1732970097221_-2147483648_-212762 1.mp3
1.15M
🕯🥀🍂
🥀
◈ خـدا بـزرگــہ
مـےگـذره ایــن روزا هـم
✍متن سبک و شعر زمزمه و سینه زنی ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زهرا
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣ #زمینه
#⃣ #زمزمه
#⃣ #واحد
✅ بند اول
خدا بزرگه میگذره این روزا هم
خدا بزرگه خوب میشه حالت کم کم
خدا بزرگه می گذره این دردامون
خدابزرگه عوض میشه اوضامون
خودت که بهتر از همه
خبر داری از حالم
یه روز میاد که باز خودت
میای به استقبالم
می خندی و با خنده هات
عوض میشه احوالم
اما اینا همش خیاله
تو رفتی از کنار حیدر
از تو برام مونده نشونی
یه چند تا قطره خون رو در
خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر
✅ بند دوم
خدا بزرگه میفته درد بازوت
خدا بزرگه خوب میشه زخم پهلوت
خدا بزرگه پا میشی از توو بستر
خدا بزرگه کم میشه این دردِ سر
یه روز میاد که باز خودت
بغل کنی زینب رو
بدون درد دنده سر
کنی گلم یک شب رو
یه کم دیگه دووم بیار
میگذرونی این تب رو
اما اینا همش خیاله
تو رفتی از خونه ی حیدر
تابوتتو دنیای نامرد
گذاشته روو شونه ی حیدر
خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر
✍ #حامد_محمدی
#وحید_محمدی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#فاطمیه
مجلس کامل از شروع تا ختم .
#روضه دفتری_حضرت_زهرا_سلام الله
#روضه شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه و شهادت فاطمه زهرا سلام الله
انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود.
جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش
صلواتی زیبا عنایت بفرمایید .
♠️
🔸برکوکب آسمان عصمت صلوات
🔸برفاطمه گوهر نبوت صلوات
🔸برمادر یازده امام برحق
🔸از صبح ازل تا به قیامت صلوات
اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه
دعای سلامتی امام زمان (عج)
به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا
به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا
به دست بسته حیدر
به آن محزون غم پرور
به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا
آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ،
عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن .
چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه.
⬅️حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم.
امشب شب شهادت بی بی دو عالم زهراست ، بمیرم برای بچه ها ی بی مادر زهرا ،
امشب غریبانه غسل مادر را نظاره می کنند ، اشک می ریزند . اگر با چشم دل نظاره کنی
می بینی امام حسن یک طرف ، امام حسین یک طرف ، زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند
گریه می کنند . یک وقت علی کنار بدن فاطمه فرمود : عزیزانم بیائید یک بار دیگر مادرتان راببینید
یک وقت بچه ها خودشان را روی بدن مادر انداختند یکدفعه بی بی دستهاش گشود ، یک دست به گردن حسن یک دست به گردن حسین ، یک وقت منادی صدا زد
یا علی بچه ها را از روی سینه زهرا ،بلند کن ملائکه ها ی آسمان بی طاقت شدنداما امشب هرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای شب شهادت
بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما عزادارن کجای عالم دیدی کسی را شب تشیع کنند اما علی به وصیت زهراعمل کرد نیمه های شب
⬅️ آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان .. گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ..
آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ . راه افتادند به سمت خانه علی . روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)
چند تا از زنان و کنیزان هم بودند. زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام . بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند.. اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن..سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد. حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه. آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن. حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد. این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند
{آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا .حسین می خواد به میدان بره خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه.حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
*بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان*
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
*بس نیست زدی؟!*
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
*چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده*
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
*بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت: فاطمه،یادته ...*
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده، طوری نیست، همین که به خودت میزنی، گریه کن، برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا، آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم، مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان!
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی
*نه یکبار،نه دوبار*
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
*اینو میخونم برای حاجت دارا ...اینو بگم و روضه بخونم ...*
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است
*تند تند بگم دیگه*
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
*یه کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت: فاطمه!...
میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت، راه صاف...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش، با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو..
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من
*بگم؟ آماده ای؟*
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر
*چی شده!؟*
عمه را از بین نامحرم ببر
*گفت پاشو، عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من
*زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله*
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و
*آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید*
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من *یا الله*
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسین ...
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
babolharam khamse.mp3
4.43M
◈زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله است... یه مریضی که توی بستر بیفته، کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله...
🎤 #حیدر_خمسه
🎧 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_زهرا
🏴 #فاطمیه
❤️🔥 #بسيار_جانسوز
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸نه فقط صدیقه کبری سلاماللّهعلیها… بلکه امیرالمؤمنین علیهالسلام هم «فضّه» را صدا زد…
در نقلها آمده است:
📋...وَ صَاحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً
▪️در همان گیر و دار که آن حرامیان به داخل خانه آمدند، امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد زد و فرمود: ای فضّه! بانوی خود را دریاب که از ضرب لگد و فشار درب خانه، دچار درد زایمان شده است. چون فضّه آمد، دید که محسن علیهالسلام سقط شده است.
📚الهدایة الکبری، ص۴۰۸
📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹
✍ چه دید آنجا زمان بردنش حیدر...، که زد فریاد:
بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا...
enc_17315925486032355296033.mp3
5.68M
راحت بخواب برا همیشه
دیگه هیشکی مزاحمت نمیشه..
👤 #محمدحسین_حدادیان
🎧 #زمینه
💔 #احساسی
🥀 #حضرت_زهرا
🏴 #فاطمیه
🔆جدید ۱۴۰۳/۸/۲۴🔆
راحت بخواب برا همیشه
دیگه هیشکی مزاحمت نمیشه..
میخوام که تدفین تو دیر تموم شه
با پشت دست روی تو خاک میریزم..
خونۀ من که خیلی اذیت شدی
خونۀ نو مبارکه عزیزم..
هم تو جوونی هم علی جوونه
زندگیمو خاک میکنم شبونه..
چه جوری برگرده علی به خونه
قبرمه خونه بی تو زهرای من...
« وای من وای من»
کاش جای تو بودمو تو جای من
«وای من وای من»
«زهرا اَنَا علی زهرا اَنَا علی...»
رفتی با این شکسته بالیت
علی رو میکشه بستر خالیت...
هی کفنو وا میکنم میبندم
طاقت کفن و دفنتو ندارم..
نوبت سنگ لحدت رسیده
میخوام برات سنگ لحد نذارم..
میخوام کنار قبر تو بمونم
فاتحه واسه ی خودم بخونم ..
خدانگه دار خانم جوونم
میخ در و سینه ی زهرا من
«وای من وای من »
کاش جای تو بودم و تو جای من
«وای من وای من »
«زهرا اَنَا علی زهرا اَنَا علی...»
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•هر چه داریم همه از...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام علی سیفی
🥀🥀🥀
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"
هرچه داریم همه از کَرَمِ فاطمه است
دوجهان قطره ای از موجِ یَمِ فاطمه است
*ایام ایام بیماری مادر السادات حضرت زهرا سلام الله علیهاست *
آن بهشتی که خدا وصف به قرآن کرده
گوشه ای از حَرمِ مُحترمِ فاطمه است
هرکسی عزَّتِ خود را زِ خدا می طلبد
راهِ آن خاک شدن بر قَدَمِ فاطمه است
*هر چی حاجت داری از در این خانه باید بگیری. امام صادق فرمود: همه ی مردم حاجت دارند درِ خانه ما میان اما ما حاجت داریم در خانه مادرمان زهرا میریم*
هست جبریل دعا گوی محبّ زهرا
تا زمانی که به زیر علمِ فاطمه است
*چقدر مصیبت این بانو برای اهل بیت سخت و تلخ بود.راوی میگه امام کاظم نقلی از پیغمبر خدا فرمود ،:" اَلا إنّ فَاطِمَة بَابُهَا بَابِي" آی مردم بدانید..درِ خانه زهرا در خانهٔ منه "وَ بَیْتُهَا بَیْتِي" خانه اش خانه منه
پیغمبر خدا میفرماید "فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَكَ حِجَابُ اللّهِ" کسی که این خانه را هتک حرمت کنه هتک حجاب الهی رو کرده. راوی میگه اینجا بود امام کاظم گریه کرد طولانی آنقدری گریه کرد که ناله اش قطع شد"و قال: هُتك وَ الله حجابُ الله" یعنی به خدا قسم حجاب الهی را هتک کردن. نامرد دومی میگه اول که با لگد زدم این در شکست صدای شکستن استخوانهای پهلوش رو شنیدم وارد خانه شدم تا اومدم نگاه کنم به چهرهٔ زهرا انقدر این چهره نورانی بود چشمانم کور شد نتونستم ببینم.. اما یا صاحب الزمان عذرمیخوام آقای من سادات عذر میخوام.. میگه با دو دست آنچنان به دو گونهٔ مادر زدم گوشواره از گوشش کنده شد*
غریبی مرا مردم همه با چشم خود دیدن
میان شعلهٔ آتش گلم را با لگد چیدن
زینب نگاهش بر در است
در فکر مادر مادر است
زهرای من!
در بین آن دیوار و در
دادی تو شش ماهه پسر
دنبال حیدر میدوید
از سینه اش خون میچکید
زهرا جان بودی چراغ خانه ام
تاریک شد کاشانه ام
زهرای من زهرای من..
*نمیشه دل را رو کربلا نبری اینجا خانه امیرالمؤمنین تاریکه، غمخانه است.یه روزم میاد یه زهرای سه ساله تو خرابه شام وقتی که همراه بابا میره آنقدر غم خانه شد اون خرابه.. خانم زینب میگه بعد از شهادت خانم رقیه دیدم امام سجاد داره گریه میکنه چی شده پسر برادرم خیلی گریه میکنی ؟گفت: عمه جان همین دیشب اومد رو پام نشست گفت داداش خیلی گرسنمه..*
چنان گرسنگیِ شام کرده مدهوشم
که تشنگی کربلا شد فراموشم
«اللهم عجل لولیک الفرج»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 875.mp3
11.04M
|⇦هرچه داریم از کرم......
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام علی سیفی
🥀🥀🥀
حضرت فاطمةُ(س): خداوند امر به معروف را برای اصلاح توده مردم، واجب ساخت.
📚کتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ ص ۴۹۴۰
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•چه زود بین زهرا و...
#قسمت_اول #مقتل_خوانی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی
🥀🥀🥀
روایت داره اسماء آب می ریخت؛علی غسل میداد...به بچه هاش گفته بود:آروم گریه کنید،مردم مدینه صدامون رو نشنوند.نمیدونم! شاید بچه هاش آستین به دهن گرفته بودند...بی بی وصیت کرده بود: علی! من رو از روی پیراهن غسل بده." فَاِنّی طاهِره مطهَّرَه..."شروع کرد غسل دادن...بچه هاش نگاه می کردند،گریه می کردند.خدایا هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...فقط بچه هاش گریه برای اهلبیت رو ببیننند ازش...هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...یک دفعه دست از غسل کشید.برگشت، زد به دیوار...بلند بلند گریه می کرد. یه جمله ای حاج آقای قرائتی تو روضه ها گفتند... گفتند ای کاش با شمشیر کشته بودنت،اینطور کمتر دلمون می سوخت...اما مجروحت کردند، زجرکشت کردند..."مازالَت بَعدَ ابیها مُعَصَّبَه الرَّاس..."مادرم سردرد داشت،همیشه سرش رو می بست."ناحله الجسم..."مادرم نحیف شد..."باکیه العین..."همه اش گریه می کرد.اینقدر آب شد"حتّی صارَت کَالخَیال..."مادرم مثل یک شبهی شد...
خودمونیش میدونی یعنی چی؟مادرم مرده متحرک شد..علی! خدا صبرت بده داری این بدن رو غسل میدی..."فَلَمّا هَمَمت أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ "همچینکه می خواستم بندهای کفن رو ببندم،" نادَیتُ یازَینَب! یا امَّ کلثوم! "اول دختراش رو صدا کرد..."یا حسن! یا حسین! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن اُمِّکُم.."بیاید از مادر توشه برگیرید"هذاالفراق واللقاء فی الجنَّه..."شب خداحافظی رسید.دیگه دیدار به بهشت...مگه اول دختراشو صدا نکردچرا اول پسراش دویدند؟خودشون رو روی این بدن مجروح و خسته انداختند،ناله می زدند..."و اِذا بهاتفِِ نودیَ مِن السَّماء"منادی از آسمان ندا در داد:"یا ابالحسن! اِرفَعهُما عَنها" علی پسرات رو بلند کن..."فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ..."علی! فرشته های آسمون دارن گریه می کنند.بچه هاشو با احترام بلند کرد.حسنم دیگه گریه نکن بابا کنارت هست...روی سر حسینش دست کشید...دختراشو در آغوش گرفت،نوازش کرد.این طرف یک مرد تنها ایستاده،چهارتا بچه خردسال کنارش...اون طرف بدن کفن شده آماده هست...یاعلی!بچه هات رو با احترام بلند کردی.چرخ روزگار چرخید...شبها وروزها در پی هم آمد، سال ها گذشت...عصر روز دهم محرم الحرام شد. یه بابای مظلومی رو قطعه قطعه کردند. سیدبن طاووس نوشته:دخترش آمد کنار بدن پاره پاره." ثُمَّ اِنَّ سُکَینَه اِعتُنَقَت جَسَدَالحُسَین" این دختر آمد این بدن پاره پاره رو در آغوش کشید،یه عده جمع شدند گفتند:بی بی خدا بهت صبر بده؟! نه گفتند: بی بی بلند شو! اسبا میان زیر دست و پا لهت می کنند؟ نه ! "فَاجتَمَعَت عِدَّه مِنَ الاعراب "زبون نفهماشون اومدند...بیابونباشون اومدن..."حَتّی جَرّوحا عنه"اینقدر به این دختر لگد زدند...اینقدر بهش اهانت کردند...«حسییین»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬
#قسمت_پایانی #مقتل_خوانی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی
🥀🥀🥀
شیخ طوسی علیه الرحمه و شیخ مفید در کتاب امالی هر دو روایت کردند."دَفَنَها امیرالمومنین"فاطمه اطهر رو دفن کرد...
"وَ عفّا مَوضِعَ قَبرَها"روی قبر رو صاف کرد.با زمین هم سطح کرد."فلمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبر"بالای سر قبرش که ایستاد،این دست ها رو که به هم زد"هاجَ بِهِ الحُزن..."
غم و اندوه به قلبش هجوم آورد"وَ اَرسَلَ دُموعَهُ علی خَدَّیه" شروع کرد های های گریه کردن...در یک روایت دیگری هست:وقتی کار دفن تمام شد."فَجَلَسَ علیٌّ، عَلی شَفیرِ القبر"بر فراز قبرش نشست...هنوز به پیغمبر خطاب نکرده بود...همون طور که گریه می کرد،به زمین خطاب کرد:" یا أرضُ اَستَودَعْتُکِ ودیعتی"
ای زمین! امانتم رو به تو سپردم."هذه بنت رسولِ الله"میدونست که این قبر قرار نبود گنبد و بارگاهی داشته باشه...قرار نبود حفاظت بشه...خادمیایی کنارش باشند...
به زمین گفت:مراقب امانت من باش...
من یه روایتی دیدم. مسعودی از علمای اهل سنت یک کتاب داره به نام مُروجُ الذَّهَب.وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت نوشته" لَمّا قُبِضَت..."وقتی فاطمه زهرا از دنیا رفت."جَزَعَ بَعلُها علیٌّ،جزعاً شدیداً "علی یه ناله شدیدی سر داد..." وَاشتَدَّ بُکائُه..."علی گریه شدیدی کرد ناله های علی آشکار شد.علی جلوی این ها گریه نکن...اینا دوست دارند گریه تو رو ببینند.حالا باید با یکی درد دل کنه." وَ حَوَّلَ وَجهَهُ علی قبرِ رسولِ الله"رو کرد سمت قبر پیغمبر" السلام علیک یا رسول الله، منّی"
اول از طرف خودم سلام میدم.
"وَالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ "
از جانب دخترت و حبیبه ات و نورچشمت که الان زائر توست به تو سلام میدم...
"وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ"بعد یه درد دل جانسوزی کرد.صدا زد:" قَلَّ یا رسول الله عن صَفیَّتِک صبری"صبرم کم شده...
من از این عبارت من این رو می فهمم:
یا رسول الله یه دعایی برای من بکن...
" وَ ضَعُفَ عن سیده النساء تَجَلَّدی..."
تاب و توان من در فراق زهرا به سستی گراییده..گفت...گفت...بعد صدا زد:" یا رسول الله! لَقد استُرجِعَتِ الودیعه"نگفت من امانت رو برگردوندم،گفت:امانت برگردونده شد...من تلاشمو کردم...همیشه از زبون حضرت زهرا میگن این شعر رو ولی باید از زبان علی خواند..*
شرمنده که حمایت من بی نتیجه ماند...
"وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُوَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ"(این اختلاس در لغت یعنی اخدالشئ من الشئ مکاورةً ...یه چیزی رو به زور از یه چیزی بکَنند)زهرا رو از دستم ربودند،زهرا رو از دستم درآوردن.با پیغمبر حرف زد."فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ!"یا رسول الله! آسمان و زمین دیگه در نگاه علی زشت جلوه می کنه. "اَمّا حزنی فَسَرمَد"
غم و اندوهم همیشگیه." وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ"لا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي"
هیچ وقت دیگه غم و غصه از دل علی بیرون نمیره " أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ"فقط اگر به تو ملحق بشم و بمیرم،راحت میشم از این غصه" كَمَدٌ مُقَيِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ"غصه ای دارم دلخراش، اندوهی دارم هیجان انگیز "سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا "یا رسول الله! چقدر زود بین من و زهرا جدایی افتاد.حرف زد...حرف زد...به اون صحنه ای رسید که بچه هاشو بلند کرد همه این ها آروم گریه می کردند.این بچه هاهم برای مادر گریه می کردند،هم برای گریه علی.بچه هاشو بلند کرد.الان مردم مدینه بیدار میشن بلند شید،بلند شید.وارد کوچه بنی هاشم شد.خاطرات زهرا دوباره زنده شد.در نیم سوخته رو باز کردقطرات خون رو روی زمین دید*
«ما که نمیدونیم مزارت کجاست از همین جا صدامون رو بشنو.. ده مرتبه یا زهرا..»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
Shab5Fatemieh2-1402[02].mp3
16.67M
|⇦چه زود بین زهرا و......
#مقتل_خوانی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمیثممطیعی
🥀🥀🥀
عمر بلندی نداشت. پیراهن مادرانگی اش جوان از خاک کوچید، ولی در آن مختصر زندگی، به قدر بلندای آفرینش از خود یادگار به جا نهاد.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
|⇦•ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی...
#قسمت_اول #مقتل_خوانی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی
🥀🥀🥀
دو سه جمله میخوام مقتل بگم.این از اون مقتلاییه که باید باهاش آروم آروم گریه کرد"یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة"هی از هوش می رفت هی به هوش می آمد" یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة فی کل ساعة "دیگه کار به جایی رسید که در هر ساعت بارها به هوش می آمد؛از هوش می رفت"و حینَ تَذکُرُهُ و تذکُرُ ساعاتِ الَّتی کان یَدخُلُ فیها علیها فیَحزَنُ خُزنُها"هی یاد پیغمبر می افتاد،زمانی رو که آن حضرت برآن ها وارد می شد رو به یاد می آورد،وقتی به هوش می آمد"وَ تَنظُرُ اِلَیها الی الحسن و مَرَّةً اِلی الحُسَین"یه نگاه به حسن می انداخت یه نگاه به حسین،" وَ هما بَینَ یَدَیها" این دوتا پسر همه ش کنار مادر بودند؛نمیدونم این رو از خودم میگم؛شاید بعد از شهادت مادر،امام حسن به امام حسین گفته باشند:حسین! برادر! دیدی ما همه اش کنارش بودیم ولی لحظه ای که جان داد ما نبودیم.ما وارد شدیم،گفتیم:اسما !مادر کجاست؟ حجره رو نشون داد رفتیم نگاه کردیم،دیدیم خوابیده پارچه سفیدی روی صورت کشیده بودگفتیم:اسماء! "مایُنیم أمُّنا فی هذه الساعة "مادر ما هیچ وقت این ساعت نمی خوابید.اسماء گفت: "یَاابْنَیْ رَسولِ الله! لَیسَتْ اُمُّکما نائمه"مادر که نخوابیده" قَد فارَقَتِ الدُّنیا"همچین که امام حسن و امام حسین رو نگاه میکرد؛"فَتَقول این ابیکماالذی کان یُکرِکُما" کجاست پیغمبر،کجاست اون پدر شما که شما رو احترام می کرد؟" وَ یَحمِلُکُما مَرّة بَعدَ مَرّة "شما رو روی دوش خودش سوار می کرد" اَینَ ابوکُمَاالَّذی کانَ أشَدَّالنّاس شَفَقَةً علیکما"داشت برا پسراش روضه می خوند..کجاست پیغمبر که از همه بر شما مهربان تر بود." فَلایَدَعکما ماشیانِ علی الارض"نمیگذاشت شما روی زمین راه برید همه ا ش شما رو در آغوش می گرفت؛ حالا شما ببینید این دوتا پسربچه چه حالی بهشون دست داد.یک وقت فاطمه زهرا صدا زد:"انا لله و انا الیه راجعون"آیه استرجاع رو خوند..راوی میگه:" وَ قَدْ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ"امیرالمومنین نماز ظهر رو در مسجد خوند."وَ أَقْبَلَ يُرِيدُ الْمَنْزِلَ"اراده منزل کرد؛" إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِي بَاكِيَاتٍ حَزِينَاتٍ"زن ها،کنیزها گریه می کردند،غصه دار بودند "فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ ؟!امیرالمومنین تا زن ها رو مشاهده کرد؛این ها از کنار بستر زهرا بلند شده بودند. به این ها فرمودند:چی شده؟ چه خبر؟"وَ مَا لِي أَرَاكُنَ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ ؟! "شما چرا رنگاتون پریده؟!" فَقُلْنَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ..."علی! اگه میخوای یه بار دیگه زهرا رو زنده ببینی،عجله کن!بعد یه حرف زدند،دل علی سوخت "وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا"بعیده بهش زنده برسی...بعیده زنده زهرا رو ببینی " فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً "آقا با عجله وارد منزل شد..."حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا"تا وارد منزل شد؛" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا "
فاطمه زهرا در بستر افتاده بود"وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا"هی از شدت درد به خودش می پیچید.یه بار به سمت راست میشد یه بار به سمت چپ." فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ "امیرالمومنین عبا رو از دوش برداشت،"وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ "عمامه از سر برداشت."وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ "دکمه های لباسش رو باز کرد." وَ أَقْبَلَ "آمد جلو"حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ "سر را آرام بلند کرد،به دامان گرفت." وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ..."صدا زد:زهرا " فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"جوابشو نداد" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"ای دختر پیغمبر!جواب نداد..."
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬