#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#دودمه
دم ثابت هر شب👇
آمدم تا جان دهم درراه دین و باورم
بارالها این سرم ۲
این من و این پیکر و این اصغر و این اکبرم
بارالها این سرم ۲
شب اول👇
نامههای کوفیان پُر بوده از مکر و ریا
یا حسین کوفه نیا ۲
سنگبارانت کنند این مردمان بی حیا
یا حسین کوفه نیا ۲
شب دوم👇
آشنایی گفت این صحرا، بیابان بلاست
نام اینجا کربلاست ۲
بوی خون میآید از این خاک، غوغایی به پاست
نام اینجا کربلاست ۲
شب سوم👇
عمه جان امشب کند خورشید غرق خون ظهور
آمده از راه دور ۲
از ره تشت طلا و نیزه و کنج تنور
آمده از راه دور ۲
شب چهارم (فرزندان حضرت زینب)👇
گفت زینب این دو شاگردِ دبستان حسین
هردو قربانِ حسین ۲
جانِ آنها هدیه ناقابلِ جانِ حسین
هر دو قربانِ حسین ۲
شب چهارم (حُر)👇
توبه بر لب دارد و در حِصن قرآن آمده
حر پشیمان آمده ۲
با نگاه فاطمه در بزم خوبان آمده
حر پشیمان آمده ۲
شب پنجم👇
ناگهان از خیمهها آمد یتیم مجتبی
خیمه شد ماتمسرا ۲
شد سپر پیش عمو، شد دست او از تن جدا
خیمه شد ماتمسرا ۲
شب ششم👇
وارثِ شیر جمل قاسم به میدان آمده
ماه تابان آمده ۲
چون پدر بر یاری اسلام و قرآن آمده
ماه تابان آمده ۲
شب هفتم👇
کودک ششماههام از تیر دشمن خورده آب
آه از قلب رباب ۲
بر سر دوش پدر ای نازنین راحت بخواب
آه از قلب رباب ۲
شب هشتم👇
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم
ارباً اربا اکبرم ۲
کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم
ارباً اربا اکبرم ۲
شب نهم👇
شعله زد داغ برادر بر دل حسّاس من
کشته شد عباس من ۲
پشت من بشکست و شد پامال، باغ یاس من
کشته شد عباس من ۲
شب دهم👇
شمر گفتا این من و این ضربههای آخرم
این من و این خنجرم ۲
شاه گفتا راضیام من بر رضای داورم
این من و این حنجرم ۲
شام غریبان👇
گشته ناموس خدا آوارهی دشت بلا
آه از کرببلا ۲
پیکر خون خدا بر خاک مانده سر جدا
آه از کرببلا ۲
امام سجاد علیه السلام👇
در مرور خاطراتش اشک میریزد مدام
آه از بازار شام ۲
آه از بزم شراب و طعنهها و ازدحام
آه از بازار شام ۲
✍️ #سیدروح_الله_مؤيد
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸عمو به فدایت شود! تو را بعد از آنکه به «بلایعظیم» گرفتار شدی، به قتل میرسانند …
در روایتی امام زینالعابدین علیهالسلام فرمودند:
🥀 در شب عاشورا وقتی که پدرم سیدالشهداء صلواتاللهعلیه وعده شهادت را به اصحاب باوفایش داد، قاسم بن الحسن علیهماالسلام به پیش آمد و عرضه داشت: ای عموجان! من هم به شهادت میرسم؟! پدرم با دست عطوفت بر سر او کشید و سپس فرمود:
📋 يَا ابْنَ أَخِي كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ!؟
▪️ای پسر برادرم! مرگ (در راه یاری من) را چگونه میبینی؟!
🥀 قاسم علیهالسلام عرضه داشت:
📋 يَا عَمِّ! أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ
▪️ای عموجان! به خدا قسم اینگونه مرگی از عسل برایم شیرینتر است.
🥀 پدرم فرمود: آری به خدا؛ این مرگ خیلی شیرین است!
📋 إی واللّه فِداکَ عَمِّک! إنّک لأَحَدُ مَنْ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي بَعدَ أَنْ تَبْلُوَ بِبَلَاءٍ عَظِيم
▪️آری … عمویت به فدایت شود! تو هم با کسانی که همراه من کشته میشوند، به شهادت میرسی! اما بعد از آنکه تو را به «بلای عظیم» گرفتار کنند …
📚الهداية الكبرى،ص۲۰۴ (با اندکی تفاوت)
📚مدينة المعاجز، ج۴ ص۲۱۴
📚نفس المهموم، ص۲۳۰
✍ ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده
مثل تن علی دل من پرپرت شده
تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد
گفتم خدا به خیر کند محشرت شده
رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا
پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده
چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه
که لخته خون عذار رُخ انورت شده
داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن
که نو عروس تو نگران خاطرت شده
پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین
بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده
خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند
از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده
ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی
تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده
چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم
چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده
گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین
سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده
مانند مادرم شده خُرد استخوان تو
این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده
تو درد میکشی و دلم تیر میکشد
دردِ جناق وا شده درد سرت شده
در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است
مثل عموی خود شده ای باورت شده
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸ای عموجان! من چگونه شما را یکّه و تنها بین دشمنان ببینم؟!
در نقلها آمده است:
سیدالشهداء صلواتاللهعلیه به وقت وداع قاسم علیهالسلام، با دلی پر حسرت به او فرمود:
📋 يَا وَلَدِي أَتَمْشِي بِرِجْلِكَ إِلَى الْمَوْتِ؟
▪️ای پسرم! آیا با پای خودت داری به سمت مرگ میروی ؟!
🥀 قاسم علیهالسلام عرض کرد:
📋 رُوحِي لِرُوحِكَ الْفِدَاءُ وَ نَفْسِي لِنَفْسِكَ الْوِقَاءُ وَكَيْفَ يَا عَمِّ وَأَنْتَ بَيْنَ الْأَعْدَاءِ وَحِيداً فَرِيداً؟
▪️جان و دلم به فدای شما! تمام وجودم سپر بلایتان گردد! عموجان! من چگونه شما را بین دشمنان، یکّه و تنها ببینم؟!
📋 فَلَمْ يَزَلِ الْغُلَامُ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ؛
▪️پس در آن حال، به روی پای سیدالشهداء علیهالسلام افتاد و دست و پای عمویش را میبوسید.
📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲
📚الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص۳۱۵
✍ هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
به فدای سر گیسوی علی اصغر تو
خم شدی تا که مرا تنگ در آغوش کشی
قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو
نذر کردم همه دشت پر از من بشود
تا ببینی شدهام مثل علی اکبر تو
غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم
به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو
سینهام تاب ندارد که عمو گریه کند
حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو
ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸نوعروسان شامی، جمع شدند و سر مطهر قاسم علیهالسلام را سنگباران کردند …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که سر های مطهر شهدای کربلا را وارد شهر شام کردند، هر یک از سرها که از دروازه شهر میگذشت، معلونی بر در دروازه ایستاده بود و نام صاحب آن سر را میپرسید.
🥀 تا نوبت به سر مطهر قاسم علیهالسلام رسید، آن حرامزاده امر کرد که عروسها هر یک سنگی را برداند و سر قاسم علیهالسلام را سنگ باران کنند.
📚سرور المؤمنین،نائینی، ص ۱۰۵، بازنویسی شده (نسخه خطی)
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸حضرت قاسم علیهالسلام، محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد پدر و عمویش …
در نقلی آمده است که زینب کبری سلاماللهعلیها فرمودند:
🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلواتاللهعلیه» بود که ما را یک به یک در آغوش میگرفت و میبوسید و وداع میکرد؛ چون نوبت به قاسم علیهالسلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید.
🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیهالسلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود:
📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیهالسلام في يَومِ عاشورا
▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلواتاللهعلیه میکند.
🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیهالسلام هم در کربلا به شهادت رسیدهاند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیهالسلام طبق روایت امام سجاد صلواتاللهعلیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانیشدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است)
📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك!
▪️و در آن حال دست قاسم علیهالسلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیهالسلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو.
📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵
📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی)
🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» مینویسد:
📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کردهاند:
📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیهالسلام إلى عَمِّه الحُسين علیهالسلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛
🔻همانگونه که از نقل ها استفاده میشود،محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد سیدالشهداء علیهالسلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود.
🗯 و شاهد این مطلب، همان نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیهالسلام با سیدالشهداء صلواتاللهعلیه آورده است:
📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیهالسلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند.
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴
✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
حالا که پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
از گوشۀ لبهات عسل می ریزد
مدهوش ز باده ی بقایی قاسم
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از گنه جدایی قاسم
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
تو وارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب و بلایی قاسم
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتاده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تو را کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خود را می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸ایکاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلواتاللهعلیه» نرود …
در نقلی آمده است:
🥀 لحظات احتضار امام حسن علیهالسلام بود که دائم از هوش میرفتند و سپس به هوش میآمدند. یکبار به هوش آمدند، با صدای بیرمقی فرمودند: برادرم حسین «صلواتاللهعلیه» کجاست؟
🥀 زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفته تا برای شما دعا کند!
🥀 پس امام حسن علیهالسلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبیست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ایخواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگتر از مصیبت برادر نیست!
🥀 زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سختتر است.
🥀 در این هنگام امام حسن علیهالسلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیهالسلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلواتاللهعلیه نرود!
🥀 ... پس امام حسن علیهالسلام به زن و مرد بنیهاشم، مصیبتهای کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیهالسلام فرمود:
📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلواتاللهعلیه» را به نیزه زدهاند و در هر ولایت و مجلسی میگردانند!
📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده)
✍ أبناءِ مجتبی همه بر این عقیدهاند
ما را برایِ یاریِ تو آفریدهاند
پیش از ازل به نامِ تو ما را خریدهاند
از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیدهاند
اصلاً برایِ کشتهشدن برگزیدهاند
جز نامِ تو نبُردم و آوازهام نشد
چیزی به جز غمِ تو غمِ تازهام نشد
غیر از لباس و جامه که شیرازهام نشد...
غصه نخور اگر زره اندازهام نشد
عمامه بینِ خیمه برایم بُریدهاند
از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن
حالا که من فِتادهام از پا شتاب کن
مشکل شدهست کارِ من اینجا شتاب کن
تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن
اینها سواره بر سرِ جسمم رسیدهاند
نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم
از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم
از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم...
یا سنگ میخورد به لبم یا به صورتم
با هر طریق، خونِ مرا هم مکیدهاند
جانا بیا که خانهام اینجا خراب شد
خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد
از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد
در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد
با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیدهاند
شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده
پیچیده پیکر من و همچون گره شده
دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده
یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده
جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیدهاند
یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من
قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من
با چنگ میزند به سر و روی و مویِ من
خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من
جشنی گرفتهاند و زِ رویم پریدهاند
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸مانند ماهْپارهای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز میخوانْد …
در نقلها آمده است:
📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ:
▪️او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود، چنين رجز مىخواند:
📋 إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ / سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ
▪️اگر مرا نمىشناسيد، من شاخه حسنم. نواده پيامبرِ برگزيده و امين.
📋 هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ / بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ
▪️اين، مولایم حسين علیهالسلام است، بسان اسيرى در بند ميان مردمى (تشنه مانده) كه خدا کُنَد آن مردمان هیچگاه از آب باران ننوشند!
📋 و حَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ،
▪️سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مىمانْد. جنگيد و با وجود كمىِ سنّش، ۳۵ حرامی را به درک واصل کرد
🔖 حُمَيد بن مسلم، گوید:
🥀 من در لشكر ابن سعد بودم و به آن نوجوان، مىنگريستم. او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگهاش پاره بود، و از ياد نبردهام كه لنگه چپ آن بود.
📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۳۴
📚المناقب، ج۴ ص۱۰۶
✍ بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید
کیست این ماه که حیدر به نظر می آید
اینچنین که سوی میدان خطر می آید..
پدر ازرق شامیست که در می آید!
از جلال و جبروتش همه میترسیدند
بعد ده سال همه روی حسن را دیدند
این عمامه که به سر بسته برای حسن است
تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است
ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است
ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است
کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش
جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش
مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد
گاه گاهی ز جلو گه ز عقب میجنگد
یکتنه با همه یلهای عرب میجنگد
همه گفتند که این تشنه عجب میجنگد
خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد
سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد
آیت الکرسی لبهاش ترکمیخورد و..
سیب زهرا وسط معرکه لک میخورد و..
نیزه از هر طرفی سوی فدک میخورد و..
قاسم از چند نفر داشت کتک میخورد و..
نیزه مانند نوک میخ به پهلوش افتاد
بی وضو دست به پیچ وخم گیسوش افتاد
وسط اینهمه دعوا بدنش بود ونبود
زیر سم های ستوران دهنش بود و نبود
دست و پا و سر او بند تنش بود ونبود
با لب پاره مجال سخنش بود و نبود
سینه اش خرد شد و گریه نکرد و خندید
یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید!
ماند عمو پیکر او را ببرد یا نبرد
تا به خیمه تک و تنها ببرد یا نبرد
شده هم قامت سقا ببرد یا نبرد
این بدن را سوی زنها ببرد یا نبرد
نجمه برخیز حسین با قد خم می آید
شیر مردت به چه وضعی به حرم می آید
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹خطبۀ اصغر🔹
گفت هل من ناصر، آمد اصغرش
بوسه زد بر گُل به چشمان ترش
طفل تشنه، شیر تشنه، تشنه ماه
شیرخوار و تشنگی در قتلگاه
طفل تشنه طاقت ماندن نداشت
پس قدم در عرصۀ میدان گذاشت
من که میمیرم در آغوش رباب
با هجوم تشنگی در قحط آب
پس چرا در خیمه باید مرگ من؟
بهتر از این هست و شاید مرگ من
جان دهم با تیر بر دست ولی
سرخ باید مرگ من همچون علی
اصغرم آموزگار همتم
ناخدای موجهای غیرتم
غیرت آوردهست در میدان مرا
تا ببیند غرق خون دوران مرا
در رگ من خون مولایم علیست
خون من در جوش پیمان با ولیست..
از چه در آغوش مادر جان دهم؟
بِه که جان چون شیر در میدان دهم
اصغرم اما شبیه حیدرم
تیرها را میپذیرد حنجرم..
جان من در راه تو ناقابل است
کوچکم اما دل من هم دل است
کاش یک ساعت علمدارت شوم!
دست گیر از من، مگر یارت شوم..
::
تشنهتر از اصغرِ لبتشنه کیست
تشنهای بر تشنهای خوش میگریست..
تشنه را جز تشنه یاریگر نبود
پاسخش جز حنجر اصغر نبود
این همه بیتابی گهوارهها
شوق طفلان است سوی نینوا
تشنهتر از کودک ششماهه کو؟
تا کند در کربلا یاری او..
یاری مولا به تیغ و دشنه نیست
یاورش جز حلقههای تشنه نیست
تشنه دل دارد که از حق دم زند
تا سخن با عالم و آدم زند
تشنه میگوید که دنیا را مجو
از جهان جز خندۀ مولا مجو..
::
اصغر آمد ماه را یاری کند
در حریم او هواداری کند
تا به پایان آوَرَد تبهای او
بوسه زد آن ماه بر لبهای او
جرعهای از چشمۀ کوثر رسید
ناگهان تیر سهشعبه سر رسید..
آب جُست از بهر طفل بیگناه
تا نیفتد یک جهان در اشتباه
رحمت است او و سؤالش رحمت است
پرسشِ آب زلالش رحمت است
آنِ استسقای او سقای ماست
مرگ سرخش از پی احیای ماست
گرچه خود تشنهست، آب از کس نخواست
پرسشی کرد و جواب از کس نخواست..
تشنه بود آن طفل، طفلِ بیگناه
پاسخش را داد با تیر آن سپاه
هان نکشته از شما این طفل کس
آب میخواهد فقط یک جرعه بس..
مانده تا روز قیامت این دریغ
پاسخ طفلان تشنه نیست تیغ..
کربلا یک داستان زنده است
این دبستان تا ابد بالنده است
بیهراس از هیبت گردابها
کشتی او میرود بر آبها
سرخوشان غرق اندوهیم ما
زندگان کشتی نوحیم ما
نوح ما نوحهست، جان را میبرد
کشتی او زندگان را میبرد..
هان مبین گر سر به زانوییم ما!
زندگان روضۀ اوییم ما..
نوحه ما را جاودانی میکند
در همین خاک آسمانی میکند
بانگ هل من ناصر او زندگیست
فرصت جاوید عشق و بندگیست
پاسخش تا هست میآید به گوش
در جوابش گشته هستی پُر خروش
در جواب او به دنیا آمدیم
گفت هل من ناصر و ما آمدیم..
ما که در میدان یاری حاضریم
پاسخ آن بانگ هل من ناصریم
پاسدار خیمههای سوخته
مرهم هر خاطرِ افروخته..
::
خفت چون اصغر به خون، آمد رباب
تا بگرید دهر از این انقلاب
ماند زائر بر مزار کربلا
تا بگرید در دیار کربلا..
این عروس خانۀ پیغمبر است
کاینچنین در تاب و تب چون هاجر است
زمزم ذبح رباب از آب نیست
هیچ آبی اینچنین نایاب نیست..
زمزم خون شهید آمد به جوش
تا شود از عشق عالم در خروش..
گریه کرد اصغر دمادم بر عطش
بر حسین و تشنگان لشکرش
اصغر آری اکبرِ اهل بکاست
گریۀ او پیشوای گریههاست..
گریه کن ای گریهکن! با اصغرش
خوش سری شد بین آن سرها سرش
وه چه سرداریست این ششماهه مرد!
آخرین تیر است اصغر در نبرد
جنگ مولا جنگِ تیغ و تیر نیست
جز شکوهِ گفتنِ تکبیر نیست
اولین تکبیر مولا اکبر است
آخرین تکبیر مولا اصغر است..
گوش داری کربلا یک منبر است
حرف بس کن حرفِ آخر اصغر است..
خطبهخوان مولا و خطبه کودک است
خطبه خونِ آن گلوی کوچک است
خطبه را پاشید سوی آسمان
تا ببارند ابرهایش هر زمان
خطبۀ خون تا قیامت جاری است
قطرهقطره مایۀ بیداری است
خطبه اصغر بود و مولا آن دهان
تا نشیند خطبه در قلب زمان
گرچه آن را مردم کَر نشنوند
خطبهای از این رساتر نشنوند
حنجر اصغر پیام اولیاست
خون او امضای متن کربلاست..
حرف اصغر بود و اکبر یک کلام
پس سخن کوتاه باید والسلام..
📝 #علی_محمد_مؤدب
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹سورۀ کوچک🔹
جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
نیزهها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند
ماههای روی نیزه چشم گریان داشتند
📝 #محسن_حنیفی
┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝