1. هر گرفتاری.mp3
10.63M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
#روضه_شب_نهم_محرم
1. هر گرفتاری.mp3
6.5M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سلحشور
هر گرفتاری
سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ
تمام خاندانش را گرفت
خوش بهحالِ سائلی
که سائلِ عباس شد
خوش بهحال آن که از
عباس نانش را گرفت
روزِ محشر ، دستهايش
دستگيري ميكند
دستِ خود را داد ،
دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهي عباس
شرمنده نشد
كربلا ، بدجور از او
امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد ،
آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا
اماننامه ، امانش را گرفت
چشمهايش ، پاسبانهايِ
بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير ،
چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش
وقتِ زمين خوردن ، شكست
بس كه خون رفت از تنش ،
آخر توانش را گرفت
« صارَ کَالْقُنْفُذ »
برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزهاي
حجمِ دهانش را گرفت
قتل او
کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد
جانش را گرفت
از بغل ، تا که سرش را
بر سرِ نیزه زدند
گریههای ناتمامی
خواهرانش را گرفت ...
#روضه_شب_نهم_محرم
قسمت دوم ، گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد
سقای حسین
سید و سالار نیامد ...
آی اباالفضل ، آی اباالفضل ، قربونت بِرم ، آی عَلمدار ، ... بعضی ها میگفتند حضرت آقا سن و سالی ازشون گذشته ، اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته ، آقای رئیسی هست ، نگران آینده نیستیم ، اما حالا چی باید بگیم ، ... توو خیمه های ابی عبدالله ، همه بچه ها دلشون به اباالفضل قُرص بود ، هر بچه ای که تشنه بود ، گریه میکرد ، مادرها دلداری میدادند ، غُصه نخور ، عمو اباالفضلت هست ، میره آب رو میآره ، ... اما ...، امون از آن ساعتی که اهل حرم ، جلو خیمه ها ، چشم انتظارند ، یه دفعه دیدند صف لشکر شکافته شد ، ابی عبدالله با یک دست ، عنان ذوالجناح ، با دست دیگه ، دست به کمر گرفته داره میآد ، فقط خدا میدونه چی گذشت بر ابی عبدالله ، چه جوری میخواد این خبر را به اهل خیمه برسونه ؟ دیدند ابی عبدالل اومد ، مقابل خیمه ها نشست ، کسی جرات نمیکنه بیاد سئوال کنه ، چی شده ؟ یه وقت دیدند یکی از نازدانه ها اومد جلو ، دست انداخت گردن بابا ، یه حرفی زد درِ گوشِ ابی عبدالله ، صدا زد : « یَا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ ؟ » بابا ، عموم چی شد ؟ بابا من دیگه آب نمیخوام ، بگو عموم برگرده ... یه مرتبه دیدند ابی عبدالله ، از جا بلند شد ، اومد عمودِ خیمه ی اباالفضل را کِشید ، یعنی بچه ها ، دیگه این خیمه صاحب نداره ، ... هر جا نشستی و صدای منو میشنوی از سویدای دلت صدا بزن ، یاحسین ...
31/2/1403
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝