#چشم_به_راه_شما
از وقتی چشممان به دنیا باز می شود، دنبال یافتنیم و برای هر دریافتنی باید دید، شنید، فهمید، درک کرد و انتخاب نمود.
مجموع دریافت های ما، چه خوب وچه بد، چه درست و چه غلط، تجربه هایی هستند که در صندوقچه ی عمرمان ضبط، و به کمک حافظه و به اقتضای نیاز بهره برداری می گردند.
حیف است اگر هراز گاهی این گنجینه ی گرانبها را نگشاییم، خاطرات گرد گرفته و بی مصرفش را دور نریزیم و از بین آنها گوهرهای قیمتی اش را به خود و دیگران نشان ندهیم.
حیف است اگر این گنجینه را در زمان دفن کنیم و به زمانه تقدیم نکنیم.
گفتگوی های ساده، همنشینی های بی تکلف و حتی حیات خلوت های ذهن، موقعیت های مناسبی هستند برای به تصویر کشیدن یافته های درون و بیرون مان.
آموزه هایی که نه تنها می تواند آموزگار توانایی برای عزیزانمان باشد، بلکه بازنگری و یادآوری شان برای خود ما هم بسیار مفید و موثر خواهد بود.
تا زمان هست همت کنیم و در کلاس تجربه ها، پر رونق و بی هزینه از یکدیگر بیاموزیم.
اکنون نزدیک ترین جایی که می توان مراجعه کرد گنجبنه ی خاطرات و مرور ذهن هاست.
قلم شما می تواند پل ارتباطی خوبی برای ارتباط ما و دل سپردن به مشق های زندگی تان باشد.
منتظر برقراری این ارتباط دوست داشتنی هستیم.
📍برای ما از تجربه هاتان بنویسید📍
#نگاربانو
@negaarbanoo
حتی اگر برای همیشه اورا ترک کنی سنک قبرت را به شوق روی ماهت خواهد شست. انگار آفریده شده برای تر و خشک کردنت، چه باشی، چه نباشی!
تا دنیا دنیاست "بیمه ی مادری"🌹
#نگار_بانو
@negaarbanoo
♦️بسم الله الرحمن الرحیم
🍃وقتی می گوییم مادر از یک فرد نمی گوییم بلکه صحبت از یک کتاب قطور با سرفصل های متفاوت، یک دنیای پویا، یک مدیریت کلان، یک منبع انرژی و سرچشمه ی جوشانی از احساس و عاطفه و مهر و عشق می کنیم. دنیایی مدرن و پیشرو.
🍃وقتی می نویسیم مادر، همه ی این زیباییها را به یکدیگر معرفی می کنیم.
بارها او را نوشته ایم و در باره اش گفتگو کرده ایم چون آسان بوده و لذت بخش. اما برای خواندن یک گره از ابرو، یک خط از پیشانی و فرا سویی از نگاهش نیازمند تعلیم هستیم.
🍃و خوشا زمانی که معلم "مادر" باشد. چرا که نه تنها درس او سن و جنس و زمان نمی شناسد و برای همیشه است بلکه خودش هم همیشگی و برای همه ی زمانهاست.
🍃مادری، تنها تخصصی است که برای هر مسئله ای راهکار ویژه و منحصر به فرد می شناسد و شگفت انگیز تر اینکه یک مادر همچنان در مسیر زندگی متواضعانه و بی ادعا در حال آموختن و تجربه کردن است.
باید اورا بخوانیم تا بیاموزیم.
🍃و خواندن مادران میسر نیست مگر به قلم و روایت خودشان.
دفتر وجود هزاران برگ تان را برای ما بگشایید و برگ برگ شوید تا خط به خط بخوانیم و از بر شویم تان.
#نگار_بانو
@negaarbanoo
📍بسم الله الرحمن الرحیم
📍بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می کردم مادرم می گفت: "اشکال نداره حالا چکار کنیم تا درست بشه؟" اما مادر دوستم به او می گفت: "خاک بر سرت که یه کار درست نمی تونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم وقتی اتفاق بدی میافته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه که: "خب حالا چکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل می کنم.
اما دوستم به محض مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه: "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار رو درست انجام بدم. چرا من اینقدر بدبختم!"
حرف های امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای درون او خواهد شد. مراقب باشیم چه پیامی به فرزندانمان می رسانیم و برای همه ی عمر همراه و همنشینش می کنیم.
#تجربه
#رویا_وحیدی
#نگار_بانو
@negaarbanoo
🔻بسم الله الرحمن الرحیم
🔺مادرم همیشه می گوید:
از وقتی پا به درون من گذاشتی، تا زمان دنیا آمدنت، بلایی نبود که برسرم نیاید، وبعد که از آن مشکلات و دردها و بی خوابیهای عجیب و غریبش می گوید احساس گناه می کنم!
بااینکه در آن دوره جنینی بی اختیار بودم و هرچه بر حاملم گذشته جز خیرو حکمت الهی برای او نبوده، اما شنیدن آن آلام و رنجها هم، دردناک و غیر قابل تحمل است.
حالا که دنیا آمده ام و برای خودم کسی هستم، هرگاه از مادر غافل می شوم، حس بدی دارم اما نه به اندازه ی ان احساس گناه در اوج بی گناهی!
می بینید
هرچه انسان پاک تر و معصوم تر باشد، احساس گناه بیشتری می کند.
#نگار_بانو
@negaarbanoo
سلام نگار بانوی عزیز ، گُل بانوی دنیای چند ده ساله ام ، امُّ الشهدای خانه ی ما!☝☝☝☝☝☝☝
قریب هفت سال از زندگی مشترکت با مرحوم ابوی بزرگوارمان می گذشت که سرانجام ، انتظار بچّه دار شدنت به سر آمد . روز یک شنبه پنجم مرداد ماه سال ۱۳۳۷ هجری شمسی مطابق با دهم محرم الحرام ۱۳۷۸ هجری قمری - بخوانید عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین "علیه السلام"- اوّلین فرزندت پای به عرصه ی خاکی گذارد و نام حسین را برایش برگزیدی که زیبنده بود . همیشه این جمله ات را از یاد نمی برم و همواره بدان می بالم که نام فرزندانت را خود انتخاب می کردی . حسن ، عبّاس ، محسن ، احسان و جعفر دیگر فرزندانی بودند که در دامان پر مهر تو که "فاطمه" نام داری و از سادات حسینی هستی و در کلاس درس پدرشان رشد یافتند . حالا دیگر امُّ البنین خانه ی همسرت "علی" شدی ... و زمانی فرا رسید که همه ی شش فرزندت همزمان در جبهه های نبرد با دشمن حضور داشتند ؛ امّا افسوس که از میان آن ها ، تنها دو تن خاکریزهای دلدادگی به دنیا را در نوردیده و از سیم های خاردار نفوسشان عبور کردند . آنان قرار بود خط شکن باشند امّا خودشکن شدند . از من ها گذشتند تا⬇
توانستند از مین ها نیز بگذرند ؛ آری :
بر هرکس صلای شهادت نمی دهند
کاین بهترین عبادت و اوج سعادت است
این منطق بزرگ شهیدان کربلاست
بالاترین سعادت انسان شهادت است
ای کاش قصّه ی غُصه های زندگی ات را
نسل های امروز و فردای جامعه ، ذرّه ای
بشناسند و بازخوانی کنند .
برای این نگاربانوی عزیز ، گُل بانوی دنیای
ما "والده ی شهیدان حسن و احسان" که
سال هاست تنش به ناز طبیبان نیازمند و
وجود نازکش آزرده ی گزند شده است ، در
این ماه عزیز دعا کنید.
همسفر شما در پرواز شماره ۱۴۳۹
#عباس_محبوبی
#نگاربانو
@negaarbanoo
من میخواهم بدانم که
راستی راستی زندگی یعنی :
اينکه توی يک تکه جا ،
هی بروی و برگردی ،
تا پير بشوی و ديگر هيچ ؟!
يا اينکه طور دیگری هم
توی دنيا میشود زندگی کرد ؟
#صمد_بهرنگی
@negaarbanoo