eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
32 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، آن‌قدر بر سيدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد تا بینایی‌اش را از دست داد... در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند: 📋 بُكِيَ الحُسَينُ عليه‌السلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه‌السلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها ▪️بر امام حسين "عليه‌السلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليه‌السلام مرثيه‌ثرایی می‌کرد و مى‌گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. 📋 فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها ▪️مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مى‌آمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى داد. 📚الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰. ✍ عمری به پای چشم تر خود گریستم هر شب ز داغ یک پسر خود گریستم بر خاکهای گرم بقیع روضه خوان شدم تنها ، ز شام تا سحر خود گریستم از فرط گریه خون چکد از پلک های من بر حال زار این جگر خود گریستم تا دوختم نگاه سوی ماه آسمان با یاد چهره‌ی قمر خود گریستم با مشک آب پیش سکینه نشستم و شرمنده مثل گل پسر خود گریستم گفتند : زینبین، شبِ غارت حرم معجر نداشتند سر خود ، گریستم ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸بانویی که در شب عروسی‌اش تا صبح، مشغول پرستاری از امام‌حسن و امام‌حسین‌ علیهماالسلام شد... در نقلی آمده است: شب عروسی حضرت ام‌البنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیه‌السـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند. 🥀 آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیه‌السـلام فرمود: 📋 إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام ▪️من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمی‌کنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام. 📚العباس علیه‌السلام رجل العقيدة والجهاد،ص۳۴ 📚المجالس الشجیة،تاج الدین،ص۱۴۲ ✍ مادرِ عباسم و، عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم، نامِ من امُّ البنینِ خادمه است قطره‌ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته‌ام زوجه‌ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته‌ام هرگز از دامانِ او دستم نمیگردد رها ذرّه‌ای از خاک باشم در حریمِ این سرا سر نَهَم بر آستانش با کمالِ افتخار کز حسن دارد صفا وُ از حسینش اعتبار هر دو سَعدِ اکبرند و بر خلایق برترند سیّدِ عالی مقام و هر دو عالَم سرورند شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول! ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸« وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچه‌شیرم زدند ... در نقل‌ها آمده است: حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیه‌السلام را همراه خود به بقیع می‌برد و در آنجا مرثیه می‌خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می‌شدند؛ آن حضرت در بقیع می‌نشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیه‌السلام روضه می‌خواند: 📋 یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهیرِ النَّقَدِ ▪️ای كسی كه عباس علیه‌السلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله می‌كرد. 📋 وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذی لَبَدٍ ▪️و فرزندان حيدر علیه‌السلام پشت سر او مثل شیرهای یال‌دار حمله می‌کردند. 📋 اُنْبِئْتُ أنَّ ابْنی اُصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یَدٍ ▪️به من خبر داده‌اند بااینکه دست فرزندم عباس علیه‌السلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربه‌ای زدند ؟! 📋 وَیْلی عَلی شِبْلی أ مالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ ▪️آه و واویلا از داغ بچه‌شیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟! 📋 لَو کانَ سَیْفُکَ فی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ احَدٌ ▪️آه ای ابالفضل! من می‌دانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود. 📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴ 📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹ ✍يا اُمّ بنين! حالِ گرفتار نديدی دستانِ قلم، اشك علمدار نديدی بر پيكر بي دستِ علمدارِ رشيدت آشفتگیِ سيد و سالار نديدی مادر! به‌خدا بسكه وفا داشت ابالفضل غوغای مواساتِ سپهدار نديدی گر آب نياورد ، مگو آبرويش رفت خونبارشِ آن ديده و رخسار نديدی يك لشگرِ قَدّار كه بنشست به زانو پا تا سرِ او تير ، چنان خار نديدی شقُّ القمرِ كوفه كه در علقمه رخ داد تكرار رُخِ حيدر كرار نديدی آنقدر ادب داشت كه با سر به زمين خورد سجّادة خون بر قدمِ يار نديدی مادر كه شود اُمّ بنين ، هيچ غمی نيست در عهد و وفای پسرش ، هيچ كمی نيست ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸نوحه‌سرایی های حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد... در نقل‌ها آمده است: 📋 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا ▪️ حضرت ام البنين سلام‌الله‌علیها ، همواره به بقيع مى‌رفت و در آن جا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين مرثيه سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 📋 فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی ▪️مروان بن حکم (والی مدینه) هم از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📚مقاتل الطالبيّين، ص۹۰ 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۰ ✍ خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شَرزِه شیرانِ جگردارِ جوانت بودند گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه‌ی مشک بخوان، روضه‌ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸امّ‌البنین با بچه‌های اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب می‌نشست و گریه می‌کرد... در نقلی آمده است: 🥀 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیه‌السلام رفتم؛ دیدم ام‌البنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛ 🥀 گاهی ناله «واحسيناه» می‌كرد و گاهی گریه‌کنان به آن اطفال نظر کرده و می‌گفت: نمی‌دانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جان‌نثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش رب‌العالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟! 🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای ام‌البنین! هیچ کدام از جان‌نثاران و یاران سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه مانند فرزندت عباس علیه‌السلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد. 📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی) ✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین عباس من فدای علی اکبرت حسین گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین از چار نازنین پسرم یک سپر رسید با کاروان غمزده خواهرت حسین اینجا همه ز گریه من گریه می کنند اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین این گریه ها برای دو دست بریده نیست گریم به دست بسته دو خواهرت حسین تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین عباس آخرین نفسش روی پای تو تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین طبق سفارشم همه جا همره تو بود جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین از خواهرت شنیده‌ام ای شاه بی‌کفن مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین از خواهرت شنیده‌ام غارت شد از تنت پیراهن و عمامه و انگشترت حسین زهرا اگر نبود بگرید برای تو من گریه میکنم عوض مادرت حسین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🩸ای پسر عمو! هیچ‌وقت برای پدر غریبم سخت‌تر از آن ساعتی نبود که بابای تو را کشتند... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که امام سجاد علیه‌السلام همراه با مخدّرات داخل مدینه شدند، خبر به حضرت ام‌البنین علیهاالسلام رسید؛ آن بانوی مکرّمه، پسر حضرت عباس علیه‌السلام را به جاریه‌ای داد تا که او را بر سر راه امام زین العابدین علیه‌السلام نگه دارد تا که آن حضرت، پسر عموی خود را دیده باشد. 🥀 چون که امام سجاد علیه‌السلام از آن گذر عبور کردند، نظر مبارکشان به نور دیدهٔ ابالفضل العباس علیه‌السلام افتاد؛ با دیدن آن کودک، آه سردی از دل پر خون خود کشیده و اشک از چشمان مبارک آن حضرت جاری شد. 🥀 سپس فرمودند: این پسر را به من بدهید! چون که امام علیه‌السلام آن پسر را گرفت، بوسید و به او فرمود: ای نور دیده! هیچ وقت برای پدر غریب و مظلوم من، بدتر از آن وقت نبود که پدر تو کشته شد! و در اینجا بود که امام سجاد علیه‌السلام بسیار گریستند. 📚عین الدموع، حسینی واعظ، ورقه ۱٠۱ (نسخه خطی) ✍ مادر نبودی... گوش کن از این خبرها از داغ عباس تو خَم گشته کمرها واشد به روی من دگر خیل نظرها چادر به سر دارد دویدن دردسرها عباس رفت و آبروی خواهرش رفت دعوا شد و چادر ز روی خواهرش رفت اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت ضرب عمودی آمد و مویش بهم ریخت تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت عباس... نامردی عمود آهنین خورد بی‌دست از بالای مرکب بر زمین خورد دروازه‌ی کوفه قیامت ساختم من بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم روی نیزه‌ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از درد غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه ماند مادر ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
. 🩸امّ‌البنین با بچه‌های اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب می‌نشست و گریه می‌کرد... در نقلی آمده است: 🥀 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیه‌السلام رفتم؛ دیدم ام‌البنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛ 🥀 گاهی ناله «واحسيناه» می‌كرد و گاهی گریه‌کنان به آن اطفال نظر کرده و می‌گفت: نمی‌دانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جان‌نثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش رب‌العالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟! 🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای ام‌البنین! هیچ کدام از جان‌نثاران و یاران سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه مانند فرزندت عباس علیه‌السلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد. 📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی) ✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین عباس من فدای علی اکبرت حسین گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین از چار نازنین پسرم یک سپر رسید با کاروان غمزده خواهرت حسین اینجا همه ز گریه من گریه می کنند اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین این گریه ها برای دو دست بریده نیست گریم به دست بسته دو خواهرت حسین تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین عباس آخرین نفسش روی پای تو تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین طبق سفارشم همه جا همره تو بود جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین از خواهرت شنیده‌ام ای شاه بی‌کفن مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین از خواهرت شنیده‌ام غارت شد از تنت پیراهن و عمامه و انگشترت حسین زهرا اگر نبود بگرید برای تو من گریه میکنم عوض مادرت حسین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸راز ازدواج امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» با امّ‌البنین «علیهاالسلام»... در نقل‌ها آمده است: 🥀 روز عاشورا زهیر بن قین پرچم را عبدالله بن جعفر بن عقیل را گرفت و نزد حضرت عبّاس علیه‌السلام رفت و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین! می‌خواهم حدیثی برایت نقل کنم! 🥀 ای اباالفضل! بدان قبل از آن که پدرت امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه با مادرت امّ‌‌البنین علیهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقیل را خواست؛ و عقیل کسی بود که از انساب عرب،کاملاً آگاهی داشت. 🥀 پس به عقیل فرمود: برادرم!می‌خواهم زنی را برای من خواستگاری کنی که از خاندانی شریف و با حسب و نسب و معروف به شجاعت باشد تا از او فرزندی به دنیا آید که شجاع باشد و بتواند فرزندم حسین علیه‌السلام را در کربلا یاری کند و جانش را فدای او نماید. 🥀 پس زهیر عرض کرد: ای اباالفضل! پدرت تو را برای چنین روزی خواسته بود! پس در دفاع از همسران برادرت و برادرانت کوتاهی نکن. 📋 فَارتَعَدَّ العَبّاسُ علیه‌السلام وَ تَمَطَّی فی رکابِهِ حَتَّی قَطَعَهُ ▪️در این هنگام حضرت عبّاس علیه‌‌السلام با شنيدن اين سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ركاب پاره شد. 🥀 سپس فرمود: اى زهير! آيا با اين سخن مى‌خواهى به من جرأت دهى؟! سوگند به خدا، فداكارى خود را به گونه‌اى ابراز كنم كه هرگز نظيرش را نديده باشی!!! 📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۴ 📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۲۸ 📚کبریت احمر، ص۳۸۶ ✍ بنویسید به دیوان اباعبدالله بنویسید به ایوان اباعبدالله سردر روضه رضوان اباعبدالله که بود سروری از آن اباعبدالله و اباالفضل بود جان اباعبدالله من کیم همسر محبوبه شاه عربم مادر فضل و فداکاری و عشق و ادبم فاطمه نام، ولی ام‌ّبنین شد لقبم همه هستیم من و ابناء من و اُمّ و اَبَم ز کنیزان و غلامان اباعبدالله پسری شیر صفت بهر علی آوردم از همان کودکیش نذر حسینش کردم گفتمش ای که تماشات دوای دردم به فدای تو و آن دست رشیدت گردم نکشی دست ز دامان اباعبدالله اشک میریزم و چشمان ترم می‌سوزد همچنان شمع ز پا تا به سرم می‌سوزد هر زمان آب بنوشم جگرم می‌سوزد هم دلم از غم سقای حرم می.سوزد هم به یاد لب عطشان اباعبدالله گریه‌ام بر غم بی‌دستی آب‌آور نیست گریه‌ام بهر غریبی است کَسَش یاور نیست خواهرش هست ولی هیچ کسی مادر نیست غم بی‌مادری از بی‌کفنی کمتر نیست دل من هست پریشان اباعبدالله گرچه سخت است غم داغ پسر بر مادر داغ عباسِ جوان زد شررم پا تا سر سوزم و سازم و میگویم صد بار دگر چار فرزند من و خلق دو عالم یکسر جانشان باد به قربان اباعبدالله ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🩸کسی که دنبال رزق اشک بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه است، دست به دامن امّ‌البنین علیهاالسلام بشود... 📝 از برخی از روایات و همچنین از برخی از دستورالعمل‌هایی که علماء و بزرگان برای برآورده‌شدن امور مختلف فرموده‌اند، ظاهر می‌شود «دستگیره توسل» بسته به نوع حوائج دارد! 💬 به بیان بهتر چه بسا آن امام و یا آن امامزاده‌ای که در یک مصیبت خاص و یا یک عمل خاص، «سرآمد در نوع خود» بوده، مجرای برآورده‌شدن حاجات در همان نوع نیز می‌‌شود! 📈 به عنوان مثال طبق حکایت ابوالوفای شیرازی(۱)، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: برای «رهایی از دست سلاطین جور» به «امام سجاد علیه‌السلام» متوسل شو! و یا برای «طلب عافیت» به «حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام» متوسل شو! 🔖 چه بسا سرّ این مطلب اینست که از آنجا که امام سجاد علیه‌السلام در سلسله‌های آهنین، اسیر دست سلاطین ظلم و جور بوده، هر کس که اینگونه گرفتار شود، خدای متعال اراده نموده تا به در خانه امام سجاد علیه‌السلام برود! همچنینذاز آنجا که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سالیان سال، در کنج زندان‌ها متحمل بلاهای سخت شده، هر کس که به دنبال عافیت باشد، باید دست به دامان آن حضرت بشود. 👈 حال از آنجا که طبق روایت (۲) حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام آن‌قدر بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه گریه کرد تا که «نابینا» شد! چه بسا هر کس که می‌خواهد رزق بُکاءش بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه زیاد بشود، باید دست‌توسل به دامان آن بانو برآورد تا که شاید قطره‌ای از دریای اشک امّ‌البنین علیهاالسلام نصیب و روزی او هم بشود ان‌شاءالله! 📚(۱)بحارالانوار ج۹۱ ص۳۵. 📚(۲)الأمالي،شجري، ج۱ ص۲۳۰. ✍ قطره‌ای از بَحر اَشکت را به چشم ما بریز ای که از چشم تو جیحون جاری یا امّ‌البنین! ما نفهمیدیم حق روضهٔ ارباب چیست؟! تو به ما آموز رسم زاری یا امّ‌البنین! ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝