eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
191 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ایده‌ها فرّارند شما باید شکارچی ایده‌هایتان باشید. در طول روز ممکن است ایده‌های زیادی به سراغ شما بیاید و به ذهنتان برسد. در حال رانندگی، در خیابان، وقتی در پارک قدم می‌زنید، وقتی آشپزی می‌کنید؛ در اتوبوس یا مترو و هزار جای دیگر. مهم این است که ایده‌هایتان را ثبت کنید. یک دفترچه کوچک همراهتان داشته باشید و یا اگر موقعیتش را نداشتید در گوشی موبایلتان ایده‌ای که به ذهنتان رسیده را ثبتش کنید. شاید به خودتان بگویید: حالا این خیلی ایده جذابی نیست. توصیه می‌کنم کمال گرایی را کنار بگذارید. گاهی از دل زباله‌ها هم جواهری بیرون می‌آید. به قول جن تروبی: «ایده‌های احمقانه گاهی به شاهکارهای هنری منجر می‌شوند.» @ebeshtan
نکته‌یی از گراهام گرین، از کتاب «مردی دیگر» @nebeshtan
هرگز از گردش ایام دل‌آزرده مباش! بامدادی‌ست پیِ هر شبِ تاری، آری! @nebeshtan
NebeshtanPod01.mp3
زمان: حجم: 8.61M
🎧 اولین قسمت از پادکست نبشن. دراین پادکست درباره دو موضوع مهم صحبت می‌کنیم: ➖استعداد نویسندگی ندارم؛ ➖نوشته‌های من خوب نیست. @nebeshtan
یا رب این نودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان کاین همه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر می‌کنند @nebeshtan
برگی از سیاحتنامۀ ابراهیم‌بیگ پس از طی مسافت بعیدی، به سرحد‌ ایران⁩ و‌ روس⁩ [...] رسیدیم. [...] پس از طی ده دقیقه مسافت، به یک نقطه رسیدیم که بعض علایم و نشانه‌ها مشهود بود. کالسکه‌چی گفت: «آن طرفِ نشانْ خاک ایران و این طرف از روس است». کالسکه‌چی را گفتم: «قدری باید ایستاد، من کاری دارم». [‏...] آن‌هم کالسکه را واداشت. پایین آمده، مشتی از آن خاک پاک را برداشتم، بوسیده و بوییده، بر دیدگان مالیدم. گفتم: «ای ‌تربت پاک⁩ و ای کحل‌الجواهر دیدۀ نمناک، شُکر خدای را که دیدارت به من روزی شد و دیده به دیدار توام روشنایی گرفت. تویی که مأمن نیازمندان و مدفن نیاکان مایی! ‏تویی که در مهد ناز خود ما را پروردی و به ناز و عزت نشو و نما دادی! به‌جز از ورزش محبت تو، حق تو را ادا نتوانیم کرد. چه آن حقْ بسیار عالی و بزرگ است؛ این است که [...] اسلام [...] در میزان حق‌شناسی حب تو را هم‌سنگ ایمان قرار داد. دیگر من در وصف تو چه گویم که درخور قدر بلند تو باشد؟» خلاصه، گریه گلوگیرم گردید و بی‌اختیار اشک چشمم نثار آن ‌خاک پاک⁩ شد. قدری به آرزوی دل دردمند گریۀ شادی کردم. و چنان می‌دانم که لذت آن گریه تا دم واپسین در گوشۀ دل من به یادگار خواهد بود. کالسکه‌چی در نهایت حیرت به من نگران بود. در پایان حیرت گفت: «آفرین بر تو حاجی‌زاده! ‏من چندین سال است که در این راه آمدوشد دارم. تو را اولین کسی دیدم که ‌خاک وطن⁩ خود را گرامی داشت. دل من نیز از این رهگذر داغدار است. ما از اهل ‌گنجه⁩ایم. من هم مثل تو سروسودایی با خاک وطن دارم. مملکت ما از بی‌مبالاتی اسلاف بدبخت شد. [...] چه توان کرد؟ 📘(‌زین‌العابدین مراغه‌ای⁩، ‌سیاحتنامۀ ابراهیم‌بیگ⁩، به کوشش ‌محمدعلی سپانلو⁩، ١٣٨۵، ص ۵١) @nebeshtan
پرسیدند از نماز گفت: پیوستن است و پیوستن نباشد مگر در گسستن. @nebeshtan
عزیز من! دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله‌ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است. عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است، اما این سخن به‌معنایِ تبدیل شدن به دیگری نیست . من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. 📘 چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم، نادر ابراهیمی. @nebeshtan
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رو به روی من پنجره ای هست که پشت آن صدای باران می آید می شود چای نوشید و به یاد تو شعر خواند @nebeshtan
نونِ نوشتن 🔸اگر رؤیای نوشتن در سر دارید اما نمی‌دانید نویسندگی را از کجا شروع کنید، این دوره برای شماست. ✔️ برای ثبت نام و کسب اطلاع از شرایط کارگاه به شناسه @nebeshtan_admin پیام بدهید. @nebeshtan