eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
2 عکس
8 ویدیو
1 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیناً حَتَّى تُسکِنَهُ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا هرچه خوبیست، تو داری و به آن محتاجم آنچه داری ز معارف،‌ به همان محتاجم تو اباصالحی و من پسر این پدرم عمل صالحم افزون، که به آن محتاجم *آقای من! پسر فاطمه!...* به سلامی دل خود را به سحر خوش کردم به علیکِ تو به هنگام اذان محتاجم یابن الحسن ... چشم بر داری از این بنده ز پا می افتد به نظر های تو پیدا و نهان محتاجم من به دربار تو خدمت نکنم می میرم به غلامی تو تا عمر جهان محتاجم میروی پای پیاده به حرم آقا جان اربعین کرببلا، سینه زنان محتاجم ... خوش به حال اونایی که الان کربلان، خوش به حال اونایی که با پای پیاده رسیدن کربلا، خوش به حال اونا که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه رو پیاده رفتن کربلا... خواستم این اربعین را کربلا باشم،نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم،نشد رفقا ما جا موندیم، اونایی که باید اربعین برن کربلا رفتن، امشب به حال خودمون گریه کنیم... شب اربعین رسید، همه رفقامون رفتند کربلا دوباره ما جا موندیم... بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا حالا ما هم از همین راه دور با پای دلمون هم نوا با زائرین اربعین، کنار قدم های جابر بریم کربلا... کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم فداییِ زینب، پر از شور و عشقیم اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم لبیک یابن الزهرا...یابن الزهرا... جابر بن عبدالله انصاری با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد صدا زد: یاحسین! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب خودش رو داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته.. جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارن میان کربلا.جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد. دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیت ِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره، بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن. یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبرت کجاست مادر؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم... دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم. اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم... این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!...*
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 💠💠 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیناً حَتَّى تُسکِنَهُ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا هرچه خوبیست، تو داری و به آن محتاجم آنچه داری ز معارف،‌ به همان محتاجم تو اباصالحی و من پسر این پدرم عمل صالحم افزون، که به آن محتاجم *آقای من! پسر فاطمه!...* به سلامی دل خود را به سحر خوش کردم به علیکِ تو به هنگام اذان محتاجم یابن الحسن ... چشم بر داری از این بنده ز پا می افتد به نظر های تو پیدا و نهان محتاجم من به دربار تو خدمت نکنم می میرم به غلامی تو تا عمر جهان محتاجم میروی پای پیاده به حرم آقا جان اربعین کرببلا، سینه زنان محتاجم ... خوش به حال اونایی که الان کربلان، خوش به حال اونایی که با پای پیاده رسیدن کربلا، خوش به حال اونا که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه رو پیاده رفتن کربلا... خواستم این اربعین را کربلا باشم،نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم،نشد رفقا ما جا موندیم، اونایی که باید اربعین برن کربلا رفتن، امشب به حال خودمون گریه کنیم... شب اربعین رسید، همه رفقامون رفتند کربلا دوباره ما جا موندیم... بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا حالا ما هم از همین راه دور با پای دلمون هم نوا با زائرین اربعین، کنار قدم های جابر بریم کربلا... کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم فداییِ زینب، پر از شور و عشقیم اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم لبیک یابن الزهرا...یابن الزهرا... جابر بن عبدالله انصاری با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد صدا زد: یاحسین! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب خودش رو داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته.. جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارن میان کربلا.جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد. دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیت ِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره، بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن. یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبرت کجاست مادر؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم... دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم. اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم... این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!...* ادامه⏬⏬⏬⏬
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 💠💠 صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَات... شب اربعین، شب زیارتی ابی عبدالله، دلا بره کربلا، فرمودند: اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین، سه مرتبه بگین: صَلَّ الله علیک یا اباعبدالله ... اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور...السلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب... نگاهِ گریه داری داشت زینب چه گامِ استواری داشت زینب دلِ با اقتداری داشت زینب ببین چه اعتباری داشت زینب اگر چه غصه دارد آه دارد به پایش خستگیِ راه دارد *پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری،به پاهات فشار میاد، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند، پذیرایی کنند، مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، حالا تصور کن آدم بزرگ،جوان،نیرومند، این طور تحلیل میره،اما دلا بسوزه برا بچه های حسین، نمیگذاشتن پا به پای بزرگترها راه برن،زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن، این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم براتون، کسی نبود این بچه هارو تحویل بگیره، کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره، ای حسین.... رسیدم کربلا ای داد ای داد حسین سر جدا، ای داد ای داد چهل روز است گریانم حسین جان چو مویِ تو پریشانم حسین جان *این چهل روز برا زینب چهل سال گذشت، میخوام روضه بخونم برات، چهل روز نذاشتن زینب یه دل سیر گریه کنه، داداش زینبت رو نگاه کن ببین پیر شدم* چهل روز است می خوانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان همین جا شیرخواره گریه می کرد ربابِ بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشکِ پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده، پیر کرده ... همین جا دورِ اکبر را گرفتند زِ ما شبه پیمبر را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند همین جا بود که سقایِ ما رفت به سمتِ علقمه دریای ما رفت پناهِ عصمتِ کبرای ما رفت پی او گوشواره هایِ ما رفت ... همین جا بود که دل ها گرفتو کسی رویِ تن تو جا گرفتو سرت را یک کمی بالا گرفتو و از پشتِ سرت سر را گرفتو همین که بر گلویت خنجر آمد صدایِ نالۀ زهرا در آمد .... همین جا بود اَلِف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سّم مرکب چال کردند *عزیز دلم ، یادم نمیره همین جا بود اومدم شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو از روی بدنت کنار زدم، نازنین بدنت رو دیدم، پاره پاره، غرق به خون، صدا زدم : آیا تو برادر منی !؟ ... حسین من! * بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دستِ ساربان شد طلایِ من نصیب کوفیان شد همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید ز جا برخیز غم خواری کن عباس دوباره خیمه را یاری کن عباس برای عزتم کاری کن عباس علم بردار علم داری کن عباس سکینه می کند زاری ابالفضل چه قبر کوچکی داری ابالفضل وقتي همه دورِ قبر آقامون امام حسين نشسته بودن، گريه هاشون رو كردن، يه وقت ديدن بي بي سكينه با يه كاسه ي آب اومد، به امام سجاد گفت: داداش! قبرِ عمو جانم عباس كجاست؟ همه بلند شدن، اولين دسته ي عزاداري راه افتاد"یاعباس! جیبِ المای لِسکینه" عباس! پاشو برا سكينه آب بيار... تويِ نخلستون ها دارن ميرن، يه وقت رسيدن به يه قبرِ كوچيك...امام سجاد فرمود: اينجا قبرِ عموجانم عباسِ، همه با تعجب نگاه كردن...* حكايت ميكند اين قبرِ كوچك كه مردي را خجالت آب كرده *سكينه شروع كرد روضه خوندن...عمو جان! جات خالي بود، مجلسِ شراب بردن مارو، جات خالي بود با انگشت مارو به هم نشون ميدادن...* خبر داري سَرِ بازار رفتم ميانِ مجلسِ اغيار رفتم  به آبروی اباالفضل به دستاي قلم شده اباالفضل، این دو دستت رو بیار بالا، زن و مرد حاجت دارید، کاردارید، مریض دارید، فرج امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری، عاقبت به خیری جَوونا، حفظ نظام و کشورمون از بلایا همه با مادرش اُم البنین ناله بزنید: یا اباالفضل... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ" تویِ این بی کسیام، تنهاییام یه نفر هست که برام همه کَسه کاری به هیچکی ندارم بخدا یه امام رضا دارم برام بسه .. غیرِ ذکرِ یا امام رضا که من دیگه ذکری رو بلد نیستم آقام نکنه یه وقت جوابمُ ندی دیگه اینقَدام که بد نیستم آقام هرجا از دست خودم خسته شدم آرومم کرده صفایِ حرمت دوباره دلم برات پر میزنه قربونِ کبوترایِ حرمت .. کربلا و مکه و بهشتِ من یه گوشه از حرم امام رضاست اگه نوکرِ حسینِ فاطمه ام به خدا از کرم امام رضاست *امام رضا‌ علیه السلام فرمودند:"یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ اَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ اَوْ کَثِیراً"... امام رضا فرمود: اگر برا امام‌ حسین‌گریه کنی، اشکت رو صورتت جاری بشه خدای متعال همه‌ی گناهانت رو پاک می‌کنه، کوچک و بزرگ، کم و زیاد همه رو میبخشه... بعد دوباره امام رضا فرمودند:" یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن... یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن... ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا یه نفر دیگه هم ذبح شد، اونم علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن" فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"... یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند *امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غریبم حسین روی خاک ها جون بدم...* يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت حسينم را به قصد كُشت ميزد ای حسین!... یا امام رضا! شما فرمودید: جد شمارو ذبح کردند و شهید کردن، اما آقاجان! ما دیدیم توی ذبح کردن اول قربانی رو، رو به قبله میکنن ذبحش میکنن، آبش میدن ذبحش میکنن، جلوی بچه هاش ذبحش نمیکنن، با خنجر یا کارد تیز سر رو جدا میکنن تا زود جون بده، از جلو زیر گلو ذبح میکنن... اما یا امام رضا جد شمارو کربلا تشنه بین دو نهر آب جلو چشم زن و بچه هاش با خنجر کُند با دوازه ضربه از قفا سر بریدن... آقا امام سجاد می فرمودند" أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" يعني من فرزندِ اون آقايي هستم كه با قتلِ صبر كشتنش، يعني بابام رو يواش يواش كشتن، يعني نيزه دار با نيزه ميزنه، شمشير دار با شمشير ميزد، اونايي كه شمشير و نيزه نداشتن با چوب و عصا و سنگ بابام رو ميزدن...* من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد ای احترام واجبِ زینب دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد دیدم که جای آب لبت نیزه می خورد از آن به بعد آب به لبها حرام شد چند مرتبه ناله بزن: یا حُسین... خدایا! به میوه ی دل امام رضا آقا جواد الائمه علیه السلام فرج امام زمان ما برسان، در ظهورش تعجیل بفرما، مارو جزو یاران و اصحابش قرار بده، مرگ مارو شهادت در رکابش قرار بده، رهبرمان تا ظهورش حفظ بفرما، انقلاب ما به انقلاب امام زمان متصل بگردان، اموات ما، پدر و مادر ما ببخش و بیامرز، مارو حسینی زنده بدار عاشورایی بمیران، خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ السلام علیک یا ابا الحسن یا على بنَ موسى ایها الرضا یا بن رسول اللّه یا حجة اللّهِ عَلى خلقه یا سیدنا و مولینا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک اِلَى اللّه وقدمناک بین یدى حاجاتنا یا وَجیهاً عنداللّه اشفع لنا عِنْدَاللّه اَلا ای آنکه از بالا به مشتاقان نظر داری مرا بیمار خود کردی و از دردم خبر داری طبیب درد های جانِ ما کس نیست الّا تو فقط تو میتوانی درد از این بیمار برداری نه تنها صید خود کردی دل صیاد و آهو را جهان صید نگاهت می‌شود از بس هنر داری *امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم... آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره... اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد... امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها...* فقط یک دانه گندم بهر مرهم از تو می‌خواهم که تو دارالشفایی از دو عالم خوب تر داری نیازم یک نوازش بر سر از دستان گرم توست اگرچه یک جهان بهتر ز من در زیر پر داری ضمانت نامه از دست تو می‌خواهم و می‌دانم برای لیلةُ الدَفنم چراغی زیر سر داری *موسی بن یسّار میگه: با امام رضا از توس رد میشدیم، جنازه ی مؤمنی رو تشییع می‌کردن، تا چشم امام رضا به این جنازه افتاد، از مرکب اومد پایین، آقا جمعیتو کنار زد، بدن این میت رو مثل مادری که بچه رو در آغوش میگیره بغل کرد. عرض کردم آقاجان! مگه این میت رو میشناسین؟ حضرت فرمود: مگه نمیدونی اعمال تک تک شماها به ما اهل بیت عرضه میشه.. آقاجانم شب اول قبر بیشتر از هر کسی به تو دل خوش کردیم.خودت فرمودی هر کی به زیارت من بیاد سه جا به دیدنش میام یکیش شب اول قبرِ... از تب زهر نفس‌گیر، تنت می لرزد همچنان مارگزیده بدنت می لرزد چه کنم ناله ز دل وقت تردد نکشی چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی *قربونت برم آقاجان، امام رضا وقتی میخواست از مدینه بیاد سمت خراسان همه ی بستگانش رو جمع کرد، فرمود: همتون جمع بشید برا من گریه کنید. گفتن آقا پشت سر مسافر گریه خوبیت نداره، فرمود: اون مسافریه که میره و برمی‌گرده، اما من دیگه برنمیگردم... اباصلت خادم آقا میگه حضرت به من فرمود: من از مجلس مأمون بیرون میام اگه دیدی عبا بر سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، منتظر شدم دیدم علی بن موسی بیرون آمد، عبا بر سر کشیده، حرف نزدم پشت آقا حرکت کردم. رنگ در چهره نداری و رُخَت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدَر سرد شده شمس نورانی افلاک، زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی *اباصلت میگه: چند مرتبه امام رضا در راه هی می‌نشست به خودش می‌پیچید، بلند میشد، وارد منزل شد فرمود: اباصلت دیگه کسی رو راه نده، درها رو ببند، دیدم حضرت وارد حجره شد این فرش ها رو جمع کرد، صورت رو خاک حجره گذاشته، مثل مارگزیده به خودش می‌پیچه اباصلت میگه اون لحظه آخر یه وقت دیدم یه آقازاده مه سیمایی وارد حجره شد. اول حواسم پرت بود سوال کردم آقا! شما کی هستی؟ من که همه درهای حجره رو بسته بودم. فرمود اباصلت حواست کجاست؟ اون خدایی که یه لحظه منو از مدینه به توس میاره قادر نیست از در ِ بسته منو وارد کنه؟ فهمیدم جوادالائمه ست. سلام کردم گفتم: آقاجان! خیلی وقته بابات منتظره... رفقا نکته اینجاست، امام رضا علیه السلام تا این لحظه میگن حضرت همش می خوابید تو حجره تو بستر، این سمی که به امام رضا علیه السلام دادن یه سهم مهلکی بود. اما اباصلت میگه: تعجب کردم. تا نگاه امام رضا علیه السلام به جوانش افتاد، تا نگاهش به جوادالائمه علیه السلام افتاد. یه وقت دیدم انگار جون به پاهای امام رضا علیه السلام اومد. از جا بلند شد دوان دوان تا جلو در اومد. تا دست گردن جوادش انداخت افتاد روی زمین... آدم‌هرچقدر حالش بد باشه وقتی نگاش به قد و بالای جَوونش میوفته جون‌ میگیره..من بمیرم برای اون آقایی که نمیدونم‌ جَوانش رو در چه حالی دید.. ابی عبدالله از اسب پیاده شد این چند قدم رو نمی تونست راه بره... یه وقت دیدن هی زمین می خوره...تا رسید بالا سر جَوونش دیدن صورت به صورتش گذاشته هی ناله میزنه: وَلَدی علی! پسرم علی... برا فرج امام زمانت ناله بزن بگو یا حسین! ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا المُرتضی اَلغَریبَ الغُرَباء، اَلمُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ، عَلیه آلاف التَهیة وَ الثَناء وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُه اَلا امامِ غریبان، سلام یا سلطان امیدِ قلب ضعیفان، سلام یا سلطان من و گدایی این در، تو و سخا آقا! نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان منم که نوکرِ کویِ شَهِ خراسانم تویی تو شاه خراسان، سلام یا سلطان *بعد از دوماه چی میخوای از امام رضا؟...* به جان نثاري تان مفتخر شدن زیباست مرا بخوان ز شهیدان، سلام یا سلطان گناهکارم اگر، ای رضا تو را دارم منم ز خیلِ مُحبان، سلام یا سلطان *امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی... امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم...* اگر اجازه دهی یک حرم بیایم باز بگویم از دل و از جان، سلام یا سلطان به صحن صحنِ حریمت طواف باید کرد به ذکرِ نابِ رضا جان، سلام یا سلطان *تابوت اون میت گنهکار رو آوردن توی حرم امام رضا برا طواف، حالا یه پیرمرد نورانی و باطن بین داره این صحنه رومیبینه، بار اول روح اون میت به امام رضا سلام کرد حضرت روش رو ازش برگردوند. سلامو جواب داد اما روش رو ازش برگردوند. پیرمرده گفت: یه بار دیگه دارن طوافت میدن می برنت اگه بخشیده نشدی دوباره برت میگردونن به آتیش و عذابت، گفت چیکار کنم؟ گفت بگو آقا بحق مادرت زهرا سلام الله علیها. میگه تو اون طواف آخر گفتم آقا تو رو بحق مادرت زهرا سلام الله علیها روتو برنگردون. آقا فرمود: چرا کاری می کنی ما ازت رو بر گردونیم، اما آقا به اسم مادرشون حساسه تا اسم مادرشون برده شد ضمانت اون گنهکار رو کرد، یا امام رضا بحق مادرت زهرا امشب یه نگاهی هم به ما بیانداز...* رئوفی و به دلِ آشفتگان نظر داری اَلا امامِ رئوفان، سلام یا سلطان هر آنکه کرب و بلا، اربعین نشد رزقش بگوید از دلِ سوزان، سلام یا سلطان *علی بن مهزیار میگه: به امام جواد علیه السلام گفتم: «فدایت شوم، زیارت باباتون امام رضا علیه السلام برتر است یا زیارت أبی عبدالله الحسین علیه السلام»؟ حضرت فرمود: «زیارت پدرم برتر است؛ زیرا امام حسین علیه السلام را همه مردم زیارت می کنند. اما پدرم را جز خواصّ از شیعیان زیارت نمی کنند..* برای جدِّ غریبت که پِلکِ تو شد زخم شده مُحبِّ تو گریان، سلام یا سلطان *آقا امام رضا می فرمایند:"  أقرَحَ جُفُونَنا" اینقدر ما برا جدمون ابی عبدالله گریه کردیم، چشم هامون زخم شد...* غمِ اسیری زینب، غمِ یتیمان هم تو را نموده پریشان سلام یا سلطان به انتقامِ غریبان دعا کن ای آقا عزیزِ عترت و قرآن، سلام یا سلطان محمود ژولیده *امام رضا میان حجره افتاده دور از اهل عیال غریب و تنها، زهر به نازنین بدنش اصابت کرده، "یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ اَلسَّلِیم" یعنی مثل مارگزیده به خودش میپیچه، از این پهلو به آن پهلو میلرزه...* به هر نگاه که می بست و می گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می کرد *میوه ی دلش اومد خودشو رساند سر بابا رو به دامن گرفت، ودایع امامت رو تحویل گرفت. پدر، رو دامن پسر جان داد، پسر از مدینه تا طوس آمد. اما کربلا چه خبر بود از خیمه تا گودال امام زین العابدین نتونست بیاد، خواهرش زینب کبری سلام الله علیها اومد دید.. الشمر جالسٌ علی صدرک..* بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هَروله زینب دَوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تَبَرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر قیمتی‌ات همین که غائله خوابید ساربان آمد *آنقدر گل آوردن رو نازنین بدن امام رضا ریختن وقتی میخواستن بدن رو بردارن گلها رو عقب زدند بدن رو از زیر گلها بیرون آوردن .اما کربلا، گودی قتلگاه ،عمه ی سادات شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها رو عقب زد سنگها رو از رو بدن برداشت خیره خیره به بدن نازنین برادر نگاه میکرد صدا میزد.. اأنت اخی؟! آیا تو برادر منی ؟! گاهی هم صدا میزد.. یا جَدّاه! هذا حُسَینٌ بِالْعَراءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ... ناله بزن: یاحسین... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَه صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا اَبااَلحَسَن یا علیّ بنَ موسَی أیهَا الرِضــا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا امامَ الرَئوف یا ثامِنِ الحُجَج... يا رب الحسین، بحق الحُسین، اِشف صدر الحسین، بظهور الحجة، يا رب الحجة، بحق الحجة، اشف صدر الحجة، بظهور الحجة باز‌ هم حرفِ فراق است جدایی سخت است شب آخر شده ای کاش بیایی سخت است بند اگر بند تو بود گردن اگر گردن من آری آری که از این بند رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده ام در زده ام وای اگر در به رویِ من نگشایی سخت است پدرِ سینه زنان، بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی سخت است سخت دلتنگِ هوایِ حرم سلطانم دوریِ نوکر از ایوان طلایی سخت است تو بگو جانِ جوادش نظری اندازد هرکجا جز در این خانه گدایی سخت است یابن الحسن .. یابن الحسن... بعد دو ماه عزا، عاشق کربلا پیرهن سیاشو میسپُره دست امام رضا همیشه نوکرش،میاد که آخرش امام رضا دعاش کنه راضی شه مادرش *میگن: امام رضا از خونه مأمون اومد بیرون یه دست به دیوار گرفته بود یه دست رو‌ دلش گذاشته بود .میگن امام رضا تو کوچه هی نفس نفس میزد هی رو خاک می‌نشست بلند میشد، به هر بنشستن وبرخاستن میگفت ای مادر... این روزا یه مادر هم سراغ دارم دست رو دلش گرفته بود، این مادر هم هی صدا میزد:آه محسنم ....* خیلی سخته ، جدا شی از این پرچمایِ عزا خیلی سخته ، جدا شی از این هیاتُ روضه ها خیلی سخته ، که از تن درآرم لباسِ سیاه با اینکه این دوماهُ ، تو روضه غصه خوردم شرمنده ام از اینکه ، بینِ روضه نمُردم گرچه لبریز اشکم ، گرچه لبریز دردم شرمنده ام از اینکه ، بیشتر گریه نکردم «جانم حسین ، حسین جان ..» گریه کردم ، دو ماهِ با رأس رویِ نیزه ها گریه کردم، از اوجِ مصیبت تو شام بلا گریه کردم، با بزم شرابُ و رباب ای خدا میبینی این چشایِ غرق ابرِ بهارُو هیچ چیزی پُر نکرده جای این روضه هارو خواهشم اینه تا که ، هستم نوکر بمونم همراهِ خانوادم ، پشتِ این در بمونم «جانم حسین ، حسین جان ..» فردا روزی زنان نوغانی اومدند گفتند: ما چیزی نمیخوایم...گفتند منظورتون چیه؟گفتند:مهریه هامون رو بخشیدیم...چرا ؟! گفتند:فقط اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه ی امام رضا... زنان نوغانی آمدند تشییع جنازه ی امام رضا....گفتند امام رضا خواهر بالاسرش نیست...‌.امام رضا غریبِ...هر کدوم اونقدر گل آوردن برا امام رضا....بارک الله به امام رضا....بارک الله به زنان ایرانی...زنان نوغانی.... اونقدر گل آورده بودن که وقتی امام جواد آمدند این گل ها رو کنار میزدن،بدن امام رضا رو از میان گل ها بردارن....آروم بدن آقا رو تو قبر گذاشت.. جوادالائمه، قشنگ صورت آقا رو روی خاک قرار داد....آروم صورت بابا رو پوشوند.... اما یه آقایی تو کربلا گفت: بنی اسد بیاید بدن ها رو جمع کنید....اومدن گفتن: یا زین العابدین! یه بدنی قابل شناسایی نیست...اینقدر پاره پاره هست....اومد جلو فرمود: این بدن بابام حسینِ....قبری رو کَند زین العابدین....همچین که بدن بابا رو درون بوریا قرار داد، ، آروم درون قبر گذاشت...همه جای عالم صورت بابا رو روی خاک میگذارن اما این آقا رگای بریده ی بابا رو روی خاک گذاشت.... ای حسین.... فرج امام زمان، نابودی آمریکا و اسرائیل، عاقبت به خیری جَوُونا، سلامتی رهبری بازم ناله بزن: یا حسین!... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء، یا أنِیسَ النُّفُوس، أیّها المَدفون بِأرضِ طوس، اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَن عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ علی آبائک الطّیِبینَ الطّاهرین و عَلی اولادِکَ المَعصومین وَ رَحمَةُ الله وَ بَرَکاتُه شب شهادت آقا و ولی نعمتمون امام رضاست، خودت رو تو حرم آقا ببین .. بگو یا امام رضا محرم و صفر هم تموم شد من هنوز کاسه ی گداییم خالیه، من هنوز امامِ زمانم رو ندیدم، من هنوز برات کربلام امضا نشده، من هنوز شهادت نامه ام امضا نشده... امشب هر چی میخوای از این آقا بگیر معلوم نیست تا سال آینده زنده باشیم بگو یا امام رضا بحق میوه ی دلت امام جواد، مارو از این پرچم سیاها و روضه ها جدا نکن، آقاجان مرگ مارو توی همین روضه ها قرار بده، چه زود گذشت، نمی دونم بعدِ دو ماه چه جوری باید از این روضه ها دل بکنم... چه جوری وداع کنم... پیرهن سیاه، خدانگهدارت شالِ عزا، خدانگهدارت امام رضا، خدانگهدارت دلم گرفته... *یا امام رضا قربون خودت، قربون بچه هات، قربون زائرات، قربونِ مهمونات، قربونِ گریه کنات...* اگه که گریه کردم این شبها اجازه داده مادرت زهرا حالا شبا کجا برم آقا؟ من تازه عادت کرده بودم .. غریبیِ تو ما رو عاشق کرد برا تو مادرِ تو هق هق کرد آخه سه ساله تو خرابه ها دق کرد هنوز صدایِ نالۀ زینب میونِ روضه ها میاد هر شب یه شش ماهه تو گهواره تب کرد برات بمیرم... از علقمه میاد صدا زهرا به خاک و خون کشیده شد سقا که تشنه پر کشید لبِ دریا برات بمیرم .. به زیر دست و پا علی اکبر یتیمِ مجتبی زده پرپر میونِ قتلگاه اومد مادر... يا امام رضا! قربونِ غریبیت برم، اومد كه از مدینه بياد بیرون، گفت بذارید با زن و بچه م برم، گفتن: نه نمیشه، حضرت فرمود: اجازه بدید جوادم با من باشه، گفتن: نه. آقا رو از آقازاده ش جدا کردن همچین که اومد حرکت کنه، به خانواده ش فرمود برا من گریه کنید .. گفتن: آقاجان! شما فرمودید پشتِ سر مسافر گریه خوبیت نداره ؟.. فرمود برا مسافری که امیدِ برگشت داشته باشه .. من این بار برم دیگه برنمیگردم ... الهی برات بمیرم ، صدا زد اباصلت اگه اومدم که هیچ اما اگه دیدی عبا به سر کشیدم با من کاری نداشته باش فقط درِ حجره رو باز کن .. اباصلت میگه، دلم شور زد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی میشینه هی بلند میشه .. همچنین که نزدیکتر شد دیدم یه صدایی به گوشم میخوره هی میگه: جیگرم داره میسوزه... گاهی دست رو دیوار میگذاشت میگفت وای مادرم .. همچنین که در حجره رو باز کردم، حضرت وارد حجره شد مثلِ مارگزیده به خودش میپیچید .. به سختی دیدم فرشایِ حجره رو کنار زد سئوال کردم: آقاجان! قربونت برم چرا این کار رو میکنید؟ فرمود: اباصلت من دیگه از دنیا میرم میخوام مثلِ جدم رو خاکا جون بدم .. اباصلت میگه همچین که آقا بی حال شد یه وقت دیدم یه آقایِ زیبا رو آمده، سرِ امام رضا رو به دامن گرفته ... آقا شما کی هستید؟ فرمود اباصلت من جواد اِبن الرضا هستم. آقاجان درِ حجره بسته بود چطور وارد شدی؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد ، قادرست مرا از درِ بسته وارد کنه ... میگه دیدم سرِ امام رضا رو، روی پاهاش گذاشته از گوشۀ چشم امام رضا اشک جاریِ ... دیدن جواد الائمه بابارو توي بغلش گرفته، هی دستش رو توی موهایِ امام رضا میکشید هی میگه: بابایِ قشنگم .. بابایِ مظلومم .. تو غریب بودی بابا ... زخمِ زبون بهت زیاد زدن ... خیلی دلم تنگت شده بودم ... اینجا جواد الائمه سرِ بابا رو بغل گرفت عرضم تمام، یه شب هم تو خرابه .. سر بریده رو آوردن .. یه دختری سرِ بابا رو بغل گرفت ... زیانِ حاله: بابا همیشه تو موهایِ منو درست میکردی .. حالا این بار من موهای تو رو درست می کنم ... بابا هميشه تو سر منو بغل ميكردي اما حالا من سَرِ تو رو بغل گرفتم، بابا اول به من بگو کی رگایِ گردنت رو بریده .. کدوم نانجیبب چوب به لب هات زده ... بابا شنیدم تنور خولی بردنت .. ای حسین... خدایا به نازدانه ی ابی عبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها، به عظمت و غربت، آقامون علی بن موسی الرضا، فرج امام زمان را معجل بفرما... مرگ مارو شهادت در رکابش قرار بده، رهبرمان در سایه لطفش محافظت بفرما، انقلاب ما به انقلابش متصل بگردان، آمریکا و اسرائیل نابود بگردان... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غَرِيبَ الْغُرَبَاء  سلام بر اون آقایی که در غربت به شهادت رسید.  السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْمَوت... سلام بر اون آقایی که وقت رفتن از مدینه اهلبیتش و جمع کرد، فرمود پشت سر من گریه کنید. عرض کردند: آقا گریه پشت سر مسافر میمنت نداره، فرمود: آری، برای مسافری که امید برگشت داشته باشد. این دیگر آخرین دیدار من با اهل و عیالمِ. اینا دیگه منو نمی بینند... میخوای با امام رضا گریه کنی بسم الله، دیگه سفره‌ی محرم و صفر رو جمع کردن، خود امام رضا فرمودن اگه خواستید برا هر چیزی گریه کنید برا جد ما حسین گریه کنید... توی اخبار آوُردن: امام رضا باهمه یکی یکی خداحافظی کرد، اما این خداحافظی حال یه خواهر رو از همه بیشتر بهم ریخته.. هی امام رضا میرفت، هی برمیگشت حضرت معصومه رو‌میدید... چشما پر از اشک‌..یه جمله میخوام بگم، امام رضا که رفتن، دیدن حضرت معصومه سلام الله علیها رفت بالای پشت بام خونه ایستاد هی میدیدم برادرشون امام رضا دارن دور میشن... منم یه خانوم سراغ دارم هرچی حسین دور میشد، هی صدا: میزد "مهلاً مهلا..." یا حضرت معصومه اومدی بالای بلندی قشنگ ببینی رضارو اما دیگه کسی امام رضارو دوره نکرد... زینب اومد بالا بلندی دید دور گودال شلوغه ..نیزه دارمیره‌ جلو برمیگرده شمشیر دار میره جلو برمیگرده، یه عده دامان رو پرسنگ کردن میرن‌جلو برمیگردن، میگن به نیت قربة الی الله بزنید....دیدن یه عده پیرمردا عصا زنون دارن میان یکی یکی عصارو بالا میبرن ... چه خبره ؟بگم همه دادبزنید....* جنجاله، مادرِ تو وسطِ گوداله زیر اسبا بدنت پاماله توی دست دشمنا خلخاله شمشیرِ بدنت، پُر از سنان و تیره نیزه با پهلوی تو‌ درگیره یه نفر میگه ببر که دیره میبُرن رگای حنجرتو میبرن دارن از پشت سرتو میبرن حسین حسین حسین .... میدُزدن دارن از هم، سَرِ تو‌ میدُزدن سرآب آور‌ تو‌ میدزدن ..حسین معجر خواهرتو میدُزدن حسین یابن شبیب عمه ما راه دور رفت میخواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه وپنج سال قدش را کسی ندید یابن شبیب عمۀ ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت .. یا بن شبیب بس که زمین خورد جان نداشت میخواست راه علقمه گیرد توان‌نداشت یابن شبیب مشک‌ گرفتار تیر شد یابن شبیب عمه ما هم اسیر شد گفت تلاش کرد نیفتد ولی زپا افتاد شبیه مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شدکه مسیر عبور خلوت بود کسی ندید که آقای ما کجا افتاد شبیه چادر خاکی عبا شده خاکی به پای خویش نیوفتاد بی هوا افتاد کسی مزاحم جان دادن امام‌نشد به یاد چکمه وگودال کربلا افتاد میان آن همه قاتل یکی جلو آمد به ضرب نیزه او شاه از صدا افتاد کنار گودی گودال مادرش میدید محاسن پسرش دست بی حیا افتاد به اسبها همگی نعل تازه کوبیدن به این دلیل بدن بین بوریا افتاد میان کوچه و بازار بسکه رقصیدن سَرِ بریدۀ آقا زنیزه ها افتاد میون کوچه و بازار کار از کار گذشت زینب از میونِ انظار گذشت از سر کوچه و بازار گذشت مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوغان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم بدن عزیزِ زهرا حسین رو گُل باران کردن؟ نه! بی بی زینب سلام الله علیها اومد تو گودال، متحیر، به جای گُل، نیزه شکسته ها رو کنار زد، شمشیرها رو کنار زد، یهو دید رو یه بدنی خیلی سنگ ریخته، پشت و روی بدن معلوم‌نیست، از نای بریده ای هی ندا میاد" اِلَیَّ اُخَیَّ" زینبم بیا، خواهرم بیا... فرج امام زمان، سلامتی رهبری، شفای همه ی مریضا، برآورده شدن همه ی حاجات، نابودی آمریکا و اسرائیل بلند ناله بزن: حسین..* ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اللهم صل علی فاطمة وأبیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ماأحاط به علمک اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ وَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سُكَينه یا بِنْتَ وَلِي اللهِ يا بِنْتَ الحسين الشهيد وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ببر به سمت غم نگاه محزون را ببین پُر از ماتم سکینه خاتون را نوای آن بانو به نینوا رفته به همره بابا به کربلا رفته *بی بی سکینه سلام الله علیها آرامش دل باباش ابی عبدالله بود ، لذا توی اون آخرین وداعِ روز عاشورا، وقتی این دختر گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم.... این جمله ی آخر میدونید یعنی چی؟یعنی اینکه سکینه ی من تا لحظه ی آخر مقابل من گریه نکن، دیگه نگفت بعد من گریه نکن، یعنی بعد من هر چی خواستی گریه کن؛ دیگه من نیستم جیگرم آتیش بگیره، دیگه بابا رو ندید تا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته...* نوای آن بانو به نینوا رفته به همره بابا به کربلا رفته به کربلا دیده غم فراوان را به قتلگه دیده گلوی عطشان را چه شعله ها دارد دل غم افروزش به دل زند آتش وداع جانسوزش به قتلگه آری چو مشعل آمد او به همره زینب به مقتل آمد او کنار تن آمد سری نداشت آن تن که شد دل زارش لبالب از شیون بگقت با زاری ، به چشم تر بابا چه کس ز جسم تو بریده سر بابا چه کس مرا بابا چنین یتیمم کرد چنین گرفتارِ هراس و بیمم کرد بابا رو از اسب آوُرد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من داییِ تو هستم، من سایه ی سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم... اما بابا الان داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. گفت: بابا یه صحنه ای دیدم سؤالي برام پیش اومد، من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو ببوسن. عمه ام چرا زیر گلوت رو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. با هم گریه کردن. بغلش کرد، نوازشش کرد آرومش کرد. آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی میخوام، اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودش رو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیوفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله: سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فَجَرّوها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا اونجا اینقدر با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... برای فرج تمام زمانت، سلامتی رهبری، شفای همه ی مریضا، عاقبت به خیری جَوُونا، ناله بزن: حسین... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
‍ نوحه شهادت امام عسکری (ع) شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) سبک :کربلا منتظر ماست -------------------------- روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) --------------------------- دل هر شیعه رود تا حرم نور خدا بازشد وقت عزای حسن سامرا شده مسموم اباالمهدی امام عسکری سامرا گشته به پا کرب و بلای دگری -------------------------------- روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) -------------------------------- باز شد محشر کبری دگر در عالم دل ما رفت ز داغ پدرت در ماتم هم نوا با علی و فاطمه ما گریانیم یا حسن روی لبان زمزمه ما گریانیم ---------------------------- روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) ------------------------------ هشتم ماه ربیع ماتم عظما شده پا پدر ختم امامت شده مسموم ز جفا بر رخ مهدی زهراست غم ماتم او دیده چون ابر بهاری نم نمِ ماتم او ------------------------ روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) ------------------------- از گلستان علی شاخه گلی پر پر شد حجة ابن الحسن ازداغ پدربی پر شد سامرا غرق عزای پسر شیرخداست روضه خوان فاطمه بر نور هداست ------------------------- روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) ------------------------- سامرا کرب وبلا،مهدی زهرادل خون دل ما از غم این ماتم عظما محزون ساقی از لطف و عنایات کریمان کرم است امشبی مهدی زهرا روضه خوان حرم است ----------------------------- روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2) ------------------------------ شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9