eitaa logo
ندای اردکان
3هزار دنبال‌کننده
46.7هزار عکس
20.6هزار ویدیو
172 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️دیده‌ای نوزاد را؟ دست در دستش که می‌گذاری، محکم می‌گیرد و رها نمی‌کند... ✋ من دستم را میان دستان کوچکت گذاشتم؛ تا به دست محبوبم نرساندی، رها نکن! یا علی اصغر... 💐 نهم رجب، یادروز ولادت حضرت علی‌اصغر علیه السلام، بر مولا صاحب الزمان علیه السلام و دوستدارانش مبارک. علیه السلام @neday_ardakan🔷
22.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش دشت روبرویت لااقل یک مرد داشت یک سوال مادرانه،تیر خیلی درد داشت? شب شعر عاشورای شیراز ------------------------------ اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @neday_ardakan🔷
مویه های مادرانه ی رباب،برای علی اصغر در شبی که نبود؛ شام غریبان... باز هم می بینمت در جای جای خیمه ها می روی افتان و خیزان لابه لای خیمه ها باز هم می پایمت من پابه پای خیمه ها باز هم گم می شوی اما کجای خیمه ها؟ بر دلم افتاده پشت خیمه طوفان می شود! شیطنت های تو زیر خاک پنهان می شود! شادی از اسباب بازی های این دشت عجیب! پرچم عباس،تیغ عون،شمشیر حبیب سمت هر یک می روی آرام با ذوقی نجیب گریه هایت دلبرانه! خنده هایت دلفریب! مایه ی شور و نشاط کاروانی ماه من! کودکی های حسینی...بچگی های حسن! پرده های خیمه را پایین و بالا می کشی کودکانه چنگ بر گیسوی بابا می کشی عمه را دنبال خود هر جای صحرا می کشی گوشه ی دستار "اکبر" را ولی تا می کشی دشت هم زل می زند بر قدّ رعنای کسی خواب بد دیده...شبیه ارباً اربای کسی! کودکی!هر های و هو را دست می کوبی به هم مشق شمشیر عمو را دست می کوبی به هم طبل های روبه رو را دست می کوبی به هم تیر می آید گلو را...دست می کوبی به هم در نگاهت دشت،جولانگاه شاد کودکی ست تشنه ات مادر نباشد،بچه ای مثل تو نیست! می کنی نعلین "قاسم" را به پاها بی صدا می روی با پای کوچک سمت دریا بی صدا می کشی دنبال خود مشک عمو را بی صدا گردنت خم می شود بر شانه اما بی صدا گردنت خم می شود بر شانه اما در سکوت وای مادر! آب انگاری پریده در گلوت... پرده ی آخر به روی دست ها بی حوصله دشت در آشوب و غوغا خیمه ها در ولوله می ربایندت ز هم پیر و جوان قافله دست آخر دست بابا...بعد دست حرمله.. کاش دشت روبه رویت لااقل یک مرد داشت! یک سوال مادرانه: تیر خیلی درد داشت؟ بعد از آن بابا عبا را گاهواره می کند رفتن و برگشتنش را استخاره می کند لحظه ای سرهای تیری را شماره می کند آسمان می ایستد،با خون اشاره می کند ای سرآویزان که بستی بر حسین هر راه را! روضه ات بیچاره خواهد کرد هر مداح را! خوب شد آرام خوابیدی کناری،ماه من! کوچکی! پای دویدن که نداری ماه من! وای اگر در پای تو می رفت خاری ماه من! یا می افتادی سر راه سواری،ماه من! قامتت هر چند کوچک بود، بد اما نشد نیزه ای اندازه ی حجم سرت پیدا نشد! ردّ پایم زخم..پایم زخم..نایم زخم تر! از تمام روضه ها حال و هوایم زخم تر! آب زخمی...شیر زخمی..سینه هایم زخم تر! لای لایی زخم و آهنگ صدایم زخم تر! از نفس افتاده ام..هر دم خیالی می رسد نوحه خوان با نوحه ی "گهواره خالی"می رسد... ------------------------------ اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @neday_ardakan🔷
پدر گرفت مرا روی دست،ولوله بود میان آب و پدر چند گام فاصله بود ولی فرات پشت سر شمر بود و "راحوما" درست رو به رویم زیر پای حرمله بود... راحوما...چشمه ای رازآلود و به تعبیر علی علیه السلام،بهشتی در کربلا که از دید عموم مردم،پنهان بوده است. انبیا و اوصیایی که از کربلا گذشته اند از آن نوشیده اند. "راحوما" بین مسیحیان نَقلی آشنا بوده است. در مسیر صفین همین چشمه را علی علیه السلام با کنار زدن خاکها بر یارانش آشکار می کند و این مساله باعث اسلام آوردن راهبی می شود که در نزدیکی چشمه می زیسته است و امام می فرمایند: من آخرین وصی یی هستم که از این چشمه نوشیدم"... ------------------------ اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @neday_ardakan🔷