هدایت شده از مدرسه نبشتن
ما این پیام را از مخاطبانمان زیاد دریافت میکنیم.
«دوست دارم بنویسم»
بله! خیلیها دوست دارند بنویسند. اما آیا اقدامی هم برای این کار میکنند.
با صرف دوست داشتن اتفاقی نمیافتد. فقط این زمان است که از دست میرود. باید اقدام کرد.
ما هر سال بزرگتر و پیرتر و بیحوصلهتر و سرشلوغتر میشویم پس فراغتی که به دنبال آن هستی حاصل نمیشود. اگر به چیزی علاقه داری همین امروز اقدام کن و به دنبال علاقهات برو!
فردا خیلی دیر است.
@nebeshtan
✔️ اگه تازه با کانال ما آشنا شدی و یا تازه میخوای نوشتن را شروع کنی، این مطالب را حتما بخون: 👇
فهرست برخی از مطالب آموزشی کانال
پنج نکته برای مهارت ارتقای نوشتن
راهکارهایی برای غلبه بر ترس از نوشتن
عادت یادداشت نویسی
در گوشهی دنج خودت بنویس!
چطور کتاب بخوانیم
ایدهای برای نوشتن ندارم
چطور به نوشتن عادت کنم
در اهمیت یادداشت روزانه
سرمایهگذاری با نوشتن
زمانهایی که نمیتوانم بنویسم
دیگه از من گذشته
#نکات_آموزشی
@nebeshtan
دست و دلم به نوشتن نمیرود ...
اگر احساس میکنید که دست و دلتان به نوشتن نمیرود، ابتدا کمی به خودتان فرصت بدهید و زمانی را استراحت کنید. ممکن است این احساس به دلیل خستگی یا فشار و مشغله ذهنی باشد. همچنین میتوانید سعی کنید موضوعات جدید و متنوع را بخوانید تا از آنها الهام بگیرید. اگر هم احساس میکنید در نوشتن به بنبست رسیدهاید، میتوانید با دوستانتان و یا آدمهایی که از نوشتن لذت میبرند، صحبت کنید و تجربیات آنها را بشنوید.
هر یک از این راهها به بازیابی انرژی شما و الهام پذیری برای نوشتن کمک میکند.
#از_نوشتن
@nebeshtan
ديروز يعني 24 آبان ماه مصادف بود با روز بزرگداشت علامه طباطبايي رضوان الله عليه. علامه در عین این که فقیه، فیلسوف و مفسری بزرگ و عارفی واصل بود، روح بسیار لطیفی داشت و اشعاری نیز سرودهاند که برخی از آنها مانند قطعه (کیش مهر) مشهور است. چند سال قبل در مجله بخارا يادداشتي از مرحوم دكتر داريوش شايگان درباره علامه خوانده بودم به مناسبت اين روز، بد نديدم لذت خواندن بخشهايي از آن متن و روایت جذاب را با شما هم به اشتراك بگذارم.
شخصيت پرجاذبه علامه طباطبايي(ره) - دكتر داريوش شايگان-
... من از محضر چهار تن فیض برده ام، که هر یکی از آنها برایم ارزش خاص خود را دارد. بی هیچ تردید، علامه طباطبایی را بیش از همه ستوده و دوست داشته ام به او احساس ارادت و احترامی سرشار از عشق و تفاهم داشتم. سوای احاطه وسیع او بر تمامی گستره فرهنگ اسلامی آن خصلت او که مرا سخت تکان داد، گشادگی و آمادگی او برای پذیرش بود. به همه حرفی گوش میداد، کنجکاو بود و نسبت به جهانهای دیگر معرفت، حساسیت و هشیاری بسیار داشت.
از محضر او بي نهایت توشه برداشتم و او هیچ یک از سئوالات مرا درباره مجموعه طیف فلسفه اسلامی بی پاسخ نمی گذاشت. با شکیبایی و حوصله و روشنی بسیار به توضیح و تشریح همه چیز می پرداخت. فرزانگی اش را جرعه جرعه به
انسان منتقل می کرد. چنانکه در دراز مدت نوعی استحاله در درون شخص به وجود می آورد....
تجربه شگرف ديگري كه با او داشتم، ملاقات دو به دويي بود كه زماني در خانه اي در شميران بين ما دست داد. قرار بود همه اهل محفل، آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالا تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند. ما تنها بودیم. شب فرا میرسید و از گردسوزهایی که در طاقچهها گذاشته بودند، نورصافی میتراوید. مانند هميشه روي زمين بر
مخدّه نشسته بوديم. من از استاد درباره وضعيت اخروي و اینکه چگونه روح نماد ملکاتی است که در خود انباشته و پس از مرگ آنها را در جهان برزخ متمثل ميكند سوال كردم. ناگهان استاد که معمولا بسیار فکور و خاموش بود از هم شکفت. از جاکنده شد و مرا نیز با خود برد. دقيقا به خاطر ندارم كه چه ميگفت، اما آن فوران حالهاي دمادم را كه در من مي دميد، خوب به ياد دارم. احساس مي كردم كه عروج ميكنم. گويي از نردبان هستي بالا مي رفتيم و فضاهايي هر دم لطيفتر را باز
ميگشوديم. چيزها از ما دور مي شدند. هواي رقيق اوجها را و حالي را كه تا آن زمان از وجودش بي خبر بودم، حس ميكردم. سخنان استاد با حس سبكي و بي وزني همراه بود. ديگر از زمان غافل بودم. هنگامي كه به حال عادي بازآمدم ساعتها گذشته بود. سپس سكوت مستولي شد. ارتعاشهاي عجيبي مرا تسخير كرده بود؛ رها و مجذوب در خلسه صلحي وصف ناپذير بودم. استاد از گفتن ايستاد و سپس چشمانش را به زير انداخت. دريافتم كه بايست تنهايش بگذارم. نه تنها به سوالم پاسخ گفته بود، بلكه نَفَس تجربه را در من دميده بود. اين تجربه را ديگر برايم تكرار نكرد. اما يقين دارم كه او اهل باطن و كرامات بود.
@neneshtan
اصطلاح 《کَفم بُرید!》 را زیاد شنیدید.
ببینیم این اصطلاح از کجا آمده؟
جناب مولانا در دیوان شمس گفته:
کو یکی بُرهان که آن از روی تو روشنترست؟
کف نبُرَّد کفرها زین یوسف کنعان چرا؟
یا در جای دیگه میگوید:
تو چو یوسفی رسیده
همه مصر کف بریده
بنما جمال و بستان
دل و جان تجارتی کن
کف بُریدن: اشاره و یا تلمیح* دارد به داستان حضرت یوسف که همسر عزیز مصر عاشق او بود و زنان طبقه اشراف و دوستانِ وی او را در این باره ملامت میکردند و او برای رفعِ این ملامت مهمانیای ترتیب داد و در لحظهای که آن زنها ترنج در دست داشتند و میخواستند بِبُرند یوسف را واردِ خانه کرد. زیبایی یوسف چندان بود که آن جمعِ زنان همگی به جای ترنج کف دستهای خود را بریدند.
«هاتف اصفهانی» هم در جایی گفته:
ناصح که رُخش دیده کف خویش بُریدهست
هاتف! به چه رو میکُندم باز ملامت؟
پس《کف بر شدن》به معنای مبهوت شدن و شگفت زده شدن، که در افواه نوجوانان متداول است، یک اصطلاح امروزی نیست و ریشه در گذشته زبان فارسی دارد.
*تلمیح؛ یکی از صنایع علم بدیع است که طبق آن شاعر یا نویسنده در ضمن گفتار خود به آیه، حدیث یا داستانی اشاره دارد.
#واژه_گردی
@nebeshtan
بهترین آموزشگاه برای یادگیری فنون نویسندگی مطالعه آثار نویسندگان بزرگ است. شما با خواندن آثار بزرگان ادبیات، گویی در کلاس خصوصی آنها شرکت کردهاید. تصور کنید سر کلاس داستایوفسکی بزرگ نشستهاید و او راز و رمزهای نویسندگی را با شما در میان میگذارد. جذاب نیست؟
#از_نوشتن
@nebeshtan
با آدمهایی که دوستشان دارید حرف بزنید!
مخصوصا وقتی ناراحتند، وقتی دلخورند و نمیتوانند ببخشند، وقتی غصه امانشان را بریده، وقتی بغض گلویشان را گرفته، وقتی زندگی در گوشه رینگ گیرشان انداخته، وقتی اعصابشان به هم ریخته …
آدمیزاد اگه حرف نزند، باید به تنهایی بار دردهایش را به دوش بکشد.
حرف اگر توی دل بماند، آدم را پیر میکند...
کاش همه آدمها یک نفر را داشته باشند که توی سختیها سوال کند: چیه خیلی آروم به نظر میرسی؟
#حرف
@nebeshtan
چطور شوق به مطالعه را در خود ایجاد کنیم؟
تا هنوز خیلی از تب و تاب کتاب و کتابخوانی در هفته کتاب فاصله نگرفتهایم، در باب کتابخوان شدن بد ندیدم که یک اشارهای به چند نکته کاربردی داشته باشم.
اشتیاق به مطالعه یکی از مهمترین عواملی است که میتواند به بهبود یادگیری و رشد شما همچنین دستیابی به اهداف تحصیلی و شغلیتان کمک کند. تقویت این موضوع یعنی اشتیاق به مطالعه به میزان علاقه، توانایی و همینطور شرایط محیطی و خانوادگی و ... بستگی دارد. من اینجا به چند روش اشاره میکنم که ممکن است به شما در این راه کمک کند:
اول، انتخاب موضوعات مورد علاقه: انتخاب کتابها، مجلات یا مقالاتی که موضوعشان ازعلاقهمندیهای شما محسوب میشود میتواند آرام آرام اشتیاق به خواندن را در شما تقویت کند.
دوم، هدفمندی: قبل از شروع به مطالعه، مشخص کنید به دنبال چه هدفی هستید. این کار شما را برای مطالعه متمرکزتر و متعهدتر میکند.
سوم، ایجاد محیط مطالعه مناسب: یک محیط آرام و راحت، با نور مناسب و فضای قرارگیری مناسب میتواند مطالعه را برای شما جذابتر کند.
چهارم، تعیین زمان: اگر برای کتاب خواندن روزانه تان زمانی را مشخص کنید، این کار نوعی الزام را به همراه دارد که تعهد به آن میتواند به شما کمک کند تا عادت مطالعهی فعال را برای خود ایجاد کنید.
پنجم، تعیین پاداش: اگر مطالعه برایتان مثل کوه کندن است. لطفا برای انجام آن جایزه ای تعیین کنید. بعد از پایان هر جلسه مطالعه، به خودتان پاداش بدهید. این کار به صورت حیرت آوری شوق به مطالعه را در شما تقویت میکند.
✔️ از همین امروز، کتاب خواندن را شروع کنید!
#کتاب
@nebeshtan
کارِ نوشتن نه شادیآور است نه ناراحتکننده؛ چیزی است در میانه. کم و بیش یکجور زندگی دوم است. من آسان مینویسم، ولی همیشه نگرانم که آنچه نوشتهام خوب نباشد. آدم به یک جور شوخطبعیِ پایدار نیاز دارد؛ شادی و غم هر دو برای ادبیات بد است. وقتی آدم شاد باشد، به سبکی و بیخیالی گرایش دارد؛ و اگر غمگین باشد، دیدش پریشان میشود. اول باید زندگی کرد، زندگی را تجربه کرد، و بعدها دربارهاش نوشت.*
*از مصاحبهی اسماعیل کاداره با شوشا گاپی، مقدمهی کتاب زمستان سخت، انتشارات نیلوفر
#جرعهای_کتاب
@nebeshtan
این را به خاطر داشته باش!
موفقیت، تکرار لجوجانهی کارهای ساده است.
#موفقیت
@nebeshtan
سخت دشوار است منظورِ خلایق زیستن
با همه زشتی٬ اگر در پیشِ خود خوبم بس است!
#بیدل
@nebeshtan