eitaa logo
نگاربانو
52 دنبال‌کننده
103 عکس
3 ویدیو
3 فایل
سفره ای پر برکت از گوهر کلام و تجربه های بانوان به ویژه مادران، گسترده ایم تا پیاله های مهر و عشق را به یکدیگر تعارف کنیم. نگاربانو؛ روایت دنیای شگفت انگیز مادران است. دعوتید به ضیافتی عاشقانه... با شما هستم 👈 @Reiyhan
مشاهده در ایتا
دانلود
از وقتی چشممان به دنیا باز می شود، دنبال یافتنیم و برای هر دریافتنی باید دید، شنید، فهمید، درک کرد و انتخاب نمود. مجموع دریافت های ما، چه خوب وچه بد، چه درست و چه غلط، تجربه هایی هستند که در صندوقچه ی عمرمان ضبط، و به کمک حافظه و به اقتضای نیاز بهره برداری می گردند. حیف است اگر هراز گاهی این گنجینه ی گرانبها را نگشاییم، خاطرات گرد گرفته و بی مصرفش را دور نریزیم و از بین آنها گوهرهای قیمتی اش را به خود و دیگران نشان ندهیم. حیف است اگر این گنجینه را در زمان دفن کنیم و به زمانه تقدیم نکنیم. گفتگوی های ساده، همنشینی های بی تکلف و حتی حیات خلوت های ذهن، موقعیت های مناسبی هستند برای به تصویر کشیدن یافته های درون و بیرون مان. آموزه هایی که نه تنها می تواند آموزگار توانایی برای عزیزانمان باشد، بلکه بازنگری و یادآوری شان برای خود ما هم بسیار مفید و موثر خواهد بود. تا زمان هست همت کنیم و در کلاس تجربه ها، پر رونق و بی هزینه از یکدیگر بیاموزیم. اکنون نزدیک ترین جایی که می توان مراجعه کرد گنجبنه ی خاطرات و مرور ذهن هاست. قلم شما می تواند پل ارتباطی خوبی برای ارتباط ما و دل سپردن به مشق های زندگی تان باشد. منتظر برقراری این ارتباط دوست داشتنی هستیم. 📍برای ما از تجربه هاتان بنویسید📍 @negaarbanoo
🔵 ما نباید شکست‌ها و گذشته‌ی خود را مانند کوهی بر دوش خود حمل کنیم. ✅ باید از آن‌ها بالا برویم! تا به قله‌ی موفقیت برسیم. @negaarbanoo
حتی اگر برای همیشه اورا ترک کنی سنک قبرت را به شوق روی ماهت خواهد شست. انگار آفریده شده برای تر و خشک کردنت، چه باشی، چه نباشی! تا دنیا دنیاست "بیمه ی مادری"🌹 @negaarbanoo
♦️بسم الله الرحمن الرحیم 🍃وقتی می گوییم مادر از یک فرد نمی گوییم بلکه صحبت از یک کتاب قطور با سرفصل های متفاوت، یک دنیای پویا، یک مدیریت کلان، یک منبع انرژی و سرچشمه ی جوشانی از احساس و عاطفه و مهر و عشق می کنیم. دنیایی مدرن و پیشرو. 🍃وقتی می نویسیم مادر، همه ی این زیباییها را به یکدیگر معرفی می کنیم. بارها او را نوشته ایم و در باره اش گفتگو کرده ایم چون آسان بوده و لذت بخش. اما برای خواندن یک گره از ابرو، یک خط از پیشانی و فرا سویی از نگاهش نیازمند تعلیم هستیم. 🍃و خوشا زمانی که معلم "مادر" باشد. چرا که نه تنها درس او سن و جنس و زمان نمی شناسد و برای همیشه است بلکه خودش هم همیشگی و برای همه ی زمانهاست. 🍃مادری، تنها تخصصی است که برای هر مسئله ای راهکار ویژه و منحصر به فرد می شناسد و شگفت انگیز تر اینکه یک مادر همچنان در مسیر زندگی متواضعانه و بی ادعا در حال آموختن و تجربه کردن است. باید اورا بخوانیم تا بیاموزیم. 🍃و خواندن مادران میسر نیست مگر به قلم و روایت خودشان. دفتر وجود هزاران برگ تان را برای ما بگشایید و برگ برگ شوید تا خط به خط بخوانیم و از بر شویم تان. @negaarbanoo
📍بسم الله الرحمن الرحیم 📍بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می کردم مادرم می گفت: "اشکال نداره حالا چکار کنیم تا درست بشه؟" اما مادر دوستم به او می گفت: "خاک بر سرت که یه کار درست نمی تونی انجام بدی" امروز هر دو بزرگسال و بالغیم وقتی اتفاق بدی میافته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه که: "خب حالا چکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل می کنم. اما دوستم به محض مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه: "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار رو درست انجام بدم. چرا من اینقدر بدبختم!" حرف های امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای درون او خواهد شد. مراقب باشیم چه پیامی به فرزندانمان می رسانیم و برای همه ی عمر همراه و همنشینش می کنیم. @negaarbanoo
🔻بسم الله الرحمن الرحیم 🔺مادرم همیشه می گوید: از وقتی پا به درون من گذاشتی، تا زمان دنیا آمدنت، بلایی نبود که برسرم نیاید، وبعد که از آن مشکلات و دردها و بی خوابیهای عجیب و غریبش می گوید احساس گناه می کنم! بااینکه در آن دوره جنینی بی اختیار بودم و هرچه بر حاملم گذشته جز خیرو حکمت الهی برای او نبوده، اما شنیدن آن آلام و رنجها هم، دردناک و غیر قابل تحمل است. حالا که دنیا آمده ام و برای خودم کسی هستم، هرگاه از مادر غافل می شوم، حس بدی دارم اما نه به اندازه ی ان احساس گناه در اوج بی گناهی! می بینید هرچه انسان پاک تر و معصوم تر باشد، احساس گناه بیشتری می کند. @negaarbanoo
سلام نگار بانوی عزیز ، گُل بانوی دنیای چند ده ساله ام ، امُّ الشهدای خانه ی ما!☝☝☝☝☝☝☝ قریب هفت سال از زندگی مشترکت با مرحوم ابوی بزرگوارمان می گذشت که سرانجام ، انتظار بچّه دار شدنت به سر آمد . روز یک شنبه پنجم مرداد ماه سال ۱۳۳۷ هجری شمسی مطابق با دهم محرم الحرام ۱۳۷۸ هجری قمری - بخوانید عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین "علیه السلام"- اوّلین فرزندت پای به عرصه ی خاکی گذارد و نام حسین را برایش برگزیدی که زیبنده بود . همیشه این جمله ات را از یاد نمی برم و همواره بدان می بالم که نام فرزندانت را خود انتخاب می کردی . حسن ، عبّاس ، محسن ، احسان و جعفر دیگر فرزندانی بودند که در دامان پر مهر تو که "فاطمه" نام داری و از سادات حسینی هستی و در کلاس درس پدرشان رشد یافتند . حالا دیگر امُّ البنین خانه ی همسرت "علی" شدی ... و زمانی فرا رسید که همه ی شش فرزندت همزمان در جبهه های نبرد با دشمن حضور داشتند ؛ امّا افسوس که از میان آن ها ، تنها دو تن خاکریزهای دلدادگی به دنیا را در نوردیده و از سیم های خاردار نفوسشان عبور کردند . آنان قرار بود خط شکن باشند امّا خودشکن شدند . از من ها گذشتند تا⬇
توانستند از مین ها نیز بگذرند ؛ آری : بر هرکس صلای شهادت نمی دهند کاین بهترین عبادت و اوج سعادت است این منطق بزرگ شهیدان کربلاست بالاترین سعادت انسان شهادت است ای کاش قصّه ی غُصه های زندگی ات را نسل های امروز و فردای جامعه ، ذرّه ای بشناسند و بازخوانی کنند . برای این نگاربانوی عزیز ، گُل بانوی دنیای ما "والده ی شهیدان حسن و احسان" که سال هاست تنش به ناز طبیبان نیازمند و وجود نازکش آزرده ی گزند شده است ، در این ماه عزیز دعا کنید. همسفر شما در پرواز شماره ۱۴۳۹ @negaarbanoo
آه هرگز صد عکس پر نخواهد کرد جای یک زمزمه ی ساکت پا را بر فرش...
من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی : اينکه توی يک تکه جا ، هی بروی و برگردی ، تا پير بشوی و ديگر هيچ ؟! يا اينکه طور دیگری هم توی دنيا می‌شود زندگی کرد ؟ @negaarbanoo