش، نشد که سیراب بشه آخر
مادرم، دلم طاقت نداره
بعد من، سکینه بیقراره
گریههاش، هم برا عباسه هم اصغر
ام البنینِ بیبنینم
دلم میخواد بازم دوباره
روی اباالفضلو ببینم
چشم تر و اشکای نمنم دارم
یه کربلا توی دلم غم دارم
واویلا
«وای ام البنین وای»
✅ بند سوم
ای حسین، بیا همه وجودم
روز و شب، روضهخون تو بودم
رفتنم، به تو رسیدنه، عزیزم
ممنونم، صدام میکردی مادر
باز ببین، این نفسای آخر
آب دیدم، به یاد اصغر اشک میریزم
خودم کنیز زهرا بودم
تموم بچههام غلامش
وظیفهشونه احترامش
حلال کنید گریۀ روز و شبو
برام بیارید چادر زینبو
واویلا
«وای ام البنین وای»
✍ #محمدجواد_الهیپور
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
2_1152921504682053835.mp3
4.18M
🕯🥀🍂
🥀
◈اے واے
با حـال زار و قلب مضطر
شنیدم از حضرت حـیدر
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #واحد
#⃣ #زمينه
#⃣ #شور
#⃣ #زمزمه
👌 #سبک_ایران
✅ بنداول واحد
ای وای
با حال زار و قلب مضطر
شنیدم از حضرت حیدر
همسرشو کشتن نامردا
مابین اون دیوار اون در
ای وای
ام البنین بی بی بنیم
کنیز بانوی مدینم
عمریه که سنگ صبوره
غصه های حبل المتینم
ای وای
ام البنین مو سپیدم
من مادر چهارشهیدم
مادر عون و جعفر و هم
عثمان و عباس رشیدم
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل
✅ بنددوم زمینه شور
ای وای
این لحظه های آخره من
سوخته همه بال و پره من
گریه کنی کنارمن نیست
کجایی قرص قمره من
ای وای
کجایی ای نور دوعینم
ساقی طفلانه حسینم
شیرم حلالت باشه مادر
عباس مقطوع الیدینم
عباس
گفتن که نامردا رسیدن
مشک پر از آب و دریدن
نا نجیبا با بعض وکینه
دستاتو از بدن بریدن
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل
✅ بندسوم روضه ای
عباس
بعد تو شد حسین بی یاور
بدون سقا و بی لشکر
حرمله زد تیرسه شعبه
به حنجر نازک اصغر
عباس
بعد تو غوغا شد تو گودال
تو اون شلوغیا و جنجال
سر حسینم و بریدن
شد جسم اطهرش لگد مال
عباس
بعد تو شد خیمه ها غارت
زینب و بردن باحقارت
سهم نوامیس خدا شد
بعدتو شلاق اسارت
حسین من حسین مظلوم
✍ #مجید_مرادزاده
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
2_1152921504682053835.mp3
4.18M
🕯🥀🍂
🥀
◈اے واے
با حـال زار و قلب مضطر
شنیدم از حضرت حـیدر
✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_ام_البنین
#⃣ #واحد
#⃣ #زمينه
#⃣ #شور
#⃣ #زمزمه
👌 #سبک_ایران
✅ بنداول واحد
ای وای
با حال زار و قلب مضطر
شنیدم از حضرت حیدر
همسرشو کشتن نامردا
مابین اون دیوار اون در
ای وای
ام البنین بی بی بنیم
کنیز بانوی مدینم
عمریه که سنگ صبوره
غصه های حبل المتینم
ای وای
ام البنین مو سپیدم
من مادر چهارشهیدم
مادر عون و جعفر و هم
عثمان و عباس رشیدم
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل
✅ بنددوم زمینه شور
ای وای
این لحظه های آخره من
سوخته همه بال و پره من
گریه کنی کنارمن نیست
کجایی قرص قمره من
ای وای
کجایی ای نور دوعینم
ساقی طفلانه حسینم
شیرم حلالت باشه مادر
عباس مقطوع الیدینم
عباس
گفتن که نامردا رسیدن
مشک پر از آب و دریدن
نا نجیبا با بعض وکینه
دستاتو از بدن بریدن
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل
✅ بندسوم روضه ای
عباس
بعد تو شد حسین بی یاور
بدون سقا و بی لشکر
حرمله زد تیرسه شعبه
به حنجر نازک اصغر
عباس
بعد تو غوغا شد تو گودال
تو اون شلوغیا و جنجال
سر حسینم و بریدن
شد جسم اطهرش لگد مال
عباس
بعد تو شد خیمه ها غارت
زینب و بردن باحقارت
سهم نوامیس خدا شد
بعدتو شلاق اسارت
حسین من حسین مظلوم
✍ #مجید_مرادزاده
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
Vafat Omolbanin 1402 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (5).mp3
1.29M
◈اے والا مـقام یا ام البنین
عرض احـترام یا ام البنین
👤 #حسین_سیب_سرخی
🎧 #شور
▪️#وفات_حضرت_ام_البنین
▫️#حضرت_ام_البنین
#⃣ #شور
✅ بند اول
ای والا مقام یا ام البنین
عرض احترام یا ام البنین
سایت مستدام یا ام البنین
از بس امام حسینی بودی
که بانو اینچنین فرمودی
اولادی من تحت الخضرا
بفداء اباعبدالله
دُر نایابی عالیجنابی
آبروی قوم بنی کلابی
از مقامات تو همین بس که
انتخاب شخص ابوترابی
ام البنین ام البنین
✅ بند دوم
دریای ادب یا ام البنین
فاطمی لقب یا ام البنین
با اصل و نسب یا ام البنین
شب جمعه ها کربلایی
نائبه الزیاره ی مایی
فاطمه مادر ساداتو
تو مادر سینه زن هایی
تا به پا میشه محشر کبری
وقتی سرگردونن همه ی دنیا
باورم اینه همه میبینن
تو میای همراه حضرت زهرا
ام البنین ام البنین
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
Vafat Omolbanin 1402 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (5).mp3
1.29M
◈اے والا مـقام یا ام البنین
عرض احـترام یا ام البنین
👤 #حسین_سیب_سرخی
🎧 #شور
▪️#وفات_حضرت_ام_البنین
▫️#حضرت_ام_البنین
#⃣ #شور
✅ بند اول
ای والا مقام یا ام البنین
عرض احترام یا ام البنین
سایت مستدام یا ام البنین
از بس امام حسینی بودی
که بانو اینچنین فرمودی
اولادی من تحت الخضرا
بفداء اباعبدالله
دُر نایابی عالیجنابی
آبروی قوم بنی کلابی
از مقامات تو همین بس که
انتخاب شخص ابوترابی
ام البنین ام البنین
✅ بند دوم
دریای ادب یا ام البنین
فاطمی لقب یا ام البنین
با اصل و نسب یا ام البنین
شب جمعه ها کربلایی
نائبه الزیاره ی مایی
فاطمه مادر ساداتو
تو مادر سینه زن هایی
تا به پا میشه محشر کبری
وقتی سرگردونن همه ی دنیا
باورم اینه همه میبینن
تو میای همراه حضرت زهرا
ام البنین ام البنین
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
«حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ»
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ ..
یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان ..
ای اُم بنین که فاطمه بودت نام
بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام
دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی
امروز کنارِ تربت چهار امام
نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری
خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری
بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری
ای تمام مادران قربانِ تو نامادری
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین
با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد
عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد
مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد
با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد
خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد
آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد
گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستانِ زینب را بوسم
*دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..*
کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند
دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند
بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند
درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند
گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد
ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند
با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند
بر زانویِ عباس زینب پا گذارد
شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد
*آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..*
اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت
از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت
بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب ، اما بی حسین است
*بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ ..
تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟..
گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم ..
بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ میندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه ..
فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم
مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم
اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن
اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من
بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من
از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه وای مادر
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
«حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ»
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ ..
یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان ..
ای اُم بنین که فاطمه بودت نام
بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام
دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی
امروز کنارِ تربت چهار امام
نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری
خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری
بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری
ای تمام مادران قربانِ تو نامادری
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین
با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد
عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد
مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد
با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد
خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد
آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد
گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستانِ زینب را بوسم
*دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..*
کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند
دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند
بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند
درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند
گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد
ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند
با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند
بر زانویِ عباس زینب پا گذارد
شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد
*آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..*
اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت
از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت
بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب ، اما بی حسین است
*بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ ..
تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟..
گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم ..
بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ میندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه ..
فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم
مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم
اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن
اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من
بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من
از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه وای مادر
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
babolharam GhafarNejad.mp3
19.75M
◈آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ...
🎙 #کاظم_غفارنژاد
📋 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_ام_البنین
▪️#وفات_حضرت_ام_البنین
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
babolharam GhafarNejad.mp3
19.75M
◈آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ...
🎙 #کاظم_غفارنژاد
📋 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_ام_البنین
▪️#وفات_حضرت_ام_البنین
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
#⃣ #فیش_روضه_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
#بدون_صوت⏬
اللهم صل علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
السلام عليكِ يا زوجة ولِي الله، السلام علَيكِ يٰا زوْجةَ أمِيرالمومِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُم الْبنِينَ، اَلسلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعباسِ بْنِ أَمِيرالْمؤمِنِينَ عَلِي بْنِ أَبِي طٰالِب، رَضي اللّٰهُ تَعٰالىٰ عَنْكِ، وَجَعَلَ الجنَّةَ مَنْزِلكِ وَمَاوٰاكِ، ورحْمة اللّٰهِ وبَرَكٰاتُه
اللهم کن لولِیکَ....
آهم چرا از سوزِ هجرت آتشین نیست
قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست
من را همیشه در بدی می بینی اما
دیگر شرارِ قهرت آقا، در کمین نیست
آنقدر که غیر از تو را با چشم دیدم
چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست
دیگر ندارم انتظارِ دیدنت را
تقدیرِ این آلوده دامن، اینچنین نیست
تنها مسیری که نجاتِ من در آن است
جز کربلایِ روزهایِ اربعین نیست
روضه بخوانم، مادری جانسوز می گفت
بعد از حسین، ام البنین ، ام البنین نیست
*آقاجان یابن الحسن! خودتون فرمودید: هرجایی نام عموم عباس برده بشه سراسیمه میام، آقا جانم! امشب مجلس روضه ی اُم البنین مادرِ عموجانتون عباسِ، نمی دونم کجای مجلس نشستید دارید روضه گوش میدید...
روضه روضه ي همون خانومی است که وقتی آقا امیرالمومنین فرمود یه همسری میخوام با چنین خصوصیاتی، بی بی اُم البنین رو انتخاب کردن
وقتی میخواست برا اولین بار بره خونه ی امیرالؤمنين، دَم در ایستاد وارد خانه نشد گفتن وارد نمیشی؟ گفت اجازه بدید زینب بیاد، یه عدهگفتن هنوز نیومده داره بزرگی میکنه، نقل میکنن: وقتي حضرت زينب سلام الله عليها اومد خودش رو روی پای زینب انداخت صدا زد: خانوم! نیومدم توی این خونه خانومی کنم، من کنیز این خونه ام
تو خانه فاطمه صداش میزدن یه روز سرش رو پایین انداخت فرمود: یا امیرالمومنین! مادر و پدرم خیلی سفارش کردن تو این خونه از شما چیزی نخوام، اما ازت یه خواهش دارم، دیگه من رو فاطمه صدا نزن
نام به این زیبایی چرا؟ صدازد: آقا وقتی من رو فاطمه صدا میزنی، بچه های فاطمه غصه دار میشن
وقتی عباسش به دنیا اومد بی بی دید آقا بند قنداق رو باز کرد، دستهارو بیرون آورد شروع کرد بوسیدن، دید چشای امیرالمؤمنین خیس شده گریه میکنه، آقا بچه ام ایرادی داره اینطور بی تاب گریه میکنید؟فرمود نه اُم البنین نمیدونی این دستها قراره قطع شه، این چشمها قراره تیر بخوره *
عهدی است بین اُم بنین و خدای خود
من دل نبسته ام به دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
*یه وقت صدا تومدینه بلند شد"یا اهل المدینه قُتِلَ الحُسینُ بكربلا" همه پریشان دور بشیر جمع شدن، گفتن: اُم البنین هم اومده راه رو باز کردن، یه نگاه کرد اُم البنین فرمود:"أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" بشیر گفت:کیه این خانم احترام میکنید؟ گفتن این خانوم ،خانوم امیر المؤمنینِ، مادر عباسِ ،یه نگاه کرد گفت خانم عباست رو کشتن، دوباره اُم البنین صداش بلند شد "اأخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین" باز بشیر صدا زد: عثمانت رو کشتن ، جعفرت رو کشتن، اُم البنین صدا زد:"أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین"همه ی بچه هام فدای حسین، یه نگاه کرد بشیر صدا زد: خانوم! حسینت رو بین دو نهر آب لب تشنه، درحالی که دوره اش کرده بودن سرش رو از قفا جدا کردند، یه آه اُم البنین کشید و از حال رفت.
چند روز بعد بشیر رو صداش زدن بیا بی بی اُم البنین کار باهات داره، رسید محضر خانوم، صدا زد: بشیر! چندروزی دارم فکر میکنم باورم نمیشه از خبری که آوُردی.... بشیر گفت: خانم! هرچی دیدهو شنیده بودم عرض کردم، گفت: هیهات اگه کسی بتونه به سر عباسم عمود بزنه! عباس من رشید بود، شنیدم با عمود به سرش زدن،گفت: خانوم! چون سؤال میکنی میگم.. اول دستاشو قطع کردن، جرأت نمی کردن به چشاش نگاه کنن، با سه شعبه به چشمش زدن .. خانوم جان! خم شد تیر رو بین زانو قرار بده، کلاه خود ازسرش افتاد... حَکیم بن طُفَیل صدا زد: عباس اگه دست به بدن نداری من دست دارم، چنان با عمود به سرش زد...
لذا مقتل نوشته: حسین مثل باز شکاری اومد طرف علقمه، یه وقت متحیر ایستاد ..میدونید چی شده بود؟ صدا زد: عباس! *
دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند
بی سبب نیست که بال و پر تو می ریزد
*یه وقت یه سرباز زمین میخوره یه نفر سراغش میره کارش رو تموممیکنه .. اما عرب رسم داره برا خودش افتخار میدونه وقتی سردار زمین میخوره همه میرن، افتخار میکنن میگن ما این نیزه رو تو تن فلان سردار شکستیم .. فلان بزرگرو ما این طور شمشیر زدیم .. لذا همه حمله کردن ..*
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
سقای دشت کربلا اباالفضل
دستش شده ازتنجدا اباالفضل
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
۲۳ آذر ۱۴۰۳
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
روضه_حضرت_ام_البنین(ع)
#روضه دفتری (3)
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی..
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده..
⬅️اماروز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی مولا امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد.
به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم..وارد نمیشم همه تعجب کردند
گفتن این خانمی که روز اول زندگیش
چه شرطی داره)
❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..همه تعجب کردند چه می خواد بگه این مادر خانم زینب آمد در آستانه در به نقل تاریخ دختر هفت ، هشت ساله
تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.
بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاد دم در.
خانم زینب تو آستانه ی دَره.
میدونی این مادر چه کرد.
از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم..
نیومدم خانم جان جای مادرت زهرا رو بگیرم..
فقط اومدم یه جمله بگم..
اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم..
من اومدم کنیزت باشم خانم جان..
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
⬅️ ااما اونایی که مدینه رفتند می دوند همه شهر نورانیه همه جا چراغ داره
فقط یه جا عزیزان تو مدینه است نه شمعی داره.. نه چراغی داره..
(دلتو آماده کن)
همه میدونن کجاست..آره اونجا بقیعه.است..4تا عزیز دل زهرا تو بقیعه.
آدم که بقیع بره...بی اختیار میگه قبر مادر کجاست..
همه قبرا یه نشونی داره..اما قبر مادر نه..
هر چی بگردی چیزی پیدا نمیکنی..
اما برا دلخوشی شیعه یه قبری گوشه بقیعه..
اونم قبر مادر ادب ام البنینه..😭
امروز بریم کنار قبر بیبی ام البنین..
💔قربون مقامت برم بیبی جان..
ان شالله یه روزی پشت دیوار بقیع..برا دردای دل این مادر اشک بریزیم.
☑️همین قدر از ادب خانم برات بگم.
امیرالمومنین وارد منزل شد..
دید خانم ام البنین زانوهای غم بغل گرفته..داره آروم آروم گریه میکنه..
(امان از دل امیرالمومنین)
صدا زد ام البنین چی شده چرا گریه میکنی.
صدا زد آقا یه خواهش ازتون دارم..
(چی شده)
آقا جان میشه دیگه منو فاطمه صدا نزنید..😭
(هاا ناله داری یا نه)
(چرا فاطمه نگم)
مگه از اسم فاطمه بدت میاد
(نه آقا جان نستجیرُ باالله اسم خانممِ اسم خاتونمِ.. همه افتخارم اینه که کنیز فاطمه باشم
🔷آقا جان راستشو بخوای همینی که به من میگی فاطمه.. میبینم بچه هاحسنین و زینبین به یاد مادر می افتند.😭
یاد مصیبتای مادر میافتن.
تن و بدن بچه ها میلرزه.
زینبم ناراحت میشه محزون میشه.
دلم نمیاد غم تو چهره زینبم ببینم.
آقا فرمود پس از این به بعد امالبنین صدات میزنم .
💟صدا زد آقا جان ام البنین یعنی مادر پسرها.
من که پسری ندارم.
فرمود ام البنین.
خدا بهت چهار تا پسر میده... یکی از یکی رشیدتر..با ادب تر... زیباتر..
ولی گل سر سبدشون یه پسره..
( با اینکه بنی هاشم زیبا رو هستن) ولی این قمر بنی هاشم میشه..
♥️ ای وای 3
(آی قربون این ناله ها برم) امروز بلند بلند برای ام النین ناله بزنید😭
⬅️همین قدر برات بگم..
همین مادر می اومد تو قبرستان بقیع..می نشت
4صورت قبر با انگشت دست درست میکرد.
مینشست کنار این قبرا ناله میکرد گریه میکرد
🔸ام البنين مضطر نالد چو مرغ بى پر
🔸گويد به ديده تر، ديگر پسر ندارم
🔸زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس
🔸من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم
🔸آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد
🔸من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم
زنهای مدینه دیگه منو ام البنین صدا نزنید.
من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم.
دیگه به من ام البنین نگین..چون دیگه هیچ پسری ندارم😭
میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
۲۳ آذر ۱۴۰۳