1. قسمت اول.mp3
زمان:
حجم:
11.3M
#ورودیه
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#روضه_شب_دوم_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
من به خال لبت ای دوست
گرفتار شدم
حال سجاد تو را دیدم و
بیمار شدم
در حسینیه ارباب
شبی خوابم برد
صبح پشت درِ یک میکده
بیدار شدم
چه شبی بود
که از بین دو انگشت شما
ناگهان با خبر از
عالَم اسرار شدم
بچه بودم که علمدار
شفا داد مرا
تا قیامت به ابالفضل
بدهکار شدم
خلق در روضه گرفتند
برات عتبات
منِ بیچاره ولی
دیر خبردار شدم
رشته بر گردنم
افکنده ای و در پی تو
هر شب آواره
هر کوچه و بازار شدم
کربلا اوج عزا بود
ولی چون زینب
از بلایای پس از شام
عزادار شدم
"من از آن روز
که در بند توام آزادم"
نوکر فاطمه و
حید کرّار شدم
#شاعر_عباس_احمدی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
@Fares_irhaj-hidar-khamse-30.mp3
زمان:
حجم:
24M
#روضه_شب_دوم_محرم
🖊#حیدر_خمسه
کوچه به کوچه گشته ام می خانه این نیست
این روز ها یک عاقله دیوانه ای نیست
انگار خاک مرده پاشیده اند این شهر
این سر زمین بی روضه جز ویرانه ای نیست
مولا روزیه یک شهر از حوله یک گدا بود
فقر آمده چون روضه جانانه ای نیست
مولا حالم شبیه حال یک بی خانمان است
وقتی حرم بسته است پس کاشانه ای نیست
باید مصیبت های زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست
روزی به زلفت شانه می زد دست زینب
جز پنجه های شمر حالا شانه ای نیست
این چندمین بار است زینب میشمارد
انگار که در قافله در دانه ای…
عباس چشمان خودش را بست
یعنی جای حرم در بزم بی شرمانه ای
کیست زینب همیشه بی همتا
نور مستور عالم بالا
کیست زینب نفس نفس حیدر
کیست زینب تپش تپش زهرا
کیست زینب حسین پرده نشین
کیست زینب حسن به زیر کساء
کیست زینب کسی چه میداند
غیر آن پنج آفتاب هدا
کیست زینب تلاطم عباس
کیست زینب تموج دریا
ذوالفقار علی میان میان
اوج نهج البلاغه ای شیوا
کیست زینب فرا تر از مریم
روشنی بخش هاجر و هوا
کیست زنیب حجاب جلوه غیب
صبر اعظم
صلابت علما
قلمم بشکند چه میگویم
من اوصاف زینب کبری
من چه گویم که گفته اربابم
حضرت عشق التماس دعا
السلام ای شکوه نام حسین
دومین فاطمه، تمام حسین
آه از این خاک و خار ها برگرد
وای از این شور زار ها
خوب پیداست جای نخلستان
لشکری در غبار ها برگرد
کربلا امده ای خواهم دید
به تنت یادگار ها برگرد
حرمله آمده است بند آمد
نفس شیر خواره ها برگرد
دخترانت چقدر می لرزند
از حضور سوار ها برگرد
ترس درام که بال و پر بزنم
به علمدار ما نظر دارند
#روضه_شب_دوم_محرم
حاج حسن خلج
هزار تا لشكر آمده بیا كه برگردیم،بیا كه برگردیم
یكی با خنجر آمده،بیا كه برگردیم، بیا كه برگردیم
دل نگرون ِ زینب،برا سرت برادر
من هیچی
رباب دلش می لرزه،برا گلوی اصغر
می دونم اینجا یه جوریه،همین كه پام به اینجا رسید،دلشوره ام شروع شد.
برا چی؟
مارو می گیرند از هم،بعیده كه بمونی
سه ساله ات رو بغل كن،حالا كه پیشمونی
زینب جان اینقدر بی تابی نكن
هنوز حرم عمو داره
نگاه به قد و بالای عباس بكن
هنوز حرم عمو داره،غصه نخور خواهر،غصه نخور خواهر
خانمم چرا اینقدر رنگت پریده؟
ركاب محملت میشه،پای علی اكبر ،پای علی اكبر
از الان زوده این جور بی تابی كنی،صبر كن یه خورده
یه روز میآد كه خواهر،مَحرم برات نمونه
آتیش بی حیاها، خیمه رو می سوزونه
وقتی به خیمه ریختند،گوشواره ها رو وا كن
از دست تازیونه، رقیه رو جدا كن
حسین….
تا شنید اینجا كربلاست،فرمود:عباس جان
با احتیاط لاله ی من را زمین گذار
عباس جان:
سه ساله ی من را زمین گذار
با احتیاط یار حرم را پیاده كن
زانو بگیر وقار حرم را پیاده كن
با احتیاط تا كه نیوفتد ستاره ای
می ترسم آنكه گیر كند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزه گان محترمه در پناه تو
با حوریان رفته به زیر نقاب ها
یك لحظه روبرو نشده آفتاب ها
اینها آفتاب ندیده هستند عباس جان،اینها پرده نشین های پیغمبرند عباس جان
← متن روضه شب دوم محرم →
تو هستی و اهالی ِاین خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
خیالم راحت ِ عباس جام
هستی تو و به روز حرم شب نمی رسد
چشم كسی به قامت زینب نمی رسد
چقدر كار عباس سنگین شد
از این به بعد ماه حرم آفتاب باش
عباس جان،مراقب این با حجاب باش
جون تو و جون زینب
یك عده یوسفند و یك عده مریمند
احساس می كنم همه دلواپس همند
فرمود:خیمه هارو به پا كنید،دقایقی گذشت. آقا ابی عبدالله دیدند بی بی زینب نیست،خبری از زینب نیست،این طرف آن طرف زینب من كجاست؟ كسی زینب من رو ندیده؟ یه مرتبه دیدند علی اكبر سراسیمه آمد جلو،بابا، عمه رفته پشت یه خیمه ای نشسته زانوهاش رو بغل گرفته،هی زیر لب میگه آخه من چیكار كنم؟
آخه من چه جوری بدون تو برگردم؟سراسیمه رسوند ابی عبدالله خودش رو بالا سر زینب، بالا سر زینب ایستاد آفتاب به صورت زینب نخوره،خواهر جان چی شده اینقدر بی تابی؟سرش رو بلند كرد،گفت: حسین، خدا سایه ات رو از سر من كم نكنه. علی اكبر خبرم كرد،گفت:داری بی تابی میكنی،چیه زینب جان؟فرمود:حسین جان از وقتی پام به این زمین رسیده قلبم تحت ِ فشاره
از آن ترسم به غم دم ساز گردم
تو را بگذارم و خود باز گردم
حرف هایی بین این خواهر و برادر رد و بدل شد،همه راجب به امروز شما،زینب جان:اینجا میشه سرزمینی كه قبله ی دوستان ما میشه،از تمام عالم میآن،زیارت میكنند،برای ما گریه میكنند،خدا گناهاشون رو می بخشه،اگه اینجوریه باشه قبوله فچشم،صبر میكنم، حرف ها كه تموم شد سرش رو بلند كرد یه نگاه به علی اكبر .گفت: علی جان یه دون عمه به تو بدهكار شد،رفتی داداشم رو آوردی ممنونم عزیزم،بدهی رو گذاشت زینب، كی بدهی رو داد؟ابی عبدالله بالا سر علی اكبر نگاه كرد دید زینبم نشسته، حسین…
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#روضه_شب_دوم_محرم
کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
این روزها یک عاقلِ دیوانه ای نیست
انگار خاکِ مُرده پاشیدند بر اين شهر
*مي بيني حال و روزِ مارو، ما هر جايي باشه روضه رو برپا مي كنيم، حتي اگه شده تويِ بيابون هم ميريم، رو ما چي فكر كردن، ما ولِ كنِ روضه ها نيستيم، ما با زن و بچه هامون اومديم اينجا روضه، اما اينم بگم اينجا خيلي ها مواظبِ اونا هستن، يه وقت خدا نكرده، يه نامحرمي از كنارشون رد نشه…*
انگار خاکِ مُرده پاشیدند بر اين شهر
این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست
*از اولِ روزِ ماه محرم۶۱ (هجري) تا حالا، اينقدر بساط روضه ها غريب نبوده، تكيه ها كو؟ پرچم ها كو؟”وقتي ابي عبدالله، غلامش جُون رو صدا زد: كيسه ي پولي بهش داد، گفت اين حسابتِ برو…تا حالا اين غلام نگاه به نگاهِ آقا نكرده بود، يهو سر آوُرد بالا، گفت: برم؟ تو خوشي هاتون بودم، حالا برم؟…”حسين جان!ما هم نمك نشناس نيستيم، از درِ خونه ات جايي نميريم…*
باید مصیبت های زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست
روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب
جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست
عباس چشمان خودش را بسته یعنی
جایِ حرم در بزمِ بی شرمانه ای نیست …
*بَزم ميدوني يعني چي؟ بزمِ بي حياها، شراب داره، قمار داره، خريد و فروشِ……ناله بزن:حسين.
امشب شبِ ورديِ كربلاست، زينب هنوز كربلا نرسيده بود هي به عباس مي گفت: عباس به حسين بگو بياد، حسين مي اومد اما بغض گلويِ زينب رو گرفته بود، نميذاشت حرف بزنه، دوباره به علي اكبر مي گفت: برو بگو بابات بیاد، حسين مي اومد، چي شده خواهر، از صبح ده بار صدام زدي؟ يهو بغضش تركيد، داداش بيا برگرديم، من دلم برا قبرِ مادرم تنگ شده، دلم شور میزنه ….*
با مدینه چقدر؟ فاصله دارد اینجا
فکرِ آشفتگیِ قافله دارد اینجا
کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین
از جدائیِ تو قلبم گله دارد اینجا
این بیابان چقدر خارِ مُغیلان دارد
خبر از پایِ پُر از آبله دارد اینجا
این سرازیریِ گودال دل نگرانم كرده
همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا
بادهایش دَمِ مغرب چه غبار آلوداست
سخن از کف زدن و هلهله دارد اینجا
تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش
عده ای قاتل بی حوصله دارد اینجا
حیفِ ترکیبِ رُخَت نیست که تغییر کند؟
سر بریدن ز قفا مسئله دارد اینجا
پایِ گیسویِ تو، موهام همه گشته سپید
گیسوان من وتو قائله دارد اینجا
از نظر بازی این قوم دلم می لرزد
غارتِ چادر و معجر صله دارد اینجا
غَبغَبِ ناز علی را زنظر پنهان كن
وای بر حال رباب، حرمله دارد اینجا
«شاعر قاسم نعمتی»
*پرده ي كجاوه رو رباب كنار زد، ديد كه دارن ميرن و ميان، علي اكبر رو صدا زد: گفت: چه خبر شده؟ گفت: بابام گفته اينجا مي مونيم، گفت: چرا داريد همه بارها رو روي زمين ميذاريد؟ گفت: بابام گفته اينجا خيلي مي مونيم، دست و پاش لرزه افتاد، علي اصغر رو بغل گرفت، اول زني كه از محمل پياده شد رباب بود، اومدن كنار مركب زينب، گفت: خانوم قرارِ بمونيم؟ گفت: آره رباب. گفت: زينب جان! اينجا آب هم هست؟ گفت: آره رباب، ما بچه ي اين سرزمين هستيم، اون دجله است، اون فراتِ، يه لبخندي رباب زد، خير ببيني، خيالم راحت شد، اما ده روزي گذشت، ديدن چادر به كمر بسته، از اين خيمه به اون خيمه، نفس بُريده، چي شده رباب؟ كسي آب داره؟ لبايِ علي اصغرم خشكيده، چشاش وا نميشه، حسين …
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠 کانال:نَوٰایِ ذٰاکِرینْ 💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
.#مناجات_محرمی_امام_زمان_عج
#مناجات_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_مسلم_ع
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_س
#روضه_حضرت_زهرا_س
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع
#روضه_طفلان_حضرت_زینب_س
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
#روضه_حضرت_عباس_ع
#روضه_امام_حسین_ع
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#زمینه_دهه_محرم
#زمینه_دهه_اول_محرم
#شور_دهه_اول_محرم
#روضه_دهه_اول_محرم
#روضه_شب_اول_محرم.
#حضرت_مسلم_ع
#شب_اول_محرم
#روضه_شب_دوم_محرم. #ورودیه_محرم
#شب_دوم_محرم_
#روضه_شب_سوم_محرم.
#حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_محرم
#روضه_شب_چهارم_محرم #دوطفلان_زینب_س
#شب_چهارم_محرم
#روضه_شب_پنجم_محرم. #عبدالله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم #روضه_حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع
#شب_ششم_محرم
#روضه_شب_هفتم_محرم. #روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
#شب_هفتم_محرم
#روضه_شب_هشتم_محرم. #حضرت_علی_اکبر_ع
#شب_هشتم_محرم
#روضه_شب_نهم_محرم.
#روضه_حضرت_ابالفضل_ع
#شب_نهم_محرم
#روضه_شب_دهم_محرم.
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#شام_غریبان
#وداع
#اربعین
#شب_جمعه
#زنجیر_زنی
#زمینه_دهه_اول_محرم
#نوحه_زمینه_دهه_اول_محرم
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_رضا
#سیاه_پوشان
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#واحد_تند
#واحد
#شور. #احساسی
#سه_ضرب
#سنتی
#مسجدی
#زنجیرزنی
#دودمه
#ترکی
#مازنی
#کردی
#دشتی
#سبک_ده_شب
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.