#روضه_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن
بابای ما رو با لبای تشنه کشتن
با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن
آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن ..
جای یه خنجر، رو حنجرش بود
جای هزاران زخم روی پیکرش بود
هم خواهرش بود، هم مادرش بود
چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود
لعنت بهاون که پیکرش رو پشتُ رو کرد
توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد
لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود
با ساربانی که پی انگشترش بود
شاعر: امیر حسین الفت
روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش:
خبر داری مرا بازار بردن ..
بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونهش رو باز کرد پرسید اینا کیهان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ...
روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید ..
تا زینبش وارد بزم یزید شد
بالای نی محاسن سقا سفید شد
زینبُ و دستای بسته
زینبُ و سرِ شکسته
زینبُ و مردای شامی
زینبُ و یه مشت حرامی ..
حسین ... ای تشنه لب
حسین ... ای بی کفن
کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد ..
به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
#روضه_دفتری🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
❣﷽❣
☑️#روضه_حضرت_زینب_س
🔘#آقای_نریمانی
🔳#پیشنهادم
🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ
🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن
⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش
🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن
🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن
🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن
🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن
⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد
خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد
نانجیب تیر شعبه رو برداشت
چنان به سینه آقای ما زد
آقام آقام...
اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه
بالا تل ایستاده داره میبینه
🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره
🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره
حسین جانم..
🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد
🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد
🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد
🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد
حسین جانم
.صدا زد داداش
🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد
🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد
🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود
🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود
🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد
🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد
🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد
⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست
شیخ جعفر میگه
کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود
آآنت اخی... آیا تو برادر منی
دو معنا داره...
شاید داره میگه تو حسین منی
نه نه تو حسین نیستی
حسینی که من فرستادم اینطوری نیود
از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت
همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه
میگم و رد میشم
🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ
🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم
🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم
آخه هر ضربه ای که میزد آقامون
یه ذکری میگفت
ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا
ضربه بعدی واعطشا
یه ضربه یه حرف دیگه
اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه
وای مادرم....
(مادر اومد)
🌾قدم به قدم من اومدم
(صبر کن حسین)
🌾باقامت خم من اومدم
🌾تو قتلگاه چه خبره
🌾کجاست پسرم من اومدم
آی حسین...
(داداش داداش نفسم بالا نمیاد)
🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر
🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر
🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت
🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت
(اما داداش اونی که منو میکشه اینه)
🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند
🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند
🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت
🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت
حسین جانم....
ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین اومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد،
اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن
داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه
ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری
حسین جان یه نگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند
همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد
این بدن رو تو بغل گرفت
حسین جان کجاتو ببوسم
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
اما یه مرتبه دیدن
اما چادرو انداخت رو این بدن
تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه،
همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده
آی حسین...
4_5922301396245286525.mp3
1.16M
❣﷽❣
🔸#زمزمه_حضرت_زینب_س
🥀#اسارت #کوچ از قتلگاه
🔸#آقای_کربلایی_سلطانی
🥀#سبک ؛ شبانگاهان
مران یکدم ساربان زینب
بی برادر گشته دراین صحرا
به خون غلتان درزمین بلا
مانده ابدان یوسف زهرا
امانم ده دربغل گيرم
اندراین گودال پیکر او را
ببوسم رگهای گردن را
چون سفارش کرد مادرم زهرا
بده مهلت درد دل گویم
با برادر ای .. ساربان اشتر
ببین زینب بی کس وکاره
رحمی آخر کن ساربان اشتر
نمیخواهم همسفر باشم
با حرامی ها ای حسین جانم
بدون تو ای برادر جان
للحظهای زنده که نمیمانم
پاشو داداش یاریم بنما
ترا جان مادرت زهرا
به زور وضرب کتک داداش
میبرند م از پیش تو حالا
دگر سیرم بی شما آخر
ازهمه ی این عالم دنیا
خداداند درد زینب را
میروم اما بادل پرخون
شود بامن همسفر اینجا
شمروحرمله،دشمن ملعون
خدایا داد مرابستان
از این لشگر قوم نامردان
ای خدای من۲
✍( مریم صالحی مرزیجرانی
غم کربلا
خدایا قصه ای پر غصه دارم
غم سوگ شهیدان گشته یارم
خدایا لاله ها را سر بریدند
گلستان را به خاک و خون کشیدند
بُریدند شاخه های باغ طوبا
خزان گشته چرا گلزار زهرا
امان از درد هجران از جدایی
غم غربت اسیری بی وفایی
خدایا باغبان رفته ز دنیا
تمام حاصل اش سوزانده اعدا
زمین کربلا جانش فدا شد
سر پاکش ز تن آنجا جدا شد
ولی نامش همیشه مانده جاوید
شده با خون او اسلام تائید
به یادش اهل عالم سوگوارند
برای کربلایش ( بیقرارند )
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۳
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یازهرا...
عصر روز یازدهم ، کاروان میخواست حرکت کنه ... امیرقافله زینبه... گفتن :کاروانتو آماده کن ...ناقه های عریان آوردن... زینب تنها...به هربدبختی بود ، تنها دونه دونه این بچه هاروسوار کرد...بعضیاشون از شتر می افتادن... بعضیاشون بدن های برهنه رو ازبالای بلندی می دیدن ،خودشونو پرت می کردن پایین... کار زینب زیادمی شد... دوباره همه رو سوار کرد...سواربرناقه های عریان کرد... زین العابدین رو سوار کرد...حالاخودش می خواد سوار شه، یاد روز دوم می افته...هیچکسی نیست زینبو کمک کنه ...رکاب بگیره براش ، یاریش کنه ... "یامجیب المضطر...بحق المضطر...اجب المضطر ونحوالمضطرون ... امن یجیب المضطراذا دعاه ..." حالا بالاخره کاروان راه افتاد ...کاروان راه افتاد... یه وقت زینب نگاه کرد ، دید زین العابدین الان قالب تهی میکنه ...خیره خیره به این بدن پاک نگاه میکنه ...صدا زد... "یاحجة الباقین و یا ثِمال الماضین! مالی اَراک تَجودُ بِنَفسِک...؟!" ای یادگار گذشته ها ... ای امید آینده ها ... چرا داری باجون خودت بازی می کنی ؟!
توحجت خدایی ... یه وقت نگاه کرد به عمه،فرمود:عمه مگراین بدن حجت خدانیست ؟!
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بر زینت عابدین دمادم صلوات
برال نبی حضرت خاتم صلوات
بنگر به صحیفه، که از وی مانده
بر هر ورقش ز اسم اعظم صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
🥀🥀🥀
بر حضرت سجاد و صفایش صلوات
او روح دعاست بر دعایش صلوات
از پرده غیب جلوه گر شد رخ او
بفرست برای رو نمایَش صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
🥀🥀🥀
به نام نامی مولای عابدین صلوات
برای سرور و سالار ساجدین صلوات
برای سید سجاد آن امام همام
که هست رهبر و سردار صابرین صلوات
▪️😭▪️
بخاطر تو چهل سال محتضر بودم
به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم😭
میامدم سرسفره غذا نمیخوردم
چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم😭
شبیه عمه تنم رج به رج ز شلاق است
شبیه عمه برای همه سپر بودم😭
برای تو ولیِ دم شدم ولی ای وای
میان قافله با شمر همسفر بودم😭
شتر که رم بکند میپرد به هر سمتی
بروی ناقه ی رم کرده در خطر بودم😭
عمامه ام همه اش سوخت بعد سرهم سوخت
ز بام آتشی آمد که بی خبر بودم😭
غم قضیه ناموسی است در دل من
امان ز لحظه تلخی که در گذر بودم😭
به خواهرم زن رقاصه ای جسارت کرد
تو حق بده به من اینقدر خون جگر بودم😭
همان زمان که غلامی کنیزی از ما خواست
میان حلقه آهن شکسته پر بودم😭
ولی نشد که سرش را جدا کنم ز تنش
ولی نشد که گرفتار صدنفر بودم😭
سفیر روم به هم ریخت تا که من را دید
ببین چقدر پدر بین دردسر بودم
😭😭😭😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#شهادت_امام_سجاد
#حضرت_زین_العابدین
#متن_روضه
هر لحظه در سكوت، غمت داد می زند
بغضی كه از فراق تو، فریاد می زند
كاشكی قدر بدونیم این گریه كردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشك ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟ میگه":آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه كنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه كنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه كن های حسین چه معامله ای میكنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیكار میكنه براتون.
این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند
خیلی ها مارو مسخره می كنند ،میگن:پس كجاست آقاتون؟
این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند
بر آتش نبودن تو، باد می زند
وقتی كه صید دائمی ِ چشم توست دل
كی دست رد به سینه ی صیاد می زند
قلبم اگر كه با تو نباشد نمی تپد
نبضم دمی كه از تو كنم یاد می زند
دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت
چشم تو حرف از دل ناشاد می زند
امشب نگاه ابری تو با زبان اشك
دم از عزای حضرت سجاد می زند
سی سال آزگار به هر جا نشسته است
حرف از غمی كه بر دلش افتاد می زند
اما بالاترین غم امام سجاد،كه فرمود:الشام،الشام،الشام
با یاد شام و بزم شراب
اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو.
با یاد شام و بزم شراب اشك ریزد
با یاد جسم غرق به خون داد می زند
امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی كه میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین...
دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست
که شکستن پشتش از اندوه و درد ما شکست
ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم
یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست
سر شکستن ارث فامیلی ما از کوفه است
زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست
قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود
کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست
روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و
قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست
مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر....
امام سجاد داره میگه:
گفتم ای مردم منم مكه منا
گفتم ای مردم منم سعی و صفا
گفتم ای مردم عزیز حیدرم
مصطفی از من، من ازپیغمبرم
لیك آتش بر دل تنگم زدند
نام زهرا بردم و سنگم زدند
حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه خرابه می گفت:
گمانم جُرم باشد،هر كه شكل فاطمه باشد
که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی
دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است
قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است
حکم از بالا برایم آمده تب داشتن
کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن
مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم
اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن
روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان
روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن
پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او
در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن
سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد
سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن
با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی
با چشم های پر ستاره گریه می کردی
دل های نزدیکانتان که جای خود دارد
که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی
یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع كرد اعتراض كردن، گفت: آقا نزدیك به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میكنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می كنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میكنی،آقا بس نشده این همه گریه كردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور كردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه كرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا:
در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت
تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی
ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد
آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میكشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است كه می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه كشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین..
ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد
تا صبح چون ابر بهاره گریه می كردی
با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو
4_593485908175487308.mp3
3.66M
شعر از روی سبک( یا حسین غریب مادر) مرحوم سید جواد ذاکر نوشته شده
توی دشتِ نینوا بود، یه کویرِ آشنا بود
این همون قبله ی عشق و یا همون کرببلا بود
از همون روزِ الست و خلقتِ عالمِ هستی
ترَکِ دشتِ بلایش عطشِ خونِ خدا بود
این همون خاکِ بهشتی که خدا وعده نموده
حکمتِ نامِ بلندش آیتِ سرٌِ اِلا بود
مشعلِ شمعِ فروزان که از این پهنه درخشید
تربتِ پاکِ دَرِ او سجده ی اهلِ ولا بود
همه یِ معرفتِ حق دلِ این خِطٌه نهفته
قدمت و منزلتِ او، جای پای اولیا بود
توی این عالمِ خاکی، هر کجا یه ماجرا بود
خاکِ این خِطه شهودِ همه ی رنج و بلا بود
کی کجا قصه شنیده که چنین سینه بنالد
شرحِ این قصه یکایک همه اش عشق و صفا بود
که رسید قافله ی نور به همین وادیِ غربت
گفت حسین اینجا همونه ز ازل وعده ی ما بود
مشتِ خاکش بگرفت و به سرِ دیده نهادش
بوی آن تربتِ خونین به مشامش آشنا بود
بعدِ آن چهره ی خورشید به زمین سجده فتاد و
چونکه آن حنجرِ خونین تشنه ی آبِ بقا بود
یه زمینِ کربلا بود، تویِ دشتِ نینوا بود
مقتلِ مسافرینِ مکه و کوهِ منا بود
اگه بر تارُکِ نامش سندِ حسین نوشتند
چون حسین شهره ی نامش قهرمانِ کربلا بود
آسمون غرقِ نگاه بود، تو زمین شامِ عزا بود
یه طرف داغِ وداع وُ، یه طرف سوزِ دعا بود
یه طرف شطِ فرات و یه طرف لشکرِ دشمن
یه علمدار رشید و ساقیِ دشتِ بلا بود
یه طرف دیوِ پلید و فتنه وُ حیله ی شیطان
یه طرف وادیِ عرفان خیمه ی آلِ عبا بود
نامِ سردارِ سپاهِ قهرمانِ قهرمانان
آن ابالفضلِ رشید و ساقیِ دشتِ بلا بود
شهره ی نامِ قشنگش که بوَد بابِ حوائج
زاده ی امٌ بنین و پسرِ شیرِ خدا بود!
#هستی_محرابی
4_5870668046737081940.mp3
2.8M
غلامرضا سازگار
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ذریه زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زن ها نزنید
به زنان سنگ اگر بر سر بازار زنید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در بین شما استادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید
گر به دیدار سر پاک حسین آمده اید
این قَدَر دست به هنگام تماشا نزنید
بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دلِ سوخته ما نزنید
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_6021670472570113600.mp3
4.45M
#نوحه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
ای کوهِ ، صبر و دین
ای ماهِ ، بی قرین
( دارم بر لب ذکرِ
یا زینُ العابدین ) 2
#ملودی_دوم
دارم داغ ، تو در سینه
( رفته دل سو یِ مدینه ) 2
( واویلتا واویلتا ... ) تکرار
#بند_دوم
فدایِ چشم تو
دریایِ چشم تو
( میگریم هر لحظه
برایِ چشم تو ) 2
#ملودی_دوم
اشکت جاری ، با هر نوا
( با یاد دا غِ کربلا ) 2
( واویلتا واویلتا ... ) تکرار
#بند_سوم
( یاد کر بُ بلا ،
آتش و خیمه ها ) 2
میگریم هر لحظه
برای چشم تو
#ملودی_دوم
یاد خیمه ، یاد غارت
کوفه و شام اسارت
( واویلتا واویلتا ... ) تکرار
مسموم وا اماما
شهید وا اماما 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_زینب
#اسارت
آفتابا هلال ماه شدی
کاروان را چراغ راه شدی
بر سرم سایهء سرت افتاد
ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد
بر سر نی سر تو آیت نور
نِی شجر، من کلیم محمل طور
چشمهای تو محملم را برد
صوت قرآن تو دلم را برد
مصحف سرخ هیفده آیه
سر نی کرده بر سرم سایه
من شدم سایه بان پیکر تو
حال شد سایه بان من سر تو
کاش یک دم به خاطر دل من
خم شود نیزه در مقابل من
تا بگیرم ز نوک نی به برت
بزنم بوسه ها به زخم سرت
نیزه از خون حنجرت خجل است
نیزه دارت چقدر سنگدل است
نی که خم می شود مقابل من
او شود دورتر ز محمل من
کاش سنگی که خورده بر سر تو
خصم می زد به فرق خواهر تو
کس ندیده کنار یکدیگر
آفتاب و غبار و خاکستر
یاد روزی که مادرت زهرا
همچو جان در بغل گرفت مرا
شانه زد حلقه حلقه مویم را
غرق گلبوسه کرد رویم را
گفت: زینب تو نور عین منی
که شبیه من و حسین منی
گردش آفتاب و مه تا بود
این شباهت همیشه در ما بود
حال ای جان و دل ز من برده
این شباهت چرا به هم خورده؟
موی زینب سفید و موی تو سرخ
روی زینب کبود و روی تو سرخ
صورت من ز آفتاب، کبود
صورت تو ز سنگ، خون آلود
در دو چشمم نگاه خستهء توست
عکس پیشانی شکستهء توست
یا بیا خون ز صورتت شویم
یا تو خون پاک کن ز گیسویم
کاش می شد که جامه چاک کنم
خون ز پیشانی تو پاک کنم
کاش پیش از بریدن سر تو
می بریدند سر ز خواهر تو
تیر تا از کمان شتافته بود
کاش قلب مرا شکافته بود
نیزه بر صورت تو چنگ زده
کی به پیشانی تو سنگ زده؟
از سر تو شکسته تر، کمرم
از گلوی تو پاره تر، جگرم
آسمان بر سرم خراب شده
گرد ره بر رخم حجاب شده
یوسف فاطمه! عزیز دلم
از تو و دختران تو خجلم...
استاد حاج غلامرضا سازگار🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش