eitaa logo
🟣پایگاه خبری ندای زرند🟣
3.8هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
75 فایل
پایگاه خبری تحلیلی_انتقادی ومطالبه گرشهرستان زرند /اولین رسانه زرندیها با مدیریت بانوان ارتباط با ادمین ۰۹۱۳۷۰۶۳۹۱۵
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت تولد شعر فارسی ✍️ ،مدیر مسئول ندای زرند ۸ دیماه و در آستانه فصلی سرد ، زنی به دنیا آمد تا دنیای شاعرانه ایران، بی فروغ نباشد. 🤍 او پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی است. فروغ از جمله‌ زنان پیشرو و از منتقدان انسداد فکری ، جامعه مردسالار و زن ستیز ، تابوها ، خفقان و اجبارها بوده است و انتقاد و اعتراض ، از او زنی متفاوت و عصیانگر ساخته که در سروده هایش به چالش کشیدن ممنوعیت و محدودیت ها به وضوح نمایان است و باعث شده که نگاه بسیاری به شعر او معطوف گردد . او از یگانه شاعران زن است صراحت و جسارت وصف ناپذیری را به نمایش گذاشته است. "من هرگز نخواسته‌ام روحیه‌ی حقیقی خود را پنهان کنم. از فاش کردن اسرار دل خود بیمی ندارم، من پیوسته گوش به نوای دل خود دارم و هر چه را که از او می‌شنوم در قالب شعر می‌ریزم و منعکس می‌کنم." فروغ انتظارش چه امیدوارنه بود که : اگر به خانه  من آمدی برایم ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم ... و دلش چه ناامیدانه گرفته بود وقتی به ایوان می رفت و انگشتانش را بر پوست کشیده شب می کشید که : چراغ های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد ... و چه صادقانه برای تمام زمان ها می‌گفت که : کسی به فکر گلها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود ... فروغ آمد تا جهان تاریک زنان ، فروغ یابد ... ما زنجیرهای در هم تنیده هستیم و این زیباترین زنجیر دنیاست. فروغ را نمی‌توان در قاب و قالبی ثابت گنجاند. او سیال بود. مدام در حرکت و تحول و تطور بود. واکنش به اشعار او هم متضاد بود. گاهی گروهی از سر تحسین و شیفتگی و گاه گروهی با عناد و انزجار از او یاد می‌کردند. گاه چون همسری بی‌وفا و مادری بی‌مهر نکوهش می‌شد. گاه چون شاعری پراستعداد ستایشش می‌کردند. در همه حال زندگی خصوصی‌اش کالایی پرخریدار بود. برخی از آن برای درک بهتر شعرش یاری می‌گرفتند. یک سال قبل از مرگش ایرج گرگین در یک مصاحبه از او خواست در مورد زندگی‌اش بگوید، چنین جواب داد:" والله حرف زدن در این مورد به نظر من یک کار خیلی خسته‌کننده و بی‌فایده است. این یه واقعیته که هر آدمی یه مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی زندگی‌اش اتفاق افتاده که بالاخره برای همه می‌افتد، مثل توی حوض افتادن در دوره‌ی کودکی، تقلب کردن در مدرسه، عاشق شدن در دوره‌ی جوانی، عروسی کردن. فروغ نمایندهٔ برجستهٔ نسل روشنفکر این مرز و بوم و گزارشگرِ راستین و صمیمی لحظه‌های زندگی این گروه بود: تنهایی، آوارگی،تسليم وآرامش سکوت: خانهٔ خالی خانهٔ دلگیر خانهٔ دربسته بر هجوم جوانی ادبیات فارسی سال‌ها باید در انتظار بماند تا چهره‌ای به مانندِ فروغ بر صحایف پریشان و آشفتهٔ آن _که میدان ادعاهای بی‌جا و آشفته‌کاری‌های متشاعرچَگانِ پیر و جوان است بتابد و چه دیر خواهد بود تا چهره‌ای چون او در شعر ما روی نماید! فروغ درشعرش به دوران کودکی توجه ی خاصی دارد. غم ودردجدایی از فرزند را تحمل کرد. وسرزنش کج اندیشان را شنید ورنجهای جامعه راچشیدوبه دوران  رویایی ومعصوم کودکی پناه برد. واز کودکی سخن هاگفت. "علی کوچیکه علی بونه گیر نصف شب از خواب پرید" حس مادری فروغ ودوری از فرزند برتوجه اوبه کودکان می افزود فروع نسبت به جامعه  مردم.واوضاع سیاسی واجتماعی زمانه ی خود دیدی عمگینانه ونومیدانه دارد. واین ناشی از زندگی وفضای اجتماعی بعداز بیست وهشت مردادسی ودواست درتولدی دیگرمی سراید" پری غمگینی رامی شناسم که دراقیانوسی مسکن داردودلش راآرام آرام دریک نی لبک چوبین می نوازد" این پری غمگین خودشاعراست. شاعری که (همه هستی اوآیه ی تاریکی است.) وسهم اواز زندگی (تنها گردش حزن آلودی درباغ خاطره هاست.) اززمانه خود برتر بودن دردورنجهای عظیمی به همراه دارد. فروغ درمصاحبه ای می گوید:"من از آن آدمها نیستم  که ازدیدن کسی که سرش به سنگ بخورد عبرت بگیرم من باید خودم زندگی خودم را تجربه کنم" همین تجربه وخطر کردنها  فروغ را ساخت. و حتی بین و که با بیان صادقانه، و پاکدلانه زنده یاد سیمین بهبهانی آورده شده وبسیار شنیدنی است شماهمراهان عزیز ندای زرند را به خواندن آن دعوت می کنم به هر حال به نظر می رسد که ادبیات این گونه منازعات ، به ویژه در جامعه هنری باید ادبیاتی خاص، باشد. سیمین بهبهانی می نویسند: " من و فروغ در عرصه به شهرت رسیدن ، تقریبا هم زمان از زمین جوشیدیم و سبز شدیم . اما میان من وفروغ رقابتی بود.
پنهان نمی کنم که جلساتی بود که من و او و چندین شاعر و صاحب ذوق به طور مستمر در آن شرکت می کردیم ؛ اما هرگز میان ما دوتن ، دوستی برقرار نمی شد. غالبا از سخنانمان نسبت به هم بوی بی‌مهری می آمد. شاید بگویم : رشک.... یک شب در مجلسی آنقدر از او رنجیدم که تصمیم گرفتم دیگر نبینمش و ندیدم. با این همه تطور شعرش را دنبال می کردم. گریبان خاطر خود را نمی توانستم از دستش خلاص کنم. شاید او هم همین طور. با این که دیگر نمی دیدمش ، سعی می کردم که از او عقب نمانم . دونده خوبی بود و می توانست مرا خوب بدواند. همیشه این احساس را به او داشتم. یک روز غروب بود ، زمستان بود. " تولدی دیگر " منتشر شده بود و قبول عام یافته بود. تلفن زنگ زد . صدای مرتعشی در تلفن گفت: " فروغ تصادف کرد و ..." تلفنی دیگر ، و تلفنی دیگر . نمی خواستم باور کنم. اما دیگر می بایستی باور کنم. بیش از آن که به عمق فاجعه بیندیشم ، خود خواهی این طور به سراغم آمده بود : اگر راست باشد، اگر چنین باشد ، دیگر چه کسی می دود که تو را بدواند؟ ... تا مدتی شعر نگفتم . فکر می کردم دیگر کسی نیست که مرا بدواند. آخر پس از مدتی گفتم : چرا پایت شکسته ؟ او پس از مرگ هم می دود ، تو هم بدو. درست تشخیص داده بودم ، او پس از مرگ هم می دوید. با موجی که برانگیخته بود می دوید. . بن مایه ها: با چراغ و آینه، سخن، صص ۵۶۴_۵۶۶ فروغ فرخزاد ، در باره هنر و ادبیات ، به کوشش ناصر حریری ، ۱۳۶۸ 📡 ندای زرند در 👇 https://t.me/p_nedayezarand 🔘 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 🔘ندای زرند در 👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand401   🔉  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓 امروز  سه شنبه ☀️  ٩   خرداد   ١۴٠٢   ه. ش   🌙 ١٠   ذیعقده    ١۴۴۴  ه.ق 🌲   ٣٠    می   ٢٠٢٣    ميلادی اذان صبح: ۰۳:۰۸:۲۴ طلوع آفتاب: ۰۴:۴۱:۵۵ اذان ظهر: ۱۱:۴۱:۱۱ غروب آفتاب: ۱۸:۴۰:۴۰ اذان مغرب: ۱۸:۵۹:۵۴ نیمه شب شرعی: ۲۲:۵۴:۳۲ مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی... سلام صبحتان بخیر💞🙋‍♀🌷 📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 🔘 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 🔘ندای زرند در 👇 🆔https://rubika.ir/p_Nedayezarand401   🔉  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand ندای زرند در 👇 🆔https://channels.bip.ai/join/nedayezarand