#اشعار_محرم
#شب_چهارم
اگر بر آستان خوانی مرا؛ خاک دَرَت گردم
و گر از در برانی؛ خاک پای لشکرت کردم
به درگاهت غبارآسا نشستم؛ بر نمی خیزم
و گر بفشانی ام چون گَرد بر گِرد سرت گردم
علی شیر خدا، باب تو، شیر خود به قاتل داد
تو ای دلبندِ او مپسند نومید از درت گردم
دل و جانم ز تاب شرم همچون شمع می سوزد
بده پروانه تا پروانه وش؛ خاکسترت گردم
ببین از کرده ی خود سر به زیرم؛ سربلندم کن
مرا رخصت بده تا پیشمرگِ اکبرت گردم
اگر باشد به دستم اختیاری بعد سر دادن
سرم گیرم به دست و باز بر گِرد سرت گردم
به صد تعظیم نام فاطمه آرم به لب یعنی
که خواهم رستگار از فیض نام مادرت گردم
#استاد_علی_انسانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_دوم_محرم
#مسمط_مربع
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست
بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست
اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست
اگر زخمیِ صد خارِ مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من
حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من
تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست
بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزند
تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزند
چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست
میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی
به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردنِ زینب ببند و کو به کو گردان
همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد
ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم
من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم
فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست
چه خوشبخت ست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد
چه خوشبخت ست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد
دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست
به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست
صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست
#علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان
#کانال_نوای_ذاکرین👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه_نوای_ذاکرین👇
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_ششم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
پا میکشم برخاک آخر نا ندارم..
باید که برخیزم توانش را دارم
یک یک تمام دنده هایم را شکستند
آنقدر تا خوردم که دیگر جا ندارم
روی تن من دو قبیله جنگ کردند
پس حق بده دستی ندارم پا ندارم
نام حسن را بردم و هی سنگ خوردم
یک صورت سالم اگر حالا ندارم
ناله زدم اما دهانم را گرفتند
هم صحبتی جز سم مرکبها ندارم
هرقدر که میشد برایت قد کشیدم
تا که نگویی خوش قد و بالا ندارم
میخواستم دیگر به تو بابا بگویم
میخواستم لب وا کنم اما ندارم!
قاسم که بودم حال قسمت قسمتم من..
واضح تر ازاین که شدم معنا ندارم
مثل قباله پاره پاره هستم اما
یک بوسه بررویم بزن امضا ندارم
دیگر جوانان بنی هاشم نداری
ای بی کس من اکبر و قاسم نداری
#سید_پوریا_هاشمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
خاک بودیم و زر شدیم همه
بعد از آن معتبر شدیم همه
گریه کردیم و نخلمان بَر داد
خشک بودیم و تر شدیم همه
به سگ کهف اقتدا کردیم
مقتدای بشر شدیم همه
زاهد از هر نظر شدن بس بود
عاشق از هر نظر شدیم همه
از دلی که شکسته باده زدیم
مَثَل کوزه گر شدیم همه
خبر یار را کسی نرساند
عطرش آمد خبر شدیم همه
حسرت ما به شک مبدل شد
"کاش" بودیم، "اگر" شدیم همه
نیمه شب خاک پای یار شدیم
سحرش تاج سر شدیم همه
پر ما زیر پای دلبر بود
حکم داد و "بِپَر" شدیم همه
کارفرمای ما حسین شد و..
تا ابد کارگر شدیم همه
صوت "حی علی الحسین" رسید
راهی این سفر شدیم همه
خواب دیدم که فاطمه آمد..
دور بانو سپر شدیم همه..
ناله زد یا بنی غوغا شد
ناله زد خونجگر شدیم همه..
#سید_پوریا_هاشمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
[﷽][﷽][﷽][﷽][﷽]
عطری که از حوالی پرچم وزیده است
ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن این حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه وا کنید محرم رسیده است
دست ازل دو چشم مرا وقف گریه کرد
اصلاً مرا برای همین آفریده است
آقا ببین برای عزای تو مادرم
پیراهن سیاه برایم خریده است
نورش نمی دهند و بهشتش نمی برند
چشمی که روضه های شما را ندیده است
هر چند صد پیاله تو را گریه کرده اند
اما هزار قطره ی اشک نچیده است
#علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
[﷽][﷽][﷽][﷽][﷽]
بال فرشته که خاک پای حسین است
فرش حسینیۀ عزای حسین است
فاطمه دنبالش هست صبح قیامت
هر که به دنبال دسته های حسین است
شعر من و تو که افتخار ندارد
تا که خدا مرثیه سرای حسین است
رحمت زهرا برای این که ببارد
منتظر گریه ای برای حسین است
در دل مردم چه هست کار نداریم
در دل ما که برو بیای حسین است
دست به سمت کسی دراز نکردیم
هر دو جهان دست ما گدای حسین است
گندم شهر حسین روزی ما شد
باز سر سفره ها غذای حسین است
قیمت اشکِ برای خون خدا هست
دست همان کس که خون بهای حسین است
پرچم کربلا همیشه بلند است
حافظ پرچم اگر خدای حسین است
هر چه که ما خواستیم فاطمه داده
آن چه فقط مانده کربلای حسین است
#علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#شب_اول_محرم
#اشعار_محرم
#حماسی
#غزل
یقین دارد یقین دارد یقین دارد یقین دارد
کسی که بر سر خود سایهی اُمالبنین دارد
بیاندازید ساحرها طناب خود که پیرِ ما
عصای حضرت موسیٰ میان آستین دارد
هنوز از قدرت ایران همین مقدار میدانند
هزاران نقطهزن دارد هزاران نقطه چین دارد
شما آنقدر کوچک، خُرد، ناچیز و حقیر و پست
که این مردِ خدا در دستهایش ذرهبین دارد
سپاه و ارتش آری، تیغههای ذوالفقارِ ماست
خوشا بر خاک پاکی که هم آن دارد هم این دارد
سلامیها حجازیها رشید و باقریها را
هزاران در هزاران پهنهی ایران زمین دارد
حسین اینجاست عاشوراست اینک کربلا و ما
که اینجا خیمهای با وسعت این سرزمین دارد
اگر خاموش سازد خیمه را خالی نمیگردد
که آن هفتاد تن هشتاد ملیون جانشین دارد
نه سجیل و نه خیبر نه شهاب و فاتح و فتاح
سلاح ماست این ماهی که داغی آتشین دارد
به سیم خاردارِ نَفس پا بگذار، خود بگذر
که نفْس افزونتر از این جنگها میدان مین دارد
به روی گنبد آنها به خط شعله حک کردیم
که ایران گنبد زرد امیرالمومنین دارد
دمِ هَیهات مِنّا الذلّة میآید به گوش ما
هنوز از حنجری که نیمهجانی واپسین دارد
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
وقت عشاء شد هیچکس دور و برش نیست
با او کسی جز سایهی پشت سرش نیست
یک یک در هرخانه و همسایه هم رفت
خاموش شد تا روشنایی سایه هم رفت
هرکس که در وا کرد، سردی کرد با او
در قحطِ مردان، طوعه مردی کرد با او
تنها که ماند از شانههایش بال کندند
در کوچههای کوفه هم گودال کندند
کمکم زِ پا از ضربههای تیر اُفتاد
این مرد با نامردی آخر گیر افتاد
وقت وصیتها چه بیجان بود این مرد
نامردها در کوفه مهمان بود این مرد
بر خاک من تربت بخواهید از حسینم
جایم حلالیت بخواهید از حسینم
از من گذشت اما به مهمانها نخندید
وقتی زمین اُفتاد دندانها نخندید
از من گذشت اما رها کن نیمهجان را
از پا مکش بر خاکِ کوچه میهمان را
از من گذشت اما به آواره بگریید
جای تبسم پای قناره بگریید
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
کردم وصیت بعد خود با دیدهبانها
دیدید اگر از دور رد کاروانها
پیکی... سفیری یا نسیمی یا کبوتر
با او بگویید از من و زخم زبانها
یا نیزه یا تیغ است یا خورجین و خنجر
اینجا عوض شد کاسبیهای دکانها
آقا از این شرمنده کاری بر نیامد
جایم حلالیت بگیر از قد کمانها
دلواپسم دلشورهام دلتنگ و دلخون
از حرمله از این کمان آن ریسمانها
از دختران از خواهرانت از رُبابت
از خیزرانها خیزرانها خیزرانها
فگر گلوی تُردِ اصغر باش سخت است
این تیرها رد میشوند از استخوانها
دندان من بشکست فهمیدم که اینجا
با چکمه میآیند بر روی دهانها
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اشعار_محرم
وای من خورشید بر خاک بیابان تکیه داد
نیزهای را زد به خاک آقا و بر آن تکیه داد
آب را با ناتوانی گفت زهرا ناله زد
اَینَ مسلم اَینَ هانی گفت زهرا ناله زد
اَینَ مسلم گفت اما او جوابش را نداد
هیچکس از بین لشکر ظرف آبش را نداد
یاد تنهایی مسلم کرد یکباره گریست
اَینَ مسلم گفت و مسلم روی قناره گریست
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#قصیده
ای ترجمان روشن قرآن حسین جان
شان نزول سوره ی انسان حسین جان
شد مقتل تو قبة الاسلام در زمین
سرّ خدا ؛ حقیقت پنهان حسین جان
در بند جاهلیت و در کفر مطلق است
هرکس نیاورد به تو ایمان حسین جان
روز الست با تو خدا را شناختیم
محکم ترین ادلّه و برهان حسین جان
قصد طواف روی تو دارند انبیا
ای صاحب شکوه فراوان حسین جان
از سفره ی کرامت تو رزق می خوریم
روزی رسان عالم امکان حسین جان
جز حق مداری از بشریّت نخواستی
مظلوم با صلابت دوران حسین جان
معمار انقلاب بدهکار لطف تو
ای مقتدای پیر جماران حسین جان
ما با دعای خیر تو نزدیک قلّه ایم
چشم امید ملت ایران حسین جان
ای اسوه ی مقاومت و ایستادگی
الگوی هر مجاهد لبنان حسین جان
از بچه های خویش فقط تربیت کنیم
سربازهای گوش به فرمان حسین جان
لبیک یا حسین شعار قیام ماست
نامت همیشه منشاء طوفان حسین جان
جان بر کفان به شوق لقای تو جان دهند
ذکر شریف جمع شهیدان حسین جان
مانند حاج اصغر زنجانی ات همه
سر می دهیم جان سنه قوربان حسین جان
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است" ؟
خلقی ست در عزای تو حیران حسین جان
عمری به فرش روضه ی تو غبطه می خورد
قالیچه ی جناب سلیمان حسین جان
بدخواه روضه خیر نبیند هرآن که هست
در هر لباس و کسوت و عنوان حسین جان
صاحب عزاست فاطمه و روضه آمدیم
با دعوت خصوصی ایشان حسین جان
"شکر خدا که در دهه ی آخرالزمان "
در خدمت توییم کماکان حسین جان
ما حاضریم گریه مان را در آوری
ما را میان روضه بگریان حسین جان
خولی و شمر و حرمله و اخنس و سنان
زخمت زدند تک تک آنان حسین جان
اصلا بنا نبود که عریان رها شوی
بر روی ریگ های بیابان حسین جان
#علیرضا_خاکساری
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#شب_هفتم_محرم
#اشعار_محرم
#بحرطویل🌹⏬⏬
گرم روز است و تمام خورشید
آفتاب است که میبارد تیغ
نیست آبی که لبی تَر گردد
نیست اشکی که زند حلقه به چشمی بی جان
گوشهیِ خیمهای از بی تابی
مادری میخواند
نغمهیِ لالایی
شاید اینگونه بخوابد طفلش
ولی اینبار چه آرام و ضعیف
تشنگی جوهرهیِ لالایی او را بُرده
تا که هُرمِ نفسش
میخورَد بر رُخِ کودک آرام
چهرهی سوختهاش میسوزد
مادری چشم به راه
گونههایش زخم است
رَدِ سرخی است که از ناخنِ طفلش مانده
هردو باهم تشنه
هردو باهم بی تاب
هردو دل داده به آوازِ پدر
تا کلامی گوید
ساقی از راه رسید
باز هم مَشکِ پُر آب
چقدر طولانی است
انتظارِ رُخِ تاول زدهای
نَفَسِ سوختهای
کمی آنسوتر از او
زیرِ یک خیمهی تفدیده و خشک
کودکانی جَمعند
همگی دلواپس
چشم دارند به دلگرمیِ یاسی کوچک
دختری پوشیده
زیرِ یک چادرِ سبز
نازدانه که چنین میگوید
دلتان قرص
خیالِ همگی راحت باد
به خودم گفته که برمیگردم
قول داده به حرم میآید
دلتان قرص که دریا با اوست
ولی انگار در این لحظه شنیدند کسی میآید
کسی از دور به سمت خیمه
او عمو نه خود باباست ولی وای چرا اینگونه
قامتش خَم شده است
دست دارد به کمر
دست دیگر به عمودی که پناهِ حرم است
میکِشد خیمهیِ عباس زمین میاُفتد
بُهت در جمعِ حرم میپیچد
بغضها میشکند
نالهای میآید
گوشها را دگر از قبل سبکتر بکنید
عمه در حلقهی ماتم زدهی دخترکان
گرهای بر گرهی معجر آنان میزد
گوئیا سوخت و خاکستر شد خیمهی مادر طفل
تازه میخواست زبان باز کند
تازه میخواست که بابا گوید
غرق در حال پریشانیِ خود بود که دید
پدرش میگوید
کودکم را آرید (اصغرم را بدهید)
تا که سیرابِ دو کف آبِ گوارا گردد
طفل را بابا بُرد
بازهم در دلِ او نورِ اُمیدی پر زد
خواست تشویش بیاید به سراغش اما غم به خود راه نداد
گفت اینبار علی سیراب است
بازهم چشم به راه به درِ خیمهی خود
کُند تَر میگذرد ثانیهها که سیاهیِ کسی پیدا شد
چشمهایی که زِ فرطِ عطش تار شده خیره نمود
زیرِ لب با خود گفت :
پس علی کو؟
چه شده؟
بچهام با او نیست
دید باباست ولی چهرهی او خونین است
گوشههایی زِ عبایش خونرَنگ
میرود پشتِ خیام
سر به زیر است چرا
خواست حرفی بزند بُهت وجودش را برد
نفسش بند آمد
بعد بغضی سوزان رفت دنبال حسین
چشمهای تارش
دید در پشت حرم
گودی قبری را کوچک اما کم عمق
دستِ بابا خاکی دید در سینهی آن
کودکش خوابیده
خندهای بر لب اوست
چشمهایش باز است
زلفهایش خونین
بِینِ قنداقهی سرخ
مثلِ یک کابوس است
سرش انگار به مویی بند است
از گلویش خبری نیست ولی
خبری نیست از آن حلق سفید
گوئیا حنجرهاش
تارهای صوتی
همگی سوختهاند
خبری نیست از آن حَلق سفید
جایِ آن
تیغهیِ یک تیرِ مهیب از سه طرف بیرون است
طولِ آن بیشتر از قدِ علی
حجم آن بیشتر از حجمِ سرش
گوش تا گوش نمانده چیزی
حرمله میخندد
زانوانش خم شد
چشمهای پدر از شرم زمین مینگرد
دستِ خود بُرد به سمتِ لحد و چید بر آن
پنجه بر خاک زد و رویِ مزارش پاشید
مُشت خاکی به سرش
بعد آهی جانکاه
اثر از قبر نبود
حال زینب ماند و مادری خاک آلود
پیرمردی تشنه
چهکند با این مرد
به کدامین برسد
ساعتی تلخ گذشت
در غروبِ سرخی
که حرم شعلهور از دستِ غارت شده است
خیمه آتش شده است
دختران میسوزند
همهی هستیشان
مثلِ گهواره به غارت رفته
چشمِ مجروح رباب
دید در پشتِ خیام
از همانجا که نشانش کرده
در همان نقطه که خاکش کرده
گودیِ قبری هست
گودیِ کوچکی اما
خبر از کودک معصومش نیست
سر خود را چرخاند
طرفِ طبل زنان
طرف هلهله ها
نیزه دارانی دید
به سرِ نیزهی افراشتهی خونین قطور
اصغر خود را دید که به او می نگرد
حرمله میخندد......
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝